سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
باطلالسحر ائمه جمعه برای بولتنهای اصلاحطلبان
یک کانال خبری وابسته به حزب اصلاحطلب اتحاد ملت، به تازگی در گزارشی با عنوان «کدام بولتن به دست ائمه جمعه میرسد؟!» نوشت:
فعالان سیاسی و مسئولان سیاست خارجی بارها نسبت به اظهارات غیرکارشناسی که گاهی مواقع هم همراه با تبعاتی بهویژه در حوزه سیاست خارجی بوده، ابراز گلایه کرده و هشدار دادهاند. آخرین نمونه آن گفتههای آیتالله لطفالله دژکام، امام جمعه شیراز، است که گفته: «سهم نفت را در بودجه کشور به یک حدی رساندهایم که اگر نفت نفروشیم آب از آب تکان نمیخورد». این در حالی است که حدود یکسوم بودجه کشور حاصل از فروش نفت است. نمونه دیگر آن سخنان آیتالله علمالهدی در خطبههای نماز جمعه مشهد است که گفته بود: «در همه عرصهها، قدرتمندتر، عزیزتر و پولدارتر شده و زندگانی بهتری داریم». «علمالهدی» قبلاً هم در نماز جمعه گفته بود FATF مقدمه فتنه 98 است.
در ادامه این گزارش همچنین به اظهارات محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور اشاره میشود که در اشاره به صحبتهای ائمه جمعه گفته است:
«پیشنهاداتی که دارند به ما بدهند، حتماً با آغوش باز میپذیریم. از طرف دیگر در این شرایط خاص بیاییم با هم کمک کنیم تا مسائل مردم و کشور حل شود. کشور، نظام و رهبر دارد؛ رهبری که حواسش به همه موضوعات هست. مجلس دارد؛ مجلسی که مرتب جلسه میگذارد و مسائل را پیگیری میکند. قوه قضائیه و نیروهای نظامی و انتظامی دارد که در حوزه تحت مسئولیت به وظایف خود عمل میکنند بنابراین در چنین کشوری معنی ندارد هر کسی هر آنچه به ذهنش میآید، بگوید».
کانال مورد نظر همچنین منبع این گزارش را روزنامه شرق معرفی کرده است .[1]
*رفتار محافل سیاسی و رسانهای جریان چپ در قبال مواضع اصولی ائمه جمعه در حالی است که این مواضع با تدقیقات لازم و عموماً با استناد به صحبتهای معاریف دولت و حامیان آنها اتخاذ شده است.
مثلاً درباره صحبتهای آیتالله دژاکام در شیراز پیرامون عدم وابستگی حیاتی بودجه کشور به نفت لازم به توضیح است که استناد این سخن؛ جدای از گزارههای منطقی و عقلانی به چند فکت جالب ابتنا دارد.
این اسحاق جهانگیریبود که چندی قبل اذعان کرد کمتر از 25 درصد بودجه کشور به صادرات نفت اتکا دارد .[2]
اصلاحطلبان همچنین این گزارش چند سال قبل نشریه بلومبرگرا نخواندهاند که اذعان کرد جمهوری اسلامی ایران در صورت کاهش گسترده قیمت نفت نیز هیچ ضربهای نخواهد خود زیرا اتکای ایران به نفت، حیاتی نیست .[3]
در همین راستا برخی کارشناسان اقتصادی نیز معتقدند که اتکای فعلی ایران به صادرات نفت گاهی به کمتر از 16 درصد نیز رسیده است.
خبر جالب دیگر در این زمینه که بیانات آیتالله دژاکام به آن اتکا دارد؛ تأکید چند ساله مقامات دولت فعلی است که اعلام کردهاند میزان درآمدهای مالیاتی ایران به رقم چند برابر درآمد نفتی صعود کرده است .[4] [+]
ضمن اینکه کارشناسان میگویند حتی در این سطح درآمد مالیاتی نیز نزدیک به 2 برابر درآمد نفتی، فرار مالیاتی هم وجود دارد...
در واقع، مردم گناهی ندارند اگر ستاد جریان سیاسی خاص و رسانههایش قصد دارند با هدف ایجاد فتنه اقتصادی، اینطور القا کند که ایران بعد از 40 سال هنوز درگیر یک چالش حیاتی با نفت است و اگر صادرات نفت دچار اشکال شود؛ نان مردم هم قطع میشود!
