ماهان شبکه ایرانیان

دولت‌آبادی:

تا نفس دارم می‌نویسم

محمود دولت‌آبادی با بیان این‌که از نظر من نوشتن و داستان کم و زیاد ندارد، گفت: تا نفس دارم می‌نویسم.

تا نفس دارم می‌نویسم

به گزارش ایسنا منطقه فارس، این نویسنده شامگاه یکشنبه (هشتم اردیبهشت) در شب ادبیات فارسی که به همت انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز برگزار شد، اظهار کرد: شهرهای بزرگی در ایران داریم که شهر صنعتی اصفهان، تبریز، مشهد و کلانشهر افسانه‌ای شیراز که اسطوره‌های زیادی دارد از جمله آن‌ها هستند.

او با بیان این‌که در کار شکستن اسطوره‌ها هستیم و در ایران نیز صد سال پیش این کار شروع شد، افزود: شکستن در بازی اسطوره‌ای نمود دارد که همیشه باقی خواهد بود.

دولت‌آبادی با بیان این‌که تا بشر و زبان فارسی وجود دارد حافظ هم وجود دارد، عنوان کرد: حافظ از افسانه‌هایی است که کهنه نمی‌شود. امیدوارم پیش از آن‌که سر بر زمین بگذارم بتوانم حافظ را بفهمم.

این نویسنده با بیان این‌که در ادبیات هیچ چیز مهم‌تر از خود ادبیات نیست، گفت: از کتاب «کلنل» چیزی را قیچی نکردم و یک بار هم در حضور وزیر ارشاد مطرح کردم که یک قالیچه ابریشمی بافته‌ام؛ قالیچه ابریشمی که در خراسان پیدا می‌شود و پشت و رویش یکی است و یک کلمه از آن نمی‌توانم بزنم، شما هم اگر می‌توانید بزنید اما نمی‌شود زد.

دولت‌آبادی همچنین بیان کرد: نویسندگانی در دنیا بوده‌اند که علاقه داشتم سرنوشت کارشان را بخوانم. برخی هشت صبح می‌نویسند تا ظهر، برخی هم چهار صبح اما من این‌گونه نیستم.

او اضافه کرد: در این کشور تا جایی که یادم می‌آید مانع مقابل من زیاد بوده و فکر کردم اگر باید نویسندگی کنم باید موانعش را هم بربتابم، چرا که این کار قماری است که برد ندارد؛ وقتی ببری تازه وارد شکست شدی و زمانی که ببری متوجه خواهی شد که زندگی انرژی گذشته است.

این نویسنده پیشکسوت با بیان این‌که موانع بیرونی که تمایل به انحراف شخص دارد، به ویژه در جوانی زیاد است، افزود: یک زمان به من گفتند خلاف جریان داری حرکت می‌کنی! گفتم راه من همین است. در کیهان نوشتند این پسر دهاتی چیزهایی می‌نویسد، گفتم من دهاتی هستم! آن‌ها که این چیزها را می‌گفتند خودشان هم دهاتی بودند. من هیچ‌یک از این زخم‌ها را نگذاشتم که به قانقاریا بدل شود؛ همه را با کار و دقت و ورز دادن ذهن و زحمت کشیدن درمان کردم.

دولت‌آبادی خاطرنشان کرد: 10 سال است تصمیم گرفته‌ام هر سال بیش از یک داستان کوتاه ننویسم یعنی یک داستان کوتاه که نوشتم به آن ایراد وارد و بازنویسی‌اش کنم و یا آثار دیگران را بخوانم.

او ادامه داد: باید خودم منتقد خودم می‌شدم که امروز نزدیک به ١٠ سال است که موفق شده‌ام این عهد را به جای بیاورم.

این نویسنده با بیان این‌که یکی از بدترین اتفاقات زندگی‌ام این بود که در اوج کار مرا به زندان بردند، گفت: زندان رفتن در این کشور مثل راه رفتن در سنگلاخ است.

او همچنین اظهار کرد: همیشه تصور می‌کردم نویسندگی صدای جامعه است، صدای عمیق جامعه است، صدای سطحی این‌که این امکان را از این دست به آن دست بدهد نیست و قضاوت‌های سطحی در مواردی وجود دارد.

دولت‌آبادی با بیان این‌که امروز بشر با بشر در تماس است پس ما را در قوطی نگذارید، گفت: باید رابطه ما با دنیا معقول باشد. رابطه معقول بر اساس حفظ احترام متقابل با دنیا باید اساس کار ما باشد.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان