به گزارش ایسنا، حمید پارسا از رزمندگان لشکر 10 سیدالشهدا (ع) و راویان دوران دفاع مقدس درباره یکی از همرزمان خود روایت میکند: مهرماه 64 بود که «ناد علی طلعتی»، به گردان حضرت علی اکبر (ع) اومد. از اوایل بهمن 64 به مرخصی نرفته بود. شهید کشمیری مسئول دستهاش بود. نادعلی آر. پی. جی زن بود و در «عملیات امالرصاص» (جزیرهای روبروی خرمشهر که در عملیات «والفجر 8» لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در آن عملیات انجام داد و به عملیات امالرصاص مشهور شد) مردانه جنگید و بعد هم گردان علی اکبر (ع) وارد «فاو» شد.
چند مرحله عملیات کردیم و بعد هم مأموریت خط پدافندی بین جاده «البحار» و کارخانه نمک به گردان داده شد. خط پدافندی چه عرض کنم، هر دقیقه و ساعتش یک عملیات بود. توی همه این درگیریها نادعلی حضور داشت. بعد از عید قرار شد خط پدافندی رو تحویل یک گردان دیگر بدهیم و بچهها که چهار ماه مرخصی نرفته بودند به مرخصی برند.
پنجم اردیبهشت بود که از «فاو» عقب آمدیم. یک عده از بچهها مرخصی گرفتند و یک عده هم تسویه کردند. میدانستم نادعلی متأهل است. قرار شده بود بعد از ظهر روز یازدهم اردیبهشت همه گردان مرخصی برند. برگههای مرخصی صادر شد. یک عده هم رفتند اندیمشک به صورت گروهی برای گردان بلیط قطار بگیرند و هماهنگ شده بود که قطار توی پادگان دوکوهه بچهها را سوار کند.
بچههای گردان حضرت علی اکبر (ع) مقابل حسینیه لشکر سیدالشهدا (ع) جمع شده و منتظر آمدن قطار بودند. دیدم نادعلی خیلی ابراز خوشحالی میکند. گفت: «خوب وقتی داریم میریم مرخصی.» پرسیدم: «نادعلی دلت برای خونه خیلی تنگ شده؟» نادعلی با خوشحالی سرش را مقابل گوشم آورد مثل اینکه حیا میکرد و میخواست حرفش رو کسی نشنود گفت: «برادر پارسا، هفته دیگه خدا میخواد به من یک فرزند عطا کنه.» الان خانواده به من نیاز دارند و از اینکه دارم میرم کنارشان، خوشحال هستم.
با نادعلی مشغول صحبت بودیم که مقابل حسینیه شلوغ شد و یکی صدا زد: «برادرها! مرخصیها لغو و آماده باش اعلام شده است.» من دویدم و خبر گرفتم و خبر این بود که دشمن در جاده «فکه» پیشروی کرده و به سوی اندیمشک در حرکت است. سریع بچهها ساکها را تحویل دادند و تجهیزات گرفتند و اتوبوسهای گل مالی شده آمدند در پادگان دوکوهه و بچهها سوار شدند. چند ساعت بعد گردان ما و گردان حضرت علی اصغر (ع) به فرماندهی شهید اسکندرلو در «مقر الوارثین» (مقر تخریب لشکر 10 سیدالشهدا (ع)) مستقر شدند. روز 13 اردیبهشت 65 گردان حضرت علی اکبر وارد عملیات شد و رفتیم به جنگ تیپ زرهی دشمن. بعثیها آتش سنگینی در منطقه ریختند و در همین درگیری، نادعلی به شهادت رسید.