سرویس بینالملل فردا: سخنان برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری ایران در مناظره دوم، پیرامون موضوع توافق هستهای ایران و شش کشور دنیا، مسائل حاشیهای اما مهمتر از متنی داشت که در چند هفته اخیر از دید بسیاری از رسانههای جهانی که این روزها به دقت سخنان نامزدهای انتخاباتی ایران را رصد میکنند، دور نمیماند.
نکاتی که با دقت و دیدِ جامع نسبت به تحلیلهای رسانههای مطرح آمریکایی و اروپایی میتواند نکات مهمی را برای روشنتر شدن مسیر آینده این توافق، و بررسی احتمالات رفتار دولت آمریکا پیرامون مساله برجام که قطعاً به تناسب با روند انتخابات و نامزد پیروز در آن معین میشود، پیش روی ما قرار دهد.
یکی از این موضوعات مهم، روشن کردن این مساله است که اذعان برخی از کاندیداها، مبنی بر اینکه برجام، صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران را به دنیا اثبات کرد، از اساس سخن بیمنطقی است. مقدمتاً اینکه اگر شش کشور حاضر در توافق به علاوه فضای رسانهای که در بین افکار عمومی ایجاد کردهاند، قصد پذیرش صلحآمیر بودن برنامه هستهای ایران را داشت، دیگر تلاش برای انعقاد توافق هستهای، موضوعی بیمعنا و نقض غرض بود.
اما برای روشنتر کردن موضوع باید توجه کافی به این مساله داشت که در فضای رسانهای آمریکا و کشورهای اروپایی که بیشک در بین مردم مناطق مختلف دنیا نیز تاثیرگذار خواهند بود، همواره از برجام به عنوان طرحی برای کنترل ایران و جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح هستهای، نام برده میشود.
برای نمونه، دو هفته قبل، نشریه اکونومیست در مطلبی تحت عنوان «چرا ترامپ نباید توافق با ایران را دور بیاندازد»، نوشت: «تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در نامهای که به کنگره آمریکا فرستاده است از اینکه توافق هستهای، تبدیل شدن ایران به قدرت هستهای را فقط تا مدتی به تاخیر میاندازد، و همچنین فعالیت های ایران در منطقه، گلایه دارد. تیلرسون درست می گوید. با این وجود او برنامه هستهای ایران را از روی عمد از موضوع امنیت منطقه خاورمیانه جدا کرده است، چرا که یکی کردن این دو موضوع باعث به بنبست رسیدن مذاکرات خواهد شد.»
یادداشت نشریه اکونومیست به صراحت بیان میدارد که نه تنها در نگاه سیاستمداران فعلی آمریکا که در زمان تصویب توافق هستهای هیچ مسئولیتی نداشتند، بلکه از نگاه بسیاری از ناظران بینالمللی، رفتن به پای میز مذاکره به طور تلویحی به معنای پذیرش تهمت نظامی بودن برنامه هستهای از نظر دولت ایران است و بعد از برجام هم این نگاه تغییری نکرده است.
یا برای مثال روزنامه usa today، سه روز گذشته در مطلب بسیار مهم، اما با رویکرد بسیار افراطی نوشت: «برخی از تحلیلگران معتقدند که تیلرسون در نامه خود به کنگره این موضع را تلویحاً منتقل کرده است که آمریکا باید به جای آتش زدن برجام که وعده ترامپ بود، اجازه دهد که این توافق به مسیر خود ادامه دهد ... اما باید درباره توافق با ایران هزینه-فایده کرد؟ چقدر پولهای توافق (بیش از 100 میلیارد دلار) به ایران رسیده است؟ چقدر از پولها خرج تروریسم در منطقه و گسترش برنامه موشکی ایران شده است؟»
نویسنده مقاله usa today همچنین ادامه داد: «اگر در این 90 روز شورای امنیت ملی آمریکا به این نتیجه رسید که فعالیتهای ایران با منافع ملی آمریکا منطبق نیست، ترامپ میتواند دست از لغو تحریمهای ایران بردارد. این حالت ایران را در وضعیت مشکلی قرار میدهد. ایران تهدید کرده است که میتواند برنامه هستهای خود را به شیوهای که آمریکا را شوکهزده کند، به حالت قبلی برگرداند. اما اگر ایران این اقدام را انجام دهد، بند 37 برجام، یعنی «مکانیسم ماشه» فعال خواهد شد، که در پی آن تمامی تحریمهای بینالمللی ایران، از سر گرفته خواهد شد.»
نکته تاسف برانگیز این است که تاکنون در بین کاندیداهای ریاست جمهوری ایران، چه در مقام نقد و چه در مقام ارائه راهکار برای عملگرد سیاست خارجی ایران درباره موضع برجام، تاکنون کسی به مفاد طرح «مکانیسم ماشه» که در متن برجام نهفته شده است، اشارهای نکرده است.
ظاهراً نویسنده مطلب روزنامه usa today، با آگاهی از سوء استفاده احتمالی دولت ترامپ از این مکانیسم، مطلب خود را این چنین گستاخانه خاتمه داده است: «این مساله (یعنی فعال شدن مکانیسم ماشه) ایران را در وضعیت باخت-باخت قرار میدهد. یعنی در چنین حالتی ایران یا باید در برجام بماند و تحریمهای جدید آمریکا را تحمل کند و یا باید در صورت خروج از برجام و آغاز برنامه هستهای خود، از عواقب اِعمال «مکانیسم ماشه» رنج ببرد. دولت ترامپ کمتر از پیشینیان خود مایل به اصلاح یا چشمپوشی از سرکشیهای هستهای ایران است.»
جالب این که در هر دو مطلب اکونومیست و usa today، وضعیت توافق با ایران در دولت ترامپ به حل معضل کره شمالی نیز ربط داده شده است و دولت ترامپ عملاً با کنار هم قرار دادن این دو کشور و توافق با یکی از آنها میتواند به حل معضل دیگری (کره شمالی) نیز امیدوار باشد.
از طرف دیگر، در اغلب رسانههای آمریکایی و اروپایی معضل حل نشدن مشکلات اقتصادی بعد از توافق هستهای، به عنوان نکته قابل توجهی مطرح شده است. بعد از مناظره دوم، روزنامه واشنگتن پست به همراه شبکه خبری یورو نیوز، از نارضایتی مردم ایران از عدم حل مشکلات اقتصادی بعد از برجام خبر دادند.
همچنین شبکه خبری بلومبرگ در این باره نوشت: «بخش مهم از صحبتهای مطرح شده در مناظره دوم، درباره اینکه مزایای اقتصادی برجام به صورت ناعادلانه تقسیم شده است، موجب شده تا در یک نظرسنجی در ماه آوریل 72 درصد ایرانیها، معتقد باشند که برجام، شرایط زندگی آنها را بهتر نکرده است.»
اما نکته تاثربرانگیر اینجاست که اکنون و بعد از پایان مناظره دوم، راهکار مشخصی هنوز از طرف دولت فعلی برای حل معضل مهم بقای مشکلات اقتصادی بعد از برجام، مطرح نشد و به جای آن اغلب روزنامهها و رسانههای منطقهای از سخنان روحانی در انتقاد از برخی مسائل حاشیهای، در برنامه موشکی نیروهای امنیتی نظامی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان مساله قابل توجه یاد میکنند و ظاهراً آقای رئیس جمهور و دوستان وی در دولت، به فکر تعیین راهکاری برای مهار ترامپ و دوستانش در دولت آمریکا و قرار نگرفتن ایران در وضعیت باخت-باخت نیستند و شعارهای پر سر و صدای انتخاباتی، حتی به قیمت زیرسوال رفتن اقدامات نهادهای نظامی، اولویت بیشتری دارد.
حال که از نظر آمریکاییها، نام کشور ما در کنار نام کره شمالی به عنوان تهدید اصلی، قرار گرفته است، آیا رواست که پس از پذیرش توافق هستهای و تعلیق بسیاری از فعالیتهای هستهای در کشور، با وارد کردن انتقاد بیجا و کاملاً مخدوش کننده امنیت ملی، به جای تقویت برنامه موشکی و نظامی کشور، همه چیز را فدای توافقی کنیم که نه از پایبندی طرف اصلی (آمریکا) آن اطمینان داریم و نه پایبندی و اجرای تمام و کمال آن (که به قیمت تعطیلی بسیاری از فعالیتهای هستهای کشور تمام شد) چیزی عاید ما نکرده و نخواهد کرد؟