«پاسیو» اولین فیلم مریم بحرالعلومی است. زنی که از مدتها قبل البته در سینما حضور داشته است، کار خود را در نوجوانی با منشیگری صحنه آغاز کرده و در ادامه تحصیلات خود در رشته سینما را ادامه داده و در سمت دستیار کارگردان و برنامهریز مشغول به کار در سینمای حرفهای بوده است. مطمئنا تجربیاتی که از حضور در پشت صحنه در این سالها دارد، کمک ویژهای به ساخت «پاسیو» patio و درآمدن این فرم و شکل نهاییاش کرده است.
همچنین بخوانید:
پاسیو ؛ تنهایی های عاشقانه
«پاسیو» در گروه هنر و تجربه برای مدت محدودی اکران شد و اکنون وارد شبکه نمایش خانگی شده و به صورت دیویدی یا پخش اینترنتی در دسترس عموم مخاطبان قرار گرفته است.
هنر و تجربه: سینمای مستقل یا آخرین سنگر فیلمهای دوزاری
اولین سوالی که در مواجهه با فیلم بهوجود میآید اینست که آیا فیلم باید در گروه هنر و تجربه اکران میشد؟ اصلا ملاک انتخاب فیلمها در گروه هنر و تجربه چیست؟
اوایل راه اندازی سینمای مستقل هنر و تجربه، که البته در نهایت توسط ارگانهای دولتی طراحی و مورد حمایت قرار گرفت، هدف حمایت از تولیدات مستقل و خاص سینمایی مطرح شد. تولیدات خاص منظور فیلمهایی بود که مخاطب عام را نمیتوانند جذب کنند و اصلا هدف از ساختشان هم گیشه و دستیابی به آمار فروش بالا نبوده است. این فیلمها که در جامعه تحت عنوان «فیلم هنری» شناخته و خوانده میشود، تا پیش از بهوجود آمدن «هنر و تجربه» معمولا از اکران بازمیماندند. یا در میان اکرانهای شلوغ و پرسروصدا و اختصاص سالنهای زیاد به نمایش فیلمهای گیشهای گم میشدند.
«هنر و تجربه» بهوجود آمد تا مجالی باشد برای این فیلمهای به اصطلاح هنری که عموما هم با سرمایههای شخصی و مستقل ساخته میشوند. هرچند در اوایل کار حضور فیلمهایی مانند «پرویز» یا «ماهی و گربه» و دیگر فیلمهای کارگردانان مطرح این چنینی که از نزدیکان انجمن سینمای جوانان ایران بهحساب میآیند، اکرانهای هنر و تجربه را رونق بخشید، اما هرچه جلوتر آمد، کیفیت فیلمها هم نازلتر شد.
از دست رفتن جایگاه هنری «هنر و تجربه»
طبق معمول رانت و مافیای اکران هم مانند هرجای دیگری در «هنر و تجربه» پدیدار شد و نتیجهاش اکران فیلمهایی بود که هنری نبودند بلکه «هنر و تجربه» را تنها فرصت نمایش و بازگشت سرمایه فیلمهای ضعیف خود میدانستند. این شد که فیلمها روز به روز معمولیتر و متوسطتر شدند بدون اینکه حقیقتا مستقل باشند یا از نظر هنری جایگاه ویژهای داشته باشند.
امروز به سختی میتوان در «هنر و تجربه» فیلم بلند سینمایی خوب برای دیدن پیدا کرد و اگر هم باشد سانس و زمان اکران آن آنقدر بد طراحی شده است که امکان دیدنش را کم میکند.
«پاسیو» از آن دست فیلمهایی است که نباید در «هنر و تجربه» میبود اصلا. فیلمی که نه مناسبات سینمای هنری و روشنفکری را میشناسد و نه هیچ ویژگی خاصی دارد که آن را برای دیدن هیجانانگیز کند.
پاسیو یک فیلم بیستاره
در بهترین حالت «پاسیو» یک فیلم معمولی است که شبیه به حالا باید در شبکه نمایش خانگی پخش شود و مخاطبش را پیدا کند. این فیلمی است که اصلا نه مختصات پرده بزرگ سینما و نمای سینمایی را رعایت میکند و نه آنرا میشناسد. در روزهای اول باب شدن شبکه نمایش خانگی، کلی فیلم معمولی و ضعیف که فرصت اکران نیافته بودند وارد شبکه نمایش شد و آنها را از سوپرمارکتها تهیه میکردند و به همین دلیل به «فیلم شانه تخممرغی» مصطلح شد. «پاسیو» هم به این دلیل در «هنر و تجربه» حاضر شده که در هیچ حالت دیگری امکان دیده شدن و بازگشت سرمایه را پیدا نمیکرد وگرنه شبیه به همان آثار شانهتخممرغی پوچ است.
«پاسیو» تقریبا هیچ نکته خاص و ویژهای ندارد. نه داستانش تازه و خاص است نه کارگردانیش ، نه اتمسفر احساسی فیلم نه هیچ چیز دیگری. «پاسیو» داستان دختری را تعریف میکد که بعد از مرگ پدرش و درحالیکه مقدار زیادی بدهی بالا آورده، باید با بازگشت نامزدش که سه سال است ناگهانی رفته و پیدایش نشده بود، سرو کله بزند. درحالیکه سعی داشته او را فراموش کند و زندگی جدیدی بسازد، بازگشت پسر همهچیز را خراب میکند. اما فیلم نه روشن میکند چرا رفته، نه میفهمیم کجا بوده (زندان بوده بله ولی چرا و چطور!) نه اینکه چطور بازمیگردد. همانطور که اصلا نمیتوانیم از عواطف قهرمان فیلم در مواجهه با او سر دربیاوریم.
این داستان را بارها شنیدهایم. مسیر پیشرویش در طول فیلم فرق چندانی با نسخه همیشه تعریف شده کلیشهای ندارد و البته بزرگترین نقطه ضعف فیلم در این است که همین داستان میانمایه را هم نمیتواند درست تعریف کند. فیلم پر از باگ روایی میشود که تماشاگر را از جهان فیلم دور میکند. عموم دغدغهها بویی از منطق نبردهاند، همانطور که مواجهه آدمها با آنها و با یکدیگر هم همینطور است.
فن مرگبار
کارگردان سعی داشته با استفاده از یک تکنیک دم دستی کمی بر بار هنری فیلم بیفزاید اما یک جعل هنری بیش نیست. او میخواهد در لحظات مهم دراماتیک که حرفهای مهم و جریان ساز زده میشود و سیر روایت پیش میرود با بیرون نگه داشتن دوربین از فضا و نمایش صحنه در لانگشات، «هنری» بهنظر برسد اما این ایده همهچیز را تنها بدتر میکند.
درواقع این فن باعث شده تا هم زمان و هزینه ساخت و تولید کاهش بیابد و هم فیلمنامهنویس و کارگردان مجبور نباشند صحنههای سخت عاطفی و دیالوگهای جدی را پرداخت کنند. آنها با ایستادن در بیرون فضا در هر جایی که دارد اتفاق مهمی میافتد، به اسم یک تمهید مثلا «هنری» تنها کار خود را آسان کردهاند تا ضعفهای بیشتر احتمالی را زیر این تکنیک بپوشانند.
«پاسیو» بیستاره است. فیلمی که دیدن و ندیدنش فرق چندانی ندارد. نه چیزی به تماشاگر اضافه میکند نه او را درگیر فضای خود میکند و نه حتی میتواند سرگرمش کند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
206