ماهان شبکه ایرانیان

داستان تلاش یک روستایی برای رسیدن به پیکر برادر شهیدش

حاج عظیم کرمانی‌زاده مطلق برادر یکی از شهدای قیام ۱۵ خرداد در قم و تنها شهید قیام در جمکران گفت: حتی بعد از انقلاب نیز با وجود مراجعه مسئولان و مدیران، حاضر به دریافت هیچ مبلغ و مستمری از بنیاد شهید برای برادرم نشدیم.

داستان تلاش یک روستایی برای رسیدن به پیکر برادر شهیدش

15 خرداد؛ یادآور قیامی خونین و پرشور در قم است؛ قیامی که در آن تعدادی از مردم انقلابی پس از اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) در خیابان شهدا به خاک و خون کشیده شدند.

در بین اسامی شهدای قم، نام جوان 27 ساله‌ای به نام ابراهیم کرمانی به چشم می‌خورد؛ کشاورز زاده جوانی که در همان روزهای جوانی پا در رکاب فعالیت‌های انقلابی نهاد و با علاقه‌ای که به امام خمینی (ره) و نهضت او علیه شاه داشت، در روز 15 خرداد همراه با تعدادی از مردم معترض به شهادت رسید.

حاج عظیم کرمانی‌زاده مطلق متولد 1310 پیرمردی ساده‌نشین ساکن در جمکران است؛ روستایی که به‌تازگی در منطقه شهری قرار گرفته اما هنوز تا شهر شدن، فاصله زیادی دارد؛ او ساکن خانه‌ای قدیمی است و زندگی ساده و بی‌آلایش دارد، وی را به مهمان‌نوازی و مردم‌داری می‌شناسند. او در غروبی غم‌انگیز با لحنی پدرانه از شهادت برادر می‌گوید.

وی درباره زندگی ابراهیم کرمانی و چگونگی شهادتش این‌گونه توضیح داد: ابراهیم تنها شش سال داشت که مادرمان را از دست دادیم و در نوجوانی نیز از نعمت پدر محروم شدیم، ما پنج برادر بودیم و خواهری نداشتیم و امروز نیز تنها پسربازمانده از خانواده هستم.

حاج عظیم کرمانی‌زاده مطلق گفت: ابراهیم از همان کودکی روحیه عجیبی داشت، با کشاورزی بزرگ شد اما با برادرانمان فرق داشت، سرش در کتاب و مقاله و پیگیری اخبار روز بود، او جوانی پاک و مهربان بود و افتخار زندگی اش، خادم بودن در هیأت‌های عاشورایی بود و بی هیچ واهمه‌ای در تکیه‌ها، خدمت می‌کرد.

وی گفت: ابراهیم به تازگی ازدواج کرده بود و فرزندی نداشت، شور انقلاب و دفاع از روحانیت و امام (ره) در سر داشت و در آن اوضاع و احوال در فکر مال و اموال نبود.

این برادر شهید افزود: هیچ وقت حادثه 15 خرداد را فراموش نمی‌کنیم، یعنی نمی‌شود فراموش کرد، هر چند در طول سالهای اخیر، جمعیت کمتری در سالروز شهادت ابراهیم به ما سر می‌زنند و دیگر مانند گذشته در این روز، خانه مان شلوغ نمی‌شود؛ اما هنوز نمی‌توانیم آن روز و شهادت ابراهیم را از یاد ببریم.

وی درباره روز 15 خرداد 42 این‌گونه بیان کرد: همه چیز از دستگیری امام خمینی (ره) آغاز شد، وقتی چند جوان از اهالی جمکران، موضوع را به گوش ابراهیم رساندند، او به همراه جوانان خود را به قم و حرم رساند.

حاج عظیم می‌گوید: آن روز ابراهیم همراه با جمعیت شد و به خیابان‌ها ریختند، امام (ره) آن روزها در فیضیه علیه شاه سخنرانی‌های کوبنده‌ای کرده بود و روز 13 خرداد نیز در فیضیه یک سخنرانی آتشین داشت، وقتی در خرداد سال 42 دستگیر شد از صبح زود علما و بیت امام (ره) به روشنگری پرداختند و مردم از دستگیری امام مطلع شدند.

حاج عظیم کرمانی‌زاده مطلق در این زمینه گفت: من در جمکران بودم و می‌دانستم که ابراهیم به قم رفته و معترض شده، اما باور نمی‌کردیم که شهربانی به روی مردم گلوله بسته باشد، وقتی شنیدیم تعدادی از مردم زخمی شده‌اند و یا به شهادت رسیدند، دیگر حال خودم را نفهمیدم، واقعاً از صبح که مشغول کار بودم دلشوره داشتم ولی فکر نمی‌کردم او نیز شهید شده باشد.

وی اظهار کرد: من سراسیمه خود را به قم رساندم، آن روز جوان‌ها فریاد می‌زدند خمینی را آزاد کنید بعد از اینکه جمعیت کثیری به میدان آمدند، شهربانی به روی مردم مسلسل بست، هراسان در آن شلوغی، دنبال ابراهیم و دوستانش می‌گشتم، پس از دوندگی‌های زیاد متوجه شدیم ابراهیم نیز جز شهدا بوده و جنازه او را برده‌اند.

برادر شهید کرمانی بیان کرد: هنوز صدای تیراندازی‌های شهربانی و مأموران شنیده می‌شد اما آن قدر نگران بودیم که کاری به صداها نداشتیم و فقط جستجو می‌کردیم تا پیکر شهید را پیدا کنیم.

وی گفت: در آن روز حدود 19 نفر به شهادت رسیده بودند، مأموران و ساواک در زمان شاه، واقعاً به تمام معنا انسان‌های بی‌رحم و جنایت‌کاری بودند و کاری به حضور زن و بچه و جوان و پیر در جمعیت نداشتند، در آن شرایطی که در خفقان و سکوت به سر می‌بردیم حضور مردم در قیام 15 خرداد واقعاً نشانه شجاعت مردم بود.

حاج عظیم ادامه داد: شاه می‌خواست روحانیت را از میان ببرد، اما مردم در قم و در بسیاری از شهرهای کشور مردم واقعاً پشتیبان روحانیت بودند و روحانیت نیز در کنار مردم قرار داشتند، آن روزها مردم از اقدامات شاه عصبانی بودند و شاه نیز با خشم پاسخ مردم را می‌داد.

وی در مورد انتقال اجساد شهدا نیز عنوان کرد: وقتی به حرم رسیدیم متوجه شدیم شهربانی، جنازه‌ها را برده است، من برای پیدا کردن جنازه برادرم، جستجوی زیادی کردم و متوجه شدم تعداد 14 جنازه شهید را به تهران منتقل کرده اند و بقیه را شبانه در قم به خاک سپرده بودند.

برادر شهید کرمانی بیان کرد: چند روز گذشت، پولی برای رفتن به تهران نداشتم، یک رأس گاو داشتم که آن را به قیمت 600 تومان فروختم و راهی تهران شدم، دو سه نفر از اهالی همراه من بودند، وقتی رسیدیم متوجه شدیم هشت جنازه را گورستان مسکر آباد برده اند و شش جنازه را جداگانه برای خاکسپاری به جای دیگری منتقل کرده بودند.

وی گفت: آن روزها تهران شلوغ و همزمان حکومت نظامی بود، تهران اوضاع عجیبی داشت، خیابان‌ها به هم ریخته بود، واقعاً روزهای تلخی بود، از یک طرف عزادار بودیم و از طرفی بدرفتاری‌ها را تحمل می‌کردیم، جنازه‌ها را از روی لباس‌های غرق به خون و عکس‌هایی که از شهدا گرفته بودند شناسایی کردیم.

حاج عظیم ادامه داد: همراه ابراهیم اعلامیه نیز گرفته بودند، از این رو بیشتر مورد سرزنش قرار می‌گرفتیم و خیلی تندخویی می‌کردند، آن روزها بعد از جستجوهای زیاد بدون جنازه به قم برگشتیم، شش ماه طول کشید تا ما را مطمئن کنند در گورستان مسکرآباد دفن شده است، آن روز کسی که در قبرستان مسئول بود خیالمان را راحت کرد که شهدا با غسل و کفن دفن شده‌اند.

وی عنوان کرد: امام در اوایل سال 43 آزاد شد، ایشان به محض آزادی به دلجویی از خانواده‌های شهدای 15 خرداد پرداخت، امام خمینی (ره) عاشق مردم مستضعف بود، وقتی من نزد ایشان رفتم فرمودند اگر مطالبه‌ای دارید بگویید، اما من که می‌دانستم ابراهیم با چه هدفی در این راه قدم گذاشت و به شهادت رسید، هیچ مطالبه‌ای نداشتم.

برادر شهید کرمانی گفت: وقتی برادرم شهید شد، بعد از انقلاب نیز با وجود مراجعه مسئولان و مدیران، حاضر به دریافت هیچ مبلغ و مستمری از بنیاد شهید نشدیم.

وی درباره مراسم بزرگداشت اولین سال شهادت ابراهیم نیز بیان کرد: به ما اطلاع دادند قرار است امام خمینی (ره) شخصاً به مراسم بیاید، خیلی خوشحال شدیم و مراسمی را تدارک دیدیم، می‌دانستیم که برای سالروز جمعیت زیادی جمع می‌شود، هزینه این مراسم 90 تومان شد، فردای آن روز مرا به بیت امام (ره) فراخواندند و ایشان 100 تومان بابت برگزاری مراسم و هزینه‌های آن هدیه دادند.

حاج عظیم اظهار کرد: صبح همان روز بلندگو و تجهیزاتی را آماده کردیم و منتظر امام (ره) شدیم، بعد از دقایقی به بیت امام (ره) رفتم تا جویای وضعیت آمدن ایشان شوم، امام فرمودند، مأموران سازمان امنیت بدانند من به مراسم آمده ام آن را بر هم می‌زنند به جای من حاج آقا مصطفی می‌آید.

وی گفت: امام (ره) واقعاً به فکر مردم بود و آن روز نگران بود مبادا با آمدنش، ساواک و مأموران سازمان امنیت برای مردم، مشکلی ایجاد کنند.

برادر شهید کرمانی عنوان کرد: جمعیت زیادی در اولین سالگرد شهادت ابراهیم حضور پیدا کردند، همه کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف پر از جمعیت شد، حضور جمعیتی انبوه که دیگر در سال‌های بعد تکرار نشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان