در روزهایی که شبکه نمایش خانگی حسابی رونق گرفته است، جای خالی یک مجموعه کمدی بهشدت احساس میشد. بعد از موفقیت قابلتوجه «شاه گوش» و مخصوصاً مورد اقبال قرار گرفتن دو کاراکتر خنجری (احمد مهران فر) و زهره (هادی کاظمی)، عوامل «شاه گوش»، به سراغ اسپینآفی از این مجموعه رفتند و با مرکزیت قرار دادن دو کاراکتر خنجری و زهره، «سالهای دور از خانه» را طراحی و تولید کردند.
بعد از پنج قسمت که از پخش این مجموعه میگذرد، شاید وقتش رسیده باشد که نگاهی به «سالهای دور از خانه» و آنچه این مجموعه را نسبت به «شاه گوش»، و دیگری کمدیهای شبکه نمایش خانگی و حتی سینما، متمایز میکند بیندازیم.
«شاه گوش»، بیش از آنکه یک کمدی باشد، یک مجموعه قصهگو بود که حتی در میانههای روایتش و به مدد کاراکترهای فراوان مهمان، میتوانست نگاهی اجتماعی را نیز چاشنی قصهاش کند. «شاه گوش»، از قصههای عاشقانه، از معضلات زنان و اعتیاد سخن میگفت و دراینبین سعی میکرد که فضای شوخوشنگ و حال و هوای کمدی کارش را نیز حفظ کند. حضور داوود میرباقری در مقام کارگردان «شاه گوش»، نکتهای است که این مجموعه را نهتنها ازلحاظ ساختار و سبک ارتقا میداد، بلکه بعد قصهگویی با دغدغههای اجتماعی را نیز برجستهتر میکرد.
«سالهای دور از خانه»، اما، فضای متفاوتی دارد. این بار، مجید صالحی در مقام کارگردان قرارگرفته است و همینجا بهجایی، نشان از تفاوتهای چشمگیر این اسپینآف نسبت به مجموع اصلی دارد.
مجید صالحی، که قبلاً هم چند کار تلویزیونی کارگردانی کرده و تقریباً همهشان با استقبال خوبی روبرو شدهاند، «سالهای دور از خانه»، را با تکیه به دو کاراکتر خنجری و زهره که در «شاه گوش»، بیشترین بار کمدی روایت را بر عهده داشتند، جلوی دوربین برده است. «سالهای دور از خانه»، لحن ساده و روراستی دارد، کمدیاش از جنس کمدیهای جنسی یا شوخیهای دمدستی فضای مجازی نیست، بلکه به کاراکترها و موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند تکیه میکند.
مخاطب مجموعه «سالهای دور از خانه»، کاراکترهای خنجری و زهره را این بار در بستری متفاوت میبیند. خنجری و زهره که در «شاه گوش»، در کلانتری موقعیتهای کمدی میآفریدند، در «سالهای دور از خانه»، در زندگی روزمره اجتماعی قرارگرفتهاند و این مهمترین چالش این مجموعه است تا کاراکترها را با حفظ شخصیتشان، در موقعیت متفاوتی قرار دهد.
کاراکتر خنجری، نسبت به «شاه گوش»، مصیبتهای زیادی را بهواسطه چهار سال آوارگی و کارتنخوابی، پشت سر گذاشته است، اما ریشههایش را حفظ کرده است، همان جوان روستایی ساده است که آرزوهای بزرگی در سر دارد و بیش از هر چیزی از زندگی، به دنبال ازدواج است. سگی که خنجری در «شاه گوش»، از کلانتری دزدید تا به دختر دلخواهش برسد، حالا او را به خانه زن ثروتمندی کشانده که بیماری سختی دارد و دست بر قضا، خنجری و گروه خونی نادرش میتواند نجاتبخش او باشد. خنجری که همه محبتهای خانم را بهحساب علاقه او گذاشته، هوس ازدواجش دوباره سر از آب بیرون آورده و حضورش در عمارت خانم، بااینکه هیچ سنخیتی باشخصیت و جایگاهش ندارد، همان شخصیت آشنای خنجری را پیش روی بیننده قرار میدهد.
از طرف دیگر، زهره، که حالا خدمت سربازیاش تمامشده ، در کنار خاله و دخترخالههایش زندگی میکند و در آستانه ازدواج است. زهره که حالا در راهنمایی و رانندگی مشغول به کار است، اعتمادبهنفس بیشتری پیداکرده و گاهی مقررات را زیر پا میگذارد و شمایل یک پلیس نه چندان دوستداشتنی را به نمایش میگذارد. کاراکتر زهره با همه جذابیتش، در «شاه گوش»، فرصت کمتری برای درخشش داشت و حالا در «سالهای دور از خانه»، با حفظ ویژگیهای شخصیتیاش میتواند ابعاد دیگر کاراکترش را که در «شاه گوش»، مغفول مانده بود را آشکار کند و همراهی او با خنجری، موقعیتهای کمدی جذابی میآفریند.
«سالهای دور از خانه»، در پنج قسمت اولش، نشان داده که کمدی سبک و بیادعایی است، سعی نمیکند انتقادات اجتماعی انجام دهد اما در رهگذر قصهاش، به ازدواج و باورهای غلط مربوط به آن میپردازد. «سالهای دور از خانه»، با معرفی چند کاراکتر جدید در کنار خنجری و زهره، سعی میکند تا جایی که میتواند بر تفاوتهایش با «شاه گوش»، تأکید کند اما در عین استقلال از مجموعه اصلی از آن ریشه میگیرد. به نظر میرسد که «سالهای دور از خانه»، بهخوبی میتواند با بیننده ارتباط برقرار کند و او را سرگرم کند و مسلماً این مهمترین هدف یک مجموعه کمدی است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
3