وبسایت خبرآنلاین: شواهد جدید نشان میدهد ساتوشی ناکاموتو کسی نیست جز پاول سولوتشی: یک قاچاقچی معروف کوکایین و اسلحه و همان کسی که نرمافزارهای رمزنگاری E4M و TrueCrypt را توسعه داده است.
زومیت نوشت: پاول سولوتشی کالدر لرو (Solotshi Calder Le Roux) یک نابغه 46 ساله خلاق و در عین حال، جنایتکار است؛ او خالق نرمافزار رایگان رمزگذاری هارد دیسک ویندوز E4M (مخفف Encryption for masses) و تروکریپت (TrueCrypt) است؛ همان نرمافزار رمزگذاری و رمزگشایی که ساتوشی ناکاموتو برای قفلکردن یک میلیون بیتکوین خود استفاده کرده است. همچنین، او مانیفستی نوشته است که شباهتهای ناگزیری به مفاد وایتپیپر بیتکوین دارد که در سال 1988 منتشر شد.
اما این همهی ماجرا نیست: سبک نوشتاری پاول سولوتشی کالدر لرو از نظر انتخاب واژگان و لحن بیان مورداستفاده بسیار شبیه به سبک نوشتاری ساتوشی است. او شیفتهی قمار است؛ درواقع، یک کلاینت پوکر در کدهای اولیهی بیتکوین وجود داشت. ولی آنچه که بیشتر از همه اهمیت دارد آن است که او از سال 2012 در زندان به سر میبرد. شاید به همین دلیل است که یک میلیون بیتکوینش را هنوز خرج نکرده است.
اسنادی که در ادامه مشاهده خواهید کرد میتواند ارتباط بین کریگ استیون رایت (Craig Steven Wright) با پاول سولوتشی را ثابت کند. قضیه کمی جیمز باندی به نظر میرسد؛ مگر نه؟
ماجرا از کجا شروع شد؟
شاید بتوان هویت واقعی خالق مرموز بیت کوین (BTC) را که در پس اسم مستعار ساتوشی ناکاماتو پنهان شده است، پرداومترین راز در عصر مدرن دانست که هنوز هم پردهگشایی نشده است. فرضیات زیادی حول این محور که فرد موردنظر چه کسی میتواند باشد مطرح شد، اما همگی بیپاسخ ماندهاند و در نتیجه، این راز همچنان ماندگارترین راز سربهمهر این دوران است.
تاکنون از افراد زیادی بهعنوان ناکاموتوی واقعی نام برده شده است؛ برخیها هم تلاش کردند تا خودشان را بهجای این فرد جا بزنند. یکی از معروفترین این افراد کریگ رایت است که به خاطر ادعاهای ثابتنشدهاش به نام فیکتوشی (Faketoshi) معروف شده است. این واژه در انگلیسی ترکیبی از کلمهی fake بهمعنی جعلی و نام مستعار ساتوشی است؛ یعنی ساتوشی دروغین.
این شخص به خاطر ادعای جنجالبرانگیز خود مبنی بر اینکه خالق بیتکوین است، چندین بار به دادگاه فراخوانده شد. پروندههای متعددی برای او تشکیل شد و رایت مجبور شد در جلسات زیادی حاضر شود. یکی از این دادگاهها مربوطبه شکایت کلایمن علیه وی بود که شواهد جدیدی در آن مطرح شد. در یکی از این مدارک که در ویکیپدیا نیز در دسترس است، پای فرد دیگری را به این ماجرا باز میکند که شاید همان ساتوشی ناکاموتو باشد: پاول سولوتشی کالدر لرو.
ساتوشی ناکاموتوی جدید کیست؟
فرد جدیدی که بهعنوان ساتوشی معرفی میشود، پاول سولوتشی کالدر لرو است؛ مرد 46 سالهای که در گذشته رئیس یک کارتل، قاچاقچی مواد مخدر، دلال اسلحه و مهمات، جاسوس ادارهی مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده (DEA) بود و البته، یک برنامهنویس نابغه است. صفحهای که در ویکیپدیا به این فرد اختصاص یافته است، به زندگی پرفراز و نشیب وی اشاره میکند که به قاچاق طلا، استخراج فلزات گرانبها، بهرهبرداری غیرقانونی از جنگلها، جرائم سازمان یافته و تجارت تسلیحات و مواد مخدر، پولشویی، آدمکشی، توسعهی نرمافزارهای رمزگذاری و کارهای بسیار دیگری مشغول بوده است. در جایی از این صفحه نوشته شده است: «لرو اکنون به جرم دستور قتل 6 نفر در ایالات متحده آمریکا در بازداشت به سر میبرد.»