مشکل اصلاحطلبان با بیانات آیتالله علمالهدی مبنی بر اینکه «در همه عرصهها، قدرتمندتر، عزیزتر و پولدارتر شده و زندگانی بهتری داریم» نیز در حالی است که این اسحاق جهانگیریبود که در یک تریبون رسمی اعلام کرد که دارایی دولت بسیار زیاد و یک دولت پولدار هستیم .[5]
از لحاظ قدرتمندی نیز یک نگاه ساده به قضایای سوریه، به تنگه هرمز، به شکست اسرائیل در جنگهای نیابتی با ایران در محور مقاومت و به رخدادهایی مثل دستگیری عبدالمالک ریگی در آسمان ایران، به روشنی نشان میدهد که چرا کنایه زدن به قدرتمندی ایران یک کار ابلهانه است.
در وصف زندگانی بهتر نیز خوب است اصلاحطلبان و رجال ایران جریان خاص سیاسی نگاهی به آمارهای جهانی در رابطه با ایران بیاندازند...
بهبود ضریب جینی در ایران و قرار داشتن آن در جایگاهی بهتر از آمریکا و چین و روسیه، قرار داشتن ایران در جایگاه 116 کشورهای جهان به لحاظ بدهیهای خارجی علیرغم قرار داشتن اقتصاد ما در جایگاه هجدهم جهان، چشم انداز ارتقای اقتصاد ایران به جایگاه 15 دنیا [6]، پیشبینی مثبت شدن رشد اقتصادی در 5 سال آینده به روایت بانکجهانی و غیره همگی مقولاتی است که نشان میدهد شاخصهای کلی اقتصاد ایران روند مثبتی دارد و زندگانی بهتری برای مردم ایجاد کرده است.
زندگانی بهتری که البته اگر نبود مشکلاتی که اصلاحطلبان و دولت اصلاحطلبان طی 6 سال گذشته در اقتصاد و معیشت مردم ایجاد کردهاند؛ امروز مردم با مشکلاتی مثل گوشت 100 هزارتومانی و خرمای 30 هزار تومانی هم مواجه نبودند.
با عنایت به این حقایق و آمار مستند همچنین باید پرسید این رئیس دفتر رئیسجمهور و اصلاحطلبان هستند که هرچه در ذهنشان خطور دارد؛ بر زبان نیز میرانند یا ائمه جمعه کشور؟!
برخی معتقدند کتاب نخواندن و عدم مطالعه کافی و بصیرانه، یکی از آسیبهای بزرگ در اردوگاه مشترک دولت و اصلاحطلبان است که سببساز ضعفهای فعلی مدیریت همین افراد در اقتصاد کشور نیز شده است.
***
دختر صفدر حسینی بروز یک «بهمن غیر قابل مهار اقتصادی» را پیشبینی کرد!
فاطمه حسینی، دختر صفدر حسینی، مقام جنجالی دولت روحانی که نام او در پرونده حقوقهای نجومی بسیار شنیده شد، به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، معترض جهانگیری شده و گفته است:
«برای رفع چالشهای اقتصادی مانند تورم و بالا بودن حجم نقدینگی در کشور، باید از نظرات کارشناسان استفاده شود. سیاستهایی نظیر اعلام رژیم ارزی بر مبنای نرخ ثابت ٤٢٠٠ و یا اقدامی نظیر پیش فروش حجم بالایی از سکه در کشور، به نوعی درمانهای مقطعی بر زخم اقتصاد کشور بوده است و مبنای کارشناسی نداشتهاند، با این سیاستها در بلند مدت شاهد وقوع بهمنی خواهیم بود که مهار کردن آن سخت است .»[7]
*ما قضاوت درباره اظهارات خانم حسینی پیرامون احتمال بروز بهمن یا همان «فتنه اقتصادی» را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
ضمن اینکه این سؤال وجود دارد که در کنار تمام تصمیمات غیرکارشناسی سهوی یا عمدی! این روزها در اقتصاد کشور، بایستی نقش پرونده «حقوقهای نجومی» و اصرارهای تبلیغاتی افرادی مثل شخص خانم حسینی برای روی کار آمدن نگرشهای فعلی در ارکان اجرایی و اقتصادی کشور نیز در بروز بهمن احتمالی احصا شود.
***
از محمدحسین حدادیان تا مصطفی قاسمی
بانیان فتنه آینده چگونه طلبه همدانی را کشتند؟
ماجرای به قتل رسیدن «طلبه همدانی» توسط یک شرور محلی، حرف و حدیثهای فراوانی را برانگیخت.
برخی آنرا ثمره بیتوجهی به شرارتهای منجر به قتل برخی اراذل دانستند، عدهای از این گفتند که دروغهای یک بازیگر زن سینما در فضای مجازی هم در این رخداد نقش داشته و برخی دیگر مثل عباس عبدی، مرد همیشه در صحنه اصلاحطلبان نیز در یادداشتی با ذکر چند جمله از این گفته است که:
«ترور یک روحانی در همدان از سوی اوباش اتفاقی مهم بود که باید مورد توجه کافی قرار گیرد. هرچند قصد ندارم که هر اتفاقی را به سرعت به پای بخشی از جناح اصولگرا بنویسم، ولی در این مورد خاص و به علل گوناگون مجبوریم که چنین اتهامی را متوجه آنان کنیم. به ویژه آنکه انحراف رفتاری این جماعت در حمایت ضمنی از فرهنگ الوات و به کارگیری آنان در حذف دیگران و نیز همراهی آنان با مناسک دینی موجب شکلگیری یک فساد عجیب و غریب رفتاری شد که اکنون آثار خود را نشان میدهد .»[8]
*درباره قتل طلبه همدانی تحلیل دیگری هم وجود دارد...
ماجرا از این قرار است که عدهای قصد دارند با ایجاد عامدانه دستاندازهای معیشتی برای مردم و در عین حال، سیاهنمایی از اوضاع کشور و بزرگنمایی مشکلات، فضایی را بهوجود بیاورند که عدهای از مردم علیه حاکمیت به خیابانها بیایند.
ماجرایی که اصلاحطلبان صراحتاً عنوان کردهاند اغتشاشات دیماه 96، پیش لرزه آن بود.
اما آنچه که گفته شد فقط تیتر و عنوانبندی ماجراست و در کُنه قضیه ابعاد بسیار گسترده و وحشتناکی نیز وجود دارد که با تحلیل و تفرّس میتوان به فهم آن رسید.
از جمله این ابعاد که متأسفانه باید گفت مجموعه وبلاگ مشرق بارها و بارها طی سالیان گذشته، در عناوینی مثل «گرگسالی» و یا «فتنه خونین» هشدار آنرا به مخاطبان داده بود؛ طرح بانیان اغتشاش برای مقصّر جلوه دادن نظام اسلامی و نیروهای متّصف به طرفداری از نظام (خاصّه طلاب و نیروهای حزبالهی) در اوضاع معیشتی مردم است.
فرماندهان فتنه آینده در اتاقهای فکر خود تابلویی را طراحی کردند که در آن یک نظام ستمکار در حال سقوط وجود دارد که عدهای از طرفداران آن در قالب بسیجیها، لباسشخصیها، پاسدارها، روحانیون و نیروهای انتظامی؛ قصد دارند با بیتفاوتی نسبت به معیشت مردم و فیالمثل گوشت 100 هزار تومانی! (که اصلاحطلبان زمینهساز آن هستند) به هر قیمتی از این نظام جائر دفاع کنند و در مقابل مردم بایستند!
و بدیهیست که این تابلو چه عکسالعملی را ایجاد خواهد کرد؟
این انگاره تا حدّی بدبینانه به نظر میرسد اما قتل سبوعانه کسانی مثل محمدحسین حدادیان و طلبه همدانی به راحتی آنرا تأیید میکند.
انگارهها و شواهدی که موجب پیشبینی این تحلیل شد، از این قرارند:
1_ شروری که اقدام به قتل طلبه همدانی کرد، بلافاصله پس از قتل او به نحوی اقدام خود را اطلاعرسانی کرد که انگار یک دشمن مردم را به قتل رسانده است. جالب است که این شرور معدوم، نام طلبه مقتول را میدانست اما در اینستاگرام خود به کلمه «آخوند» اشاره کرده بود.
2_ اگرچه عمده توجهات فضای مجازی پس از قتل این طلبه مظلوم به سمت آقای آذری جهرمی و خانم مهناز افشار حرکت کرد اما سؤال ما از سعید حجاریاناست که چند ماه قبل از رخدادی با مسمّای «رویارویی مردم و نیروهای نظامی» سخن گفته بود .[9]
مگر نیروهای نظامی چه گناهی جز طرفداری از نظام دارند که مردم باید با آنها رویارو شوند؟ و به راستی او چرا در تصویر انگارهاَش، هرگز اقدام به تقبیح رویارویی با طرفداران نظام نکرده بود؟!
3_ اعضای ستاد جریان سیاسی خاص به وضوح هرچهتمامتر میدانند که اکثریت آنها طرفدار حوادث اغتشاشات دیماه 96 بودند، حق را به حاضران در این اغتشاشات دادند، در طرفداری از این اغتشاشات به رهبری نظام بصورت علیالاطلاق نامه نوشتند [10] و نوید دادند که این اغتشاشات پیشلرزه رخداد اصلی بوده است!
نکته اینجاست که آنها از کسانی حمایت کردهاند که عکس سردار سلیمانی را پاره میکردند و پرچم ایران را به آتش میکشیدند.
معادله واضح است: طرفداری ستاد اصلاحات از کسانی که نمادهای کشور را به آتش میکشند و هیچ بعید نیست که دستشان به خون کسی مثل نیروهای مستظهر به طرفدار از نظام اسلامی هم آلوده شود که شد...
4_ همانطور که اشاره شد از جمله گامهای اصلی جریان خاص برای ایجاد فتنه اقتصادی، مقصر جلوه دادن نیروهای حزبالهی در مشکلات معیشتی کشور است.
صدها صفحه یادداشت و سخنرانی و توییت و سند در اختیار ما وجود دارد که نشان میدهد رجال اصلاحطلب و بانیان فتنه آینده چگونه ضمن کتمان و تمسخر پیشرفتهای کشور؛ هر گونه دفاع ائمه جمعه، طلّاب و نیروهای طرفدار نظام از عملکرد کشور را به سخره گرفتند و با ژست همراهی با مردم از این گفتند که این افراد نمیفهمند، خودشان مرفّه یا دزد هستند، میخواهند نظام را غسل تعمید بدهند، اهل سفیدنمایی از نظام هستند، شکمسیر هستند و غیره.
آیا ثمره این حرفها جز ایجاد فضای تنفّر از قشر هوادار نظام است؟
به سخن دیگر اینکه ترور طلبه همدانی تعیّن صورت فیزیکی تحلیل پیشگفته است و قبل از او، دهها عنصر دیگر طرفدار نظام در فضای مجازی به واسطه طرفداری از نظام ترور شدهاند.
به راستی طراحان این عملیاتهای تروریستی چه کسانی هستند و آیا عمد آنها در طراحی این فرایند غیر قابل فهم است؟!
5_ اصلاحطلبان حتماً به خوبی قضایی مثل دختران خیابان انقلاب، گشتهای ارشاد و یا پرونده اسیدپاشیهای اصفهان را به یاد دارند.
آیا کسانی از این افراد در تمام این پروندهها مشغول به سخره گرفتن و متهم کردن نیروهای ارزشی کشور، پلیس و روحانیون نبودند؟!
و اکنون آیا طبیعی نیست که پیوست زمینهسازی اجتماعی آنها برای متهمسازی نیروهای ارزشی کشور، به ترور یک طلبه و شاید اقدامات بعدی! منجر شود؟
6_ ششمین و مهمترین استدلال ما برای قرار داشتن ریموت کنترل ترور طلبه همدانی بر روی میز ستاد جریان سیاسی خاص، این است که آنها طی سالیان اخیر از مقولاتی مثل اسقاط حاکمیت، احتمال براندازی، بیاعتمادی مردم به نظام، رسیدن به آخر خط، تمام شدن صبر مردم و عبور آنها همه و فیالنهایه تأکید بر حضور میلیونی مردم در خیابانها، دادن گِرای خیابان به مردم و اصرار بر اینکه اصلاحات در «حکومت بعدی»! هم زنده خواهد بود؛ صحبت کردهاند.
سؤال ما اینست که ما چگونه فهمیدیم این رخدادها و رفتارها ابتدا منجر به تقبیح طرفداری از نظام در میان عدهای و دست آخر به ریختن خون حزبالهیها منجر خواهد شد؟!
البته اگر قتل طلبه همدانی آخرین مورد این پرونده خطرناک باشد...
چه اینکه به زعم ما طلبه همدانی به همان دلیلی شهید شد که محمدحسین حدادیان در زیر ضربات قمه و شلیکهای اوباش خیابان پاسداران شهید شد...
گناه این افراد هواداری و شهرت به طرفداری از نظام بوده است. گناهی که ستاد جریان سیاسی خاص برای طلوع فتنه اقتصادی بر ترویج آن تأکید دارد.
در زمینه آنچه که گفته شد نگاهی به واکنشهای فضای مجازی به ترور طلبه همدانی نیز شاهد دیگر مثال است! این روزها مردم در فضای مجازی با دیدن عکسهای مرتبط با این قتل مشغول قضاوت درباره این هستند که «چه کسی دزد بود؟»، «چه کسی حق مردم را خورده بود؟» و غیره...
و این سؤالها به وضوح هرچهتمامتر نشان میدهد علت خشم ابلهانه یک وَبَش محلی از یک «آخوند» چه بوده است؟
خشمی که مجدداً تأکید میشود هیزم آن از جای دیگر تهیه شده و قصد دامنگیری دارد...
***
1_ yon.ir/TKuVP
2_ www.hamshahrionline.ir/news/424450/
3_ https://www.farsnews.com/news/13950706000688
4_ https://www.yjc.ir/00Sq7E
5_https://www.parsine.com/fa/news/481326
6_https://etemadonline.com/content/270468
7_ https://www.isna.ir/news/98020904396/
8_ http://www.jahannews.com/report/683972
9_ mshrgh.ir/916832
10_ mshrgh.ir/818100