به گزارش مشرق، پروانه معصومی از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون کشورمان است. اخیراً دو سریال «شرایط خاص» و «امام علی (علیهالسلام)» با نقشآفرینی ایشان از تلویزیون پخش شده است.
پروانه معصومی از بازیگران شریف سینما و تلویزیون است که تاکنون در دهها فیلم و سریال بازی کرده است. کمی پس از آغاز سال جاری، سریال «شرایط خاص» با نقشآفرینی وی از شبکه سه پخش شد که با استقبال مخاطبان همراه شد؛ اما با شروع ماه مبارک رمضان، سریال تاریخی امام علیعلیه السلام هم روی آنتن رفت. پروانه معصومی در سریال داوود میرباقری نقش «هاجر» همسر مالک اشتر را بازی کرده است. همزمان با بازپخش مجموعه بهیادماندنی امام علیعلیه السلام و در آستانه شب شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با «پروانه معصومی» گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
اخیراً با خانم آفرین عبیسی گفتوگویی داشتیم. ایشان از کمرنگ شدن نقش مادر و بزرگترها در قصهها گلایه کردند. نظر شما چیست؟
درباره خودم باید بگویم طبیعتاً اگر چنین نقشی در کار باشد به من پیشنهاد همکاری میشود! مثل سریالهای «شرایط خاص» و «مینو»؛ البته نقشم در «مینو» مثل «شرایط خاص» محوری نبود اما چون خودم قصه را دوست داشتم در آن بازی کردم. حال و هوای قصه که در زمان جنگ و در خرمشهر میگذشت را دوست داشتم. متاسفانه تا به امروز به این مساله خیلی کم پرداخته شده است. درباره سوالتان هم باید بگویم، در قصهها بعضاً نقش مادر و بزرگتر وجود دارد. برای مثال نقش خانم عبیسی در سریال «برادرجان» بسیار تاثیرگذار است. نقش ایشان شبیه به حلقهای برای گره زدن دیگران است ولی متاسفانه در برخی سریالها میبینیم بزرگتر وجود دارد اما بود و نبودش فرقی ندارد. فقط در این حد است که یک نصیحت بیربط نسبت به زمانه و جامعه بکند و برود. این یک واقعیت است که بسیاری از نقشهایی که گفتید پخته نیستند. برای من مقدار یک نقش مهم نیست، کیفیت آن اهمیت دارد. وقتی برای همکاری در یک سریال به من پیشنهادی میشود، من نقشی که برایم درنظر گرفته شده را حذف میکنم؛ اگر متوجه شوم حذف این شخصیت از قصه شدنی نیست، متوجه اهمیتش میشوم. همیشه سعی کردهام به این شکل یک نقش را قبول یا رد کنم و دنبال نقش تزئینی نیستم.
بیشتر بخوانیم:
محل زندگیتان در شمال هم در انتخاب نقشها مؤثر است؟
قطعاً! وقتی سریالی به من پیشنهاد میشود، هرچه کمیت نقشم کمتر باشد برایم بهتر است؛ اینطوری میتوانم پس از چند روز به خانهام بازگردم.
از تهران فراری هستید؟!
بله، واقعاً دیگر نمیتوانم در تهران زندگی کنم. سالها پیش دوستان شمالیام به تهران آمدند و مهمانم شدند. با اینکه خانه من حیاطدار بود، آنها گفتند که دیوانه نمیشوی اینجا زندگی میکنی؟! اینجا درخت ندارد و فقط ساختمان است. الان وقتی به تهران میروم، هر پنجرهای را که باز میکنم مقابلش یک ساختمان است.
نقش شما در «شرایط خاص» واقعاً خاص بود! مادر رزمندهای مفقودالاثر که همزمان آلزایمر هم دارد. چطور به این نقش رسیدید؟
خیلی تلاش کردم به آنچه باید برسم. نقش واقعاً مشکلی بود. من با عزیزانی که شبیه نقشم در «شرایط خاص» بودند، ارتباط داشتهام. فرزند مادر یکی از دوستانم مفقودالاثر بود، هروقت میخواستند خانهای اجاره کنند، حتماً باید خانهای میبود که پنجرهای رو به خیابان داشته باشد. کنار آن پنجره محل تختخواب آن مادر بود که بتواند دائم چشمبهراه فرزندش باشد. با این شرایط با کارگردان خوبمان صحبت کردم و شخصیت را طوری ترسیم کردیم که گویی او تمام مدت در حال فرار از این واقعیت است که بچهاش شهید شده است؛ خودش به خودش دروغ میگوید و آلزایمرش هم از همینجا نشأت گرفته است.
برسیم به سریال امام علی! داوود میرباقری در حوزه تاریخ مذهبی یک استثناست؛ اما میرباقری در آن زمان به شهرت امروز نرسیده بود و ساخت سریال الف ویژهای با این موضوع بسیار حساس بود. با این اوصاف چگونه وارد پروژه شدید؟
وقتی بابت این سریال با من صحبت شد، هنوز کار کلید نخورده بود. به خانه ما آمدند و نقش هاجر را پیشنهاد کردند. این را هم اضافه کردند که اگر من این نقش را بازی نکنم، کلاً آن نقش را حذف میکنند. اتفاقاً این نقش طوری است که اگر توجه کنید قابلیت حذف از قصه را دارد. وقتی سریال بهطور کامل تمام شد، تازه برای فیلمبرداری نقش من تماس گرفتند. یادم است که در آن موقع پای من در گچ بود. وقتی با من تماس گرفتند که آفیش شوم به آنها گفتم پایم در گچ است اما به گمانم باورشان نشد! از صحبت اولیه تا آن زمان یک سال و خردهای گذشته بود.
نهایتاً چه شد؟ حضوراً آمدند؟!
بله! یک روز عصر آقایان میرباقری، شریفینیا و چند نفر دیگر از تیم تولید به خانه ما آمدند. خواهرشوهرم پرستاریام را میکرد و من هم پایم را که در گچ بود روی میز گذاشته بودم. آقای میرباقری وقتی مرا دید، گفت واقعاً پایت در گچ است! از من خواستند 14 خرداد آفیش شوم و از آنجایی که دقیقاً آن روز تاریخ باز کردن گچ پایم بود، به پزشک مراجعه کردم و خواهش کردم کمی زودتر گچ پایم را باز کند. دکتر با این شرط که به پایم فشار نیاورم، موافقت کرد.
شرایط فیلمبرداری چطور بود؟ اذیت نشدید؟
نخستین روز کاریام مصادف با اسبسواری شد! پس از مدتی حس کردم درد پایم کمتر شده است و از آنجایی که اسبسواری را دوست دارم پیشنهاد کردم پلانهای اسبسواری را کامل بگیریم و بعد پایین بیایم. اتفاقاً آقای داریوش ارجمند مدام حالم را میپرسیدند و من هم میگفتم هیچ دردی ندارم.
وقتی از اسب پیاده شدید، مشکلی پیش نیامد؟
در هنگام پیاده شدن از اسب آقای ارجمند نزدیکم بودند. گفتند کمک نمیخواهی؟ گفتم نه، کاملاً خوبم! ظاهراً دردم به این خاطر خوب شده بود که پایم بیحس شده بود. وقتی پایم را روی زمین گذاشتم دوباره پیچ خورد! به یاد دارم همان شب در هتل، خانم گریمور کار لطف کردند و زیر آب گرم پایم را ماساژ دادند که کمی حالم بهتر شد.
شما در این سریال با داوود میرباقری و داریوش ارجمند همکاری کردهاید. برخی میگویند کار با این دو هنرمند سخت است! برای شما چطور بود؟
همکاری من با آقای ارجمند دومین کار مشترکمان بود. قبلاً هم «ناخدا خورشید» را کار کرده بودیم. علت سخت بودن کار با ایشان این است که زیر بار هر چیزی نمیروند! زیبایی کار با آقای میرباقری این بود که باید دیالوگها را عیناً بیان میکردیم. دیالوگ کارهای ایشان زیباست و برایش زحمت کشیده است. وقتی آنها را میخوانید، لذت میبرید و حیف است که جور دیگری بیانش کنید.
وقتی سریال امام علی از تلویزیون پخش شد از خروجی راضی بودید؟
واقعاً کار را دوست داشتم چون تکتک لحظات را با احساس و عشقی که به حضرت علیعلیه السلام داشتم، بازی کردم. راستش نه فقط من! همه کسانی که در آن سریال بودند عاشقانه کار کردند. صمیمیت و درستی پشت این سریال بود و همین هم باعث ماندگاریاش شد.
*فرهیختگان