به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، نمایش "نان" به کارگردانی "نصیر ملکی جو" این شبها در تالار حافظ شهر تهران روی صحنه رفته است، این نمایش پیشتر نیز در تالار مولوی تجربه اجرا داشت و توانست استقبال بسیار زیادی را از آن خود نماید.
از اجرای اول نمایش "نان" سالها گذشته و حال بار دیگر ملکی جو اجرای این اثر را رقم زده است، اتفاقی که از نگاه بسیاری از مخاطبان به بداعت و ظرافت اجرای اول نبوده و به نوعی هیجان اجرای اول را تا حدودی خنثی می کند.
یکی از اتفاقات مهمی که شاید اجرای دوم "نان" را نسبت به اجرای دوم از درجه اهمیت کمتری برخوردار می کند سالن نمایش است، تالار مولوی به عنوان مهمترین مرکز تئاتر دانشجویی به طور معمول شاهد اجرای آثاری است که تماماً از سوی دانشجویان حمایت می شود.
اما تالار حافظ که سالها یکی از بهترین سالنهای نمایشی شهر تهران بود، حال اعتبار خود را از دست داده و به واسطه سوء مدیریت و تخصیص نامشخص سالن به برخی گروه ها اعتبار کیفی خود را نیز به فراموشی سپرده است، شاید انرژی و اتمسفر سالن مولوی در اجرای نان بی تاثیر نباشد اما در کل اجرای جدید رابطه محکم اجرای اول را تکرار نمیکند.
جهان این اثر با استفاده از ساختار اپیزودیک تلاش دارد با موقعیتهای نمایشی که توسط شخصیتها شرح میدهد تاکید بیشتری بر قضیه «نان» و رابطه مستقیمش با انسان را بازگو کند. لذا این کنش از سوی نویسنده و کارگردان نمایش لازمهای را پیش آورده تا لحن و دیدگاه مفهومی اثر تحت تاثیر مولفه زبان کاریکاتور بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
حال این ترکیب چندگانه که تاکنون به آن پرداخته شده است مجالی را در اختیار شخصیتها قرار میدهد تا آنها بتوانند از «نان» برای رساندن مفهوم دیدگاه خود در کلیت روایت سود برده و تلنگری به ضد و نقیضهای جهان انسانها بزنند. جهان متن، نورهای موضعی، موقعیت مکانی جزو مواردی هستند که تاکید بر مولفههای دراماتیک و شرح ارتباط بین شخصیتها دارند.
تصویرسازیهای این نمایش به نوعی محتوای اثر و همچنین فضای فرمالیستی را پیش روی مخاطب به نمایش میگذارد به آن جهت که بتواند اتفاقهای تلخ و گزنده را با دیدگاهی متمایز تفسیر کنند. البته این موضوع نیز در باورپذیری سوژه اثر یعنی «نان» وجود دارد که جهان مادی را موازی با دیگر شاخصهای جهان نمایش پیش برود تا خط ارتباط بین موضوعهای اجتماعی همچنان با مسئله اقتصاد بروز پیدا کند.
حال کارکرد دیگری که توانسته است این اثر را با تمام داشتههایش همخوان نماید به موسیقی آن باز میگردد که به نوعی نوای هدایتگری را دستمایهای برای خلق موقعیتها میکند. استفاده از آکسسوارهایی که به شکل نان در آمدهاند از دیگر گزینههایی هستند که جهانبینی ساختار کلی را نیز باتوجه به لزوم جزئیات تاکیدی میسر میسازد تا از این راه نیز مخاطب کاملا در شرح روایت و لزوم هدف نمایش قرار بگیرد.
میزانسنهای سیال که خود نشانی از تخیل، واقعیت و خواستههای انسان دارد به برونریزی شخصیتها میپردازد که در آنها هوشمندی خرده پیرنگها را محل تلاقی فضاسازی و موقعیت مکانی فراهم میکند. لذا باید جنب و جوش شخصیتها در صحنه را نیز نماد یا سمبلی از تلاشهای بیوقفه انسان دانست که دائم برای به دست آوردن نان تقلا میکند که هرگز راه گریزی از آن نیست.
بنابراین دیواری که انتهای نمایش توسط شخصیتها پیش روی مخاطب ساخته میشود نشاندهنده آن است که فاصله زیادی تا آرامش و خوشبختی انسان وجود دارد. لذا در نهایت باید گفت که نان مشخصهای جهانی است که در تمام طول حیات بشر ملاک اول و آخر برای زنده ماندن و کسب قدرت نامیده میشود.