ماهان شبکه ایرانیان

نقش زن و جنگ نرم در جامعه اسلامی

امروزه نشست ها و تلاش های ارزشمندی برای باز گرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت می گیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمان پذیری شکل و مضمون جدیدی به خود می گیرند

مقدمه

امروزه نشست ها و تلاش های ارزشمندی برای باز گرداندن بیداری اسلامی به جوامع اسلامی صورت می گیرد؛ جوامعی که هر روز در اطاعت و فرمان پذیری شکل و مضمون جدیدی به خود می گیرند. برای اینکه این حدیث شریف «مردم خواب اند و آن گاه که بمیرند به خود می آیند»، بر ما صدق نکند باید مواظب باشیم و بیدار. آنچه ما امروز در مناطق عربی اسلامی مشاهده می کنیم چیزی جز آغاز یک بیداری اسلامی در دنیای عربی اسلامی نیست. اما متأسفانه این خیزش در برخی از کشورها هنوز کامل نشده است و این در حالی است که این قیام در کشورهای دیگر به دست فرصت طلبان افتاده است؛ کسانی که تلاش دارند با ظاهر انقلابی خود این انقلاب را از مسیر اصلی منحرف کنند.

جدای از اینکه این انقلاب ثمر بخش بوده یا نه، حضور مردان و زنان و کودکان در میدان التحریر و دیگر مناطق مشابه در جهان عرب به این معناست که دیگر مردم ظلم و خواری را تاب نمی آورند و خواستار آزادی و اجرای قوانین الهی و بهره مندی از حقوق بشر و آگاهی و شفافیت در اجرای ارزش های اسلامی و همچنین خواستار مقابله با خطرهای پیش روی امت اسلامی مانند فتنه های مذهبی که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، هستند. این ها گام های اولیه به سوی بیداری اسلامی هستند.

ییداری اسلامی دارای دو مقوله فردی و اجتماعی است. در ابتدا باید بیدار سازی از فرد آغاز شود تا جامعه به سمت آن سوق پیدا کند و رفته رفته جامعه جهانی را هم در بر بگیرد. بدون شک در این امر عوامل متعددی به ما یاری می رساند که شاید بارزترین آنها اسلام است که ما را با دیگر ملت ها گرد هم می آورد. و متأسفانه استکبار پی به این نکته برده است که دین ما و ارزش های ما و فرهنگ ما همان نیروی ماست و در پی این است که با همه توان خود در بین ما شکاف ایجاد کند تا دست از این ارزش ها برداریم و در نتیجه بتواند بر سرزمین و ناموس و مقدسات ما سیطره پیدا کند و تاریخ و فرهنگ ما را جعل کند. در این راه و برای دست یابی به هدف خویش از ابزارهای زیادی بهره می گیرد. پس زبان حاکم، زبان جنگ، تهاجم، اشغال گری، سلب هویت و تاریخ و جغرافیاست. همانند چیزی که در فلسطین رخ داد. در حالی که شعار این بود: «افراد بزرگسال می میرند و کودکان فراموش می کنند.» دو سال سپری شد تا اینکه این گفته شکست خود را در عمل ثابت کرد. اما بزرگسالان فلسطین بعد از آنکه آنچه رخ داده بود را در وجدان و روح و قلب کودکان خود حک نمودند، مردند. و این مثالی بسیار ساده از بی فایده بودن این نیروهای نظامی در کشتن یا زدودن آرمانی زنده در درون هوادران آن است.

دشمن این حقیقت را به خوبی درک کرده است، پس باز آمده تا جنگی دیگر و نوعی دیگر را علیه ما آغاز کند. جنگی که نه به ارتش نیاز دارد و نه به توپ و تانک. اما این جنگ از آن یکی بسیار قوی تر و خطرناک تر است و آن جنگ نرم است که امروز بسیار از آن گفته می شود و شاید ژوزف نای، رئیس مدرسه پژوهش های دولتی کندی در دانشگاه هاروارد، از نخستین کسانی باشد که از این جنگ سخن گفته است. وی رئیس شورای ملی اطلاعات و نیز معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است. وی استفاده از یک قدرت نرم را وسیله موفقیت در سیاست بین المللی می داند. نیرویی که در مقایسه با تمامی جنگ هایی که ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورها به راه انداخته است برتر است؛ زیرا این جنگ به طور خلاصه، جنگ جذابیت و اقناع است نه جنگ اجبار. ژوزف نای از این نیرو به عنوان نیرویی یاد می کند که بر اساس یک نظریه از آغاز خلقت وجود داشته است. بنابراین، این جنگ مبارزه حق است با باطل و مبارزه با فریبی است که شیطان در جان و وجود انسان آن را به کار می بندد.

و شیطان همانی است که قسم یاد کرد و گفت: «به عزت تو سوگند همانا تمامی آنان را فریب می دهم مگر بندگانی از آنان که مخلص اند.» اما شیطان در همین آیه اعتراف می کند که بندگان مخلص او را ناامید می کنند؛ کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت می کنند. ما در برخورد با شیطان های جدید هم به ایمان و اجرای تعالیم دین نیازمندیم؛ زیرا وضعیت همان است که بود و واقعیت نیز یکی است. ما نیز به همان شیوه مورد هدف قرار گرفته ایم و این به واسطه پیش کشی باطل به شیوه ای جذاب و دوست داشتنی است. در مرحله نخست غرایز و خواسته ها و آمال انسان را هدف قرار می دهند و او را به ظرفی خالی از محتوای دین و تمدن اسلامی تبدیل می کنند. افرادی هستند که تلاش دارند اسلام را به وسیله ایجاد اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی پاره پاره و کوچک کنند و در هر زمان و مکانی که فرصتی دست دهد، به این اختلافات دامن زنند و آتش این اختلافات را روشن تر کنند تا سود بیشتری ببرند و به اهداف خود برسند.

متأسفانه، هنوز شیطان شناخته شده نزد ما همان شیطان سنتی است؛ اما امروز شیطان ها زیاد شده اند و ابزارهای آنان نیز بیشتر. شیطان قدیمی خواست ما را اغوا کند تا مرتکب عمل حرام شویم و با سرنوشتی بد وارد جهنم شویم؛ اما امروز شیطان ها با شیوه های نرم و جذاب تلاش دارند تا مردم را وسوسه کنند و آنان را به زبان حال خویش تبدیل کنند و این در حالی است که شیوه های آنان نرمی بیشتری به خود گرفته است و در حال حاضر نیز ما در برابر خواست آنان اطاعت پذیری بیشتری داریم. اکنون راه حل چیست؟ راه حل فقط بیداری، پیوسته گوش به زنگ بودن و تأثیر پذیری فعال از سوی نخبگان علمی و دینی و فرهنگی است و این بخشی از حضور ما در این مکان است. بنابراین، با وجود شیطان های جدید و شیوه هایی که بیش از پیش نرم تر می شود، این جنگ با نرمی و تأثیر گذاری خود تمامی عناصر تشکیل دهنده یک جامعه اسلامی را در بر می گیرد. حال می خواهیم توجه ها را به زن که همانا از ستون های اساسی و بنیادین هر جامعه اسلامی است، جلب کنیم. چگونه است که امروز زن مسلمان هدف این جنگ نرم قرار گرفته است؟

نقش طبیعی زن در بیداری اسلامی

بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیل دهنده آن آغاز می شود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیل دهنده واقعی همه جوامع است و نیز می دانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته می شود که زن نیمی از جامعه است و ما می گوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیت کننده نسل است و هم می تواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و. .. باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزش های اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی می ماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است. اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده می شود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا می کنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژه ای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر می گذارد و این در حالی است که دانش آموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرم زده می شود تا معلم مرد. در دیگر زمینه ها نیز این گونه است.

همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان می دارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد می تواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقش های متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آن گونه که در لبنان می گوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر می برد سهم شیر را دارد و این امر به خوبی در بیشتر انقلاب های عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.

قبل از آن نیز شاهد نمونه هایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کرده اند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت می کرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع می شدند و به بحث و گفت وگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده می کردم.

دوست و دشمن اعتراف می کنند که این زن فرمانده ای قهرمان را تربیت کرد و شایسه تر آن است که بگوییم به دلیل کشته شدن فرزندان وی در راه آرمانی که بدان ایمان آوردند، دیگر برای وی فرزندی باقی نمانده و همچون مدرسه ای است برای دختران جوان از تمامی نسل ها. آیا کسی می تواند در این مسئله شک کند که این زن در نقشی که در بیداری اسلامی به او واگذار شده، موفق نبوده است؟ وی وجدان بسیاری از زنان و مادران شهدا در لبنان و کشورهای عربی را بیدار ساخت. و این چنین است مادر شهید بوعزیزی، آغازگر انقلاب مردم عرب. اما امروز در این دهکده جهانی آسان نیست که یک زن انسانی را تربیت کند که ذلت و خواری را نپذیرد و این در حالی است که سخنان او آتش انقلاب و آغاز بیداری نزد زنان در میدان تحریر مصر و میدان لولو بحرین و دیگر میدان های عزت و کرامت را شعله ور ساخت.

تأثیرات استثنایی مادارن شهدا را در ایجاد بیداری اسلامی و آگاهی بخشی یاد آور می شویم بدون اینکه بخواهیم ﺗﺄثیراتی را که زنان در عرصه های علم و طب و سیاست و اقتصاد به دست آورده اند فراموش کنیم. عایشه مصطفی، دختر نوزده ساله مصری، نمونه ای از آن است. دختری که با اختراع سامانه ویژه پرتاب سفینه های فضایی آینده بدون استفاده از قطره ای سوخت، نقل زبان ها شد. اختراع او دنیا را شگفت زده کرد و موضوع بحث دانشمندان فضایی در هر نقطه از جهان شد و این در حالی است که عایشه از تحقیقاتی که آژانس فضایی ناسا در حال انجام آن است، پیشی گرفت. زیرا این سازمان از برترین تکنولوژی ها در نیروی رانش ماهواره ها به جای موتور معمولی موشک بهره مند بوده است، آنچه باعث کاهش یافتن پسماندهای جهان شده و سبب افزایش سرعت سفینه ها می شود؛ همچنان که یک منبع مجانی انرژی پاک را شکل می دهد. آیا اینجا کسی می تواند در این مسئله شک کند که این دختر جوان به هر شکل در راه بیداری اسلامی و با داشتن الگویی نیکو و حجاب و علم دستاوردی را ارائه نداده است؟ در جهان عرب نمونه بسیار است و از هر زاویه که به زن بنگری می تواند نقطة روشن تحول در مسیر بیداری اسلامی باشد. به شکل خلاصه بیداری اسلامی فقط یک نظریه نیست بلکه آن در مجموعه ای از اصول و آداب و رفتار یک جامعه که از آن ﺗﺄثیر می پذیرد، نمایان می شود.

