به گزارش ایسنا، وی نخستین کسی بود که از ترازو برای سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمایشگاه استفاده کرد و تجربه و سنجش توأم با نتیجهگیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد.
او زیر نظر استادانی بزرگ نجوم، گیاهشناسی، شیمی و زمینشناسی را به خوبی فرا گرفت. پس از اتمام دوره حقوق بار دیگر به علوم روی آورد و 3 سال بعد در آن هنگام که جوانی 25 ساله بود به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد.
لاوازیه امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتشزایی وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونیهای انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاوازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد.
محتوای نظریه آتشزایی این بود که عقیده دانشمندان شیمی در مورد سوختن این بود که هر جسم سوختنی دارای مادهای نامرئی به نام «فلوژیستن» بوده و چون جسم مشتعل شود این ماده از آن خارج میشود. هرچه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده در بردارد و شعله همان فلوژیستن است که از جسم متصاعد میگردد.
کشف اکسیژن
راه لاوازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیمتر از راه کشف دیگر عنصرها بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت ولی هرچه بیشتر پیش میرفت، بیشتر از آن نظریه کناره میگرفت. در اول نوامبر سال 1772 شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش مییابد و چنین واکنشهایی نیاز به مقدار زیادی هوا دارند. لاوازیه نتیجهگیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهایی با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب میشود. وی به زودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب میشود مناسبترین جزء هوا برای تنفس است به این ترتیب لاوازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون میخواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد.
در آوریل 1775 لاوازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی درباره طبیعت مادهای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب میشود و سبب افزایش وزن تولید شده میشود، به آکادمی علوم فرانسه داد.
در واقع این کشف اکسیژن بود. لاوازیه نوشت که این نوع هوا را پریستلی و شیل و خودش تقریباً به طور همزمان کشف کردهاند. ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توانبخش گذاشت.
علت اعدام
از جمله خطراتی که جان لاووازیه را به مخاطره انداخت و بیشتر جنبه سیاسی داشت در زمان انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاوازیه رساله معروفی درباره اقتصاد سیاسی موسوم به ثروتهای زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شدهاست. سرانجام آنتوان لاوازیه در تاریخ 8 مه 1794 در حالی که 51 سال داشت در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد.
پس از مرگ لاووازیه، لاگرانژ گفت: تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یک صد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد.
خدمت به علم تا لحظه مرگ
مشهور است که لاوازیه بعد از اینکه به اعدام با گیوتین محکوم شد تصمیم گرفت در آخرین لحظات زندگی هم به علم خدمت نماید . او به شاگردان خود گفت: احتمالا جایگاه حواس و شعور انسان می بایست در سر( مغز ) انسان باشد بنابر این پس از جدا شدن سر از بدن احتمالا باید تا چند لحظه هنوز حواس و هشیاری فرد کار بکند شما پس از اینکه سر من به وسیله گیوتین قطع شد فورا آن را روی دست بالا بگیرید، من شروع به پلک زدن میکنم شما تعداد پلک زدنهای مرا بشمارید تا زمان تقریبی از بین رفتن هشیاری و مرگ کامل به دست بیاید .
پس از اینکه لاوازیه اعدام شد سر او را بالا گرفتند و او بیش از 10 بار پلک زد و این واقعه در تاریخ به ثبت رسید.