خبرگزاری ایرنا: بیژن مقدم سردبیر اسبق خبرگزاری فارس میگوید: فلسفه تاسیس خبرگزاری فارس این بود که دیگر مطبوعات اصولگرا وابسته به تولیدات خبرگزاریهای اصلاح طلب آن موقع یعنی ایرنا و ایسنا نباشند.
بیژن مقدم از روزنامه نگاران شناخته شده طیف اصولگرای کشور است. حرفه ژورنالیسم را از کار در روزنامه رسالت در اواسط دهه 60 آغاز کرد. سالها بعد در راه اندازی خبرگزاری فارس نقش آفرینی کرد و تا سالها سردبیری و سپس معاونت خبر آن را برعهده داشت.
با روی کار آمدن دولت اول احمدی نژاد روانه روزنامه ایران شد و مدیرمسوولی آن را برعهده گرفت. دوره مسوولیتش در این روزنامه البته چند ماهی بیشتر طول نکشید و به دلیلی که در متن گفتگو میآید راهی روزنامه جام جم شد. تا سال 93 مدیرعامل و مدیرمسوول این روزنامه بود تا این که با مدیریت جدید صدا و سیما به مشکل برخورد. از آن روزها تا کنون هم مدیرمسوول پایگاه اطلاع رسانی الف. متعلق به احمدتوکلی نماینده سابق مجلس است.
مقدم در گفتگو با «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» روایت زندگی حرفهای خود را بیان میکند. بخش نخست این مصاحبه در پی میآید:
ایرنا: از خودتان بگویید. چطور با افکار انقلابی آشنا شدید؟
مقدم: سال 57 حدود 13 سال داشتم. سن و سالم هم اقتضا نمیکرد فعالیت انقلابی داشته باشم. اما یک خانوادهای به نام «خوشبختیان» به شدت سیاسی در کوچه محل سکونت ما در خیابان کارون تهران زندگی میکردند که چند برادر بودند. آنها همه شان یا در زندانهای شاه بودند یا به دلیل تحت تعقیب بودن توسط ساواک به خارج از ایران رفته بودند و بعضی بیان میکردند که در فلسطین هستند.
اواخر سال 57 هیاتهای مذهبی کشور هم سیاسی شد. من هم در هیاتی که این خانواده برگزار میشد شرکت کردم. در همین هیاتها برای اولین بار تصویر امام را دیدم.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب یکی از همین برادران (علی خوشبختیان) که به مسایل نظامی و چریکی آشنا بود اقدام به آموزش نظامی کرد. من هم یکی از کسانی بودم که توسط ایشان آموزش نظامی دیدم. البته آن موقع هنوز بسیج و سپاه تشکیل نشده بود و تنها کمیتههای انقلاب اسلامی فعال بودند.
ایرنا: فعالیت روزنامه نگاری تان با روزنامه رسالت شروع شد. چطور وارد این روزنامه شدید؟
مقدم: من از سال 60 با آقای دکتر احمد توکلی آشنا شدم. ایشان مباحث اقتصادی و سیاسی را تدریس میکرد. در منزل ما جلسات پرسش و پاسخی با حضور ایشان برگزار میشد.
این آشنایی تدوام داشت تا سال 65 که ایده راه اندازی روزنامه رسالت راه افتاد. این روزنامه میخواست نماینده یک جریان فکری و سیاسی باشد. جریانی که هر چند در دولت مهندس موسوی حضور داشت، اما حضور رسانهای نداشت. چرا که روزنامههای کیهان و جمهوری اسلامی طرفدار طیف چپهای اسلامی بود و روزنامه اطلاعات هم تقریبا همین طور بود. جناح راست اسلامی، اما رسانه و تریبونی نداشت.
روزنامه رسالت با بهره گیری از دو توانمندی راه اندازی شد. یکی پتانسیل روحانیت مبارز و اشخاصی مانند مثل حضرات آیات راستی کاشانی، آذری قمی، خزعلی و حجت الاسلام شرعی.
دیگری پتانسیل روزنامه نگاری افرادی، چون آقایان احمد توکلی و مرتضی نبوی.
آقای توکلی از من دعوت کرد با ایشان همکاری کنم. البته من تجربه کار روزنامه نگاری نداشتم و در امور سیاسی فعال بودم.
آقای توکلی اولین حکمی که برای من صادر کرد عنوانش «خبرنگار سرویس جنگ» بود. تا سالها هم در این سرویس بودم.
بعدها معاون این گروه شدم و سپس معاون سرویس اجتماعی و دبیر آن. آخرین مسوولیتم در رسالت معاونت سردبیر وقت آقای کاظم انبارلویی بود. سال 80 فعالیتم در رسالت پایان یافت.
ایرنا: چرا؟
مقدم: با همه علاقهای که به این روزنامه داشتم به این نتیجه رسیدم که روزنامه رسالت دیگر سقف پروازی ندارد. تا این که بین من و دوستان در سال 80 بحث راه اندازی یک خبرگزاری راه افتاد.
ایرنا: چطور؟
مقدم: وقتی آقای خاتمی رییس جمهور شد مطبوعات دچار یک جهش شد. حواشی سال 80 به این استنباط رسیدیم که علیرغم این که مطبوعات اصولگرا هم در این دوره رشد کرده اند، اما هنوز حتی یک خبرگزاری که نزدیک به این طیف باشد وجود خارجی ندارد. لاجرم مطبوعات اصولگرا مجبورند از نظر تولید محتوا به خبرگزاریهای ایرنا و ایسنا متکی باشند که آن موقع در ید اصلاح طلبان بود. این نقطه ضعف بزرگی برای مطبوعات اصولگرا به شمار میرفت.
عقیده ما این بود که ابتدا باید تولید کننده خوبی بشویم تا بتوانیم توزیع کننده پیامهای مورد نظر خود هم در سطح جامعه باشیم؛ بنابراین با عدهای از دوستان تصمیم به راه اندازی یک خبرگزاری اصولگرا گرفتیم. در واقع فلسفه شکل گیری خبرگزاری فارس از آن جا کلید خورد.
ایرنا: هم فکرانتان که به اتفاق تصمیم به راه اندازی این خبرگزاری گرفتید چه اشخاصی بودند؟
مقدم: آقایان مهدی فضائلی، اکبرنبوی، عبدالحسین روح الامینی، حسن اسلامی مهر و برخی دیگر.
ایرنا: نام این خبرگزاری چه بود؟
مقدم: تابان. اسم آن هم برخاسته از کوچهای بود که ساختمان این خبرگزاری را در آنجا مستقر کردیم. این کوچه بالاتر از تقاطع میرداماد و، ولی عصر قرار داشت. در همان ساختمان کار آموزش و جذب نیرو در حد محدود و نوشتن نرم افزار را آغاز کردیم. چند ماهی بیشتر نگذشته بود که دوستانی از بیرون به ما پیشنهاد کردند که با آنها همکاری کنیم. آنها گفتند عدهای دیگر از روزنامه نگاران به دنبال راه اندازی خبرگزاری به نام «فارس» هستند که البته فعلا کاملا داخلی است و هیچ خروجی یا سایتی ندارد. فقط چند نفری به عنوان تحریریه در آن حضور داشتند.
با این پیشنهاد بر آن شدیم به جای راه اندازی دو رسانه؛ یک رسانه، اما رسانهای قوی به وجود بیاوریم. عازم محل این خبرگزاری شدیم و تقریبا همه چیز آن جا را از صفر شروع کردیم. حتی تعمیرات ساختمان و آموزش روزنامه نگاران و تهیه نرم افزار و از این دست. ساختمانی را هم روبروی دانشگاه تهران اجاره کردیم و کار آموزش نیروها آغاز شد.
برای عدهای از خبرنگارانی که میشناختیم دورههای آموزشی نظیر روزنامهنگاری حرفهای، جریان شناسی سیاسی، حقوق مطبوعات و تاریخ اسلام برگزار کردیم. در نهایت هم آزمونی گرفتیم و برخی از این نیروها را جذب کردیم. همینها هسته اولیه محتوایی خبرگزاری فارس را تشکیل دادند.
خاطرم هست روزهای اول سر مدیرعاملی با هم کلی بحث میکردیم و آن را به یکدیگر پاس میدادیم. سرانجام وقتی هیچ کس آن را قبول نکرد آقای مهدی فضائلی پذیرفت. طولی نکشید که من به عنوان اولین سردبیر خبرگزاری فارس انتخاب شدم.