شناسه : ۱۶۵۴۹۲۴ - دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۹
طلاقهایی برای کمتر از دومیلیون تومان در ماه!
و در نهایت باید این را هم در نظر بگیرند که «استثنا»، اصل را از مخدوش نمیکند؛ اگر زنانی هستند که بهخاطر جبر یا هر دلیل دیگر تن به طلاق صوری برای دریافت مستمری پدر میدهند، دلیل نمیشود که حق دریافت مستمری پدر توسط دختران، نادرست باشد.
به گزارش اقتصآنلاین به نقل از آرمان، در روزها و هفتههای گذشته، اظهارنظرها و انتقادات از زنانی که به گفته مسئولان از همسران خود طلاق میگیرند، آن هم طلاق صوری و مصلحتی تا از مستمری پدران فوتکرده خود استفاده کنند، بالا گرفته است. این اظهارات که البته با نگرانی بجا در مورد بنیان خانواده همراه است، به نگرانیها و دغدغههای جانبی بسیاری دامن زده است. فعالان کارگری از این نگرانند که نکند با دستاویز قراردادن موضوع «سوءاستفاده از قانون» حق استفاده از مستمری پدر برای دختران مجرد، سلب شود؛ حقی که به هر حال برای به دست آوردن آن، کنشها و چانهزنیهای بسیاری صورت گرفته و در هر حال، یک «دستاورد کارگری» محسوب میشود و اینک سلب این حق به این بهانه که «کسانی هستند که از آن سوءاستفاده میکنند»، چندان رضایتبخش و البته عادلانه نیست.اولین انتقاد این است که نمیتوان یک پدیده یا حتی آسیب اجتماعی ـ طلاقهای صوری- را به فرض وجود، به یک «مساله اخلاقی» تقلیل داد؛ به هر حال اگر زنانی هستند که به خاطر مستمری پدر حاضر میشوند امنیت خانوادگی خود را زیر سوال ببرند و از همسر جدا شوند و اگر این فرض وجود دارد که نرخ این طلاقهای صوری در گذشته، تا این حد زیاد نبوده ولی حالا با شتاب قابلتوجهی افزایش یافته، باید دید چه اتفاقاتی در بستر اجتماع رخ داده که یک «زن» حاضر میشود چنین ریسکی را که آمیخته با بدنامی و نگرانی نسبت به آینده است، به جان بخرد؛ مخصوصا اگر در نظر بگیریم که در صندوق تامین اجتماعی بهطور مشخص، متوسط مستمری زیر دومیلیون تومان است، نگرانیمان نسبت به این زنها و سرنوشت ناکام آنها بیشتر میشود؛ باید دید چه فضایی بر زندگی اقتصادی این آدمها حاکم است که حاضر شدهاند برای کمتر از دومیلیون تومان طلاق صوری بگیرند؟
فرضها چیست؟
میتوان فرضهای بسیاری را مطرح کرد؛ اول اینکه زنی که شغل خودش را برای استفاده از مستمری پدر ترک میکند، شاید یک کارگر قرارداد موقت با دستمزد بسیار پایین و از آن مهمتر فاقد امنیت شغلیست و مطمئن نیست که سال بعد، حتی ماه بعد، شاغل باشد و این دستمزد را بگیرد؛ در این معادله نابرابر، مستمری پدر مرحوم، همیشه پابرجاست و قطع نمیشود، پس یک عامل را میتوان فقدان امنیت شغلی و استیلای قراردادهای موقت کار دانست. فرض بعدی در مورد زنی است که از همسرش، صوری طلاق میگیرد تا از مستمری پدر استفاده کند؛ این زن نیز ممکن است در معادلهای با همان مختصات زن اول گیر افتاده باشد؛ همسر بیکار یا همسر بیثبات کار! در هر حال، هر فرضی را در نظر بگیریم، نمیتوانیم این را نادیده بگیریم که تقلیلدادن مساله به مساله یا بحرانی «صرفا اخلاقی» درست نیست و فقط نوعی تلاش برای زدودن صورت مساله است؛ باید در مورد مساله - به فرض اثبات- بهعنوان پدیدهای اجتماعی با ابعاد مختلف صحبت کنیم و چندوچون آن را کندوکاو نماییم.
نگرانیها چیست؟
اما نگرانی جدی در این بین، بابت سرنوشت حق برخورداری از مستمری پدر است؛ این دغدغه که نکند به همین بهانه این حق را از زنان مجرد و بیپناه اجتماع سلب کنند. مازیار گیلانینژاد (فعال کارگری فلزکار) این احتمال را جدی میداند و معتقد است حق برخورداری از مستمری پدر، یک «دستاورد کارگری» است که کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران در دهه 70 شمسی آن را به نفع بیمهشدگان کسب کرده است و هر نوع دستاندازی به این «حق»، دستاندازی به حقوق صنفی کارگران است.البته این نگرانی چندان بیراه هم نیست؛ تامین اجتماعی در حال حاضر در آستانه بحران منابع- مصارف قرار دارد (برای اولینبار در سال 97، بعد از یازدهسال، ضریب پشتیبانی این صندوق به زیر 5 رسیده و نزدیک به 40هزار میلیارد تومان به نظام بانکی کشور بدهکار است). در این اوضاع و در شرایطی که این صندوق بیمهای و بازنشستگی «نمیتواند» مطالبات خود که دیگر سر به فلک کشیده و به مرز 200هزار میلیارد تومان نزدیک شده را از دولت وصول کند، چندان بعید نیست که بخواهند از راهکارهای جبرانی که همانا کاستن از حقوق رفاهی بیمهشدگان است، استفاده کنند؛ طرح اصلاحات پارامتریک قانون تامین اجتماعی نیز از همین دست راهکارها بود و انتقاد پیدرپی از طلاقهای صوری نیز «میتواند» مقدمهای بر یکی دیگر از این نوع راهکارها باشد!
آماری وجود دارد؟
اما در این بین، مساله دیگری هم جلب توجه میکند: فقدان اطلاعات آماری در مورد این پدیده «طلاق صوری بهنفع مستمری پدر». مسئولان تامین اجتماعی معتقدند که از اطلاعات ثبتاحوال استفاده میکنند و با مطالعات میدانی پی میبرند که کدام طلاقها صوری و برای استفاده از مستمری بوده است، اما به نظر نمیرسد که این مسیر، چندان قابل استناد و متقن باشد. سیدمحمدعلی جنانی، مدیرکل امور فنی و مستمریهای سازمان تامین اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چه تعداد طلاق صوری گزارش شده یا آنها را کشف کردهاید، میگوید: در حال حاضر ما آماری در این زمینه نداریم اما به نقل از شخصی که نمیتوانم مستقلا آن را تائید یا رد کنم، تا سال 94، 6هزار طلاق صوری به سازمان تامین اجتماعی گزارش شده است. چندی پیش نیز محمدحسن زدا، سرپرست سازمان تامین اجتماعی گفت: «طلاق صوری میگیرند تا مستمری دریافت کنند.» این موضوع از دل متنی درآمده بود که زدا در حساب اینستاگرام خود منتشر کرده بود. او همچنین ذکر کرده که دختران جوان به عقد مستمریبگیران مسن سازمان تامین اجتماعی درمیآیند تا پس از فوت همسر، مستمریاش را دریافت کنند. او البته تاکید میکند: تعداد خانوارهایی که حاضر به پذیرش این خطای عجیب و پرمسأله میشوند، در قیاس با تعداد مستمریبگیران محق، بسیار کم است.اطلاعات و دادههای مسئولان تامین اجتماعی گرچه ما را در مورد راهکارهای دریافت اطلاعات و آمار متقن طلاق صوری بهنفع مستمری پدر، قانع نمیکند اما از آن تعجببرانگیزتر، اظهارات یکی از نمایندگان مجلس است که میگوید؛ بیش از 35درصد طلاقها بهصورت صوری است تا امکان دریافت مستمری را از صندوقها فراهم کند! عبدالرضا مصری 25خرداد ماه در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما نسبت به وضعیت صندوقهای بازنشستگی هشدار داد و عنوان کرد: مسئولان کشور باید بپذیرند که نظام بیمهای با نظام بودجهریزی کاملا متفاوت است. به گفته او، بیش از 35درصد طلاقها به صورت صوری است تا امکان دریافت مستمری را از صندوقها فراهم کند! درنهایت این اعداد غیرکارشناسی بیشتر به نگرانی کارگران دامن میزند؛ بنا به گفته این نماینده مجلس، از هر سه زن که طلاق میگیرند حداقل یک نفر به صورت صوری و مصلحتی این کار را انجام داده و هدف اصلی او از این کار، دریافت مستمری از صندوقهای بازنشستگی بودهاست!
قانون چه میگوید
مازیار گیلانینژاد در رابطه با استیلای این گفتمان ـ گفتمان تقبیح طلاقهای صوری در رسانههای جمعی ـ هشدار میدهد و میگوید: اصل 29 قانون اساسی در رابطه با بیمه و تامین اجتماعی و حق همگانی مردم، به دولت دستور داده که از بودجه عمومی برای همه شهروندان، بیمه و مستمری فراهم کند تا هیچ شهروندی نگرانی دوران بازنشستگی و کهولت و ازکارافتادگی نداشته باشد؛ مضاف بر این در اصول دیگر قانون اساسی نیز بر حق برخورداری از سالمندی مطمئن و بدون دغدغه مردم تاکید شده است. در اصل 43 قانون اساسی بر لزوم «ریشهکنی فقر» تاکید شده؛ فراموش نکنیم که این اصول در دهههای گذشته به محاق فرورفته و هرگز اجرایی نشده است. بنابراین همینجا باید نتیجه بگیریم که حقِ «برخورداری از یک مستمری شایسته و مکفی» براساس قانون اساسی، یک «حقِ بدیهیِ شهروندی» است. گیلانینژاد به نمایندگی از جانب کارگران، «آمار» مطالبه میکند؛ آماری که به عطش دانستن و پیبردن به عمق بحران، پاسخ بدهد. او تصویب قانون برخورداری از مستمری پدر در دهه 70 را در راستای همین مبارزه با فقر میداند و میگوید: در آن زمان، کانون بازنشستگان با تلاش ستودنی بسیار توانست این حق را کسب کند تا فرزندان دختر مستمریبگیران که همسر ندارند، دست به گریبانِ فقر، در جامعه رها نشوند. حالا اگر بخواهند این حق را از کارگران و بازنشستگان سلب کنند، به هیچوجه عادلانه نیست. اگر هم زنانی وجود دارند که از این قانون سوءاستفاده میکنند، باید فضای آکنده از فقر و ناتوانی معیشتی را در نظر گرفت؛ همین فضا میتواند افراد را مجبور به انتخابهایی کند که اصلا مطلوب نیست؛ نه مطلوب برای خود فرد است و نه مطلوب برای اجتماع؛ به اضافه اینکه اگر چنین ادعایی میکنند، باید دقیق مشخص کنند چندنفر چنین کاری کردهاند. او بهعنوان یک فعال کارگری، «آمار» مطالبه میکند، میگوید: از مسئولانی که ادعا میکنند این دستاورد کارگری ـ برخورداری از مستمری پدر توسط دختران مجرد- دردسرساز شده و به کارهای ناهنجار انجامیده، درخواست دارم آمار و اطلاعات دقیق برای ادعای خود ارائه دهند. گیلانینژاد از نگرانی دیگری پرده برمیدارد: مدتی است که این نگرانی تشدید شده که میخواهند شستا را بفروشند، صندوقهای بازنشستگی را خصوصی کنند و از عرصه روابط تامین اجتماعی «قانونزدایی» کنند؛ ما این اظهارات جدید را هم در همین بستر میبینیم. بدیهیست که مسئولان باید آمار دقیق و تفکیکی از میزان طلاقهای صوری و البته به طریق اولی، میزان طلاقهای صوری به نفع مستمری پدر ارائه دهند و اگر واقعا زنگ اخطار به صدا درآمده و چنین طلاقهایی زیاد است، باید به این سوال پاسخ داده شود که چرا باید یک زن برای یک «مستمری نازل» که چندبرابر زیر خط فقر است، باید تن به طلاق آن هم از نوع صوری بدهد؟ درنهایت باید این را هم در نظر بگیرند که «استثنا»، اصل را از مخدوش نمیکند؛ اگر زنانی هستند که به خاطر جبر و اجبار یا هر دلیل دیگر، «استثنائا» تن به طلاق صوری برای دریافت مستمری پدر میدهند، دلیل نمیشود که حق دریافت مستمری پدر توسط دختران، نادرست و نیازمند اصلاح باشد؛ مگر از هر قانونی که سوءاستفاده شود، قانون را عوض میکنند؟!