ماهان شبکه ایرانیان

یادِ معاد و قیامت

قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «یا أیها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و لا تبطلوا أعمالکم»

یادِ معاد و قیامت

قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «یا أیها الّذین آمنوا اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و لا تبطلوا أعمالکم».حدیث صحیح معتبر از پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم این است: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقی أحدکم سلاحه فی الدّنیا»؛ همچنان که شما در دنیا با سلاح و وسیله دفاعی خودتان از خود دفاع میکنید، در آخرت هم به وسیله روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع می کنید.

گذر از خواهش ها

خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّة من النّار» درباره آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهی النّفس عن الهوی». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیه شریفه «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است -چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال- لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسی برای انسان است. چرا؟ چون هواهای نفسانی و هوس ها و مشتهیات و خواست های نفس، همان مسیری است که انسان را به گناه میرساند. این طور نیست که مشتهیات نفسانی با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب ناپذیر باشند؛ نه، بعضی از مشتهیات نفسانی هم حلال است. اما این که انسان دهنه نفس را بردارد، نفس خود را بی مهار و بی دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزی است که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام در نهج البلاغه فرمودند: «حمل علیها أهلها»؛ او را روی اسب سرکشی انداخته اند که دهنه آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را میبرد به پرتگاه پرتاب میکند. هوای نفسانی انسان را به سمت گناهان میکِشد.

گناهان، صورت مُلکی عذاب الهی هستند؛ صورت دنیایی عذاب الهی هم همین گناهانند. این که در آیه شریفه میفرماید: «إنّ الّذین یأکلون أموال الیتامی ظلماً انّما یأکلون فی بطونهم ناراً» معنایش همین است؛ یعنی شما وقتی کسی را که مال یتیم میخورد، نگاه می کنید، ظاهر قضیه این است که مالی را بلعید و حرامی به کیسه خود زد؛ اما باطن قضیه این است که او دارد در درونِ خودش آتش تعبیه میکند؛ این همان آتش جهنم است. کسی که لذت حرامی را در این جا آزمایش می کند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعی آشکار میشود؛ آن جایی که پرده های اوهام از جلوی چشم انسان فرو می افتد و حقایق در مقابل او آشکار می شود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما أسلفت». آن روز همین لذتِ این جایی و دنیایی عبارت است از یک عذاب و شکنجه دوزخی. آن روز، روزی است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار میکنند و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آن جا آشکار می شود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودی ما هم در آن جا خودش را نشان می دهد. مولوی میگوید:

ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی از این خواب گران

پنجه درنده ای که یوسف ها را در این جا می درد و انسان های مظلوم را زیر پا له میکند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آن جا خودش را نشان می دهد و ظاهر می شود.

روز پاسخ گویی

ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعه عظیمی است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم. آیه ی شریفه درباره ی قیامت میفرماید: «یستعجل بها الّذین لا یؤمنون بها و الذین آمنوا مشفقون منها و یعلمون انّها الحق». کفار قریش به پیغمبر میگفتند قیامت و جهنمی که ما را از آن میترسانی، کجاست؟ قرآن میفرماید: «و الّذین آمنوا مشفقون منها»؛ کسانیکه ایمان دارند، از قیامت بیمناکند. قیامت حقیقتاً این گونه است. باید از قیامت ترسناک بود، باید قیامت را از یاد نبرد؛ این ضامن حفظ ماست. قیامت، روز عرضه شدن بر خداست؛ «و عرضوا علی ربّک صفّاً». انسان با حقیقت خود، با باطن قلب خود، با ملکات راسخه نفس خود، در مقابل خدای متعال آشکار میشود. این جا هم خدای متعال باطن ما را می بیند، اما آن جا دیگر هیچ پرده پوشیای وجود ندارد؛ خود ما هم میفهمیم و میبینیم؛ خود ما هم خود را محکوم می کنیم. روز جزا، روز پاسخ گویی است؛ پاسخ گویی به معنای واقعی کلمه؛ پاسخ گویی بدون امکان رفع و رجوع بیمورد؛ اصلاً نمی شود انسان عذر دروغین و بیخودی بیاورد. انسان در مقابل خدای متعال است؛ او گریبان انسان را می گیرد. قیامت، روز محاسبه بیاغماض است؛ همه ما محاسبه میشویم. قیامت، روز بسته شدن زبان است. زبان بازی هایی که این جا میتوان کرد، آن جا دیگر نیست؛ «هذا یوم لا ینطقون و لا یؤذن لهم فیعتذرون». زبان، بسته میشود؛ آنگاه باطن و ملکات و اعضا و جوارح انسان حرف میزنند. اگر در دلمان حقد، حسد، بدبینی، بدخواهی، امراض گوناگون قلبی، کین ورزی نسبت به صالحان و شوق و عشق نسبت به گناهان پنهان کرده باشیم، آن جا همه آشکار میشود. قیامت، واقعه عجیبی است؛ «الیوم نختم علی أفواههم و تکلّمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما کانوا یکسبون».

آیات مربوط به قیامت خیلی تکان دهنده است. من پیشنهاد می کنم هر کدام به تنهایی آیات قیامت را مرور کنیم؛ چون به آن احتیاج داریم. این دیگر از چیزهایی نیست که انسان بتواند آن را ثبت کند و آمار بدهد. صدها آیه در قرآن درباره قیامت وجود دارد؛ هم بشارت های قیامت هست، هم تهدیدهای آن؛ هر دو تکان دهنده است. بشارت های قرآن هم تکان دهنده و جذاب و شوق آفرین است؛ تهدیدهای قرآنی هم تکان دهنده است و دل انسان را آب میکند. «یبصّرونهم یودّ المجرم لو یفتدی من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و أخیه و فصیلته الّتی تؤویه و من فی الأرض جمیعاً ثمّ ینجیه»؛ مجرم از شدت عذاب الهی آرزو میکند که بتواند فرزند خودش را فدا کند تا نجات پیدا کند؛ عزیزان خودش و همه انسان های روی زمین را قربانی کند تا از عذاب نجات پیدا کند اما نمی تواند. عذاب الهی است، شوخی که نیست؛ «کلّا إنّها لظی. نزّاعة للشوی. تدعو من أدبر و تولّی. و جمع فاوعی».

صراط

امام سجاد سلام اللَّه علیه در دعای ابوحمزه -که دعای خیلی با حال و خوبی است- ترس از قیامت را تشریح می کنند: «أبکی لخروجی عن قبری عریاناً ذلیلاً حاملاً ثقلی علی ظهری»؛ امروز میگریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون می آیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی إذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهره هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. این ها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطن اش در آن جاست و مثال آن در این جاست، توانسته اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «إنّک علی صراط مستقیم»ی که به پیغمبر میفرماید، یا «أن اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر این جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند. «إنّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً این ها همهمه جهنم را هم نمیشنوند؛ «و هم فی ما اشتهت أنفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الأکبر». فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آن جاست، «لا یحزنهم الفزع الأکبر»؛ این ها را محزون و اندوهگین نمیکند؛ این ها از این صراط عبور کرده اند.

مسؤولیت مضاعف

برادران و خواهران عزیز! این صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسؤولیم. ما با آدم های معمولی کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانم ها مسؤولان بخش های مختلف هستید، کار من و شما سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمیرسد؛ ضررش به جمع وسیعی می رسد. ما اگر کم کاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر می کند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیم گیریها پیروی کنیم، از رفیق بازی و خط بازی و عدم ملاحظه ارزش های حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه میبیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسؤولیت، ابدی نیست. نماینده مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال میگذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانت خواری، دنبال استفاده از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیت المال نباشید -این که خیلی دشوار نیست- آن وقت «إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون». «هذا یومکم الّذی کنتم توعدون»؛ فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین میآیند و میگویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژده آن را انبیا در طول تاریخ به مؤمنین داده اند. لذت ببرید؛ «ادخلوا الجنّة». ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسؤولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید میکند تا آدم های معمولی که خودشان هستند و بار مسؤولیت خودشان در دایره خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سخت تر است.

نکته دیگری که همین جا اضافه میکنم، مسأله فرزندان ماست. به فرزندانتان برسید؛ «قوا أنفسکم و أهلیکم ناراً وقودها النّاس و الحجارة». حق نداریم فرزندان را رها کنیم. سعیتان این باشد که ایمانشان را حفظ کنید. کاری نکنید که ایمان جوان تان، دختر و پسرتان -اگر دانشجوست، اگر کاسب است، اگر مشغول کار دیگر است- به مبانی شما متزلزل شود. گاهی انسان با دست و زبانِ بیمهار و بیرون از کنترل و با عمل غلطِ خودش کاری میکند که جوانِ خود را از دین و مبانی دینی و اعتقادات و اصول دور می کند؛ او را بی اعتقاد می کند. ما چنین کسانی را داشتیم؛ از هر دو طرف هم ممکن است. گاهی با سخت گیری های بی جا -که بنده به سختگ یریهای بی جا اصلاً توصیه نمیکنم- و گاهی هم با برخورد تند و تلخ و ترش، بعضیها بچه ها را زده میکنند؛ بعضی هم از آن طرف با بی مبالاتی ها و لاابالی گری ها و امکانات بی حساب در اختیار بچه ها گذاشتن و از هر غلطِ آن ها با اغماض چشم پوشی کردن، بچه ها را با دست خود طرد میکنند؛ در نتیجه بچه فاسد و خراب میشود. باید با منطق و برخورد صحیح و مهربانانه با فرزندان برخورد کرد. «قوا أنفسکم و أهلیکم»؛ جوان و همسرتان را باید حفظ کنید؛ این جزو وظایف شماست. این، اثر تشدید کننده دارد؛ یعنی وقتی در خانواده ای، جوان یا یک عضو خانواده خدای نکرده نقطه ضعفی پیدا کرد؛ مثل لکه سیاهی شد روی دندان و مینای دندان در این نقطه خراب شد، به تدریج روی ذهن مخاطب های خودش و پدر و مادرش اثر میگذارد و همین طور اثرهای متقابلِ تشدیدکننده دارد؛ در نتیجه آن حقیقت و معنویت را از دست می دهد.

ارزش مؤمن

این آیه شریفه برای من همیشه جالب بوده است: «الذین آمنوا و اتّبعتهم ذرّیتهم بایمان الحقنا بهم ذرّیتهم و ما التناهم من عملهم من شیء»؛ کسانی که توانسته اند ایمان ذریه خود را حفظ کنند -ولو عمل ذریه، آن چنان برجسته نیست- ما در درجات عالی معنوی، ذریه را به آن ها ملحق می کنیم. در روایت دارد: «لتقرّ عیونهم»؛ تا چشم هایشان روشن شود. مؤمن که شما باشید، اگر توانستید بچه خود را مؤمن بار بیاورید، خدای متعال کمبودهای این بچه را در قیامت، در بهشت و در عرصات دشواری که در برابر شماست، جبران می کند؛ او را به شما می رساند تا چشم و دل شما روشن شود. خدا برای یک مؤمن خیلی ارزش قائل است.

حرف اصلی ما همین هایی بود که عرض کردیم. من و شما اگر بخواهیم راه خود را درست برویم و این کشور از وجود من و شما سود ببرد، راهش این است که عرض کردیم: باید به فکر دل خودمان، به فکر قیامت خودمان، به فکر فردای خودمان و به فکر محاسبه الهی از خودمان باشیم و در این زمینه نسبت به خودمان اغماض نکنیم.

سخنرانی در دیدار مسؤولان نظام؛ 06/08/83

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان