به گزارش "ورزش سه"، تیم فوتبال استقلال خوزستان در لیگ برتر هجدهم وضعیت بسیار بدی داشته و روز به روز به سمت سقوط به لیگ دسته یک نزدیک تر می شود. آبی های اهواز که چند مدیرعامل و سرمربی را در طول کمتر از یک فصل عوض کرده اند، چند ماهی است که باتجربه ترین بازیکن خود یعنی احمد آل نعمه را در ترکیب ندارند. کاپیتان نیم فصل اول استقلال که شرایط عجیبی را در این مدت تجربه کرده، در گفت و گویی با ورزش سه درباره اتفاقات رخ داد، اظهار داشت:
در رختکن اتفاقاتی افتاد که...
بعد از دیدار با ماشین سازی در نیم فصل دوم اتفاقاتی در رختکن تیم افتاد که باعث شد من بروم. اما چند روز بعد هم خودم خواستم برگردم و هم آقای بوستانی که سرمربی وقت تیم بود، با من تماس گرفت و گفت که نامم در لیست بازی بعدی مقابل پدیده قرار دارد ولی زمانی که آماده رفتن به فرودگاه و پیوستن به تیم بودم، دوباره با من تماس گرفتند و گفتند که مدیریت باشگاه گفته من حق حضور در تیم را ندارم.
من دوست داشتم برگردم، ولی آقایان نخواستند
دوست داشتم به تیم برگردم و تلاش زیادی هم کردم. می توانید از تمام کسانی که در این مدت سرمربی تیم بوده اند، بپرسید. اما مدیران باشگاه متاسفانه نمی خواستند و نمی خواهند این اتفاق بیافتد. آقای رحیمی از زمانی که مدیرعامل شده چندین بار به من گفته بعد از فلان بازی با هم جلسه می گذاریم تا برگردی و مشکل حل شود. با این حال باز هم من پیگیر شده ام و تماس گرفته ام ولی اصلا جواب مرا نمی دهند.
برای این فوتبال متاسفم
من واقعا برای این فوتبال متاسفم که چنین افرادی در آن حضور دارند. آقای پورهاشم که همان زمان مدیرعامل باشگاه ما بود واقعا کجای این فوتبال بوده؟ اگر هم می گوید کاری برای فوتبال انجام داده، کسی ندیده است.
به خاطر منافع، مربی تیم را عوض کردند
این افراد غیر از دروغ گفتن چیزی در این باشگاه بلد نبودند. به خاطر منافع مربیان را عوض کردند. آقای یزدی را بی دلیل کنار گذاشتند. درست است در یک مقطع نتایج خوب نبود، ولی در کل کارنامه خوبی داشت. با توجه به شکل تیم بستن و پتانسیل بازیکنان و این همه جوان و اینکه اولین حضور خودش در لیگ برتر بود، تیم خیلی خوب بود و نتایج خوبی گرفتیم. آنها برای منافع خودشان یزدی را کنار گذاشتند.
50 روز مربی نداشتیم؛ ببینید مدیریت در چه حدی است!
بعد از کنار گذاشتن یزدی 50 روز لیگ تعطیل بود و ما در این مدت مربی و سرمربی و تمرین نداشتیم. ببینید مدیریت در چه حدی است! بعد بوستانی را سه بازی موقت سرمربی گذاشتند. قرارداد ایشان را هم دائمی نکردند و فقط دنبال کوبیدن این تیم بودند. نمی دانم چرا. شرایط خیلی سخت بود و من هم اگر می خواستم برگردم، به خاطر بچه ها و بوستانی بود که به من لطف دارد. خواستم بیایم و کمک کنم ولی خود این آقایان نمی خواستند.
به مربیان درباره من دروغ می گفتند
حتی یک نامه هم به من ندادند که فردا به حق و حقوقم برسم. به باشگاه می رفتم و هیچکس نبود. در یک ماهی که رحیمی مدیرعامل بود، قرار بود جلسه بگذارد که اصلا جواب تلفنم را هم نمی داد. خیلی راحت هم بعد از هر بازی می گفت آل نعمه باید کمک کند و نباید تیم را ول می کرد. همه اینها دروغ است. هرکس سرمربی تیم می شد و سراغ من را می گرفت، همین آقایان می گفتند او نمی خواهد برگردد. من حاضرم جلسه ای با سرپرست و مدیرعامل تیم برگزار شود و آنجا بگویم کدام یک از این حرف ها صحت دارد.
این تیم حقش است بیافتد
تیمی که حرفه ای نیست و از روز اول فصل انواع و اقسام مشکلات عجیب و غیر حرفه ای داشته، مستحق سقوط به لیگ دسته یک است. ماندن این تیم در لیگ برتر چیزی جز خرد شدن اعصاب مردم به دنبال ندارد. الان هم تکلیف تیم مشخص شده است.
می خواهید من را روبروی هواداران بگذارید؟
درست است که من قهر کردم ولی دو روز بعد آمدم. چهار روز بعد من در لیست دیدار با پدیده بودم. چمدان هم بسته بودم و حتی به من گفتند فلان ساعت پرواز است و به فرودگاه بیا. ولی دو ساعت بعد به من گفتند نیا. با این شرایط مصاحبه می کنید که آل نعمه ول کرده و رفته؟ می خواهید مرا روبروی مردم بگذارید؟ اینها مصاحبه های دروغ است که مدیریت انجام داده و من هم سکوت می کردم چون شرایط سخت و تیم جوان بود.
برای کادر فنی هم کسی با من حرف نزد
صحبتی برای کادر فنی هم نشد. آقای علوی هم اگر در نظر داشت که من در تیم حضور داشته باشم، می توانست خودش به من زنگ بزند یا از کمک هایش بخواهد که این کار را بکنند. من فقط مصاحبه ها را می خواندم. هیچکس با من تماسی نگرفت. مدیران تیم اصلا در شان فوتبال نیستند. اگر هم از نظر خودشان کاری در فوتبال کرده اند، هیچکس ندیده است. من از آنها غیر از دروغ و چاپلوسی ندیده ام. همه شخصیت من را می دانند. در خیلی تیم های بزرگ کار کرده ام و از آنها طلب دارم و پول می خواهم ولی هیچ شکایتی از هیچکدام نکرده ام یا مصاحبه ای علیه مسئولان آنها انجام نداده ام. کارنامه من از نظر فنی و اخلاقی مشخص است. هیچ وقت حاشیه نداشته ام و به کمیته انضباطی و امثال آن نرفته ام. کسانی که راحت پشت سر بازیکن حرف می زنند و مصاحبه های عجیب می کنند، در جلسه بیایند و حرف بزنند. اگر هر حرفی هم آن زمان در رختکن بود، من روز اول معذرت خواهی کردم از آقای بوستانی.
بازیکنان به من گفتند چرا نگذاشتی اعتصاب کنیم
نیم فصل که تمام شد، ما قرار بود پول بگیریم و تا آن زمان طبق قرارداد باید 60 درصد می گرفتیم ولی نگرفته بودیم. هر روز اینها قول و وعده دادند به ما و من به عنوان کاپیتان به بازیکنان انتقال می دادم. نزدیک به بازی ماشین سازی که شد، هیچ اتفاقی رخ نداد. وعده ها هم مالی بود و هم امکانات و ... که منتظر بودیم عملی شود. بحث خوابگاه و محل تمرین و تغذیه و پاداش و... بود و وعده زیاد می دادند. می گفتند دلفی می رود و از رضایتنامه اش 10 درصد پول شما و پاداش ها و غیره را می دهیم. به روز بازی رسید و بچه ها می خواستند اعتصاب کنند ولی ما بزرگترهای تیم نگذاشتیم. مدیریت و کادر فنی هم به من می گفتند روحیه بده به بچه ها و بگو که حتما وعده ها عملی می شود. حتی تا 1 ساعت قبل بازی همه بازیکنان فکر می کردند پاداش ها را در رختکن می دهند. تیم جوان است و این مسائل در روحیه اش اثر دارد. حتی وقت گرم کردن بچه ها به من می گفتند که ای کاش نمی آمدیم برای بازی و اعتصاب می کردیم. به من می گفتند بدقولی کردی. در باشگاه می گفتند بازی مقابل ماشین 9 امتیازی است و باید همه توان را بگذاریم. اتفاقاتی در رختکن افتاد که خیلی از بچه ها شاکی بودند ولی هجمه ها سراغ من آمد. بعد من گفتم آقای مدیرعامل جواب بازیکنان را بدهید وقتی این همه قول داده اید. شما کدام قول را عملی کردید؟ من هم رفتم از تیم. آقای بوستانی هم زنگ زد و گفت برگرد. بیشتر از نتیجه عصبی بودم. الکی دو تا حرف هم زدم. به هر حال در خانواده پیش می آید. همه جا هم اینطور است ولی بازیکن برمی گردد و نهایتا جریمه می شود.
در حد دوش حمام و غذای خوابگاه مشکل داشتیم
رختکن ما دوش نداشت و بچه ها بعد از بازی با همان وضعیت باید به ماشین های خود می رفتند. زمین چمن پمپ نداشت و مثل سیمان و زمین خاکی شده بود. مشکلات دیگری مثل غذای خوابگاه هم داشتیم. پاداش هم خود مدیران باشگاه گفتند اگر دلفی رفت، ما 10 درصد قرارداد و دوتا پاداش را می دهیم.
مبعلی هم همین چیزها را دید که رفت
ایمان مبعلی هم سر همین مسائل رفت. از خودش هم اگر بپرسید، حتما به شما خواهد گفت. او هم بی اهمیتی و بی تفاوتی باشگاه را می دید و در نهایت رفت.