جمله ای را از امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام مطرح میکنم که به وصیت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن گونه که خود ایشان -بنا به نقل نهج البلاغه- در آن نوشته مرقوم کرده اند، مخاطب این وصیت، همه کسانی هستند که این نامه و این وصیت به آن ها می رسد؛ یعنی ما هم مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیه الصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیت معروف است که بعد از یکی دو سطر میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و أهلی و من بلغه کتابی بتقوی اللَّه و نظم أمرکم و صلاح ذات بینکم».
تقریباً بیست مطلب در این وصیت ذکر شده است. بدیهی است وصیت یک انسان بزرگ، آن هم وقتی که در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته میشود، شامل حسّاس ترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابن ملجم نوشته اند؛ «لمّا ضربه إبن ملجم». تقریباً بیست مطلبی که در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، درباره دنیاطلبی، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و... است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب کرده ام تا امروز عرض کنم: یکی «نظم أمرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنی ایجاد الفت میان برادران. از این جا می شود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام است.
تقوا سرچشمه نظم
نظم از جمله موضوعاتی است که وقتی انسان در معنا و مفهوم و کارکرد آن در زندگی خود غور می کند، اهمیت آن را بیشتر درک می کند. نظم یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد. جهان که در پیرامون ما انسان ها و در زمین و آسمان گسترده شده است، یک مجموعه قانونمند است. قانون و نظم، بر جمیع جریانات و حوادث عالم و حرکات دنیای مورد احساس و دید و جهان پیرامون ما حاکم است. انسان هم یکی از اجزای همین عالمِ برخوردار از نظم است. زندگی طبیعی انسان هم دارای نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دمیدن ریه ها و بقیه تحرّکات و فعل و انفعالاتی که در بدن انسان و جسم آدمی وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد. نظم به انسان این فرصت را می دهد تا بتواند از هر چیزی به نحو شایسته آن استفاده کند و چیزی معطّل نماند. اگر در جسم انسان بینظمی پدید آید، با بیماری همراه است، یا نامش بیماری است. عیناً همین مطلب در رفتارهای انسان -چه در زندگی فردی و چه در رفتارهای اجتماعی- وجود دارد؛ بنابراین نظم دارای اهمیت است.
البته قلمرو نظم، وسیع است. از زندگی خصوصی انسان و درون اتاقی که در آن زندگی یا کار میکند، نظم مطرح میشود -اتاق منظّم، اتاق نامنظّم- تا رفتارهای فردی او در محیط کار و درس و تحصیل و تا محیط اجتماعی و ساخت جامعه و بنای نظام اجتماعی؛ یعنی همان ساختی که از نظم ویژه ای که تابع فلسفه خاصی است، سرچشمه گرفته است. همه این ها مشمول «و نظم أمرکم» است که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام در این قطعه از وصیتشان آن را بیان فرمودند.
آن حضرت قبل از آن که نظم را مطرح کنند، تقوا را مطرح کرده اند. اوّلِ وصیت هم تقوا آمده است -«اوصیکما بتقویاللَّه و ان لا تبغیا الدّنیا و إن بغتکما»- ولی بعد از دو سطر، باز میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و أهلی و من بلغه کتابی بتقویاللَّه و نظم أمرکم»؛ این جا تقوا را مجدداً تکرار می کنند. این شاید اشاره به این نکته باشد که نظمی در زندگی فردی و نظام زندگی عمومی و اجتماعی انسان مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، این یک وصیت کلّی است برای همه ما که در زندگی شخصی و خانوادگی و در کارهای تحصیلی و اداری و در مشاغلی که در جامعه داریم، نظم و برنامه ریزی را مراعات کنیم. این ها نظم های عمدتاً فردی است؛ اما در سطح جامعه هم باید نظم را مراعات کنیم. هر کس در هر جایی قرار دارد، خود را موظّف بداند که نظم اجتماعی را رعایت کند. این یک ادب عمومی برای ما در سطح جامعه است؛ همه هم در این جهت شریک هستند. رعایت قوانین و رعایت برادری و مروّت و زیاده خواهی نکردن و تجاوز به حقوق دیگران نکردن و رعایت وقت را کردن -چه وقت خود، چه وقت دیگران- رعایت مقررات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالی و تجاری و امثال این ها، همه مصادیق نظم است.
هماهنگی باور و رفتار
یک مصداق مهمِ نظم هم این است که میان کارکرد ما در جامعه و افکار و عقاید و شعارهای ما هماهنگی برقرار باشد. از بینظمی های بسیار خطرناک یکی همین است که در جامعه ای مبانی فکری و عقیدتی و باورهایی که جامعه به آن ایمان و اعتقاد دارد، یک چیز باشد؛ اما رفتارهایی که براساس همین قواعد و باورها باید شکل بگیرد و هنجار عمومی اجتماعی را تشکیل دهد، با آن باورها و فکرها و مبانی منطبق نباشد. این نوعی دورنگی و دورویی و نفاق عمومی را به وجود می آورد و بسیار خطرناک است.
اسم اسلام را آوردن و تکرار کردن اما در عمل هیچ به مبانی اسلامی باور نداشتن؛ اسم حقوق بشر را به عنوان مبنا و قاعده فکری مطرح کردن اما در عمل هیچ رعایت حقوق بشر را نکردن -که امروز در سطح بین المللی متأسفانه یکی از بلاهای بزرگ جامعه بشری این است- اسم آزادی خواهی را آوردن اما در عمل رعایت آزادی دیگران را نکردن؛ اسم قانون و قانون طلبی را آوردن اما در عمل پایبند به قانون نبودن، از جمله خصوصیات بسیار بد و یکی از مصداق های بارز و خطرناک بی نظمی است. البته مسؤولان که میخواهند مقررات و قوانین را به وجود آورند یا اجرا نمایند، باید بیشتر رعایت کنند؛ آحاد مردم هم در رعایت های عمومی خودشان باید به این موضوع توجه کنند.
بهتر از نماز و روزه
مطلب دوم، «صلاح ذات بینکم» است. صلاح ذات البین که امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام در وصیت مهم خود آن را بیان می کنند، فقط ائتلاف و اتحاد ظاهری نیست که دو گروه و دو جماعت بر سر یک چیز، قراردادی ببندند و ائتلاف ظاهری تشکیل دهند؛ از این بالاتر است؛ یعنی فیمابین همدیگر، دل ها با هم صاف شود؛ ذهن ها نسبت به یکدیگر خوشبین شود و هیچ گونه تعرّض و ایذایی از کسی و از جناحی به یک مجموعه دیگر صورت نگیرد.
در همین جمله، بعد از این که می فرمایند «و صلاح ذات بینکم»، به سخن پیغمبر اکرم استشهاد می کنند و می فرمایند: «فإنّی سمعت جدّکما صلّیاللَّه علیه واله وسلّم یقول صلاح ذات البین أفضل من عامّة الصّلاة و الصّیام»؛ یعنی فضیلت اصلاح ذات البین مردم –دل ها را به هم نزدیک کردن و ذهن ها را نسبت به هم خوشبین نمودن- از هر نماز و روزه ای بیشتر است. اگر کسی نماز مستحبی بخواند یا روزه مستحبی بگیرد یا برود برای اصلاح ذات البین تلاش کند؛ دومی افضل است. این هم از چیزهایی است که ما امروز به آن خیلی احتیاج داریم.
یکی از کارهایی که دشمنان ملت ایران از اولِ انقلاب تاکنون به طور جدی دنبال آن بوده اند، همین دل چرکین کردن گروه های جامعه نسبت به یکدیگر است؛ چه گروه های سیاسی، چه گروه های مذهبی و دینی و چه قشرهای مختلف. در طول زمان، استعمار و به خصوص استعمار انگلیس -آن زمان که بر تمام مناطق خاورمیانه و کشور ما و کشورهای دیگر مسلط بود- این سیاست را دنبال میکرد؛ بعد هم دیگران یاد گرفتند. امریکایی ها هم امروز همین کار را میکنند؛ دشمنان ملت ایران هم نسبت به کشور ما همین کار را در برنامه خود دارند: دل ها را نسبت به هم چرکین و قشرها را از یکدیگر روگردان کنند.
نگران شکاف ها
اولِ انقلاب به برکت فریادِ اصلاح طلبِ امام و حرکت اصلاحی انقلاب، دل ها و قشرها به هم نزدیک شدند. سال هاست آن شکاف هایی که قبل از انقلاب بین قشرها وجود داشت، دیگر وجود ندارد. بین روحانی و دانشجو، بین نظامی و غیر نظامی، بین روشنفکر و مجموعه کاسب و تاجر، شکاف های سنّتیای وجود داشت که سال ها روی آن کار شده بود؛ اما این شکاف ها بعد از انقلاب ترمیم گردید، از بین رفت و یا کم شد. امروز بار دیگر میخواهند این شکاف ها را به وجود آورند؛ همچنان که شکاف های مذهبی را زیاد میکنند و گروه های مذهبی را وادار به تظاهر به دشمنی با یکدیگر مینمایند، برای این که شکاف ایجاد شود. شکاف هایی که بین بدنه یکپارچه مردم به وجود میآید، راه را برای دشمن باز میکند و دشمن با این اختلاف ها میتواند در داخل یک جامعه و یک کشور نفوذ کند و سیاست های خود را دنبال نماید. همه باید خیلی مراقب باشند.
شما می بینید امروز تبلیغات جهانی روی چند چیز متمرکز است: یکی از آن ها این است که در داخل نظام جمهوری اسلامی، مجموعه متصدیان و خدمتگزاران نظام و کارگزاران کشور را به دو دسته تقسیم میکنند و برای هر دسته اسم میگذارند؛ البته یک عده هم ساده لوحانه در داخل کشور همان حرفی را که آن ها می زنند، تکرار می کنند که در واقع حرف این ها نیست، حرف آن هاست... این ها دام دشمنان است؛ همه باید متوجه باشند در دام دشمن قرار نگیرند. امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام به ما میفرمایند: «صلاح ذات بینکم»؛ دل ها را با هم صاف و به هم نزدیک کنید. اختلاف سلیقه ها را به معنای دشمنی تلقی نکنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتی اختلاف عقاید سیاسی و دینی و غیره، تا آن جایی که به مبانی عملی نظام ارتباطی ندارد، می تواند موجب دشمنی و جدایی و خصومت با یکدیگر نشود.
به احترام این خون...
امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام زندگی خود را -زندگیای که هر ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت- وقف کردند برای این که جامعه را در زمان خود و جامعه اسلامی و بشری را در طول تاریخ هدایت کنند و بسازند. خوشبختانه ملت ما، ملت علوی است و معتقد و مرید و عاشق امیرالمؤمنین علیه الصّلاةوالسّلام است. لازمه این محبت این است که کلمات آن بزرگوار را آویزه گوش کنیم؛ این ها را فقط یک توصیه خشک و خالی به حساب نیاوریم؛ برای عمل، آن ها را در پیش روی خود قرار دهیم و تصمیم بگیریم. آن بزرگوار در این راه مجاهدت کردند و در همین راه هم به شهادت رسیدند. «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله»؛ عدالت او موجب شهادت او شد. پایبندی واقعی و صادقانه و صمیمی او به عدالت و مبنای اصیلی که آن بزرگوار در همه دوران حکومتشان آن را دنبال می کردند موجب شد جانشان در معرض این تهدید قرار گیرد و خون مبارکشان در محراب عبادت ریخته شود. ما در زیارت عاشورا به امام حسین علیه الصّلاة والسّلام عرض میکنیم: «السّلام علیک یا ثاراللَّه و ابن ثاره»؛ یعنی مثل خون اباعبداللَّه علیه السلام، صاحب خون امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام هم خداوند متعال است؛ چون این خون هم در راه احقاق حق و احیای عدالت بر زمین ریخته شد. همه باید به احترام این خون پاک و آن شخصیت عظیم و قدسی و آن ولی اعظم الهی سعی کنیم این فرمایش ها و توصیه ها را که خطاب به ما هم هست، در عمل خودمان رعایت کنیم.
خطبه های نماز جمعه تهران؛ 01/09/81