به لحاظ زی و منش علمی، امام شخصیت روحانی و معنوی برجسته ای دارد. از ویژگی های ایشان التزام و تقید به واجبات و ترک محرمات به حساب می آید. امام در هر جمعی که حضور می یافت، سبب میشد که نماز، اول وقت گزارده شود، با غیبت و تهمت، به شخصیت کسی توهین نگردد. نقل شده است که در دوران جوانی امام، عده ای از طلاب شبی دور هم می نشینند، تا به نقل خاطرات و تفریح و سرگرمی بپردازد، و با شگردی امام را نیز در جمع خود نگه می دارند، همین که پاسی از شب می گذرد، امام به گونه ای همه آنان را به خواندن نماز شب وا می دارد.
التزام امام به احکام و معیارهای شرعی
همین التزام امام به احکام و معیارهای شرعی باعث گردید، که در دوران حکومت در برابر برخی از مشکلات مواضع خاصی بگیرند. به عنوان مثال: وقتی در قوه قضاییه بحث درباره اعمال بعضی از مجازات ها مطرح شد، و تناسب آنها با شرایط فعلی مورد بحث قرار گرفت و نظر امام را خواستند، امام در پاسخ اظهار داشت که افراد به آنچه وظیفه آنهاست عمل کنند، و جز این مراعات چیز دیگر را نکنند. این چنین فتاوایی درجه تعبد و تقید امام را نسبت به احکام شریعت می رساند. و یا اگر امام روایتی را می دید که بر اساس مبانی و معیارها، محتوای آن باید پذیرفته شود، بدون تردید به محتوای آن فتوا می داد و سعی در توجیه آن نمی کرد.
امام خود را شاگرد مکتب اهلالبیت (علیهمالسلام) می دانست و سعی می کرد به میزان توان به سیره پیامبر(ص) و ائمه (ع) پایبند باشد و آن را شیوه عملی و سیر و سلوک خود قرار دهد و در احیای آن بکوشد. این منش عملی، روحی بود که در کالبد امام دمیده شد و می توان آن را پشتوانه بزرگ دیدگاه نظری امام دانست. اگر این انقیاد به شرع و معنویت در امام نبود، چنین انقلاب بزرگ و حرکتی در ایران و جهان واقع نمی گردید و نمی توانست اینگونه اثر گسترده برجای نهد و آفاق را در نوردد و در میان ملت ها و مظلومان عالم نفوذ کند و با ظهوری چشمگیر کانون توجه جهانیان گردد. امام استادی برجسته در حوزه بود، دوستان و شاگردان او نیز افرادی ممتاز بودند. ولی وی همواره خوی متواضعانه داشت. از سخنرانی سال 42 امام پیداست که چگونه نسبت به علما و روحانیت اظهار تواضع می کند، این ویژگی اخلاقی همچنان تا پایان عمر در امام نهادینه بود.
توان و نبوغ بالای امام در مدیریت جامعه
امام از توان مدیریتی بسیار بالا برخوردار بود، و در این زمینه نبوغ داشت. بسیار سنجیده عمل می کرد. آنگاه که در صحنه سیاست وارد شد، با حضوری فعال و گسترده به عنوان یک چهره ممتاز در رأس حرکت سیاسی بر علیه نظام شاهنشاهی قرار گرفت و از سال 42 به این سو در اداره این حرکت. با همه فراز ونشیبها غافل نگردید. و احساس مسئولیت می کرد و بعضی از نزدیکان و علاقه مندان به خود را از دخالت در کاری که خود مسئول آن بود بر حذر می داشت و با همین احساس وظیفه بود که توانست در دوران کهنسالی سکان دار اداره کشور پس از انقلاب شود، و حدود 10 سال این سکان را به دست بگیرد.
گذشته از این، امام خصلت های فردی ویژه ای داشت. انسانی بسیار شجاع بود. نقل شده است که ایشان در جمعی در دوران جنگ گفته است که: من در عمرم مفهوم ترس را تجربه نکرده ام، و معنای آن را نمی دانم. امام آنگاه که احساس وظیفه می کرد، خطرات را به جان میخرید، و لحظه ای در انجام وظیفه درنگ نمی کرد.
ایستادگی امام در مقابل هجمه به روحانیت
روحیه دفاع از حق در وجود او موج میزد. مرحوم آیتالله بهاءالدینی می گفت: روزی فردی وارد مدرسه فیضیه شد، عربده می کشید و به روحانیت توهین می کرد. کسی جرأت نکرد با او مقابله کند، امام جلو رفت و او را کتک عبرتآموزی زد و از مدرسه بیرون انداخت. و این چنین امام در مقابل هر هجمه ای که به اسلام یا روحانیت میشد ایستادگی می کرد. یکی از عالمان بزرگ نقل می کند که من خدمت مرحوم حاج شیخ (آیتالله حائری) بودم، سید جوانی را دیدم که وارد شد و با تندی با حاج شیخ سخن گفت. مفاد صحبتش این بود که طلبه ها در زحمتند، چرا رعایت حال آنها را نمی کنید، کسی را که برای اداره امور آنها گذاشته اید حرمت آنها را پاس نمی دارد، باید حرمت این سربازان امام زمان محفوظ بماند. ناقل می گوید من از آن جوان تعجب کردم که چگونه این طور با مرجع زمان خود صحبت می کند. پس از آن که سخنانشان پایان یافت. حاج شیخ به آرامی به او گفت: حاج آقا روحالله مطلب تمام شد؟ گفت: بله آقا، فرمود: «آقا روح الله من نیز این چیزها را می دانم، ولی از دستم کاری بر نمی آید. محذوراتی دارم». در این هنگام امام سر به زیر انداخت و از آنجا بیرون آمد. باری امام همواره احساس وظیفه می کرد که باید از حریم روحانیت دفاع کند. مجموعه این ویژگی ها موجب شد که امام در جامعه روحانیت و در تاریخ حوزهها ظهور و نمود خاصی بیابد.
توجه ویژه امام به جنبه های حکومتی
امام به عنوان یک شخصیت حوزوی، در مباحث فقهی به عنوان یک مجتهد، توجهی ویژه به جنبه های حکومتی اسلام داشت. اندیشه حکومت در اسلام گرچه از گذشته مطرح بوده است در قدیمی ترین کتاب ها که در اوایل غیبت کبرا نوشته شده، چنین اندیشه ای به طور واضح مشاهده میشود ولی در روزگار اخیر مورد غفلت قرار گرفته بود. ولی بحث های اجتماعی و سیاسی دین در حوزه های علمیه رونق نداشت و بخش هایی از فقه مهجور بود. امام به این جنبه ها توجه کرده است و این در آثار امام به خوبی پیداست. به عنوان مثال در مساله «فروش اسلحه به دشمنان دین در حال جنگ» که در مکاسب محرمه آمده است و روایات وارده درباره آن متعارضند، و راه حل هایی برای جمع بین مفاد روایات از سوی علما ارائه شده است. امام باب تازه ای را فراروی همگان قرار داده است و آن این است که این مسأله یک امر حکومتی است و بسته به شرایط – فرق می کند و ناسازکاری بین روایات به خاطر تغییر شرایط است و یا در قاعده لاضرر که قرن ها فقها درباره آن بحث کرده اند، امام احتمال می دهد که این امر یک حکم حکومتی باشد.
نگاه امام به مقتضیات زمان و مکان و در عین رعایت حد اعتدال
نکته دیگر، توجه امام به مقتضیات زمان و مکان و در عین حال رعایت حد اعتدال و دوری از افراط و تفریط است. پیش از انقلاب امام در بحث های تخصصی حوزوی شاگردان را به این امر توجه می داد. و پس از انقلاب که زمینه طرح مسأله بیشتر فراهم آمد. امام گاه به تندی و گاه به نرمی، توجه به شرایط و مقتضیات زمان و مکان را یادآور گردید. همین امر، امکان بحث هایی را در حوزه فراهم آورد که درگذشته به دلیل مهجور بودن مباحث حکومتی اسلام، از نظرها دورمانده بود و کمتر مورد توجه قرار می گرفت. گرچه در این زمینه لغزش هایی نیز پدید آمد وعده ای خواستند با توجه به شرایط و مقتضیات زمان و مکان از معیارهای مسلم فقهی و بلکه اسلامی فراتر روند و دسته ای نیز به تحجر رو آورند و شرایط زمانی و مکانی را نادیده انگارند و بر اندیشه ها و پاسخ های گذشته اصرار بورزند، این جا بود که امام بحث فقه سنتی و اجتهاد جواهری را مطرح ساخت. و مراد از آن این بود که معیار شناخته شده در اجتهاد حفظ شود و با تکیه بر آنها شرایط زمانی و مکانی مورد توجه قرار گیرد و با حفظ اصالت ها مباحث دینی روز آمد گردد و به مسائل پاسخ متناسب با شرایط فرهنگی و نیازها داده شود.
این دو جریان هم اکنون نیز در جامعه وجود دارد، عده ای گرایش به تحجر دارند و دسته ای تنها با توجه به شرایط به دنبال پاسخ هایی هستند که با مبانی مسلم اسلامی منافات دارد و نوعی غرب زدگی و تجدد گرایی به حساب می آید. در این میان راه مستقیم همان است که امام ترسیم کرده است. مسیر اعتدالی که از افراط و تفریط به دور است. امام با طرح فقه سنتی می خواست بیان کند که این فقه هرگاه درست به کار گرفته شود، در متن خود پویایی دارد. فقیه باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی در همان بستری حرکت کند که پیامبر و ائمه «ع» ترسیم کرده اند، از این طریق در هر عصر و زمانی می توان به پاسخ های مناسب و مورد نیاز دست یافت و از لغزش ها به دور ماند.
تأکید امام بر استقلال حوزههای علمیه
امام بر استقلال حوزه ها تأکید داشتند و همه کسانی که به حوزه به صورت واقعی علاقه مندند بر آن اصرار دارند. زیرا حوزه ها در طول تاریخ به عنوان کانون طرح اندیشه های اسلامی و توجه دادن مسؤولان و مردمان عادی به مفاهیم اسلامی بوده اند. ایفای این نقش اصیل و واقعی در صورتی میسر می شود که حوزه به مراکز قدرت وابسته نشود. وگرنه احتمال می رود در برهه هایی از زمان حوزه ها از مسیر اصلی خود دور بیافتد، در حب و بغض های جناحی گرفتار آید و در مصالح عمومی اسلامی و معیار اصلی اسلامی، فدای منابع حزبی و جناحی گردد.
حوزه، تأمین کننده نیازهای حکومت یا ناظر بر حکومت!
ولی در هر حال بین حوزه و حکومت نسبتی وجود دارد، با توجه به مجموعه آثار امام می توان اظهار داشت که حوزه ها میبایست از یک سو ناظر بر حکومت باشد و بتواند آن را نقد کند، تا از مسیر اسلام و ارزش های اسلامی دور نشود. به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت زمامداران به صورت جدی عمل کند. و به عنوان یک ضمانت و سلامت حکومت در صحنه حضور داشته باشد. از سوی دیگر حوزه ها باید نیازهای فکری و مذهبی را تأمین کند و پشتوانه فقهی لازم را برای بعضی از قوانین پدید آورد. امور عقیدتی و فرهنگی را بیاموزاند. و در راستای اهداف عالی اسلام در خدمت حکومت قرار گیرد. دولت را برای گسترش مفاهیم، آرمآنها و عمل به احکام اسلامی یاری رساند.
روشن است که اگر وجوهات شرعی کفاف هزینه های حوزه را نکند، بر حکومت اسلامی واجب است از این مجموعه حمایت کند و هزینه های آن را متحمل شود؛ زیرا نظارت بر حوزه ها در ساختار کلی حکومت نیاز است. اندیشه و اعتقادات مذهبی مردم در آن شکل می گیرد، از این رو از جمله رسالت های حکومت صیانت از حوزه هاست، تا این مهد مبلغان بتواند به وظایف خویش عمل کند و از مواجهه با خطر محفوظ بماند. البته مادام که امکان اداره حوزه ها توسط علما و مراجع وجود دارد، مصلحت نیست حکومت در امور آن دخالت کند.
اشتیاق نسل جوان حوزه برای آشنایی با آراء امام
اندیشه ها و مبانی فکری امام در میان شاگردان ایشان مدرسین جوان کنونی و اساتیدی که نگرش های سنتی و قدیمی دارند و همه طلبه ها تأثیر گذاشته است. پرداختن به مبانی فقهی امام، مراجعه به آثار وی، امروزه از بحث های جدی در حوزه ها محسوب می شود. نسل جوان حوزه برای آشنایی با آراء امام اشتیاق فراوان دارد و بران است تا با مباحث فقهی و اصولی امام هر چه بیشتر آشنا شود. بحث های امام به صورت جدی هم اکنون در زمینه های مختلف علمی مورد توجه قرار می گیرد. نگاه حکومتی امام، مسأله مقتضیات زمان و مکان امروزه مورد توجه همه حوزویان است. آنها که شاگرد اساتید دیگری غیر از امام بوده اند، به این امر توجه دارند و به بررسی آن می پردازند.
بعد علمی امام در آثار فقهی، اصولی، فلسفی و عرفانی و در گفته های ایشان تجلی پیدا کرده است. تأکید امام بر توجه به معیارهای اصیل اجتهاد، همراه با مد نظر قراردادن شرایط و مقتضیات زمان و مکان و نیز اخلاق و منش عملی او باید همواره به عنوان الگو در حوزه ها مورد توجه قرار گیرد و دیدگاه های وی به عنوان یک فقیه و رهبر دینی در مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی مطالعه و بررسی شود.