از جمله اخلاق کریمانه که شخصیت انسانی را به مکارم اخلاقی نزدیک می کند و اوج اخلاقی شخص را به نمایش می گذارد، عفو و گذشت از گناه، خطا و لغزش های دیگری و خودداری از مجازات و تنبیه است. در آیات قرآنی این گونه رفتار از مصادیق احسان دانسته شده و در روایات معتبر از معصومان(ع) اوج مکارم اخلاقی و بزرگواری ها معرفی گردیده است. نویسنده در این مطلب کوشیده تا براساس آموزه های وحیانی اسلام نقش و کارکردهای عفو و گذشت را در زندگی دنیوی و اخروی بیان کند.
گذشت، از فضایل برتر انسان
انسان موجودی است که همواره در معرض خطا و اشتباه و حتی گناه است. براساس آموزه های قرآنی جز کسانی که خداوند ایشان را خالص گردانیده و در مقام عصمت از گناه و هرگونه رجس و پلیدی هستند (یوسف، آیه 24؛ حجر، آیه 40؛ صافات، آیات 40، 74، 128، 160 و 169؛ ص، آیه 83) از جمله پیامبران و اهل بیت عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33) همه در معرض خطا و گناه هستند و ابلیس ظن و گمان خویش را درباره گمراهی اکثریت، راست گردانیده است (نساء، آیه 119)؛ چرا که انسان دارای اراده و اختیار و حق انتخاب میان دو راه است (بلد، آیه 10) که بر اساس گرایش نفس به سوی تقوا یا فجور (شمس، آیات 7 تا 10) مشخص می شود.
برخی از صفات ذاتی در انسان این مسئله را تشدید می کند که به خطا و گناه بیفتد از جمله صفت جهول (احزاب، آیه 72) و عجول (اسراء، آیه 11) و مانند آن موجب می شود که انسان به ظلم دچار شود (احزاب، آیه 72) و براساس هواهای نفسانی، رفتاری افراطی داشته باشد و از مسیر حق و عدالت خارج شود. در این میان وسوسه های شیطانی از جن و انس (ناس، آیات 5 و 6) نیز در تشدید شر و بدگرایی انسان کمک می کند و او را به خطا و اشتباه می افکند. (اعراف، آیه 21)
بنابراین، اگر عفو و گذشت در میان مردمان نبود، هیچ کسی نمی توانست در امان از مجازات باشد؛ زیرا خطا و اشتباه و گناه های کوچک و بزرگ از سوی انسان بسیار انجام می شود و اگر بخواهیم هر کسی را به سبب آنها مجازات کنیم، کسی نمی ماند که از مجازات در امان باشد. لذا زندگی بس دشوار و سخت می شد. امیر مومنان علی(ع) برای رهایی از مشکلاتی که به سبب این مسئله پدید می آید خواهان تغافل و چشم پوشی از گناهان دیگران می شود و می فرماید: من لم یتغافل و لایغض عن کثیر من الامور تنغصت عیشته؛ کسی که تغافل نکند و از بسیاری از امور چشم پوشی ننماید، زندگی اش تیره و تار خواهد بود. (فهرست غرر الحکم و درر الکلم، ص297)
در ارزش فضیلت عفو و گذشت همین بس که خداوند بارها در قرآن بر آن سفارش کرده و کسانی را که دارای این صفت هستند به عنوان اهل احسان معرفی کرده و آنان را محبوب خود شمرده است. (آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13)
کسانی می توانند به این فضیلت دست یابند که دارای اراده ای قوی و عزم پولادین باشند و بگونه ای که هیجانات، ایشان را به تصمیم گیری وادار نمی سازد، بلکه براساس منطق الهی تعامل می کنند؛ در حقیقت صفت الهی فقدان نفسانیت در آنها به گونه ای دیگر تجلی می کند و با آن که دارای نفس و هواهای نفس و تجلیات هیجانی آن هستند، اما چنان خدایی شده اند که دیگر تحت تاثیر هیجانات نفسانی عمل نمی کنند و تصمیم نمی گیرند. از این رو این افراد به عنوان صاحبان عزم ستوده و معرفی می شوند.(شوری، آیه 43)
از آیات 36 و 37 سوره شوری برمی آید که ایمان در ایشان چنان قوی و استوار است که به سادگی بر هیجانات درونی خویش چیره کرده و غلبه می کنند و از خطای دیگران در می گذرند. صاحبان ایمان قوی، شناخت کامل و درستی از خدا و صفات او داشته و بر همین اساس می کوشند تا خود نیز خدایی شوند. از این رو در آیات فوق توجه به حقایقی از اسماء و صفات الهی به عنوان تاثیرگذارها در تحقق فضیلت احسان و عفو مورد تاکید است. از جمله توجه شخص محسن به قدرت مطلق خدا (بقره، آیه 109؛ نساء، آیه 149) و توجه به صفت عفو خداوندی (همان) موجب می شود تا انسان به آسانی از خطاهای دیگری درگذرد. شخص وقتی می بیند که خداوند با همه قدرت و علم خود نسبت به گناهان کوچک و بزرگ مردم، به سرعت خشم نمی گیرد و در عذاب تعجیل نمی کند، می کوشد تا این گونه خود را دارنده صفت الهی کند. همان گونه که خداوند اهل غفران و عفو است (نساء، آیات 99 و 149؛ حج، آیه 60؛ مجادله، آیه 2)
کسی که اهل احسان است که تجلی آن در عفو و گذشت از خطاها و گناهان دیده می شود، دارای همه فضایل اخلاقی به ویژه صبر است (فصلت، آیات 34 و 35) که به شخص اجازه می دهد تا خداگونه رفتار کند.
بنابراین می توان گفت که احسان در بهترین وجه در شکل عفو و گذشت تجلی و ظهور می کند و اهل احسان اهل عفو و گذشت از خطاها و گناهان دیگران هستند.
در آیات و روایات، فلسفه بعثت، تعلیم و تزکیه معرفی شده است. (بقره، آیات 129 و 174؛ آل عمران، آیه 77) از این رو پیامبر(ص) ماموریت خویش از جانب خداوند را اتمام مکارم اخلاقی می داند: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من جز برای اتمام بزرگواری های اخلاقی برانگیخته نشده ام. بر همین اساس کوشیده است تا در سنت و سیره خویش این خلق عظیم (قلم، آیه 4) را به نمایش گذارد. پس ایشان در احسان و عفو و گذشت از خطاهای دیگران سرآمد بوده است؛ چرا که بزرگواری و کرامت انسانی در تقواست (حجرات، آیه 13) و این تقوا نیز جز به عدالت و احسان و عفو به دست نمی آید. (بقره، آیه 237؛ مائده، آیه 8)
امام علی(ع) با اشاره به سیره نبوی (ص)، گذشت را در اوج مکارم اخلاقی قرار می دهد و می فرماید: علیک بمداراه الناس و اکرام العلماء و الصفح عن زلات الاخوان فقد ادبک سید الاولین و الاخرین بقوله: اعف عمن ظلمک و صل من قطعک و اعط من حرمک؛ تو را سفارش می کنم به مدارای با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینی)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: «گذشت کن از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسی که از تو دریغ نموده است.» (اعلام الدین، ص 69)
پیامبر(ص) خود نیز در بیان شبیه ترین مردم به خود به حسن خلق اشاره کرده و به عفو و گذشت به عنوان یکی از مصادیق اصلی مکارم الاخلاق خود توجه می دهد و می فرماید: آیا شما را از شبیه ترین تان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینی اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و باگذشت تر و در خرسندی و خشم با انصاف تر باشد. (کافی، ج 2، ص 240، ح 53)
آن حضرت(ص) از سفارش های الهی به خود را عفو و گذشت دانسته و می فرماید: پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسی که به من ظلم نموده، بخشش به کسی که مرا محروم کرده، رابطه با کسی که با من قطع رابطه کرده و سکوتم همراه با تفکر و نگاهم برای عبرت باشد. (کنزاالفوائد، ص 184)
همین جایگاه ارزشی فضیلت اخلاقی احسان و عفو از گناهان و خطاهای دیگران است که عفو را در اوج چکاد فضیلت های انسانی نشانیده و تاج مکارم اخلاقی دانسته است. امام علی(ع) در تبیین مقام ارزشی عفو در میان مکارم اخلاقی می فرماید: العفو تاج المکارم؛ گذشت، اوج بزرگواری هاست. (غرر الحکم، ج 1، ص 140، ح 520)
گذشت یک فضیلت و عدم گذشت، یک رذیلت است. همان گونه که اهل عفو در اوج مکارم اخلاقی نشسته اند، مقابل آن در اوج رذیلت اخلاقی است. علی(ع) می فرماید: شر الناس من لایعفو عن الزله و لایستر العوره ؛ بدترین مردم کسی است که خطای دیگران را نبخشد و عیب را نپوشاند. (غررالحکم، ج 4، ص 571، ح 5375)
اهل عفو به سبب اینکه در اوج قدرت و توانایی بر مجازات و تنبیه، از شخص خاطی و گناهکار در می گذرند، پاداش این عمل خویش را از محبوب خویش می گیرند؛ چرا که تنها محبوب است که می تواند پاداش حبیب خویش را بدهد. رسول اکرم(ص) می فرماید: هنگامی که بندگان در پیشگاه خدا می ایستند، آواز دهنده ای ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته می شود: چه کسی مزدش با خداست؟ می گوید: گذشت کنندگان از مردم. (کنز العمال، ج 3، ص 473، ح 9007)
خط قرمزهای عفو و گذشت
البته گذشت و عفو در زمانی پسندیده است که اصل دین یا ایمان مردم در خطر نباشد؛ بنابراین می توان برای عفو و گذشت نیز خط قرمزی را مشخص کرد و اینگونه نیست که انسان در هر چیزی عفو و گذشت داشته باشد بخصوص در مسائل اجتماعی و مربوط به حقوق مردم و جامعه و دین گذشت عملی خائنانه خواهد بود. همان گونه که خداوند برخی از گناهان را به شدت در همین دنیا عقوبت می کند و برای آخرت نمی گذارد باید شخص خطاکار در امور دین و اجتماع را به سرعت مجازات کرد. امام علی(ع) در بیان خط قرمز عفو می فرماید: جاز بالحسنه و تجاوز عن السیئه ما لم یکن تلما فی الدین او وهنا فی سلطان الاسلام؛ (بدی یا خوبی را) به نیکی پاداش ده و از بدی درگذر، به شرط آن که به دین لطمه ای نزند یا در قدرت اسلام ضعفی پدید نیاورد. (غررالحکم، ج3، ص373، ح8874)
آن حضرت به مومنان هشدار می دهد که در اجرای قاعده عفو و گذشت به این نکته توجه داشته باشند که هر باره هر کسی و هر عملی نمی بایست این قاعده را اجرا کرد؛ چرا که گاه این امر می تواند موجبات تشدید خلافکاری های شخص شود و نابهنجاری را در جامعه افزایش دهد. از این رو هشدار می دهد و می فرماید: العفو یفسد من اللئیم بقدر اصلاحه من الکریم؛ عفو و گذشت به همان اندازه که در اصلاح شخص بزرگوار موثر است شخص فرومایه را تباه می کند. (بحارالانوار، ج74، ص24)
پس روشن است که آنچه در مورد عفو و گذشت بیان شد بیشتر ناظر به مسائل و مراودات شخصی افراد جامعه است نه مسائل کلان جامعه و دین.
آثار و برکات عفو و گذشت
عفو و گذشت از دیگران پیش از اینکه به دیگری سود بخشد به خود عفو کننده سود می رساند، چرا که معلوم می کند تا چه اندازه در برابر مشکلات و ناملایمات اهل صبر و استقامت است (نحل، آیه621) و می تواند هیجانات نفسانی خویش را مدیریت و مهار کند و تقوای خویش را که نشانه انسانیت است به نمایش گذارد (آل عمران، آیات133 و 431) و در اوج قدرت و توان از دیگری بگذرد و صفت الهی غفران و عفو در قدرت را در خود بیازماید. (شوری، آیه34)
از آثار مهم عفو آرامش و آسایش خود شخص است؛ چرا که اگر بخواهد به همه گیر دهد نمی تواند با کسی زندگی کند و می بایست از اجتماع کناره گیرد و در تنهایی زندگی کند؛ چرا که همه انسان ها به شکلی دچار خطا و گناه و لغزش می شوند و اگر اصل عفو و احسان رعایت نشود و بخواهد عدالت را رعایت کند و شخص را به گناه و خطا مجازات کند می بایست همیشه درگیر مجازات و تنبیه باشد و این گونه آرامش و آسایش را از خود سلب کند (فهرست غرر الحکم و درر الکلم، ص792)
از این رو در روایات یکی از علل و عوامل افزایش عمر در شخص، عفو و گذشت دانسته شده است. البته شاید علل ماورایی برای این افزایش عمر باشد، ولی شکی نیست که آرامش و آسایش و نوعی بی خیالی در این زمینه خود عامل تعیین کننده در سلامت روح و روان آدمی است و آرامش و آسایش در زندگی موجب افزایش عمر نیز است. رسول اکرم(ص) در بیان آثار و برکات عفو می فرماید: من کثر عفوه مدفی عمره؛ هر کس پرگذشت باشد، عمرش طولانی شود. (اعلام الدین، ص513)
از مهم ترین کارکردهای اجتماعی عفو و گذشت، جلب محبت مردم و افزایش انسجام و وحدت اجتماعی است. عفو گذشت لازمه زندگی اجتماعی است؛ چرا که مردم همواره به علل درونی و بیرونی دچار لغزش و گناه و خطا می شوند و اگر از ایشان نگذریم باید همواره با آنان درگیر باشیم، اما گذشت از خطاها و لغزش های آنان موجب می شود که دل ها به سوی گذشت کننده جلب و جذب شود و در یک فرآیندی وحدت و انسجام اجتماعی تقویت گردد. از این رو خداوند عفو و گذشت در برابر بدیها را بستری برای ایجاد دوستی ها و پیوندهای محکم می داند. (فصلت، آیه 43)
امام صادق(ع) به نقش بسیار مثبت عفو و گذشت در زندگی اجتماعی و جلب قلوب مردمان اشاره کرده و می فرماید: ثلاث من کن فیه کان سیدا: کظم الغیظ و العفو عن المسییء و الصله بالنفس و المال؛ سه چیز است که در هر که باشد آقا و سرور است: خشم فرو خوردن، گذشت از بدکردار، کمک و صله رحم با جان و مال. (تحف العقول، ص 713)
انسان ها اگر از یکدیگر در گذرند خداوند نیز از خطاها و گناهان ایشان در می گذرد و اینگونه کمتر دچار بدبختی ها و مصیبت های الهی می شوند؛ چرا که اگر خداوند از خطاها نگذرد باید به سبب گناه دچار مصیبت الهی شوند ولی عفو خداوند موجب می شود تا مصیبت ها کم شود. خداوند در آیه 03 شوری می فرماید که عفو خداوندی از بسیاری از گناهان و خطاهای انسانها، مانع بروز مصیبت های بیشتر بر آنان شده است؛ چرا که اگر رحم کنید و عفو نمایید خداوند نیز رحم و عفو می کند و چون اهل عفو را دوست و محبوب خود می داند (ال عمران، آیه 431؛ مائده، آیه 31)، نسبت به محبوب چشم پوشی و گذشت خواهد داشت و بر ایشان رحم می آورد و این گونه در سلامت از مصیبت ها و سختی ها خواهند بود. پیامبر(ص) براساس همین قاعده سفارش می کند که اهل عفو و رحمت و مغفرت باشید تا خداوند از شما بگذرد: من یغفر یغفر الله له و من یعف یعف الله عنه؛ هر کس از خطاها درگذرد، خدایش از او درگذرد و هر کس گذشت کند خدا نیز از او گذشت کند. (نهج الفصاحه، ح 8672)
از دیگر کارکردهای اجتماعی عفو و گذشت می توان به نقش تربیتی آن توجه داشت. تغافل و تجاهل از خطاهای دیگران و نیز عفو و گذشت از گناهکاران و خطاکاران موجب می شود تا اشخاص به فکر اصلاح و خودسازی خود بیفتند.
اگر بخواهیم خطاکاران را مجازات کنیم گاه مجازات، موجب تشدید رفتارهای خطایی ایشان می شود و عقوبت می تواند جنبه ضرری و زیانی برای عقوبت کننده و جامعه به دنبال داشته باشد. به این معنا که اگر شخص، مجاز به عقوبت است و می تواند به حکم عدالت مجازات نماید ولی اگر صبر پیشه کرده و عفو نماید، این رفتار موجب تامین امنیت از مقابله به مثل بعدی افراد خطاکار نیز می شود در ضمن اینکه موجبات تادیب او را نیز فراهم می آورد. از این رو خداوند در آیه 621 سوره نحل به تاثیر عفو در دفع بدی اشاره کرده و می فرماید که عفو و گذشت از گفتار و کردار زشت عمدی دیگران، موجب ادب شدن آنان و اجتناب آنان از بدی است.
از امام سجاد(ع) روایت شده است: حق کسی که از جانب او با سخن یا عمل به تو بدی رسیده این است که اگر بدی او عمدی باشد گذشت از او برای تو بهتر است، زیرا این گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدی کردن و نیز ادب شدن او است. (بحارالانوار، ج 71، ص 20، ح 2) پس می توان دو کارکرد برای عفو بیان کرد که یکی دفع بدی بعدی خطاکار و دیگری ادب شدن او به سبب عفو و گذشت است. اصولاکسی که برای هر خطای کوچک و بزرگی بخواهد روش مجازات و عقوبت را در پیش گیرد باید خود را آماده رفتارهای تندخویانه دیگران نیز بکند، زیرا همگان مثل او نیستند و اگر به سبب خطایی مجازات شوند ممکن است عصبانی شده و رفتارهای بعدی آنها شکل بدتری بگیرد. پس برای دفع بدی و شر بعدی بهتر است که گذشت کرد تا از شر آنان در امان ماند و اگر فرد از کسانی باشد که اهل شر و شرور نیست، با عفو و گذشت شما تنبیه شده و ادب می شود. از این رو در آیات از افراد خواسته شده که ادب عفو را نیز نگه دارند و از سرزنش نیز دست بردارند. به این معنا که نه عقوبت و مجازات کنند و نه راه سرزنش در پیش گیرند. (بقره، آیه 901، مائده، آیه 31، تغابن، آیه 41) در این آیات از صفح سخن به میان آمده است که به معنای ترک سرزنش است. (معجم فروق اللغویه، ص 263)
امام رضا(ع) در بیان سخن خداوند که می فرماید: فاصفح الصفح الجمیل، پس گذشت کن گذشتی زیبا، می فرماید: عفو من غیر عقوبه ولاتعنیف ولاعتب، مقصود ازگذشت زیبا، گذشت بدون مجازات و تندی و سرزنش است. (اعلام الدین، ص 703) پیامبر(ص) با اشاره به کارکردهای اجتماعی عفو می فرماید: تعافوا تسقط الضغائن بینکم، از یکدیگر گذشت کنید، تا کینه های میان شما از بین برود. (کنزالعمال، ج3، ص373، ح 4007)
اگر بخواهیم حسادت ها و کینه ها را در جامعه کاهش دهیم باید اهل احسان و عفو از خطا و گناهان دیگر باشیم تا خطاکار را در گرو مهر و محبت خویش قرار دهیم.
از اشکال عفو و گذشت همان صلح و سازش است، چرا که صلح میان دو نفر نیازمند احسان و گذشت از سوی یکی است، زیرا بسیاری از درگیری ها و منازعات به سبب تجاوز عمدی و یا خطایی دیگری پدید می آید و اینجاست که صلح و سازش نیازمند احسان و عفو است. از این رو چنین عفو و گذشتی خیر دانسته شده است، چرا که جامعه نیازمند آن است که گذشت و عفو در آن نهادینه شود تا رنگ و روی آسایش و آرامش را به خود ببیند. (نساء، آیه 821، بقره، آیه 082)
امام رضا(ع) پیروز واقعی را در جنگ دو طرف، کسی می داند که اهل احسان و عفو باشد. آن حضرت می فرماید: ما التقت فئتان قط الانصر اعظمهما عفوا، هرگز دو گروه با هم رویاروی نشدند، مگر اینکه با گذشت ترین آنها پیروز شد. (کافی، ج2، ص 801، ح8) از دیگر آثار عفو و گذشت عزت است. عفو از دیگران موجب عزت خود شخص می شود و اهل احسان و عفو در نزد خدا و خلق محترم و عزیز خواهند بود. پیامبر(ص) می فرماید: من عفا عن مظلمه ابد له الله بها عزا فی الدنیا و الاخره ، هر کس از ظلمی که در حق او شده گذشت کند، خداوند به جای آن در دنیا و آخرت به او عزت می بخشد. (امالی طوسی، ص 281)