موانع پیش روی زن در بیداری اسلامی

قبلاً یادآوری کردیم که زن در پی ریزی جوامع چه نقشی دارد و چگونه در نقش های راهبردی به سوی بیداری اسلامی به ایفای نقش می پردازد و حضوری فعال دارد. بنابراین، زن در خانواده، جامعه و ملت با انجام وظایف متعدد خود حضور داشته است. پس چه چیزی باعث ایجاد مانع در راه ایفای نقش زن در جامعه می شود؟ وظیفه ای که اگر تحقق یابد پیشرفت بزرگی در بیداری اسلامی کسب می کنیم. حقیقت این است که مستکبران از دستان خود کمتر استفاده می کنند و بیشتر عقل خود را در اندیشیدن خسته می کنند و تلاش دارند تا راه هایی برای سیطره بر امت اسلامی بیابند. بعد از آنکه ارتش آنها از این امر عاجز ماند، با نگاهی به عناصر قدرت در جامعه خود دریافتم که آنها (مستکبران) به سدی محکم از ارزش ها و اعتقاداتی که هواپیماهای آنان از عهده آن بر نمی آیند، برخورد کرده اند. بدون شک سرچشمه این ارزش ها خانواده است و کلید خانواده زن می باشد. پس آگاهی زنان ما باعث خوشحالی استکبار نشد و امروز زن هدف اصلی قرار گرفته است. بعد از زن نیز خانواده و جامعه هدف قرار گرفته اند و این زمانی است که قدرت های استکباری به خوبی فهمیده اند که زن عنصر قدرت در جوامع اسلامی است. استکبار جنگ های فزاینده و بی شماری را علیه زن به راه اندخته است؛ جنگ هایی که هدف آن عواطف و احساسات زن است، جنگ هایی که فطرت زن و تفکر درونی او را هدف قرار داده است و ابزارها نیز علاقه زن به وسایل نوظهور و خواست وی برای هرچه سریع تر به روز شدن را هدف قرار داده است. اما متأسفانه زنان خطر این عسل پیش کش آلوده به سم تمدن را به خوبی درک نمی کنند، امری که عواقب مصیبت بار آن را به شکل آنی و همچنین در درازمدت مشاهده می کنیم؛ آنچه باعث ایجاد مانع بر سر راه بیداری اسلامی می شود.

اما مانع تراشی در مسیر انجام وظایف زن در بیداری اسلامی به دو شکل پیگیری می شود:

1. این موانع از سوی قدرت های استکباری با آمریکایی نمودن ارزش ها و غربی کردن (اروپایی کردن) تفکرات و یهودی سازی تاریخ و سرزمین و ناموس مسلمانان صورت می گیرد. این در حالی است که تمامی دشمنان اسلام که منتظر اشتباه مسلمانان هستند برای به فساد کشاندن خانواده و فروپاشی ارزش ها متوسل به فساد زن شده اند و در نتیجة این فساد، جامعه و نظام دینی و ارزش ها به قهقرا می روند و این از کشنده ترین جنگ هاست.

2. متن جامعه ای که زن در آن زندگی می کند هدف قرار می گیرد. جامعه ای که به نوبه خود می تواند گمراه کننده باشد و گاهی بازیچه ای است برای اجرای آنچه با عنوان های مختلف از زن درخواست می شود، عناوینی مانند اسلام معتدل که از فرهنگ غربی استقبال می کند، اسلامی که خواهان پیوستن به غرب است. این نظریه به دنبال اجرای اسلام به شیوه خاص خود است و این امری است که بر اغلب نظام های حاکمیتی در جهان عرب حاکم است. کسانی که ساده ترین حقوق زن برای انتخاب و نامزدی در انتخابات را از وی سلب می کنند، او را از حقوقی که اسلام به وی داده است محروم می کنند. البته رفتار این دولت ها قابل سرزنش نیست و سازمان های حقوقی آمریکا و حتی سازمان های بین المللی خواهان اعطای حقوق زن در بعضی از کشورها نیستند؛ به این دلیل که این دولت ها به راحتی تسلیم طرح رژیم صهیونیستی بزرگ شده اند. در اینجا جامعه و سیاست مداران دشمنان حقیقی هستند که زن را در پیشرفت و بیداری خویش هدایت می کنند و در نتیجه زن قربانی دوگانگی ارزش هایی می شود که جامعه مطیع و تسلیم پذیر وی، بر او تحمیل می کند. به طور مثال در بسیاری از مناسبت های ملی، هرچند به صورت غیر عمد، خوانندگان زن و زنان رقصنده مهمانان افتخاری هستند و این امر باعث به وجود آمدن گونه ای از دنیا پرستی نزد بعضی از زنان و دختران جوان می شود. پس در نتیجه به سوی تقلید کورکورانه از این افراد گرایش پیدا می کنند با هدف اینکه همانند آنان شوند و از همان جایگاه برخوردار شوند و این مشکلی عظیم است.

امروزه ابزارها زیادی برای ایجاد مانع بر سر راه بیداری ملت های مسلمان به ویژه زنان قرار دارد و این در حالی است که ما در عصر جهانی سازی و عصر دهکده جهانی زندگی می کنیم، دهکده ای که تمامی بشر در آن زندگی می کند و این پیشرفت بزرگ و فزاینده در وسایل ارتباطی و تکنولوژی باعث شده است که فاصله ها نزدیک تر شده و امکان آشنایی منفی و مثبت با دیگر فرهنگ ها را فراهم بیاورد. اما زمانی که از جنگ نرم سخن می گوییم، روی سخن ما با موارد منفی آی است که در پیشرفت زن مانع ایجاد می کند. این موارد دارای شیوه ها و ابزارهایی مانند تلویزیون، اینترنت، دستگاه های تلفن و برنامه های آن، شعارهای غیر واقعی سازمان های بهداشتی و فرهنگی و حقوقی است که هدف این شعارها با حقیقت آنچه می گویند متفاوت است.

اکنون توجه شما را به بعضی از نمونه های کاربردی و روزمره که در جهان عربی و اسلامی که زن به وسیله آنها هدف قرار گرفته است جلب می کنم و این حقیقت چیزی است که مانع پیشرفت زنان در تکمیل مسیر بیداری اسلامی است. نمونه ها را از واقعیت جهان، جایی که در آن زندگی می کنیم، اخذ کرده ایم و این نمونه ها تبدیل به پدیده های اجتماعی شده است؛ به دلیل اینکه در بیش از یک کشور عربی اسلامی حاکم شده است. بارزترین این نمونه ها در رسانه ها و وسایل متنوع آن و بعضی از وسایل ارتباطی نمایان می شود و در موارد زیر مشهود است:

1. سریال های وارداتی.

2. برنامه هایی که به طور گسترده با واقعیت ما تفاوت دارد.

3. برنامه ها و شبکه های ویژه آرایش و لباس و آشپزی و طراحی.

4. وسایل نوظهور ارتباطی و شبکه های ارتباط جمعی.

ابتدا باید اشاره کنیم که این شبکه ها گاهی خوراک رسانه ای و تبلیغاتی خود را به شیوه های حساب شده پخش می کنند و با آگاهی کامل می دانند که چه کسانی را با ابزارهای نرم خود هدف قرار داده اند. برای این امر بودجه هایی را در سطح دولت ها تخصیص می دهند تا به این گونه جنگ های نرم بپردازند و گاهی نیز این برنامه ها را به صورت تقلیید کورکورانه پخش می کنند و این در حالی است که در هر دو وضعیت، جامعه متحمل زیان می شود. ما در اینکه بعضی از شبکه ها از این نوع جنگ بری هستند شکی نداریم اما غفلت آنها و پیروی کورکورانه در آنچه غرب پخش می کند باعث به فساد کشیده شدن کارها می شود.

سریال های وارداتی:

از نظر ویرانگری، سریع ترین و خطرناک ترین ابزار در زندگی زن است. سریال هایی که از گوشه کنار جهان وارد می شود و از ارزش های زن به طور کلی دور است و متأسفانه گاهی نیز از کشورهای همسایه وارد می شود؛ اما شایسته یک زن مسلمان نیست. سال گذشته، در یکی از شبکه ها سریالی دوبله شده به نمایش درآمد که ﻣﺘﺄسفانه مردم و به طور مشخص زنان و دختران جوان آن را دنبال می کردند. این سریال قصه دختر کوچک و زیبایی را بیان می کرد که بعد از مرگ پدرش، مشکلات روحی پیدا می کند به طوری که وادار به ازدواج با یک مرد مسن می شود و بعد از ازدواج و زندگی در منزل همسر، یک رابطه عاشقانه دیگری را با جوانی که با همسر او زندگی می کرد تجربه می کند. در پایان این دختر دست به خودکشی می زند نه به این دلیل که توبه کرد و سر عقل آمد بلکه به این دلیل که آن پسر جوان از وی دست کشید و با دختر دیگری ازدواج کرد. شاید پخش این سریال در جامعه آمریکا و یا اروپا عادی باشد اما نمایش این فیلم در کشورهای مسلمان مانند سمی پنهان است. مسئله اساسی این است که چگونه در این سریال روی دختری که به همسر خود خیانت کرده و مرتکب گناه شده است تمرکز شده و وی را دختری بی گناه و ستم دیده جلوه می دهد. پس ما باید با این دختر اظهار همدردی کنیم چراکه او قربانی شده است و این حق را دارد که جوانی همسن خود را دوست داشته باشد. آیا برای هر زنی که این سریال را می بیند این امکان وجود دارد که تضمین کند بعضی از این افکار در تفکر وی رسوخ نمی کند. ما می دانیم که تکرار احساس رضایت در هر موضوع هرچند که حرام باشد این اجازه را به انسان می دهد که به آن موضوع فکر کند و در نتیجه انجام آن کار زمانی که بر فکر غلبه یافت روا شمرده می شود و این همان چیزی است که در رابطه با یکی از دختران جوانی که یکی از بستگانش با ما تماس گرفت رخ داد. دختر جوان در اظهار همدردی با قهرمان دختر این فیلم دست به خودکشی زده بود. چگونه زن می تواند خود را از این سریال ها در امان بدارد زمانی که در این سریال ها غرق شده باشد؟ و چگونه ممکن است پسران و دختران خود را با این افکار آلوده تربیت صحیحی کند و بدون شک ما آنچه را خطرناک تر است و ذکر آن در اینجا نمی گنجد را با این امر مقایسه می کنیم.

برنامه هایی که به طور کلی از واقعیت ما به دور هستند:

حدیث شریفی است که می گوید: «اذا ابتلیتم بالمعاصی فاستتروا.» این برنامه ها تحت الشعاع قرار دادن گناهان و زندگی خصوصی مردم است و برنامه هایی است که زن را چندین ساعت جلوی تلویزیون می نشاند و گویی هدف این است که باعث شود زن به شیوه ای حساب شده در آن وظیفه دریافت کننده را ایفا کند. در نتیجه زن را از هر گونه مشارکت در مسائل جامعه خود بازمی دارد و باعث انزوا و گوشه گیری او می شود. بنابراین، روابط اجتماعی، وصله رحم و دید و بازدیدها از بین می رود و باعث قطع شدن کارهای مستحب می شود و نیز سبب می شود که زن در عبادات خود کوتاهی کند. مشکل بزرگ تر آن است که برخی از این برنامه ها به زبان زن مسلمان پخش می شود مانند برنامه آمریکایی«حقیقت» که در آن فرد در مقابل دریافت مبلغی دلار حقیقتی را بازگو می کند. ﺗﺄسف بارتر اینکه زوج هایی که در این برنامه شرکت می کنند مستقیماً به دادگاه می روند و زن گاهی به روابط خود با دوستان همسرش اعتراف می کند یا اینکه مرد با شنیدن اینکه فرزند وی متعلق به او نیست غافل گیر می شود و این همه تحت عنوان راست گویی و در مقابل یک مشت دلار است. و آنچه باعث ﺗﺄسف می شود این است که این برنامه ها از سوی زنان در جوامع ما پیگیری می شود و آنجاست که می بینیم چگونه حق با باطل آمیخته می شود به طوری که کارها در یکدیگر فرو می رود و زن در بیراهه های آن گم می شود. یا برنامه های حرفه ستارگان (صناعة النجوم) و یا اختصاص بعضی از شبکه ها برای اینکه زن چگونگی زندگی این ستاره اوج گرفته یا آن یکی را بداند یا اینکه چه خورد و چه نوشید و چه پوشد. متأسفانه زن گمان می کند که می تواند منفعت یا دانشی از این برنامه ها کسب می کند اما در این گونه برنامه ها چیزی بیش از یاوه ای که در آن غلو می شود نمی یابیم.

برنامه ها و شبکه های مخصوص آرایش و لباس و طراحی و آشپزی:

در دوران اخیر شاهد تلاش های گسترده ای هستیم که هدف از آن غرق کردن زنان ما در فرهنگ ظاهربینی است تا زن به دنبال مصرف گرایی و زیبایی هر چه بیشتر خانه خود باشد. این موضوع از طریق آگهی ها و برنامه ها ترویج داده می شود. این گونه که چگونه خانه تو خانه رؤیاها شود و اینکه چگونه سفره تو بی نظیر باشد و یا اینکه چگونه نمونه ای برای زیبایی باشی و دیگر شعارهایی که برای فریب زن و جلب توجه او به خانه و دکور و زیبایی به کار گرفته می شود. پس در نتیجه اگر زن به آرایش توجه کند و در آن غرق شود از پرداختن به امور دیگر باز می ماند. بدون شک خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد اما مبالغه در کارها اغلب اوقات باعث تباهی کار می شود.

همه ما اثر تبلیغات در روحیه زن را درک می کنیم. پژوهشی ثابت کرد درج شعار «کشیدن سیگار باعث پیدایش چروک زودرس پوست می شود» بر روی پاکت های سیگار اثربخشی بیشتری در مقایسه با شعار «کشیدن سیگار باعث امراض خطرناک می شود» در کاهش کشیدن سیگار در زنان داشته است و این دلیلی است که زن به ظاهر خود اهمیت فراوانی می دهد و این طبیعی است. آرایش جزئی از زندگی زن است اما اگر از حدود شناخته شده خود خارج شود تبدیل به توجه مرض گونه می شود.

امروزه همه چیز آسان شده است. بعضی از زنان به جای آنکه به وظایف اصلاحی و راهبردی خویش بپردازند، به شکل بینی و هماهنگی آن با لب و پیشانی هستند و جوامع مصرف گرای ما زن را در این زمینه یاری هم می کند و بعضی از بانک ها نیز به همین منظور وام در اختیار زنان می گذارند. و این همان چیزی است که باعث می شود زن در مقابل آفرینش خداوند سرکشی کند.» این همان مفهوم شیطان است و زمانی که زن اقدام به عمل های جراحی می کند در گرداب و وسوسه دائم و نارضایتی از خویش گرفتار می آید و گاهی نیز با اعتماد به نفس کاذب گمان می کند که زن نمونه و برتر است و این در حالی است که وی در شرایطی که لیاقت آن را دارد نمی تواند پایداری لازم را داشته باشد، همان گونه که نارضایتی تبدیل به یک بیماری روحی می شود.

همچنین، موضوع حجاب که از ویژگی های یک زن مسلمان است بیشتر از هر زمانی مورد هدف قرار گرفته است. از نظر قدرت های استکباری حجاب گونه ای از عقب افتادگی است و زن ابزاری است برای ادامه دادن نسل و طبخ و انجام امور منزل و خانواده. این قدرت ها با مشاهده شایستگی و موفقیت های زنان محجبه مسلمان به فکر توطئه افتادند و حجاب و قداست آن را زیر سؤال بردند و به طرق مختلف سعی کردند کاری کنند تا زنان مسلمان از حجاب خود دست بکشند و با فریب دادن و سوء استفاده از حس زیبایی دوستی زنان تلاش کردند او را درگیر ظواهر کنند تا از پرداختن به مسائل اصلی بازماند.

بعد از اینکه از وادار کردن زن برای کنار گذاشتن حجاب عاجز ماندند، به طرح مفاهیم و اشکال جدیدی از حجاب تحت عنوان تمدن و مد، که با قوانین شرع سازگاری ندارد، اقدام کردند. آنان با شعارهای طنین انداز زن مسلمان را مخاطب قرار می دهند و سعی می کنند او را قانع کنند که اختلاط زن و مرد آزادی است. در بعضی از شبکه های ماهواره ای حجاب همراه با رقص آزادی است. این سیاست ها که مقدمه ای برای عبور از زن است، بر انتخاب دختران ما و انتخاب همسر مناسب ﺗﺄثیر گذاشته است. برای مثال، قانون اسلامی می گوید: «اگر کسی نزد شما آمد که دین و اخلاق او را پسندیدید با او ازداج کنید.» اما امروزه این قانون تغییر کرده و این گونه شده است: «اگر کسی نزد شما آمد که خانه بزرگ و ماشین او و حساب بانکی پر پول او را پسندیدید او را به عقد خود درآورید.» امروز این همان شرط اولیه برای ازدواج است و این در حالی که موارد طلاق بین همسران افزایش یافته است. در عربستان بیش از شصت درصد موارد ازدواج در سال اول خود پایان می یابد؛ زیرا اتنخاب همسر بر اساس معیارهای است که بر ظاهر تکیه دارد و اصل و باطن را فراموش می کند. اگر ذات خالی از صفات باشد، ظاهر نمی تواند نه انسانی را به بار بیاورد و نه می تواند بیداری را پدید بیاورد خواه زن باشد یا مرد.

وسایل نوظهور ارتباطی و شبکه های ارتباط جمعی:

امروز زن همانند دیگران وارد دنیایی شده که همگام با تکنولوژی و انقلاب ارتباطات است. امروزه با در اختیار داشتن یک تلفن هوشمند می توانیم از خبرهای عالم آگاه شویم و یا از طریق سایت های ارتباط جمعی مانند توییتر و فیس بوک و مانند آن به شکل مستمر با دوستان خود در گوشه کنار دنیا و به شکل تقریباً رایگان در ارتباط باشیم. اما طرز استفاده از این تکنولوژی و امکانات مهم است. زنان نیز از این قائده مستثنی نیستند. زنانی هستند که نیازهای خود را با این تکنولوژی برطرف می کنند و زنان دیگری وجود دارند که این پیشرفت تنها مشغله فکری آنان در زندگی شده است. به طور مثال، فیس بوک که باعث بیداری وجدان عرب ها و سرآغازی برای شعله ور شدن انقلاب ها شد، امروز باعث تخریب خانواده ها شده است، به طوری که این سایت «جدا کننده همسران» نامیده می شود. در عربستان دکتر مسفر الملیص، مشاور و روان شناس خانواده، ذکر کرده که نسبت طلاق در بین زنان سعودی افزایش یافته است. وی این موضوع را مرتبط به سایت های اجتماعی مانند فیس بوک و توییتر و برنامه های آیفون و چت می داند و این سایت ها را، که بسیار فراگیر شده اند، عامل بیست و پنج درصد از موارد طلاق ذکر کرده است. وی بر اساس فرمی که سال گذشته عاقدان شرعی آمار ازدواج و طلاق را ارائه داده بودند، اعلام کرد سایت های اینترنتی و سایت های اجتماعی نظیر فیس بوک عامل افزایش طلاق در این کشور هستند. او تخمین زد که بیست درصد از موارد طلاق به دلیل کشف خیانت یکی از زوجین به وسیله دیگری و از طریق نامه های عاشقانه و عکس های شخصی موجود در صفحه های ویژه آنان رخ می دهد. در فلسطین نیز آمارها شبیه به این است. اگر در کشورهای عربی و اسلامی جست وجو کنیم بسیاری از این موارد را می یابیم. پس چگونه می تواند زنی که در این گونه امور دست و پا می زند، رأس خانواده باشد و وظایف خود را ایفا کند. بنابراین، ابزارها متعدد ولی هدف یکی است و آن هم بازداشتن زن از انجام وظایف اصلی خود و اسیر کردن او در مقابل برنامه ها و سریال ها و تکنولوژی و پیشرفت است. پس باید چه کنیم؟ چگونه باید زن با این چالش ها به مقابله بر خیزد؟ چگونه نقش خود را در بیداری اسلامی ایفا کند؟ چه کنیم و چگونه بیدار شویم؟ این سؤالی است که هر زنی آن را مطرح می کند اما برای بیداری باید به نکاتی چند توجه کرد که بارزترین آنها به شرح زیر است:

1. به رسمیت شناختن این جنگ واقعی

نباید اهمال کنیم و باید بپذیریم که جنگی واقعی و پنهان وجود دارد که علیه ما در حال اجراست، این جنگ تحت عنوان های سیاسی، فرهنگی، ارزشی، اقتصادی و اجتماعی با ابزارهایی که هر روز نرمی بیشتری به خود می گیرد در حال اجراست و در نتیجه اهمیت و ﺗﺄثیر آن بر بیداری اسلامی افزایش می یابد.

2. یافتن شیوه های اجرای جنگ نرم

بیداری زن باید موجب شود که وی راه ها و ابزار جنگ نرم را، که بعضی از آنها را یادآور شدیم، بیابد. و آنها را برای افراد دیگر هم شرح دهد. این بدان سبب است که زنان از دام غفلتی که برایشان پهن شده است و خواهان گرفتاری وی در آن می باشند، آگاه و دور شوند.

