ماهان شبکه ایرانیان

گفت‌وگو با دختر مرحوم حلیمه خاتون خانیان که به تازگی به همسر و ۴ فرزند شهیدش پیوست؛

دو ماه و بیست روز صبورانه زجر کشید

وقتی حضرت آقا برای دیدار تشریف آوردند، مادر تقاضای دست‌بوسی حضرت آقا را کرد و از ایشان خواست دعا کنند در این مسیر الهی با صبر و استقامت ثابت قدم باشد و هرگز تقاضای مادی و دنیوی از ایشان نمی‌کرد.

به گزارش مشرق، سال 1394 بود که همراه عکاس به روستای جورد از توابع شهرستان دماوند رفتیم. قرارمان دیدار با «حلیمه خاتون خانیان» مادر شهیدان سیدداوود، سیدکاظم، سیدکریم، سیدابوالقاسم و همسر شهید سیدحمزه سجادیان بود. خانواده‌ای که سال‌های پیش از این میزبان دوربین مستندساز شهید مرتضی آوینی هم بودند. این روستا در دوران دفاع مقدس رزمندگان زیادی را برای دفاع از اسلام و کشور راهی جبهه کرده بود.


دیدار با حلیمه خاتون خانیان از بهترین خاطرات روزهای فعالیتم بود. مادری که با دیدنش این جمله امام خمینی (ره) به ذهن متبادر می‌شد: «از دامن زن مرد به معراج می‌رود.»
عصر روز شنبه 18 خرداد ماه 98 که حلیمه‌خاتون پس از تحمل یک دوره بیماری به همسر و فرزندان شهیدش پیوست. خاطره آن دیدار را در گفت‌وگو با دخترش، معصومه سجادیان تازه کردیم. ماحصل گفت‌وگوی ما را پیش‌رو دارید.


این روزها عزادار درگذشت مادرتان هستید. مادری نمونه و انقلابی که ماحصل تربیت دینی و مکتبی‌اش تقدیم چهار شهید بود. کمی از ایشان برایمان بگویید.
مادر به مسائل و احکام شرعی و نماز و روزه فرزندان خیلی اهمیت می‌داد. به تربیت دینی فرزندانش بسیار توجه داشت. نکته حائز اهمیت این است که خودش هم عامل به این مسائل بود. نماز شب می‌خواند. قرآن و دعا مخصوصاً زیارت عاشورا را ترک نمی‌کرد. بعد از هر نمازش با سوز دل برای همه مخصوصاً عاقبت بخیری فرزندان دعا می‌کرد.


کمی به گذشته برگردیم به روزهایی که مادرتان ساک اعزام به جبهه برادرها را می‌بست و پسران را مهیای این سفر می‌کرد. آیا شده بود با حضور یکی از آن‌ها در جبهه مخالفت کنند؟
اصلاً مانع رفتن برادرهایم به جبهه نبود و اعتقادش این بود که برای دفاع از اسلام و حمایت از انقلاب و امام نباید صحنه را ترک کرد و باید هرچه توان داریم برای اسلام هزینه کنیم. همیشه آن‌ها را با دعایی بدرقه می‌کرد و می‌گفت: بروید شما را به خدا سپردم.


با شنیدن خبر شهادت دو فرزندشان در عملیات آزادسازی خرمشهر، چه عکس‌العملی از خود نشان دادند؟
مادر از آن جهت که عزیزانش را از دست داده بود، دلش می‌سوخت ولی خدا را شاکر بود که آن‌ها در راه خدا و اسلام و دین شهید شدند. به این غم و غصه‌ها راضی بود و برایش شیرینی خاصی داشت، چون بچه‌ها را در راه انقلاب و اهل بیت هدیه کرده بود. مادر هیچ مخالفتی نداشت بلکه راضی به رفتن آن‌ها بود و تداوم راه فرزندان شهیدش را از فرزندانش می‌خواست.

اینطور هم نبود که دو نفر بروند شهید شوند بعد یکی دیگر برود. نه همه پسرها جبهه بودند. سیدداوود متولد 3 فروردین ماه سال 1340 بعد از مدت‌ها حضور در جبهه 10 اردیبهشت 61 در عملیات الی‌بیت‌المقدس در منطقه نورد اهواز به آرزویش رسید و شهید شد. سیدکاظم هم متولد 7 فروردین ماه سال 1343 بود که در روند آزادسازی خرمشهر، عملیات الی بیت‌المقدس همراه با برادرش سیدداوود با اصابت ترکش از پشت سرش به شهادت رسید و پیکرش در بهشت زهرای تهران در قطعه 26 مدفون است. برادر دیگرم سیدکریم متولد 2 فروردین ماه سال 1345 در روند اجرای عملیات والفجر مقدماتی در فکه در دی ماه 1361 مفقودالاثر شد و در نهایت در سال 1372 آنچه از پیکرش باقی مانده بود، به دست خانواده رسید و سیدابوالقاسم متولد 1329 بود که در فروردین ماه 1362 طی عملیات والفجریک در ابوغریب به شهادت رسید و پیکرش سال 1373 به خانه برگشت.


نگاه انقلابی مادرتان باعث شد فرزندانی، چون کریم، داوود، کاظم و ابوالقاسم را در راه انقلاب و اسلام فدا کنند. خودشان چه فعالیت‌هایی داشتند؟
مادر هیچگاه صحنه‌های انقلابی و سیاسی را خالی نمی‌گذاشت. در نماز جمعه‌های عبادی-سیاسی و همه راهپیمایی‌های کشور شرکت فعال داشت. در زمان جنگ و دوران دفاع مقدس هم به جبهه کمک می‌کرد.
مادر علاقه شدیدی به امام (ره) و رهبر عزیز داشت. همیشه از ته دل بعد از نمازها و در مواقعی که سیمای مبارک امام و رهبر عزیز را در تلویزیون می‌دید دعا می‌کرد. مادرم خود را فدایی امام و رهبری می‌دانست و در ملاقات‌هایی که با امام و رهبر عزیز داشت به آن‌ها خالصانه ابراز ارادت می‌کرد. وقتی حضرت آقا برای دیدار تشریف آوردند، مادر تقاضای دست‌بوسی حضرت آقا را کرد و از ایشان خواست دعا کنند در این مسیر الهی با صبر و استقامت ثابت قدم باشد و هرگز تقاضای مادی و دنیوی از ایشان نمی‌کرد. اطاعت از ولی امر و ادامه دادن راه شهدا یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین دغدغه‌های مادر بود.


کمی بعد از شهادت برادرها، پدر هم راهی جبهه شد. مادر مانع حضور ایشان در جبهه نشدند؟
خیر اصلاً. مادر حتی در آن برنامه روایت فتح شهید آوینی که سال‌ها پیش، یعنی دو ماه قبل از شهادت پدر ضبط شده بود، این موضوع را مطرح کرد. اتفاقاً همین سؤال را هم شهید آوینی از مادر پرسید که ایشان در پاسخ گفت: «من نه تنها مانع رفتن حاج آقا نمی‌شوم بلکه خودم هم می‌روم.» مادر هر سال بعد از دفاع مقدس تا زمانی که توان راه رفتن داشت و حتی با ویلچر، همراه کاروان‌های راهیان نور شده و در یادمان‌های شهدا در جنوب و غرب شرکت می‌کرد.
پدر شهیدان نیز در اعزام سوم خود به جبهه‌های جنگ تحمیلی در تاریخ 10 دی ماه 65 شاهد و ناظر همه عملیات‌های حال و آینده شد و شلمچه را کربلا و سکوی عروج خود کرد و در سه راهی شهادت به آرزوی دیرینه‌اش رسید و خود را به فرزندان شهیدش رساند.


مادر شما این فرموده امام خمینی (ره) که «از دامن زن مرد به معراج می‌رود» را با تمام و جود به منصه ظهور رساندند. به نظر شما معرفی و شناساندن سیره و منش زندگی چنین زنانی درجامعه امروز ما می‌تواند راهگشای نسل جوان باشد؟
بله، حتماً می‌تواند الگو و راهگشا برای نسل جوان باشد. این تفکر و اعتقاد دینی، الهی و انقلابی را که مدیون بنیانگذار این انقلاب حضرت امام رضوان الله علیه و جانشین خلفش رهبر عزیز هستیم تا ظهور حضرت حجت و تا قیامت می‌تواند راهگشای جوانان و حتی عموم مردم و بالاتر از آن راهگشای بشریت جهان باشد که ان‌شاءالله خداوند ما را در این راه ثابت قدم قرار دهد. نمونه بارز این تفکر انقلابی و دینی شهدای مدافع حرمی هستند که در دامان چنین مادرانی رشد کردند و پرورش یافتند و توانستند با دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی‌هایشان در جبهه مقاومت خوش بدرخشند. به نظر من معرفی چنین زنانی به نسل جوان می‌تواند در راه و رسم و منش زندگی‌شان تأثیرگذار باشد.


مادر از چه زمانی در بیمارستان بستری بودند؟ بیماری ایشان چه بود؟
مادرم دقیقاً از روز دوم فروردین 98 درگیر بیماری عفونت ریوی بود که در بیمارستان خاتم بستری شد و در مجموع دو ماه و بیست روز بستری بود که در نهایت با ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. در بیمارستان هر وقت به ملاقاتش می‌رفتیم در حال ذکر و دعا و نماز بود و حتی پرستارها به ما می‌گفتند که مادرمان بسیار صبور و در برابر خدمات ما قدردان و سپاسگزار است.

و سخن پایانی؟
ما از همه شرکت‌کنندگان در مراسم‌های مادر در این روزهایی که گذشت و در روزهای آتی نهایت تشکر و قدردانی را می‌نماییم. مردم با حضور سرشار از مهر و عطوفت و صمیمانه خود نشان دادند که چقدر به خانواده شهدا ارج می‌نهند، البته ما مادر را متعلق به خود نمی‌دانیم. این تکریم و قدردانی از مادر در حقیقت تکریم رهبر عزیز و امام و شهدا بود که ان‌شاءالله این راه تا ظهور حضرت حجت (عج) ادامه خواهد داشت.

منبع: روزنامه جوان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان