ماهان شبکه ایرانیان

سردار قربانی:

آمریکا فیلم بازی نکند؛ در صورت حماقت ناوهایش را به قعر دریا می‌فرستیم

خبرگزاری میزان: عملیات بیت‌المقدس به عنوان طولانی‌ترین عملیات دوران دفاع مقدس از 10 اردیبهشت سال 61 آغاز شد و 4 خرداد همان سال به پایان رسید. مهمترین ثمره 25 روز عملیات مداوم رزمندگان اسلام در این برهه، آزادسازی خرمشهر در روز 3 خرداد بود.
«حضور توامان و منسجم نیرو‌های ارتش، سپاه، بسیج و جهاد در همه رده‌ها حتی فرماندهی»، «تَک‌های غافلگیرکننده نیرو‌های پیش‌رونده»، «استفاده بجا و بهینه از توان رزمی و ترابری هوانیروز، نیروی هوایی و نیروی دریایی» و همچنین «عبور از موانع پرتعداد و متوالی تعبیه شده در مسیر‌های آبی و خاکی» عملیات «بیت‌المقدس» را در میان تمامی عملیات‌های 8 سال دفاع مقدس به عنوان عملیاتی ظفرمند و درخشان، برجسته کرده است.
حضور رزمندگان از قریب به اتفاق استان‌های ایران اسلامی، آزادسازی پنج هزار و 700 کیلومتر مربع از خاک کشورمان و به اسارت گرفتن 19 هزار عراقی، مهمترین نتایج فتح‌الفتوح بیت المقدس بود.
 
همین ویژگی‌های عملیات بیت‌المقدس بود که ما را بر آن داشت به مناسبت سی و هفتمین سالروز آزادسازی خرمشهر، به سراغ سردار سرتیپ «مرتضی قربانی» مشاور عالی فرمانده کل سپاه و فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس برویم.
میزان: ضمن عرض سلام و احترام و تبریک به مناسبت فرارسیدن 3 خرداد «سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان». تشکر می‌کنم از وقتی که در اختیار خبرگزاری میزان قرار دادید.
 
سردار قربانی: سپاسگزارم؛ من هم خدمت شما سلام عرض می‌کنم و امیدوار هستم در مدت پیش رو گفت‌وگوی مفیدی داشته باشیم.
منافقین از طرف بنی‌صدر اطلاعات نظامی ما را به ارتش بعث می‌رساندند
 
میزان: توجه صِرف به عملیات بیت‌المقدس که در نتیجه آن خرمشهر آزاد شد، بدون درنظر گرفتن پیش زمینه‌های آن امکان‌پذیر نیست. به عنوان سوال اول بفرمایید که شرایط و جریان کلی جنگ در هفته‌ها و ماه‌های قبل از عملیات بیت‌المقدس چگونه پیش می‌رفت؟
 
سردار قربانی: دفاع مقدس چند مقطع دارد. مقطع اول مربوط به همان سال اول جنگ است که ما در لاک پدافندی قرار داشتیم. با توجه به حضور بنی‌صدر و اعوان و انصار او در راس کار و منافقینی که در دست و پای بنی‌صدر حضور داشتند و نمی‌گذاشتند نیرو‌های مومن و حزب‌اللهی وارد جبهه‌ها شوند و کنار ارتش با دشمن بعثی بجنگند، در طول این یک سال در برابر ارتش بعث کاملا در حالت پدافندی و دفاعی قرار داشتیم. هر عملیاتی که در زمان فرماندهی بنی‌صدر انجام می‌شد، با مشکل و عدم موفقیت مواجه می‌شد و دشمن ضربات سنگینی بر نیرو‌های مسلح ما وارد می‌کرد و علاوه بر به غنیمت گرفتن بخشی از تجهیزات نظامی ما، تعداد زیادی هم اسیر از ما می‌گرفت. به‌طور قطع منافقین با استخبارات عراق تماس داشتند و از طرف بنی‌صدر اطلاعات نظامی و زمان حملات ارتش را به ارتش بعث عراق می‌رساندند. مقطع دوم دفاع مقدس، با عزل بنی‌صدر و فرماندهی کل قوای امام خمینی (ره) آغاز شد. در گام اول این مقطع عملیات‌های موفقیت آمیز «فرمانده کل قوا خمینی روح خدا» توسط سردار شهید حسین خرازی با هدایت سردار رحیم صفوی و عملیات «تپه‌های مدن» انجام شد. خود من با جمعی از رزمندگان عزیز اصفهان که در محاصره آبادان قرار داشتیم عملیات تپه‌های مدن را انجام دادیم. این تپه‌ها، تپه‌هایی مشرف به آبادان بودند که ارتش عراق با حضور در آن‌ها توانسته بود در نزدیکترین نقطه به ساحل شرقی رودخانه بهمنشیر قرار بگیرد و شهر و جاده‌های منطقه را دقیق زیر آتش قرار دهد. در این عملیات‌های کوچک که بلافاصله بعد از سقوط بنی‌صدر انجام شد رزمندگان و فرماندهان سپاه و ارتش توانستند هماهنگی‌های خوبی را به دست بیاورند. در گام دوم مقطع دوم جنگ هم عملیات‌های بزرگ و ظفرمندانه ثامن‌الائمه، طریق القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس انجام شد.
 
عملیات ثامن‌الائمه نقطه عطف عملیات‌های موفقیت‌آمیز در دفاع مقدس بود
میزان: به نظر می‌رسد اهمیت عملیات ثامن‌الائمه که نخستین عملیات بزرگ سپاه و ارتش در دفاع مقدس بود، آنچنان که باید و شاید تا امروز تبیین نشده است. در خصوص این عملیات برای‌مان توضیح دهید.
 
سردار قربانی: اولین عملیات مشترک و بزرگ سپاه و ارتش در مقطع دوم دفاع مقدس، عملیات ثامن‌الائمه بود. در این عملیات 3 تیپ از لشکر 77 خراسان و 3 تیپ در شرف تاسیس از سپاه حضور داشتند. فرماندهی 3 تیپ سپاه بر عهده «حسین خرازی»، «احمد کاظمی» و من (مرتضی قربانی) بود. پس از پایان موفقیت‌آمیز عملیات ثامن‌الائمه، تیپ شهید خرازی به عنوان «لشکر 14 امام حسین (ع)»، تیپ شهید کاظمی به عنوان «لشکر 8 نجف» و تیپی که فرماندهی آن بر عهده من بود به عنوان «لشکر 25 کربلا» نامگذاری شدند. عملیات ثامن‌الائمه در تاریخ 5 مهر سال 1360 صورت گرفت و در پی آن با احتساب بُرد توپخانه‌ها، منطقه‌ای به وسعت 300 کیلومتر آزاد شد. این مناطق آزاد شده وقتی که با شکستن محاصره شهر آبادان همراه شدند، تاثیر بسزایی در ادامه روند جنگ داشتند. عملیات مشترک ثامن‌الائمه محاسن بسیار زیادی داشت. این عملیات، نقطه عطفی برای ادامه عملیات‌های بزرگ و موفقیت‌آمیز ما علیه دشمن بعثی شد. آزادی کامل آبادان یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران و یک شکشت نظامی برای ارتش بعث بود.
انسجام بیشتر سپاه و ارتش بعد از شهادت فرماندهان در هواپیما
میزان: شهادت تعدادی از فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه در حادثه سقوط هواپیما چه تاثیری بر نیرو‌های مسلح ما داشت؟
سردار قربانی: پس از پایان عملیات ثامن‌الائمه در حالی که فرماندهان عزیز این عملیات از جمله شهیدان جهان‌آرا، فکوری، کلاهدوز، نامجو و فلاحی برای ارائه گزارش با هواپیما راهی تهران شده بودند و اتفاقا تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات نیز در پرواز آن‌ها حضور داشتند، هواپیمای آن‌ها سقوط می‌کند و همگی این عزیزان به شهادت می‌رسند. من می‌خواهم بگویم که این اتفاق، باعث انسجام بیشتر و قوی‌تر سپاه و ارتش شد. از فردای آن اتفاق، شهید صیاد شیرازی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش با تعامل حداکثری خود با سپاه، کار خود را برای عملیات فتح بستان آغاز کرد و سرانجام با انجام عملیات مشترک «طریق القدس» شهر بستان فتح شد.
 
دشمن بعد از فتح بستان می‌خواست سازمان رزم ما را به هم بریزد
میزان: صدام بلافاصله بعد از اینکه بستان را از دست داد، با تجهیز کامل یگان‌های ارتش بعث درصدد بازپس‌گیری دوباره این منطقه برآمد. اقدامی که سه ماه قبل‌تر یعنی بعد از عملیات ثامن‌الائمه آن را انجام نداده بود. دلیل این اقدام صدام چه بود؟
سردار قربانی: چند روز بعد از عملیات طریق‌القدس و فتح شهر بستان، دشمن برای بازپس‌گیری بستان، عملیات بزرگی را انجام داد که برای ما به عنوان عملیات چزابه معروف شد. قصد دشمن از اجرای این عملیات‌ها این بود که طرح‌ها و عملیات‌های بعدی ما را مختل کند که از نظر نظامی به این تکنیک «تک مختل کننده» می‌گویند. به عبارتی دیگر دشمن می‌خواست سازمان رزم ما را به هم بریزد. تدبیر صدام این بود که ارتش بعث تهاجم‌های خود را از طریق زرهی و توپخانه انجام دهد تا وقت سازمان رزم ما صرف پاسخگویی به این تهاجم‌ها شود تا دیگر به عملیات‌های بزرگ نپردازد. سرانجام با رشادت‌های دلاورانه رزمندگان اسلام، دشمن در این عملیات هم تلفات سنگینی داد و شکست مفتضحانه دیگری نصیب صدام و ماشین جنگی دشمن منهدم شد.
 
شکل‌گیری توپخانه سپاه با غنیمت‌های عملیات فتح‌المبین 
 
میزان: عملیات مشترک سپاه و ارتش با نام «فتح‌المبین» آخرین عملیات قبل از عملیات بیت‌المقدس بود. مهمترین دستاورد‌های ما در عملیات فتح‌المبین کدام‌ها بودند؟
 
سردار قربانی: عملیات فتح‌المبین در تاریخ 1 فروردین سال 61 در چند محور انجام شد. در جریان این عملیات تنگه رقابیه، تنگه برغازه، تنگه دو سلک، تنگه ابوقریب، تنگه عین‌خوش را از پشت بر عراق بستیم. لشکر 14 امام حسین (ع)، لشکر 25 کربلا و لشکر 8 نجف و تیپ 55 هوابرد ارتش چند محور دیگر را از پشت بر عراق بستند و از روبرو با چندین یگان سپاه و ارتش و هوانیروز و نیروی هوایی به آن‌ها حمله کردیم. علاوه بر تلفات زیاد دشمن، جمعیت زیادی از ارتش بعث نیز در جریان این عملیات اسیر شدند. دشمن در جریان عملیات فتح‌المبین حدود 40 هزار تلفات و اسیر داد ضمن اینکه همه تجهیزات آن‌ها نیز به دست نیرو‌های مسلح ما افتاد. البته ارتش غنایم را جمع نمی‌کرد و سپاه از این فرصت استفاده می‌کرد و غنایم و نفربر‌ها و تانک‌ها و توپ‌ها و سلاح‌ها را جمع می‌کرد. در اینجا بود که یگان‌های سپاه که به شش – هفت تیپ رسیده بودند، به معنای واقعی کلمه ارتقاء پیدا کردند. با همین غنیمت‌ها بود که مقدمات راه‌اندازی توپخانه سپاه فراهم شد و ما سرلشکر «حسن شفیع‌‎زاده» و سرلشکر «حسن طهرانی مقدم» که آن‌ها هم جزو موسسین لشکر 25 کربلا بودند را بعد از عملیات فتح‌المبین از لشکر کربلا آزاد کردیم تا کار جدی خود را برای تشکیل توپخانه سپاه آغاز کنند. توپخانه سپاه در عملیات‌های بعدی باعث جهشی بلند در روند جنگیدن نیرو‌های ما شد. عملیات فتح‌المبین که از 1 فروردین سال 61 آغاز شده بود در تاریخ 7 فروردین به پایان رسید. ما در جریان این عملیات، عقبه‌های دشمن را بستیم و در ارتفاعات مُشرف به منطقه فکه و العماره مستقر شدیم و دشمن به دشت العماره برگشت. به عبارتی دشمن را در این منطقه نگه داشتیم و نگذاشتیم که ذهن او باز شود تا بتوانیم راحت‌تر عملیات بیت‌المقدس را انجام دهیم.
 
رعایت اصل غافلگیری و سرعت در نبرد در عملیات بیت‌المقدس
میزان: با توجه به ابعاد گسترده و حجم نیرو‌های شرکت کننده در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس، چرا فاصله زمانی این دو عملیات بسیار کوتاه بود؟
 
سردار قربانی: طرح عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس بعد از عملیات فتح بستان مطالعه و سریعا به تایید امام خمینی (قدس سره) رسید و لذا ما باید اصل غافلگیری و سرعت در نبرد را بالا می‌بردیم و رعایت می‌کردیم کمانکه این کار را انجام دادیم. به همین دلیل پس از عملیات فتح‌المبین، کوتاه‌ترین زمان را برای انجام عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر انتخاب شد. ما بلافاصله بعد از عملیات فتح‌المبین برای آغاز عملیات بیت‌المقدس، امکانات خود را به جاده آبادان اهواز منتقل کردیم و نیرو‌ها را پس از مرخصی و بازسازی به منطقه فرستادیم.
 
دشمن تصور نمی‌کرد ما از رودخانه‌‌های کارون و اروند عبور کنیم
 
میزان: نحوه استقرار هر کدام از قرارگاه‌هایی که برای عملیات بیت‌المقدس مسئولیت داشتند، در صحنه نبرد چگونه بود؟
 
سردار قربانی: برای اجرای منسجم عملیات بیت‌المقدس، لشکر‌های 27 حضرت محمد رسول‌الله (ص)، 7 حضرت ولیعصر (عج)، تیپ 22 نور و 21 حمزه سیدالشهدا (ع) قرارگاه «نصر» را تشکیل دادند. لشکر‌های 14 امام حسین (ع)، 25 کربلا و 8 نجف به اضافه تیپ 55 هوابرد و 37 زرهی شیراز نیز قرارگاه «فتح» را ایجاد کردند و در نهایت لشکر 16 زرهی، تیپ 41 ثارالله و چند یگان تازه تاسیس، قرارگاه «قدس» را به وجود آوردند. بنا شد هر کدام از این لشکر‌ها محور‌های مختلف عملیات را پوشش دهند. قرارگاه قدس در محور دبّ‌حردان به سمت اهواز و کرخه به سمت طلائیه و کوشک مسئولیت گرفت. همچنین مقرر شد قرارگاه فتح با عبور از رودخانه کارون به سمت جاده اهواز خرمشهر از سمت راست پل مارِد پیشروی کند و قرارگاه نصر هم از بعد از پل مارِد به سمت خرمشهر وارد عمل شود. هر سه قرارگاه نصر، فتح و قدس موانع سختی را برای عبور پیش رو داشتند. رودخانه‌ها، آب‌گرفتگی‌ها، سیم خاردار‌ها، میادین مین، سنگر‌های مستحکم و کانال‌های احداث شده، از جمله این موانع بودند. با توسل به اهل بیت (ع) و توکل بر خدا، ما به صورت برق‌آسا خودمان را آماده کردیم. این استقرار‌ها و هماهنگی‌ها و خط حد‌ها با فاصله بسیار کم و با سرعت زیاد شکل گرفتند و زمانی که خط حد‌ها مشخص شدند عقبه‌های قرارگاه‌های فتح، نصر و قدس نیز روشن شد و یگان‌ها از مناطق عملیاتی فتح‌المبین به سمت جنوب خوزستان به سرعت به راه افتادند. در قرارگاه فتح، ما به عنوان لشکر 25 کربلا به همراه تیپ 55 هوابرد و تیپ 37 زرهی شیراز در یک محور بودیم و در سمت چپ ما، لشکر 8 نجف به فرماندهی احمد کاظمی و در سمت چپ لشکر 8 نجف هم، لشکر 14 امام حسین (ع) به فرماندهی حسین خرازی مستقر شدند. دو جناح خرمشهر که تحت تصرف صدام بود و حدود 160 کیلومتر امتداد داشت را رودخانه‌های کارون و اروند تشکیل می‌دادند که از نظر نظامی عبور از آن‌ها تقریبا غیرممکن بود. دشمن تصور نمی‌کرد که ما از این رودخانه‌ها عبور و او را غافلگیر کنیم. این رودخانه‌ها برای یگان‌های دشمن و فرماندهان بعثی نوعی «خاطر جمعی» ایجاد کرده بود و ما باید طوری عمل می‌کردیم که هم سرعت‌مان بالا باشد و هم دشمن را غافلگیر کنیم. راه اصلی عراقی‌ها به سمت اهواز، جاده آسفالته اهواز خرمشهر بود. راه دوم آن‌ها کوشک و طلائیه و پادگان حمیدیه و راه سوم نیز هویزه بود. به عبارتی اصلی‌ترین راه آن‌ها همان راه اول یعنی جاده آسفالته اهواز خرمشهر بود.
 
اقدامات شناسایی‌ قوی لشکر 25 کربلا قبل از عملیات بیت‌المقدس
میزان: شناسایی منطقه عملیات بیت‌المقدس چند روز به طول انجامید و چه نتایجی در بر داشت؟
 
سردار قربانی: من دقیق به خاطر دارم که ما در لشکر 25 کربلا و برادران‌مان در تیپ 55 هوابرد از روز 15 فروردین 61 در منطقه عقبه خود مستقر شدیم و شناسایی‌ها را شروع کردیم. مثلا پاسگاه ژاندارمری را تحت امر گرفتیم و دیگر آن‌ها بدون اجازه ما نمی‌توانستند کاری کنند. کل نیرو‌های شناسایی هم از «سپاه» انتخاب شدند. از 15 فروردین تا 10 اردیبهشت 61 که قرار بود عملیات بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر آغاز شود فرصت داشتیم که شناسایی‌هایمان را انجام دهیم و ادوات و پشتیبانی‌ها و ترابری‌های‌مان را به همراه واحد‌ها و گردان‌ها انتقال دهیم. شناسایی‌های ما از نقاط ضعف و قوت دشمن که در پشت رود کارون قرار داشتند، به خوبی در مدت این 25 - 30 روز انجام شد. دشمن خاطرجمع بود که نیرو‌های ما از آب گرفتگی‌هایی که آن‌ها در مسیر ساخته بودند نمی‌توانند عبور کنند. ما برای رسیدن به جاده اهواز خرمشهر نیازمند سرعت عمل بسیار زیادی بودیم تا بتوانیم عقبه دشمن را که کنار کارخانه لوله‌سازی اهواز در دب‌ّحردان پدافند می‌کرد را ساقط کرده و موجب موفقیت قرارگاه قدس شویم.
 
بازسازی پرسرعت سازمان رزم لشکر 25 کربلا برای عملیات بیت‌المقدس
 
میزان: با توجه به مشارکت نیرو‌های لشکر 25 کربلا در عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس و فتح‌المبین، وضعیت نیروی انسانی و سازمان رزم این لشکر در آستانه عملیات بیت‌المقدس در چه شرایطی قرار داشت؟
 
سردار قربانی: لشکر 25 کربلا برای عملیات فتح‌المبین 17 گردان نیرو داشت که این گردان‌ها از شمال، قم، آبادان، اراک و اصفهان بودند. سازمان رزم لشکر با توجه به تعداد شهدا و جانبازان در جریان عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس و فتح‌المبین، تا حدودی بر هم خورده بود، ولی ما باید با بازسازی سازمان رزم و آموزش نیرو‌های بسیجی، لشکر را برای اجرای عملیات بیت‌المقدس آماده می‌کردیم؛ کاری که به لطف پروردگار خیلی سریع انجام شد. فرماندهان شهیدمان که به لقاالله پیوسته بودند، ولی فرماندهان عزیزی که زنده بودند حتی با تن مجروح مردانه پای کار آمدند و سرعت ما بیشتر شد.
 
500 متر بین خون‌ها و پیکر‌های شهدا سینه‌خیز حرکت کردم
 
میزان: عملیات بیت‌المقدس در ابتدا با سرعت خوبی برای جمهوری اسلامی ایران پیش رفت، اما با گذشت چند روز، نوعی ایستایی در صحنه عملیات به وجود آمد. شرایط تحرکات نیرو‌های خودی در عملیات بیت‌المقدس را برای ما تشریح کنید.
 
سردار قربانی: عملیات بیت‌المقدس در روز 10 اردیبهشت با رمز «یا علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع)» آغاز شد و قرارگاه‌های نصر، فتح و قدس با هماهنگی یکدیگر وارد عمل شدند. در اولین شب عملیات، ما در قرارگاه فتح با سرعت بی‌نهایت از رودخانه عبور کردیم و خطوط اول و دوم دشمن را شکستیم. به محض شکستن خط اول دشمن، ما در قالب لشکر‌های 25 کربلا، 14 امام حسین (ع) و 8 نجف اشرف، تیپ 55 هوابرد و 37 زرهی شیراز، تانک‌ها، بولدوزرها، لودرها، نفربر‌ها و ماشین‌آلات خود را به آن طرف رودخانه کارون در خط مقدم درگیری وارد عمل کردیم و پس از شکستن خط اول و دوم دشمن به سمت جاده آسفالته اهواز خرمشهر با سرعت تمام حرکت کردیم. حدود ساعت 4 بامداد اولین شب عملیات بیت‌المقدس، لشکر 25 کربلا به جاده آسفالته اهواز خرمشهر رسید. بعد از ما لشکر‌های 8 نجف و 14 امام حسین (ع) هم رسیدند. قرارگاه نصر کمی با تأخیر آمد و ظهر فردای آن شب به جاده رسید. به همین خاطر به جناح چپ ما کمی فشار آمد، اما تحمل کردیم. با رسیدن قرارگاه نصر، درگیری ما و ارتش بعث، هم از روبرو هم از جناحین آغاز شد. ما در لشکر 25 کربلا در اینجا توپخانه ارتش بعث که پشت جاده اهواز خرمشهر مستقر بودند را با همه خدمه و مهماتش گرفتیم. سپس قرارگاه‌های فتح و نصر، به مدت 7 روز از ایستگاه حسینیه تا کیلومتر 20 خرمشهر با دشمن درگیری و زد و خورد داشتند و پشت جاده خرمشهر به اهواز مستقر شدند چراکه قرارگاه قدس در منطقه عملیاتی خودش موفق نشده بود و هنوز درگیری‌های آن‌ها با دشمن ادامه داشت. ما هم نمی‌توانستیم سرمان را پایین بیندازیم و به سمت مرز حرکت کنیم چراکه در جناح راست ما لشکر‌های 5 و 6 زرهی ارتش بعث و در جناح چپ هم یگان‌های رزمی و پیاده ارتش بعث حضور داشتند. قرارگاه قدس نتوانست خطوط دشمن را به تصرف دربیاورد. جنگ سختی با دشمن و زرهی آن داشتند و نتوانستند در هفت روز اول به ما ملحق شوند. به همین خاطر قرارگاه‌های فتح و نصر بعد از 7 روز مرحله دوم عملیات را شروع کردند و به سمت مرز رفتند. این اقدام در شرایطی انجام شد که حدود 20 هزار نفر از نیرو‌های عراقی در خرمشهر حضور داشتند و بالغ بر 30 کیلومتر در جناح چپ ما نیز در دست ارتش بعث بود و جناح راست ما نیز در اختیار نیرو‌های زرهی دشمن قرار داشت. با تدبیری که صورت گرفت توانستیم به مدت 7 روز مرز را تأمین کنیم و همین که ما به مرز رسیدیم لشکر‌های زرهی ارتش عراق متزلزل شدند و به همین خاطر دستور عقب نشینی دادند. با این دستور عقب نشینی، قرارگاه قدس هم توانست حرکات تهاجمی خود را شروع کند و با تعقیب دشمن خودش را به مرز برساند. در مرحله سوم عملیات، حرکت قرارگاه نصر به سمت خرمشهر آغاز شد که در نوبت اول ناموفق بود و نیرو‌ها برگشتند. این ناموفق شدن دشمن را گستاخ کرد و آن‌ها پاتک‌های خود را بر ما بیشتر کردند. در روز 26 اردیبهشت در شرایطی که 16 روز از آغاز عملیات گذشته بود و قرارگاه نصر هم در نوبت اول مرحله سوم عملیات موفقیتی به دست نیاورده بود، فرماندهان ارشد جنگ، فرماندهان لشکر‌های قرارگاه فتح را خواستند و ما جلسه‌ای را با حضور برادر محسن رضایی، شهید صیاد شیرازی، سردار صفوی، سردار حسن باقری و سردار غلامعلی رشید، پشت جاده آسفالته خرمشهر اهواز برگزار کردیم. در این جلسه درباره راهکار‌ها و نقشه‌های باقی مانده برای ادامه عملیات بحث شد. در نهایت یک «بُرش تاکتیکی» اتخاذ شد بدین ترتیب که قرارگاه فتح حرکت کند و خرمشهر را بگیرد و قرارگاه نصر نیز تا مسافت 15 کیلومتر، جاده را به سمت رودخانه اروند برود. این بار هم جناحی که قرارگاه فتح در آن مسئولیت داشت بسیار مهم بود و مرز عراق محسوب می‌شد و مشخص بود که با آن ادوات زرهی دشمن ما از سمت مرز عراق تهدید سنگینی خواهیم شد؛ لذا من، حسین خرازی و احمد کاظمی با هم مشورت کردیم و قرار شد طوری عمل کنیم که سمت راست خودمان را دست یگان دیگری ندهیم که تهدید شویم. ما 3 نفر همانجا یک پاکت سیگار و خودکار پیدا کردیم و قرار شد با حالت قرعه کشی، مشخص کنیم که کدامیک از لشکر‌ها به سمت مرز برود و جناح راست را داشته باشد تا دو لشکر باقی‌مانده به سمت شهر حمله کنند. جناح راست مترادف بود با مواجه شدن در برابر دو سه هزار تانک ارتش بعث. قرعه‎کشی را انجام دادیم. شهید خرازی کاغذ‌ها را تکان داد و به من گفت که یکی را بردارم. من هم یکی از کاغذ‌ها را برداشتم و دیدم که نام لشکر خودم «لشکر کربلا» بر روی کاغذ نوشته شده است. زمان عملیات فرا رسید. شب دوم خرداد سال 61 شب عملیات اصلی بیت‌المقدس بود. الحمدلله لشکر امام حسین (ع) و 8 نجف، شهر را دور زدند. قرارگاه نصر هم تا نزدیکی اروند رسید. ما هم در لشکر کربلا به همراه تیپ 55 هوابرد باید با جنگیدن با دشمن 20 کیلومتر مرز تا جاده اصلی به سمت خرمشهر و بصره را تامین می‌کردیم. به لطف خدا مرز را کیلومتر به کیلومتر پاکسازی کرده و برای هر قسمت نیرو با سازمان گردان گذاشتیم. سرانجام در گوشه شلمچه و جاده آسفالته بصره خرمشهر جنگ سختی رخ داد. جنگ نفر به تانک صورت گرفت. نیرو‌های ما با آرپیچی و نارنجک، تانک‌های دشمن را می‌زدند. لشکر ما تا ساعت 9 صبح دوم خرداد 200 شهید روی دژ مرزی و جاده خرمشهر به بصره تقدیم اسلام و کشور کرد. جنگ بسیار سختی بود چرا که آن منطقه، گلوگاه واقعی ارتش بعث بود و ما در حال بستن این گلوگاه بودیم. وقتی راه نفس کشیدن دشمن را بستیم، نفس نیرو‌های بعثی در داخل خرمشهر به شماره افتاد. تمام تلاش دشمن صرف این شد که آن گلوگاه را باز کند. 20 هزار نیروی دشمن در خرمشهر بودند و به همین خاطر ارتش بعث تحمل نمی‌کرد که ما گلوگاه کلیدی آن‌ها را ببندیم. ما باید با تمام قدرت و توان خود این گلوگاه را می‌بستیم. آتش سنگینی از داخل خاک عراق ریخته می‌شد. دیدبان‌هایی که روی دکل‌های پتروشیمی عراق بودند نقطه به نقطه را می‌دیدند و می‌زدند. تانک‌های دشمن با شلیک مستقیم توپ‌های خود «نفر» را هدف قرار می‌داد. با این حال ما در همان روز، دو تکه جاده بصره به خرمشهر با لودر و بولدوزر بریدیم و خطوط مرزی‌مان را در دو سوی جاده به هم وصل کردیم. سپس کنار دژ مرزی هر دو سمت جاده را خاکریز بلندی زدیم و تا فاصله 400 - 500 متری پوشاندیم و آن موقع بود که لشکر 27 حضرت رسول (ص) از 500 متری جاده به سمت شهر خین آمد و پدافند را انجام داد و ما دست‌مان را در دست بچه‌های این لشکر گذاشتیم. بنا شد که برادران ارتش هم سمت راست ما را تا 30 - 40 کیلومتر پدافند کنند. ما هم تقریباً خودمان را از خط پدافندی قبل به 5 کیلومتری گلوگاه دشمن رساندیم. در عرض 72 ساعت ما 400 شهید دادیم. صبح دوم خرداد، من به عنوان فرمانده لشکر، نزدیک به 500 متر بین خون‌ها و پیکرهای شهدا و مجروحین و آتش سنگین دشمن سینه‌خیز حرکت کردم تا به جاده بصره خرمشهر و دژ مرز برسم و تدبیر کنم چه کاری باید انجام دهیم. نزدیک به 45 نفر از این 400 شهید متعلق به شهر‌های اردستان و زواره اصفهان بودند. این‌ها واقعا مردانه جنگیدند و به نظر من شاهراه اصلی آزادسازی خرمشهر در همین قسمتی بود که لشکر 25 کربلا و تیپ 55 هوابرد عمل کردند. این لشکر و تیپ با حمایت نیروی هوایی و هوانیروز قهرمان با گرفتن گلوگاه دشمن باعث شدند که نفس ارتش بعث در خرمشهر قطع شود. ما گلوی ارتش بعث عراق را گرفته بودیم که باعث شد دست و پای دشمن در خرمشهر از کار بیفتد و قطع شود و پای او به خرمشهر نرسد. ما در شلمچه، رَجَز تنگه احد را برای رزمنده‌ها می‌خواندیم که اگر گلوگاه شلمچه سقوط کند خرمشهر آزاد نخواهد شد. دشمن 500 تانک را ردیف کرده بود. حتی تا بصره تانک‌های دشمن روی جاده ایستاده بودند که راه بازشود تا به سمت خرمشهر حرکت کنند. این تانک‌ها با سرعت 60 کیلومتر می‌توانستند ظرف 2 ساعت به خرمشهر برسند، اما زهی خیال باطل. خداوند شجاعتی به شهدا و رزمندگان ما عطا فرمود که حتی یک وجب از مرز ایران را در این عملیات نگذاشتیم دشمن تصرف کند و همین مقاومت باعث شد در خرمشهر 19 هزار نفر از نیرو‌های دشمن، فریاد «الموت الصدام» و «دخیل یا خمینی» سر بدهند و تسلیم شوند. درود به روح شهدا و شجاعت رزمندگان ارتش، سپاه، بسیج و جهاد سازندگی.
انهدام هلی‌کوپترهای بعثی توسط نیروی هوایی
میزان: روند تسلیم شدن دشمن در عملیات بیت‌المقدس از چه زمانی آغاز شد؟
 
سردار قربانی: از بعد از ظهر روز دوم خرداد عراقی‌ها شروع به تسلیم شدن کردند و سوم خرداد به صورت دسته دسته تسلیم می‌شدند. البته هلی کوپتر‌های آن‌ها در روز دوم خرداد آمد که فرمانده‌های‌شان را نجات دهد و با خود ببرد که بچه‌های لشکر امام حسین (ع) این هلی‌کوپتر‌ها را هم زدند. پُلی را هم که عراقی‌ها از روی اروند برای تردد پیاده و سبک به خرمشهر زده بودند نیز نیروی الهی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منهدم کرد و بدین ترتیب عقبه دشمن از بین رفت و خرمشهر آزاد شد.
با یک جمله تاریخی «من و ما» به «خدا» تبدیل شد
 
میزان: به عنوان یکی از فرماندهان اصلی میدان نبرد در عملیات بیت‌المقدس بفرمایید که تحلیل شما از جمله معروف امام خمینی (ره) که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد» چیست؟
 
سردار قربانی: امام خمینی (ره) بعد از آزادسازی خرمشهر حقیقتا شاهکار عظیمی را ارائه دادند و فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. اگر امام (ره) این جمله تاریخی را بیان نمی‌کردند ما فکر می‌کردیم این ما بودیم که خرمشهر را آزاد کردیم. با این جمله امام (ره) «من و ما» به «خدا» تبدیل شد و بچه‌هایی که از زمان عملیات ثامن‌الائمه تا بیت المقدس نزدیک به یک سال کار شبانه روزی انجام داده بودند با همین فرمایش امام (ره) خستگی‌شان در رفت و الحمدلله شیطان نتوانست نفوذ کند. همه رزمندگان همان شب اول آزادسازی خرمشهر، نماز نافله شب و نماز شکر را روی جاده اهواز خرمشهر، روی دژ مرزی و در طول خط درگیری و در مسجد خرمشهر به صورت انفرادی به جای آوردند. پیام الهی امام (ره) مبنی بر اینکه خرمشهر را خدا آزاد کرد موجب بالا رفتن صددرصدی روحیات معنوی در رزمندگان اسلام شد.
 
بعد از آزادسازی خرمشهر تا دو سال از مهمات دشمن استفاده می‌کردیم
 
میزان: غنایمی که در هنگام آزادسازی خرمشهر به دست آمد چه میزانی بود؟
 
سردار قربانی: در خرمشهر ما زاغه‌های اصلی دشمن را پیدا کردیم و تا مدت دو سال مهمات خودمان را از طریق این زاغه‌های مهمات تامین می‌کردیم. البته ابتدا روی هر جایی که دشمن زاغه مهمات داشت نیرو مستقر می‌کردیم و سپس آن‌ها را به عقب و پادگان خودمان منتقل می‌کردیم.
افتخارمان این است که متجاوز را خودمان تنبیه کردیم
 
میزان: برخی دائما در رسانه‌های بیگانه و فضای مجازی، این شبهه را مطرح می‌کنند که بعد از آزادسازی خرمشهر باید جنگ خاتمه پیدا می‌کرد. شرایط میدانی و آرایش نظامش دشمن، اجازه آتش‌بس در آن مقطع را می‌داد؟
 
سردار قربانی: از ضد‌انقلاب‌ها و رادیو‌ها و تلویزیون‌های بیگانه که حقوق‌بگیر صهیونیست‌ها هستند نباید انتظار داشته باشیم که در دفاع مقدس ملت ما تردید و شبهه وارد نکنند. آن‌ها هر سال همین حرف تکراری را می‌زنند که «جنگ باید بعد از آزادسازی خرمشهر تمام می‌شد». امام خمینی (ره) بعد از آزادسازی خرمشهر فرمودند که متجاوز باید مشخص شود، تنبیه شود، غرامت جنگی به ما پرداخت شود و دشمن به مرز‌های خودش برگردد. کجای این خواسته‌ها اشتباه بود. هر انسانی با هر نوع گرایش سیاسی، این شروط را تأیید می‌کند. وقتی هیچ گروهی از سمت سازمان‌ها و نهاد‌های بین‌المللی نیامد که به این موضوعات رسیدگی کند وظیفه ما چه بود؟ ما در عملیات‌های شکست حصر آبادان، فتح المبین، طریق القدس تا عملیات فتح خرمشهر بالغ بر 50 هزار اسیر گرفتیم. چندین فرمانده تیپ و جانشین فرمانده لشکر و صد‌ها فرمانده گردان و مسئولان سیاسی لشکر‌ها عراقی را اسیر کردیم. همه این‌ها می‌گفتند که «ما آمدیم تا تهران را بگیریم و خوزستان را تجزیه کنیم و این کار هنوز هم ادامه دارد». آیا باید می‌ایستادیم تا دشمن دوباره خودش را تجهیز و به ما حمله کند؟ وقتی سازمان ملل برای انجام مکاتبات به حق ایران وارد نشد ما باید متجاوز را خودمان تنبیه می‌کردیم. ما افتخارمان این است که متجاوز را خودمان تنبیه کردیم. مادامی‌که رزمندگان اسلام، ماشین جنگی صدام را منهدم نمی‌کردند نباید راحت می‌خوابیدند. ارتش بعث 16 لشکر زرهی داشت و به راحتی می‌توانست دوباره راهی خوزستان شود؛ لذا ما وقتی وارد خاک عراق شدیم تمام تلاش مان این بود که ادوات و تجهیزات بعثی‌ها را منهدم کنیم و برگردیم. البته برای اینکه صدام و بعثی‌ها را ساقط کنیم بنا بود که بصره را هم بگیریم. برای این منظور لشکر‌های امام حسین (ع)، نجف و کربلا سه مرتبه تا 2 کیلومتری بصره هم رفتند. ما حتی در لحظات گرگ‌ومیش صبح عملیات، چراغ‌های روشن شهر بصره را هم از نهر «کتیبان» در دو کیلومتری بصره می‌دیدیم، ولی دشمن هر بار در لحظه آخر با تانک ما را دور می‌زد و به ما هجوم می‌آورد. ما اگر ارتش بعث را در عملیات رمضان و عملیات‌های بعدی منهدم نمی‌کردیم دوباره همین دشمن وارد خاک ما می‌شد. البته یکی از سفارشات امام (ره) این بود که مبادا مردم عادی عراقی مورد ظلم و آزار قرار بگیرند. ملاحظات سپاه و ارتش هم در حین ورود به خاک عراق بر همین موضوع بود. ما به سمت شهر‌هایی که مردم عراق در آن‌ها مستقر بودند نرفتیم. فاو هم یک شهر بندری و نظامی بود که مردم عادی در آن سکونت نداشتند و به همین دلیل ما آنجا را گرفتیم.
 
حقوقی که می‌گیرم 7 میلیون تومان است
 
میزان: اکثر قریب به اتفاق فرماندهان دوران دفاع مقدس را جوانان تشکیل می‌دادند. در نگاه شما آیا امروز هم آنطور که باید و شاید به جوانان اعتماد می‌شود؟
 
سردار قربانی: بهترین و بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی ایران، هم در زمان پیروزی انقلاب هم در زمان دفاع مقدس و هم در شرایط فعلی جوانان هستند. امام خمینی (ره) به معنای واقعی کلمه به جوان‌ها اعتماد کرد. ما باید فرمایشات مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای را سرلوحه امور قرار داده و به جوان‌ها میدان دهیم. جوانانی که امروز می‌توانند اقتصاد و بازار و صنعت ما را تکان دهند در کشور کم نیستند. «حسن طهرانی مقدم» نیروی ادوات لشکر کربلا در آبادان بود. او در همان زمان ابداعات و نوآوری‌های خود را در زمینه خمپاره آغاز کرد و در نهایت پایه‌گذار ساخت موشک چند هزار کیلومتری شد. به حسن طهرانی مقدم اعتماد شد، کسی مُچ او را نگرفت، با او برخورد نشد و امکانات و سرمایه در اختیارش قرار گرفت. من به جرئت می‌گویم و از شما می‌خواهم که این جمله را با قلم درشت بنویسید که «جوان‌های امروز کشور ما با علم و تخصص خودشان، چند برابر جوانان دوران دفاع مقدس توانایی دارند». البته جوان‌ها هم باید درب جیب مادی خود را ببندند. درب جیب که باز شد آدم فقط به فکر جیبش می‌افتد. شیطان در انتظار است. ما در دفاع مقدس هیچ وقت کار خود را لَنگ پول و امکانات و تجهیزات نمی‌گذاشتیم. جیب و پول وقت دارد. من از زمان شروع انقلاب فرمانده چند لشکر بودم و امروز هم چند سر عائله دارم و با این حال حقوقی که می‌گیرم 7 میلیون تومان است. فیش حقوقی‌ام را اگر خواستید می‌دهم تا منتشر کنید. ما اگر می‌خواستیم به فکر جیب‌هایمان باشیم خیلی راحت می‌توانستیم آن را پر کنیم، ولی خدا را در نظر گرفتیم. اینکه می‌گویم جوانان درب جیب‌شان را ببندند به معنای مذمت پول داشتن نیست. من خودم قبل از انقلاب بنز و مزدا و مزداوانت و موتور سوزوکی هزار داشتم. قبل از انقلاب کار ساخت و ساز می‌کردم و روزی هم هزار تومان درآمد داشتم. بحث من این است که جوان باید سخت کار کند و دنبال رشوه و چپاول نباشد. روح قناعت باید بر همه ما علی‌الخصوص جوانان حاکم باشد آن‌وقت منتظر یاری خدا باشیم. خدا حاضر و ناظر بر اعمال همه انسان‌هاست. مسلمانان بیشتر زیر ذره‌بین خدا هستند. خداوند عمل صالح و کلام طیب و طاهر و پاک می‌خواهد.
آقایان دُنگ‌شان را بدهند
 
میزان: خاطره شنیده نشده‌ای از فرماندهان شاخص دفاع مقدس که به درد امروز جامعه بخورد، در ذهن‌تان هست؟
 
سردار قربانی: یک بار من به همراه فرماندهان حسین خرازی، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین، حسن باقری، مجید بقایی، مهدی باکری و محمدرضا ابوشهاب با ماشین در مسیر کرمانشاه در حال حرکت بودم. در گوشه‌ای از جاده برای خواندن نماز و خوردن کباب ایستادیم. نماز خواندیم و غذای‌مان را خوردیم. بعد از خوردن غذا حسین خرازی رو به ما کرد و گفت: «آقایان دُنگ‌شان را بدهند». از همه ما پول گرفت. شهید زین‌الدین پول نداشت از برادران قرض کرد و رفت پول کباب را حساب کرد. حسین خزاری بعد از حساب کردن پول غذا آمد و به همه ما گفت: «امروز غذای پادگان چلو خورش با پلو عدس است و من به عنوان فرمانده اجازه ندارم از پول بیت‌المال کباب بخورم». یک خاطره دیگر هم از شهید مهدی باکری به یاد دارم. روزی شهید باکری به تعمیرگاه لشگر 31 که خودش فرمانده آن بود رفت تا ماشینش را تعمیر کند. باکری دید که مکانیک مشغول شستن لباس‌هایش است. از او خواست که ماشینش را تعمیر کند. تعمیرکار گفت: «مگر نمی‌بینی لباس می‌شویم؟» شهید باکری هم پاسخ داد «من لباس شما را می‌شویم شما هم ماشین من را تعمیر کن». شهید باکری می‌توانست بگوید «من مهدی باکری فرمانده لشکر هستم، بلند شو ماشین را تعمیر کن»، اما این را نگفت.
 
سپاه از کسی جز خدا ترس ندارد
 
میزان: در فروردین ماه امسال هنگامی که تمام همّ و غم سپاه معطوف به حل مشکلات مردم سیل‌زده کشور بود، کاخ سفید نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد. نظر شما در خصوص این اقدام آمریکایی‌ها چیست؟
 
سردار قربانی: آمریکا سپاه را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد، اما آمریکایی‌ها بدانند که ملت ایران آن‌ها را «اَبَرتروریست» می‌داند. جنایت‌های آمریکا در کشور ما از سال 1332 آغاز شد. کُشتند و خوردند و ترور کردند و بردند. منافقین با کارنامه سیاه قتل 17 هزار نفر از مردم کشورمان، روی پای همین آمریکایی‌ها رشد کردند و امروز هم در دامان آن‌ها خوش‌رقصی می‌کنند. سپاه مدافع مظلومان است و امروز به فضل الهی در اذهان همه ملت‌ها می‌درخشد. اقتدار و عزت سپاه دست خداست آمریکا نمی‌تواند با این طرح‌ها و اقدامات سپاه را متزلزل کند. سپاه فرشته نجات همه مظلومان جهان خصوصا مسلمانان عزیز است و از کسی جز خدا ترس ندارد. سپاه عمل به اجرای تکلیف الهی را برای حفظ اسلام بر همه چیز مقدم می‌دارد. سپاه یعنی همه ملت ایران. سپاه یعنی جوانان قهرمان در سراسر کشور. همه جوانان ما بسجی و سپاهی امام حسین (ع) هستند.
ناوهای آمریکا را در صورت کوچکترین حماقتی با دو موشک یا دو سلاح به کلی سری به قعر دریا می‌فرستیم
 
میزان: طی هفته‌های گذشته رژیم آمریکا اعلام کرد که تصمیم گرفته دو ناو هواپیمابر به همراه برخی دیگر از تجهیزات نظامی‌اش را وارد خلیج فارس کند. اقدامی که البته طی سالیان گذشته هم از سوی آن‌ها متداول بود. عده‌ای دائما سعی دارند این حضور را دلیلی برای آغاز جنگ آمریکا علیه ایران بدانند. به نظر شما آمریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد؟
 
سردار قربانی: بعید است این اتفاق رخ دهد. نگاه کنید، جمهوری اسلامی ایران یک جزیره قدرتمند در سطح منطقه غرب آسیاست. حتی جزایر خاکی ما در دل دریا‌ها هم اعم از هرمز، خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، هنگام و ... ناوگان‌های استقراری خدادادی ما در خلیج فارس هستند. دشمن در صورت انجام کوچک‌ترین حماقتی در آب‌های خلیج فارس، می‌فهمد که ما او را چه کار خواهیم کرد. آمریکایی‌ها از این فیلم‌ها برای ما بازی نکنند که مثلا 2 ناو جنگی وارد منطقه کردند. این 2 ناو را در صورت کوچکترین حماقتی با همه خدم و حشم و هواپیماهایش با دو موشک یا دو سلاح جدید و به کلی سری به قعر دریا می‌فرستیم. دشمن برای ما گردن کلفتی نکند. دشمن وقتی می‌توانست در برابر ما گردن کلفتی کند که شاه سر کار بود. امروز سپاه و ارتش مقتدر ما، با تجربه 8 سال دفاع مقدس و مقاومت در برابر تمام دنیا، دارای بهترین نظم و انضباط و تخصص‌ها هستند. فقط در همین حد دشمن بداند که ایران امروز، آن ایران گذشته نیست. ما متجاوز نبوده ونیستیم لیکن اگر کسی تجاوز بکند دهانش را خدا و ملت قهرمان و ولایت‌مدار ایران خرد خواهند کرد.
 
«کاسبان ترس» مردم را فریب می‌دهند تا به منافع خودشان برسند
 
میزان: در همین مدت اخیر، یک عده در داخل کشور با ضریب دادن به موضوع احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران، سعی داشتند نوعی ترس را در جامعه القاء کنند. هدف این افراد از این اقدامات چیست؟
 
سردار قربانی: صهیونیست‌ها، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها بسیار فکر می‌کنند که چه کنیم مردم ایران را از نظام جمهوری اسلامی جدا کنیم. یکی از حربه‌های آن‌ها برای انجام این هدف «ترساندن مردم» است. یکی از ابزار‌های ترساندن مردم هم القاء وقوع جنگ نظامی است. عده‌ای هم در این راستا نقش «کاسبان ترس» را ایفا می‌کنند و مردم را فریب می‌دهند تا به منافع خودشان برسند. اگر مردمی باید بترسند آن مردم، مردم غزه هستند که 2 طرف آن‌ها را اسرائیلی‌ها گرفته‌اند. اگر قرار بر ترس باشد مردم یمن باید بترسند که یک طرف‌شان دریا و طرف دیگرشان آل‌سعود خبیث است. جمهوری اسلامی ایران امروز یک سرپل است و شعاع دوستداران ما به دریای مدیترانه و دریای سرخ می‌رسد. همین ملت‌های غزه، لبنان، سوریه، عراق را مشاهده کنیم نه تنها از دشمن نترسیدند بلکه جرئت حمله به دشمن پیدا کردند و امروز پیروز میدان هستند.
 
میزان: و حرف پایانی شما.
سردار قربانی: ما جنگ‌طلب نبوده و نیستیم لیکن کسی تجاوز کند دهانش را خرد می‌کنیم.
 
میزان: مجددا از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، تشکر می‌کنم.

سردار قربانی: بنده نیز از شما و همکارانتان در خبرگزاری موفق میزان تشکر و برایتان آرزوی موفقیت روزافزون می‌کنم و امیدوارم قوه قضاییه و ریاست محترم جدید آن راه امام (ره)، رهبری و شهدا را با کمک و یاری خدا ادامه دهد و ملت ایران را در جنگ اقتصادی با همکاری دولت، ملت و مجلس به قله پیروزی برساند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان