سینماسینما، محسن جعفریراد
1- هومن سیدی در مقام کارگردان، فیلم به فیلم پیشرفت کرده و مغزهای کوچک زنگ زده، بهترین وکاملترین فیلم او و از بهترین آثار چند سال اخیر سینمای ایران است. وقتی ذائقه سینمایی اش را می تواند به خوبی ایرانیزه کند،یک جغرافیای تازه بسازد، در طراحی میزانسن و دکوپاڑ، حواسش به این نکته خیلی مهم باشد که فیلم بلافاصله با جامعه و جغرافیای ایرانی مقایسه می شود -فرهنگ غلطی که نمی توانند یک فیلم را مستقل از رئالیسم اجتماعی پیرامون ببیند و انگار سینما فقط همین یک نوع رویکرد یعنی رویکرد رئالیستی را دارد! و برخی رسانه ها و منتقدان مقصر آن هستند- به خاطر همین با تصویرپردازی جسورانه و باند صوتی غنی و سرشار از جزئیات، به کمک تدوین پربرش و بازی های عالی، مخاطب را غرق در جهان فیلم می کند و دیگر مهم نیست اگر آدمهایی با چشم اندازی، قد و قواره سقف و کف اتاقشان! فیلم را کپی بدانند،چرا که سیدی توانسته جهان مستقلی بسازد.
2- انقدر عوامل فیلم یکدست و منسجم کار کرده اند که پیدا کردن یک برگ برنده، کاری سهل و ممتنع است اما به زعم نگارنده طراحی تاویل پذیر و زیرکانه داستان – قصه رابطه چوپان و گوسفندها یا به نوعی شکار و شکارچی- و بازی موثر بازیگران فیلم، دو برگ برنده اصلی آن هستند.برای اولی می توان به ابتدا و انتهای فیلم تاکید کرد که چطور قدرت، حتی در یک جامعه کوچک و افسارگسیخته و وحشی و حلبی آبادی، دست به دست می شود. برای بازی عالی بازیگران، نمونه ها و مصادیق پرشمارند. حضور نوید محمدزاده در قالب کاراکتر شاهین، هم برای او و در کل خود سیدی و فیلم، ریسک بسیار بزرگی بوده؛ طراحی دندان و دهان بزرگ، طراحی تیک های مختلف، طراحی جای سرپوش نوشابه روی پیشانی، نوع راه رفتن تند با شانه های خمیده، صحبت کردن یک نفس دیالوگ های بسیار طولانی و نمودار حسی پر نوسان باعث شده که بازی او به تنهایی سنگ محک مناسبی برای سنجس عیار فیلم باشد که خوشبختانه هیبت یک پسر دست و پاچلفتی و خنگ و توسری خور با ظاهری غیر عادی که می خواهد جای صندلی پدرخوانده بنشیند، اما راه و چاره اش را بلد نیست را به خوبی منتقل کرده است. فرهاد اصلانی یک پدرخوانده ایرانی را خلق کرده بدون اینکه کاریکاتور شود. سکانس غذاخوردنش همزمان با خفگی خواهرش یا سکانس ملاقاتش با شاهین در زندان، از بهترین لحظات بازی او و در کل، کارنامه او هستند. اما بازیگران فرعی هم عالی ظاهر شده اند. طوری که مرجان اتفاقیان و نوید پورفرج در اولین حضور حرفه ای شان کاندید سیمرغ می شوند. سیدی نشان می دهد که شیوه هدایت موثر بازیگران کارهایش، او را جزو کارگردانان شاخص این عرصه مثل اصغر فرهادی و بهرام توکلی قرار می دهد.
3- مغزهای کوچک زنگ زده، کپی یک فیلم برزیلی باشد یا سکانسی از فیلم، یادآور سکانس معروف فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری باشد یا خانواده فیلم،خانواده فیلم ابد و یک روز را تداعی کند و … با وجود تمام این نسبت هایی که به فیلم داده می شود و هیچگاه سند معتبر و موثقی برای آن ارائه نشد، فیلم توانسته انبوهی از سکانس های درخشان و به معنی مطلق کلمه «سینمایی» خلق کند. چند فیلم در چند سال اخیر در سینمای ایران سراغ داریم که روی پرده سینما انقدر تماشایی و مسحور کننده هستند؟ چند فیلم سراغ داریم که با پایان یافتنش، تازه در ذهن ما شروع می شود؟ – از این جهت می توان فیلم سیدی را با نمونه هایی مثل درباره الی… مقایسه کرد چرا که توانسته متنی چند لایه و مبتنی بر زیر ساختی معنازا بسازد- چند فیلم سراغ داریم که حتما بایستی در سینما به آن نگاه شود تا مهندسی جزئیات آن درک شود؟ چند فیلم سراغ داریم که تمام بازیگرانش حتی هنرورها -اوج هنرنمایی آنها کار بازیگر نقش مادر خانواده- در بهترین شکل ممکن ظاهر شده اند؟ چند فیلم سراغ داریم که نشان دهنده پیشرفت تکنیکی سینمای ایران از نوع سخت افزاری باشد؟ مجموعه این ویڑگی ها در کنار فروش عالی فیلم و کلکسیون جوایز آن، طبعا و حتما، تماشای مغزهای کوچک زنگ زده را قابل توصیه می کند. اگر در تلویزیون بزرگ یا با امکانات بهتر دیده شود که چه بهتر. یک فیلم مسحور کننده از نوع پنج ستاره که در تمام اجزا، استانداردها را را حداقل در طول و عرض سینمای ایران و حتی آسیا به نحو احسن رعایت کرده است.