شاید چیزهایی دربارهی او به گوشتان خورده باشد؛ مجموعه مقالاتی در روزنامهی آتاویست (Atavist) در گذشته دربارهی او منتشر شد؛ همچنین، کتابی با نام «مغز متفکر» (The Mastermind) نیز در همین رابطه نوشته شده است. در شرح کوتاهی که دربارهی این کتاب نوشته شده است، پاول لرو توصیف شدهاست: او یک برنامهنویس نابغه و رئیس یک کارتل خطرناک بود که به دارایی گرانبهای دولت ایالات متحده بدل شد.
او غیر از اینکه رئیس یک کارتل بود، یک برنامهنویس نابغه نیز بود که در سال 1999 برنامهی E4M را نوشت. این نرمافزار، یک ابزار رایگان برای رمزگذاری هارد دیسک ویندوز است که بهصورت متنباز تولید شده است. همچنین، گفته میشود که او خالق پکیج رمزگذاری تروکریپت برای دیسکهای سخت است که برمبنای کد E4M نگاشته شده است.
انسانی با این ویژگیها، با این پیشینهی سنگین جنایی و با دانش وسیعی که در حوزهی برنامهنویسی دارد، چه ارتباطی با پروندهی حقوقی کریگ رایت دارد و چرا برخی تصور میکنند که او، همان ساتوشی ناکاموتوی معروف است؟ مدارکی که در این دادگاه ارائه شد، چه چیزی را ثابت میکنند؟
شکایت کلایمن علیه رایت و سند 187
خانوادهی کلایمن، کریگ رایت (که تلاش میکرد خود را بهجای ساتوشی جا بزند) را متهم به فریبکاری میکنند و مدعی میشوند که او بیش از 11 میلیارد دلار از بیتکوینهای آنها را به همراه هارد دیسکهای دیو کلایمن دزدیده است. دیو کلایمن که بهتازگی فوت کرده است، یکی از متخصصان سرشناس دادگاههای ایالات متحده در حوزهی علوم کامپیوتر بود. حتی عدهای او را بهعنوان ساتوشی ناکاموتوی واقعی معرفی کردهاند. او و رایت تا زمان مرگ کلایمن در سال 2013، شرکای تجاری بودند.
پروندهای که در دادگاههای فلوریدا رسیدگی شد پر است از نظریههای عجیبوغریب، ارجاعات غلط، اسناد جعلی و تفسیرهای مختلف و نادرستی که عمدتا دکتر رایت در دفاع از خود بیان میکرد. یکی از این کارهای عجیب، رو کردن سند 187 و درخواست تدابیر احتیاطی در خصوص آن بود.
او میگفت برخی از شواهدی که ساتوشی بودن او را ثابت میکند و نشان میدهد که 11 میلیارد دلار بیتکوین متعلق به او است، شامل اطلاعات حساسی دربارهی روابط وی با مجرمان و دخالت او در شناسایی و دستگیری آنها است. بنابراین، سند مزبور توسط دادگاه طوری ویرایش شد تا جنایتکارانی که نامشان در آن برده شده بود متوجه دخالت رایت در دستگیری آنها نشوند و خطری او را تهدید نکند. ولی، از شانس بد رایت، یکی از پاورقیها از قلم افتاد و از درون آن، نام جنایتکار مهم و موردنظر این مطلب به بیرون درز پیدا کرد: پاول لرو.
در پاورقی مزبور، بخشی از یک آدرس اینترنتی مشاهده میشود که مربوطبه مقالهای دربارهی لرو در روزنامهی دیلیمیل است: او شخصیت تبهکار فیلمهای [جیمز]باند در دنیای واقعی، دستان پشت پردهی یک امپراتوری بزرگ کوکایین و اسلحه به وسعت چهار قاره و حالا، یک فوق خبرچین لورفته است.
در جای دیگری از این پاورقی، یک لینک کاملا واضح وجود دارد که خواننده را به صفحهی پاول لرو در ویکیپدیا هدایت میکند و همین لینک نشان میدهد که او به احتمال زیاد، یکی از مجرمانی است که رایت از واکنش او میترسد.
رابطه رایت با لرو و نقش کلایمن در این ماجرای پر دسیسه
با انتشار عمومی سند 187، اکنون گفته میشود که شاید پاول لرو همان ساتوشی ناکاموتو باشد و رایت، هارد درایوهای رمزنگاریشدهای را در اختیار دارد که حاوی همان یک میلیون بیتکوین معروف ساتوشی است که هنوز دست نخوردهاند. باتوجهبه مفاد آن و اطلاعاتی که دربارهی لرو فاش میکند، باور برخی قویا بر این است که او همان فردی است که رایت بدون نام بردن از او میخواست دربارهاش حرف بزند. بنابراین، اطلاعات این سند و برخی از نظریهها حاکی از آن است که رایت برای لرو کار میکرد و همان خبرچینی است که سال 2012 به دستگیری لرو کمک کرد.
در پی این اتفاقات دنبالهدار، فردی بهصورت ناشناس در سایت اجتماعی ردیت اعلام کرد رایت و کلایمن که شریک و دوستهای قدیمی هم بودند موفق شده بودند هارد دیسکهای رمزگذاریشدهی لرو را پیدا کنند. این هارد دیسکها حاوی یک میلیون بیتکوین هستند. اما از شانس بدشان، آنها قفل شده بودند. لرو برای قفل کردن ارزهای دیجیتالش از نرمافزار تروکریپت استفاده کرده بود که گفته میشود توسعهی آن هم به عهدهی خودش بوده است. رایت سالها تلاش کرد تا بتواند قفل آن را بشکند، اما به هیچ سرانجامی نرسید؛ برای همین هنوز نتوانسته ثابت کند او، ساتوشی است.
نکتهی دیگری که بر پیچیدگی این نظریهی توطئهآمیز میافزاید آن است که دوست صمیمی رایت، به نام کلوین آیر، انبارهای بزرگی از کامپیوتر دایر کرده است تا راههای مختلف برای شکستن قفل هارد دیسکهای رمزنگاریشده را امتحان کند. آنها برای مخفیکردن کارهای خود، این انبارها را بهعنوان فارمهای استخراج ارز دیجیتال جا زدهاند. به زبان سادهتر، برنامههای ماینینگ رایت صرفا یک ظاهرسازی برای قانونی جلوهدادن این مراکز عظیم دادهای است.
این نظریه گیجکننده است؛ اما کاملا محتمل بهنظر میرسد. طبق این نظریه، رایت به این خاطر خود را بهجای ساتوشی واقعی جا زده است تا وقتی که قفل همهی هاردها را شکست و به آن یک میلیون بیتکوین دست یافت، بتواند آنها را بهصورت قانونی بفروشد.
تصویر بالا متعلق به سندی در پروندهی شکایت کلایمن علیه رایت است که از طرف رایت در دادگاه ارائه شد. او در این سند ادعا میکند که فایلهای تروکریپت کلایمن را (که حاوی بیتکوینهای ذخیرهشدهی او است) در اختیار دارد. طبق گفتههای رایت، شکستن قفلها 5 الی 10 سال طول میکشد. رویهمرفته، فرض میشود که فایلهای تروکریپتی که رایت در اختیار دارد متعلق به کلایمن نیستند؛ بلکه در حقیقت برای لرو هستند.
نکات مبهم زیادی در این قضیه وجود دارد که به شک و تردیدهای منطقی دربارهی این نظریهی بغرنج دامن میزند. اما بررسیهای موشکافانه نشان میدهد که نقاط اشتراک زیادی بین پاول لرو و ساتوشی ناکاموتو وجود دارد.
نقاط اشتراک ساتوشی ناکاموتو و پاول لرو
صرفنظر از ارتباطی که ادعا میشود بین رایت و لرو وجود دارد، رخدادهای جالب دیگری هم هستند که همزمانی آنها فرضیهی ساتوشی بودن لرو را تقویت میکند.
1. «سولوتشی» کالدر لرو؛ نام دیگر پاول لرو
نام لرو در یکی از چندین پاسپورت وی «سولوتشی» است که از لحاظ آوایی، شباهت زیادی با ساتوشی دارد.
2. مهارت فوقالعادهی هر دو نفر به برنامهنویسی و آشنایی آنها با ++C
شهرت لرو بیش از آنکه مرهون اقدامات جنایی او باشد، به خاطر ذهن خلاق او در برنامهنویسی است. او شیفتهی رمزنگاری و مسائل مربوطبه حفظ حریم خصوصی است. همانطور که پیش از این هم گفته شد، او در سال 1997 شروع به توسعهی E4M کرد که توانایی رمزنگاری کل دیسکها را بههمراه حق انکار وجود اطلاعات رمزنگاریشده به کاربران میبخشد. مهارتهای لرو شباهت زیادی به تواناییهای ساتوشی دارد.
هر دو از لحن نوشتاری و واژگان مشابهی در استفاده کردهاند. افزونبراین، لرو مانیفستی را منتشر کرده است که بیانگر آرمانهایی است که بهشدت شبیه به ایدهآلهای ساتوشی ناکاموتو هستند. در ویکیپدیا آمده است: لرو، در قسمت «خطمشی» وبسایت E4M، بیانیهای منتشر کرد که میگوید دولتها هر روز بیشتر از گذشته از روشهای الکترونیک برای جمعآوری دادهها استفاده میکنند. او ضمن نام بردن از پروژههایی مانند Echelon و مرتبط دانستن آن با پنج کشوری که در یک دههی اخیر به نام «فایو آیز» شهرت یافتهاند، بیان میکند که رمزنگاری تنها راه محافظت از آزادیهای مدنی است.
اتحادیهی اطلاعاتی فایو آیز (Five Eyes) شامل کشورهای نیوزیلند، ایالات متحدهی آمریکا، استرالیا، بریتانیا و کانادا است که عضو توافق چندجانبهی UKUSA (پیمانی برای انجام شنود الکترونیک) هستند. او در پایان بیانیهی خود میگوید: رمزنگاری قوی، مکانیسمی برای مقابله با اینگونه نفوذها، محافظت از حقوق خود و تضمین آزادیهای فرد در عصر اطلاعات و سالهای پس از آن است.
3. احتمال توسعهی تروکریپت توسط لرو
گفته میشود بیتکوینهای ساتوشی ناکاموتو توسط نرمافزار تروکریپت محافظت میشوند. این برنامه بر پایهی کدهای E4M نوشته شده است و ظن قوی میرود که لرو عضوی از «TrueCrypt Team»، تیم توسعهدهندگان ناشناس این برنامه، بود.
این گفتهها تاحدی قانعکننده و در عین حال رمزآلود هستند؛ برخی از همکاران پیشین لرو میگویند او مدتی روی این برنامه کار میکرد؛ اما هیچ مدرکی برای اثبات حرف خود ندارند. از همهی اینها گذشته، اگر کسی بتواند کیف پولهای حاوی یک میلیون بیتکوین را پنهان کند، پس میتواند خالق نرمافزار رمزنگاری دیسک سخت تروکریپت هم باشد.
4. همزمانی غیبت ساتوشی با اقدامات جدید لرو
رایت خود را بهجای ساتوشی واقعی جا زد تا پس از شکستن قفل همهی هاردها، بیتکوینها را قانونی بفروشد
ساتوشی در ابتدای سال 2011 غیبش زد تا «کارهای دیگری را شروع کند». حدودا در همین زمان، لرو زمینهی کاری خود را از توسعهی نرمافزار به ریاست کارتل تغییر داد و پس از آنکه دولت ایالات متحده و ادارهی DEA محدودیتهایی را برای توزیع دارو او ایجاد کردند، دچار مشکلاتی در کسبوکار غیرقانونی خود در زمینهی توزیع دارو در سطح جهان شد.
همانطور که در ویکیپدیا آمده است: غیبت طولانی لرو تقریبا از سال 2011 شروع شد و هیچکدام از کارمندانش خبری از محل سکونت وی ندارند. چون مقامات آمریکایی تا حدی به او نزدیک شده بودند، لرو بهصورت موقت در ریودوژانیرو ساکن شد و کارهای خود را از همانجا مدیریت میکرد.
مخفیشدن لرو با غیبت ساتوشی در یک زمان اتفاق افتاد و یکی دیگر از شباهتهای آن دو است.
5. ایدهای که سال 2002 مطرح شد
سال 2002 و هفت سال پیش از خلق بیتکوین، مطلبی در یک فروم آنلاین منتشر شد که محتوای آن شباهتهای انکارناپذیری با ایدهی اولیهی بیتکوین داشت. مدتها تصور میشد که ساتوشی، خودش، این پست را منتشر کرده است. نکتهی جالبتر آن که IP نویسنده مربوطبه هلند بود؛ لرو مدتی در این کشور زندگی میکرد.
6. شباهتهای دیگر لرو و ساتوشی
هیچکدام به نهادهای دارای قدرت خوشبین نبودند؛ لرو این موضوع را در مانیفست E4M خود ابراز کرد و ساتوشی در وایتپیپر بیتکوین به زبان آورد.
هر دو علاقمند به قمار آنلاین بودند؛ لرو به خاطر شرکت در برنامههای آنلاین قمار معروف بود؛ کدهای اولیهی بیتکوین نیز یک کلاینت پوکر داشت.
هر دو میدانستند که برای رفع مشکلات سیستمهای پرداخت سنتی نیاز به یک سیستم جدید برای پرداخت دیجیتال است. لرو در بازار داروهای آنلاین خود با روشهای ناشیانهی سیستمهای سنتی پرداخت مشکلاتی داشت و ساتوشی هم نظر خود دربارهی سیستمهای پرداخت را در وایتپیپر بیتکوین بیان کرده بود.
هر دو از هر دو از لحن نوشتاری و واژگان مشابه در نوشتههای خود استفاده کردند: colour، analyse، defence، bloody، hard (املای انگلیسی color)
لرو ثروتمند بود؛ اگر نگویند میلیاردر، ولی حداقل میلیونر که بود. برای همین وقتی قیمت بیتکوین روند صعودی خود را آغاز کرد، نیازی به نقدکردن آنها ندید.
آیا پاول سولوتشی کالدر لرو، همان ساتوشی ناکاموتو است؟
با وجود همه این شواهد سطحی و ظاهری که احتمال ساتوشی بودن لرو را تأیید میکند، هنوز دلایلی منطقی وجود دارند که تردیدها نسبت به این قضیه را تقویت میکنند. بهعنوان مثال، در سال 2009 که ساتوشی در حال اصلاح بیت کوین بود، لرو خود را بهعنوان رئیس یک کارتل جا انداخته بود و فردی سرشناس در زمینهی قاچاق دارو و تسلیحات بود. چگونه ساتوشی میتوانست همهی این کارها را با هم انجام بدهد و در عین حال، یک فروم آنلاین راه بیندازد و به سوالات آماتورها دربارهی بیتکوین پاسخ بدهد؟
میتوان اینگونه استدلال کرد که ادعای رایت مبنی بر ارتباط داشتن با لرو، یک ادعای کاملا ساختگی است تا رابطهی خود را با پیدایش بیتکوین را نشان بدهد. از همه مهمتر، رایت از شهرت خوبی در فضای کریپتو برخوردار نیست و به جز دوست صمیمیاش، کالوین ایر، افراد خیلی کمی در دنیای ارز دیجیتال هستند که به حرفهای او اعتماد کنند. حتی این گفته که او ساتوشی ناکاموتو است و بیتکوین را ایجاد کرده است هم با استقبال مواجه نشده است. بنابراین، همهی گفتههای رایت باید بهدقت راستیآزمایی شوند. اما، اگر ارتباط مشکوک رایت با لرو صحت داشته باشد و سولوتشی هم در واقعیت همان ساتوشی باشد، این قضیه یکی از باورنکردنیترین داستانهای تمام تاریخ خواهد بود و کوئنتین تارانتیتو باید فیلم آن را بسازد.