کیسی دیویز Casey Davies سرسختترین مردی نیست که در زندگیتان دیدهاید. هر بار که کیسی تلفنش را جواب میدهد از شنیدن جمله “میتونم با خانم کیسی دیویز صحبت کنم؟” جا میخورد. تقریبا همه تصور میکنند که کیسی دیویز یک زن است، چرا که نام او برای یک مرد، اصلا اسم متعارفی نیست. در سرکار کیسی، تمام همکاران مرد او همیشه در حال صحبت کردن در مورد موضوعات مردانه هستند.
همچنین بخوانید:
ماجرای پنگوئنی دوستداشتنی به نام استیو، در جدیدترین مستند دیزنینیچر،Penguins
وقتی کیسی در تاریکی شب برای خرید غذا برای سگش بیرون میرود، قلدری جلوی او را میگیرد و او را کتک میزند. او هیچوقت نتوانسته از خودش دفاع کند.
«هنر دفاع شخصی» The Art of Self-Defense، داستانی ناراحتکننده و در عینحال طنز تلخی است که نشان میدهد چطور کسی مانند کیسی با رفتن به کلاس کاراته، یاد میگیرد از خودش دفاع کند.
اما به همین راحتی نیست: کیسی پس از ثبتنام در کلاس، اعتمادبهنفس بیشتری در زندگی پیدا میکند. اما کمکم متوجه اتفاقات عجیبی میشود که در پشت پرده کلاس میافتد: کلاسهای خشن شبانه برای شاگردان منتخب، بازیهای ذهنی عجیب و استخوانهای شکسته.
این داستان کمدی تلخ ساخته رایلی استیرنز Riley Stearns، تعادلی بین طنز خاص خود با ماجراهای فرعی هیجانانگیزش ایجاد کرده است، تا جاییکه برای بیننده پیشبینی شوخی و یا اتفاق بعدی داستان، کار راحتی نیست. اتفاقات شبیه فیلم «باشگاه مبارزه» Fight Club، در نهایت موضوع اصلی داستان میشود.
جسی آیزنبرگ Jesse Eisenberg نقش کیسی دیویز را بازی میکند و همین نکته کافی است تا بفهمیم استیرنز چه ویژگیهایی را برای نقش اول فیلمش در نظر داشته است.
با این تفاوت که بهجای محدود کردن بازیگر «شبکه اجتماعی» Social Network به ماندن در قالب آدم عصبی و درونگرای همیشگیش، در این فیلم کاری کرده است که این ویژگیها ظاهر شخصیتی را شکل دهد که باطن سرکوبشده و غیرقابل پیشبینیای دارد. آیزنبرگ در 45 دقیقه اول فیلم، عدم توانایی برقراری ارتباط اجتماعی این شخصیت، از جمله جدایی از همکارانش در زمانهای استراحت و یا به تنهایی نشستن در رستوران و در دل قضاوت کردن توریستهایی که آنجا میبیند، را نشان میدهد.
پس از حملهای که نیمه شب به او میشود، این مرد جوان خجالتی و زخمخورده، تصمیم میگیرد به مغازه اسلحه فروشی برود تا برای خود تفنگی بخرد. در راه برگشت به خانه، از کنار باشگاه کاراتهای رد میشود و از سر کنجکاوی وارد کلاس میشود.
مربی آرام و با اعتماد به نفس کلاس (با بازی آلساندرو نیوولا Alessandro Nivola)، که اصرار دارد همه او را سنسی Sensei صدا کنند، دقیقا همان ویژگیهایی را دارد که کیسی آرزو داشت خودش داشته باشد. بنابراین کیسی تصمیم میگیرد بهجای خریدن تفنگ، در کلاسهای سنسی ثبتنام کند. در ابتدا او حقیقت را در مورد انگیزهاش برای آمدن به این کلاس را به مربیش نمیگوید، اما پس از مقابله با ضعفهای اولیهاش، کیسی اعتراف میکند که “میخواهم همانچیزی باشم که از آن میترسم.”
ممکن است «هنر دفاع شخصی» به نظر داستان طنز بیمحتوایی بیاید، اما مانند هر فیلم کمدی خوب آمریکایی دیگری، از «محیط اداره» Office Space گرفته تا «شبهای تالادگا» Talladega Nights، مانند نقدی شدید نسبت به جامعهای است که شخصیت اصلی داستان، نمایندهای از آن است.
اینکه یک مرد آمریکایی نمیتواند با این فکر کنار بیاید که به اندازه کافی مردانه نیست، و با اینکه همه مردان باید ذاتا همه حرفها و حرکات لازم برای مرد بودن را بلد باشند.
چقدر از عادات و رفتارهای ما از این حس ناامنی نگفته نشات میگیرد؟ و چقدر از تاثیر این موضوع بر خودمان باخبریم؟ «هنر دفاع شخصی» به زیرکی بر تاثیر فشارهای اجتماعی به افراد، اشاره میکند و به نحوه تاثیر آن بر انگیزههای ما برای گسترش جامعه اطراف خود تمرکز دارد.
بسیاری از فیلمها به تاثیر این نُرمهای اجتماعی بر کودکان پرداختهاند و آنها را به سمت دفاع کردن از خود در برابر ظلم، مانند کاری که کیسی با ثبتنام در کلاس کاراته کرد، تشویق میکنند. اما استیرنز به مخاطب بزرگتر نگاه میکند و یک کارمند 35 ساله را به تصویر میکشد که سعی دارد راهی برای جبران مردانگیای که کمبودش را حس میکند، پیدا کند، مانند روشی که برای یادگیری زبان فرانسوی به کمک سیدیهای خودآموز پیش گرفته است.
همانطور که احتمالا حدس زدهاید، فیلم در دنیای واقعی اتفاق نمیافتد، بلکه در دنیایی موازی، که فضای منزوی آن شباهتی به فضای ناکجای نقاشیهای ادوارد هاپر Edward Hopper و یا نوشتههای تاو لین Tao Lin دارد، روایت میشود. استیرنز از بازیگرانش میخواهد که دیالوگها را بیروح و به صورت یکنواختی بیان کنند. این روش نامتعارف، علاوه بر تاکید بر چالش اولیه ارتباطات انسانها با هم، بر بازیهای ذهنی پیچیدهی بین انسانهایی با الگوهای شخصیتی آلفا و بتا، نیز تمرکز دارد. (بازیهای ذهنی آن، قسمت اول فیلم «غلاف تمام فلزی» Full Metal Jacket را به یاد میآورد.)
کلاس کاراته، با وجود سلسله مراتب مشخصش، به دنبال ساخت جامعه کوچکی در خود است که روابط افراد در آن براساس این سلسله مراتب باشد، استیرنز چند شاگرد دلسوز کلاس را (زن تنهای کلاس، ایموجن پوتس Imogen Poots در نقش آنا و دیوید زلنر David Zellner در نقش آرامترین شاگرد کلاس، هنری) نیز معرفی میکند. تحمل اختلافات آنها با سنسی، حتی وقتی که باعث به وجود آمدن فرصت پیشرفت برای کیسی میشود، برای او مشکل است. اما بین اعتماد به نفسی که کیسی برای دفاع از خود پیدا میکند و رفتار خشونتآمیزی که وقتی از کمربند سفید به زرد ارتقا پیدا میکند، یک دنیا تفاوت وجود دارد. کیسی دوست ندارد کمربند زردش را در بیرون از کلاس دربیاورد، و چه کسی میتواند او را برای این کار سرزنش کند؟ با وجود این کمربند، کیسی برای اولینبار در زندگیش احساس قدرت میکند. شما هم پس از تماشای «هنر دفاع شخصی» دیگر آن آدم سابق نخواهید بود.
این مطلب از نوشته پیتر دبروگ Peter Debruge در سایت ورایتی Variety گرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
84