3. شناخت دین اسلام

زن باید جوهر اصلی اسلام را بشناسد و با رضایت خاطر روحی و قلبی زندگی کند و در کنار این امت قرار گیرد. ما در عین اینکه بهترین امت هستیم خودپسند نیستیم. دانش و طب اینجا متولد شده است. خلق و ادب، عشق و زیبایی، عزت و آگاهی و منطق، همه این ها اصطلاحاتی هستند که در فرهنگ دین اسلامی ما وجود دارد. پس چرا از تاریخ خود غافل شده ایم؟

4. دوری از تقلید کورکورانه

زنان ما نباید خود را با دیگران مقایسه کنند؛ چراکه اولین فردی که خود را مقایسه کرد شیطان بود. بدون شک هر انسانی در زندگی برای خود الگویی دارد. پس نباید این الگوها را از شیطان های روی زمین گرفت. اگر خواهان الگو باشیم تاریخ ما پر از زنان بزرگ است؛ بانو زینب(س) و حضرت زهرا(س)، کسانی هستند که الگو و نمونه ای بی نظیر در کل تاریخ بشریت اند.

5. اراده

تا زمانی که اراده تغییر در خود را نداشته باشیم نباید از این موارد صحبت کنیم. بیداری از زور ناشی نمی شود و همانا به اراده نیاز دارد. پس هر که بخواهد می تواند. و نیروی اراده از ایمان و درستی کارهایی که انجام می دهیم و از اعتقاد به بیداری اسلامی از یک سو و ایمان به آنچه علیه ما انجام می شود از سوی دیگر ناشی می شود.

6. برای اینکه مراقب شیوه های دشمن برای مانع تراشی بر سر راه بیداری اسلامی خود باشیم باید متوجه آنچه در پس شعارها نهفته است باشیم که فقط شعار نیستند. به طور مثال، زنان زیادی هستند که به برخی از این انجمن های اجتماعی، زیست محیطی و بهداشتی و حتی سازمان های حقوقی و با انگیزه های دواطلبانه پیوسته اند و هدف این زنان خدمت به جامعه بوده است و بعد از مدتی مشخص می شود این سازمان ها به شکل محرمانه، جزئی از طرح آمریکا در منطقة خاورمیانه هستند. در اینجا توجه به این موضوع ضروری است که این انجمن ها، واکسینه کردن مجانی و یا پیشگیری از سرطان سینه را در دستور کار خود به طور تصادفی قرار نمی دهند و این در حالی است که علیه غزه جنگ به راه می آفتد. آیا این تصادفی است؟ و اگر حادثه است پس چرا در دیگر مناطق دنیا تکرار نمی شود؟ پس در زیر شعار محیط زیست و بهداشت، برنامه ها و نشست ها و کنفرانس هایی برای بازداشتن ما از دیگر امور اجرا می شود. پس لازم است که آگاهی را سلاح خود قرار دهیم تا گمراه نشویم.

7. دوری از توهم (توهم تمدن مادی)

اعتقاد ما زنان به اینکه تمدن مادی برای مشکلات ما راه حلی دارد، توهمی بیش نیست و یا اینکه زن حقوقی بیشتر از آنچه اسلام به او داده است دارد. وقتی از نزدیک واقعیت زن غربی را زیر نظر بگیریم، این احساس به انسان دست می دهد که اسلام برای زن نعمت بزرگی است. اما در گذر سال ها، تبلیغات غرب و فیلم های غربی تلاش کرده اند تا چهره زن غربی را زیبا و با کمال نمایش دهند در حالی که واقعیت این گونه نیست و این امر از طریق افزایش زنان مجرد و خانواده های که از هم متلاشی شده اند و نیز افزایش افسردگی به ویژه نزد زنان آمریکایی، آشکار می شود.

8. تربیت و نقش آن در بیداری اسلامی

«همه ما حاکم و همه ما پاسخگوی رعیت خویش می باشد.» تفاوت بین خانواده ای که در آن مادری مسؤولیت پذیر و خانواده ای که در آن مادری سهل انگار و تسلیم پذیر وجود داشته باشد، بسیار عظیم است. پس نباید از هر امر تربیتی، هر چقدر هم که کوچک باشد، غافل شد. یکی از وزرای خارجه فرانسه گفته بود: همین برای آمریکا کافی است که در دانشگاه های این کشور دانشجویانی مشغول به تحصیل هستند که فرهنگ آمریکا و ارزش های جامعه این کشور را اخذ می کنند. هدف او از این کلام این است که وقتی این افراد به کشور خود بازگردند تا امور را به دست گیرند همان ارزش های امریکایی را اجرا می کنند. اگر هر مادر مسلمانی فرزندانش را از مدرسه خانواده و با فرهنگ و تربیت اسلامی فارغ التحصیل کند و ارزش های اسلامی را در تربیت او لحاظ کرده باشد، با این کارش حتماً از ملت خود محافظت کرده است و این کار نیازمند اراده و پافشاری است. امام علی(ع) با کسی مبارزه نکرد مگر اینکه بر او پیروز شد. فردی از وی پرسید: این کار چگونه ممکن است پاسخ داد: زیرا من و نفسش علیه او بودیم. بنابراین، باید خود را قوی کنیم و باید همت ما با ما باشد نه علیه ما. و باید قدرت علمی و فرهنگی و معرفتی داشته باشیم؛ امری که می تواند باعث به دست آمدن پیروزی ما باشد و این همان چیزی است که در جنوب لبنان رخ داد زمانی که گروهی از جهادگران با نیرو و ایمان به خدا پیروزی آشکاری را به دست آوردند که افراد ضعیف ملت بر روی شکست آن شرط بندی کرده بودند و این همان چالش پیش روی هر زن اندیشمندی است که نباید تسلیم شود. باید از خواب های مادی که تلاش دارند ما را درآن غرق کنند بیدار شویم.

9. تلویزیون و ابزارهای نوظهور ارتباطی

امروزه وسایل نوظهور ارتباطی فاصله ها را نزدیک و ارتباط ها را آسان کرده است. حال باید پرسید که آیا عاقلانه است که زن مسلمان در حاشیه این پیشرفت زندگی کند و از آن بهره ای نبرد؟ بدون شک پاسخ منفی است. طبیعی است که زن مسلمان همراه با این پیشرفت باشد اما ضروری است که به این امر توجه کند که تبدیل به بنده این تکنولوژی و پیشرفت نشود.

همگامی با پیشرفت بدین معناست که آنچه را می خواهیم از این تکنولوژی بگیریم نه آنچه آنان می خواهند بدان برسیم. ممکن است در این راه به موفقیت برسیم یا در اهداف خود شکست بخوریم. به هر حال نباید به آنچه در جامعه مان در حال رخ دادن است بی توجه باشیم. پس می توانیم هر روز زمانی را برای ارتباط، بدون اینکه افراد پیرامون ما آسیبی بینند، اختصاص دهیم و حتی ممکن است که در شیوه به کار گیری این تکنولوژی بر آنها پیشی بگیریم. و به جای اینکه فیس بوک و توییتر و واتس آپ وسیله ای برای اتلاف وقت و شوخی و بیهودگی باشد می توان آن را به وسیله ای برای امر به معروف و نهی از منکر تبدیل کرد تا ملت ها را بیدار و از لغزش آنها باخبر کنیم و انقلاب های عربی شاهدی بر این امر هستند. همچنین، برای آشنایی با فرهنگ اسلامی و مناسبت های زیبای اسلامی و تاریخ اسلام و اخبار مسلمانان در فلسطین و در جای جای دنیا و همچنین، برای ترویج افکار اسلامی خویش به ساده ترین روش ها و دوست داشتنی ترین آنها نزد مردم از این تکنولوژی سود برد. رویکرد ما این گونه صحیح خواهد بود ولی نباید تمام وقت خود را به این امر اختصاص داد. پس نباید افراط و تفریط کرد و همواره توازن را در نظر داشت.

اما در رابطه با تلویزیون باید گفت که این وسیله در بسیاری از خانواده ها بر اثر سوء استفاده از آن به شیطان ناطق تبدیل شده است. زن مسلمان نباید خود و افراد خانواده اش را در آنچه که غرب می خواهد غرق کند و باید برنامه های مفید و سودمندی را جایگزین برنامه های پوچ و بی فایده کند. چقدر زیباست که سریال انبیاء و زندگی افراد صالح را مشاهده کنیم. گاهی افرادی می گویند که این سریال ها جذابیت سریال های دیگر را ندارند. در اینجا نکته مهمی را یادآور می شویم که سریال های شیطانی در راستای تحریک غریزه عمل می کنند و سریال های دینی در راستای بالا بردن سطح فکر و تعالی روح. و این اوج بیداری است. برای نمونه سریال یوسف پیامبر(ع) آن چنان بر لبنانی ها تأثیر گذاشت که بعضی از خانواده ها اسم های رایج در این سریال مانند منسا و دیگر اسامی را بر فرزندان جدید خود گذاشتند. بنابراین، این گفته که در این سریال ها جذابیت وجود ندارد کلامی نادرست است. به ویژه اینکه تولیدات دینی قابل ذکری خصوصاً در ایران وجود دارد، تولیداتی که به سطح جهانی رسیده اند. بنابراین، امروز زن باید اینکه کجا باشد و نیز آنچه را که باید ببیند را انتخاب می کند. پس باید چیزی را مشاهده کند که نقش او را در بیداری مستحکم تر کند. و این در آغاز و پایان خود به خواست زن برمی گردد.

سرانجام از زن مسلمان و نقش اساسی وی در ساختن بیداری اسلامی تشکر می کنم اما همیشه باید به زن مسلمان یادآوری کنیم به هویت اسلامی که در وجودش است اطمینان کند و به طرح های استکبار جهانی اجازه ندهد که بر وی تأثیر بگذارد. باید متوجه و گوش به زنگ توطئه هایی که علیه وی طراحی می شود باشد که مطمئناً بازنده جنگ نخواهد بود. بنابراین، نقش زن در تحکیم جوامع اسلامی و مقاومت در برابر فتنه ها و تحریف ها، واضح به نظر می رسد. بنابراین، هر زن مسلمانی باید وظیفه دقیق خود در راه بیداری اسلامی تعیین کند و مسئولیت خود در این امر را بر عهده گیرد؛ زیرا مسیر خیزش و بازگشت به خویشتن و هویت اسلامی باید دستور کار هر زن مسلمان در هر کجا باشد. در پایان از برگزارکنندگان این نشست که آرزوی تحقق اهداف آن را برای آنان دارم نهایت سپاس گزاری را دارم و با تشکر از جمهوری اسلامی ایران که آگاهی اسلامی را در میان فرزندان این ملت برانگیخته و با درود به روح امام خمینی، آغازگر انقلاب وجدان ها علیه ظلم و استبداد، کسی که نقش زن مسلمان را برای کامل شدن چهره این بیداری اسلامی مبارک به او عطا کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان