به گزارش مشرق، مایکلهاشمیان یا همان جیسون رضاییان معروف که این روزها با «گاندو» سر و صدا به پا کرده است، باعث شد تا بعد از مدتها در رسانه ملی شاهد شکل گیری جنسی از سریال سازی باشیم که به دور از عشقهای تلخ و شیرین و کلیشههای یکنواخت سراغ یک جریان پراهمیت رفته است. داستانی واقعی، حساس و البته پر تنشی که این روزها به یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصرمان تبدیل شده است. در کنار داستان و شیوه پرداخت به آن، بدون شک از بازی نقش اصلی داستان، یعنی مایکلهاشمیان نمیشود گذشت، شخصیتی که میتوان گفت در تمام ابعاد درست خود جیسون را منعکس می کند، به طوری که اگر یک بار هم چشمتان به خود واقعی این شخصیت در خبرها و فضاهای مختلف خورده باشد، متوجه این شباهت شده اید. ایفای این نقش به طور حتم از جنبههای مختلفی برخوردار است و در کنار به رخ کشیدن تواناییهای هنرمند، با سختیهایی همراه است که حساسیتهای موجود، هر چه بیشتر به آن دامن می زند. پیام دهکردی که به قول خودش پلان به پلان با احساس مسوولیت در تمام لحظهها دیالوگ میگفته و گاه در خلوت خود برای تمام تلخیهایی که گریبان گیر مملکتمان شده اشک می ریخت، عهده دار این نقش شده بود. بازیگری که به دنیای تخصصی تئاتر تعلق دارد و این روزها ساکن لاهیجان شده است. او که آن جا هم در موسسه فرهنگی هنری امید پیام دهکردی، مشغول تدریس است، به تازگی در یکی از سفرهایش به تهران، مهمان جام جمیها شد و از فراز و نشیب دنیای جیسون رضاییان گفت.
بیشتر بخوانید:
جدا از نقش، شما با جیسون زندگی کردید، چه نظری درباره او دارید؟
همانطور که گفتم من به عنوان بازیگر باید مدافع دیدگاههای شخصیتی که بازی می کنم باشم، در این بین چیزی که خط قرمزم است این است که شخصیت را قضاوت کنم و به آن در مقطعی که بازی اش می کنم حق میدهم. اما از این جهت که برخی میگویند او اصلا جاسوس نبوده و داستان چیز دیگری است، باید بگویم که من در تمام سالهای کاریام سعیام این بوده که جدا از هر خط و دستهای حرکت کنم و همیشه هم روی هر موضوعی چرا میگذارم و سریع آن را نمیپذیرم. در مورد جیسون هم وقتی چنین صحبتهایی پیش می آید، میگویم باشد او جاسوس نبوده و این آدم خوب به اتهام واهی دستگیر شده است، اما بعد برای آزادی او با یک میلیارد و 700 میلیون دلار پول وارد میشوند، جان کری در ستایشش سخنرانی می کند و اوباما برایش جشن میگیرد. من پیام دهکردی که سالها در حوزه فرهنگ بودم با خودم میگویم برای هر کسی که در این شرایط است، مگر چنین اتفاقی می افتد؟ جوابش هم مشخص است که اینطور نیست،پس این آدم جاسوس بوده و حال میتوانیم بگوییم از 100 درصدی که الان توسط تلویزیون رسانه ای شده، بخشی از این اعترافات در بازجویی اتفاق افتاده ولی کل ماجرا را نمیشود زیر سوال برد.
***مثال جیسون رضاییان امروز مثل تومورهای سرطانی همچنان در مملکت ما هستند
... و حستان نسبت به این شخصیت چه بود؟
با توجه به این که قرار بود نقش یک جاسوس را بازی کنم، حس میکردم مسوولیت سنگینی به عهده من است و این که قرار نیست جیسون رضاییان را بازی کنم، بلکه نقش بیشمار مدیران بی کفایتی را ایفا می کنم که به اشکال مختلف به این مملکت خیانت کرده اند، نقش برخی از همین قضاتی که دستگیر شدند و این حس مسوولیت عجیب در پلان به پلان سریال با من بود. گاهی شما تنها نقشی را بازی می کنید از آن میگذرید اما در مورد این شخصیت همه وجودم درگیر آن بود. گاهی با خود میگفتم بمیرم برای مردم و سرزمینم، آخر شما چطور دلتان آمد چنین اقداماتی را انجام دهید؟! خود جیسون رضاییان برای من هیچ ارزشی نداشت و او بهانه ای بود تا احساس کنم الان حنجره مردمم هستم و باید این نقش را به عالی ترین شکل ممکن ایفا کنم. امثال جیسون رضاییان امروز مثل تومورهای سرطانی همچنان در مملکت ما هستند و باید برای آن کاری کنیم. اینجاست که تنها حرف زدن درباره مسائل موجود به درد نمیخورد و این قصه هم باید روایت میشد. وقتی نارضایتی از یک دسته به عموم مردم می رسد یعنی مشکل اساسی وجود دارد و باید به آن به هر نحوی بپردازیم.
*پخش گاندو باعث شد واکنشهای زیادی نسبت به آن اتفاق بیفتد و در این بین برخیها گاهی با ژست روشنفکری صحبتهایی را مطرح میکردند و مثلا به شما و بقیه عوامل القابی مثل بازیگر حکومتی و... را میدادند، شما چقدر با این موضوع روبه رو شدید و به این نظرات چه پاسخی میدهید؟
الان همه حکومتی هستند، اصلا شما پدیده ای را به من نشان دهید که به نوعی به حکومت ربطی نداشته باشد! هر موسیقی، تئاتر وچیزی باید از زیر دست ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی و... رد شود. بنابراین این که ما تقسیم کنیم عده ای حکومتی اند وبرخی غیر حکومتی، معنی ندارد چون همه چه بخواهیم چه نه، زیر چتر این حکومت هستیم. بله، ما بازیگریم مثل یک جراح که ممکن است قاتلی را نزدشان بیاورند و آنها باید کارشان را کنند، بعد هم به کسی که مسوولیت قضایی دارند بسپارند، ما نیز همین طور هستیم. من نقش جیسون رضاییان را برای مردم بازی کرده ام و در هر پدیده ای انتقاداتی وجود دارد. این به من برنمیگردد. اثر، صاحبان اصلی به نام کارگردان و تهیه کننده دارد که آنها باید پاسخگو باشند و هستند. ما گاهی میخواهیم فرافکنی کنیم و سراغ عناوینی مثل بازیگر حکومتی میرویم، این به آن معنی است که باید امروز چند ویلا و ماشین آن چنانی داشته باشم؛ اما این طور نیست، بلکه حتی از دستمزدم پایین تر هم گرفته ام و رفته ام اما با همه قلبم آن را ایفا کردم و تشخیص دادم که بازی کردن این نقش به نفع کشورم بوده است. فیلمنامه هم تا جایی که من میدانم به گونه ای نبوده که یکجانبه عمل کند و اگر برخی به این موضوع انتقاد دارند جا دارد با مولفش جلسه بگذارند. با این حال بالای 95درصد بارخوردها چه حضوری چه پیامها همه مثبت بوده و نگاه و بازخورد چندان منفی نبوده است.
بیشتر بخوانید:
مردم هم از آنجا که اعتمادشان نسبت به مسوولان مخدوش شده روی مداری افتاده اند که خیلی چیزها را به سادگی نمیپذیرند و این هم به فضایی که گفتید دامن زده است. در کنار اینها برخیها با قصد و غرض حرکت می کنند و داستانشان مشخص است. برخی هم آن نگاه را دوست ندارند و قابل احترام هم هستند. "سلبریتی خائن" هم از آن عناوین بود که میگفتند اما اولا من سلبریتی نیستم و هنرمندم و خائن هم اگر در دنیای شما فکر می کنید بازی نقش یک جاسوس به این سرزمین خیانت است، باشد این خیانت است. من میتوانستم سالها پیش از ایران بروم یا از این جریان و آن جریان باجها بگیرم و.. اما نکردم و فکر می کنم همین کفایت می کند. تو با خدای خود انداز کار دل و خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند. اینها در من تشکیک ایجاد نمی کند و ترجیح میدهم از نگاههای دگم این چنینی فاصله بگیرم.
*ساخت فیلم و سریالهای سیاسی در ایران با اما و اگرهایی همراه بوده است. هر چند این ژانر هنوز در ایران، آنطور که باید رشد نکرده اما معدود تجربههای موجود هم نتوانسته بودند مردم را خیلی درگیر کنند. تصور خیلیها بر این بود که «گاندو» هم تلاشی خواهد بود از جنس تجربههای قبلی که زود فراموش میشود. اما عجیب بود که ناگهان تب سریال همه را گرفت. افرادی از طیفهای فکری و سیاسی مختلف تا مردم عادی همه درگیرش شدند و سرنوشت شخصیتهای ماجرا را دنبال کردند. به نظر شما چرا این اتفاق افتاد؟
جالب است که حتی برخی افراد مخالف نظام جمهوری اسلامی هم سریال را دنبال کردند و به آن واکنش نشان دادند. برای خودم عجیب بود که برخی از این افراد میگفتند تکرار گاندو را هم تماشا می کنند. اما در پاسخ اینکه چرا گاندو این همه میان مردم جا باز کرد، فقط میتوانم یک کلمه بگویم صداقت.
*** زنی تمام زندگیاش را که یک شوهر و سه پسر بوده تقدیم کرده تا کشورش بماند. با خودش گفته همه چیزم فدای خاک کشورم...
*صداقت از چه نوعی مدنظرتان است؟
اگر کسی به من بگوید عامل انحطاط یک جامعه و رخت بربستن اعتماد از آن چیست میگویم دروغ. این را از روی تجربه ای میگویم که خواندن تاریخ به من نشان داده است، من تقریبا بطور مداوم تاریخ میخوانم. از پهلوی گرفته تا قاجار و صفویه را میخوانم و مرتبا به تاریخ دوران معاصر هم برمیگردم. وقتی اتفاقات سالهای انقلاب را میخوانم، وقتی تظاهرات و تجربههای سال 57 را مرور می کنم و می رسم به سال 58 که مردم به جمهوری اسلامی آری گفتند، وقتی میبینم در جنگ چه کردند و چگونه از خود گذشتند برای ایران، حیرت زده میشوم. در این سالها مردمانی را میبینیم که تمام داشتههای خود را میگذارند وسط تا کشورشان پابرجا باشد. زنی تمام زندگیاش را که یک شوهر و سه پسر بوده تقدیم کرده تا کشورش بماند. با خودش گفته همه چیزم فدای خاک کشورم... مردم ایران اینگونه بودند. اگر بخواهم بیشتر درباره شان بگویم اشک از چشمهایم جاری میشود. حالا این متولیان امر هستند که باید از خودشان بپرسند چه کردند با این مردم که امروز اعتمادی ندارند! .
این مردم همان مردم هستند. اگر امروز با آرامش اینجا نشسته ایم و حرف می زنیم محصول همان ایستادگیهای مردم است. اینکه به هر کیفیتی پای این وطن ایستاده اند، از مسلمان و ارمنی گرفته تا مومن و معتقد و کسی که نماز نمیخواند، پای همین مملکت ایستاده اند. حالا مسؤولان از خودشان بپرسند ما چه کردیم با این مردم؟
گفتید مردم در رسانه بعضی چیزها را خالی بندی میدانند. مثلا چه چیزی؟
کسی که در تلویزیون سرگرمی مدنظرش را پیدا نکند ماهواره تماشا می کند و کارکرد برنامههای ماهواره هم درست عین همین ماجرای مواد خواهد بود. خودمان به مردم برنامههای خوب نمیدهیم و بعد میگوییم چرا مردم نشسته اند یکسری سریال مزخرف ترک را میبینند. ما چه کار کردیم برایشان؟ مردم ما فاصله میگیرند. چون صداقت نمیبینند، دورویی و تزویر میبینند.
مثل این است که من به مردم بگویم فلان گوشی ساده را دارم و آنها در جایی دیگر آیفون ببینند دستم. این که نمیشود. قبلا میشد پنهانی کارهایی کرد، حالا دیگر نمیشود. شکل جهان عوض شده است، نمیشود گفت تجسس نکنید. ما الان در فضای متجسس در حال زندگی هستیم. تجسس خصلت قهری روزگار ماست. مردم از رسانه که باید صداقت صادر کند دورویی دیده اند. من دارم کلیت موضوع را میگویم نه اینکه فردا بگویند در فلان برنامه سازمان اینها هم بوده و... بله بوده من دارم قاعده را عرض می کنم.
برای همین وقتی سریال «گاندو» پخش میشود و حجمی از صداقت به سمت مخاطب پرتاب میشود. مردم شوکه شده و باورشان نمیشود افسر رده بالای سازمان امنیت به بالادستش بگوید ببینید ما 40 سال است میگوییم شرایط حساس کنونی. تمام نشد این شرایط؟ مخاطب با خودش میگوید ببین این هم دارد حرف مرا می زند. مات تصویر میشود و همراهیاش می کند.
درباره انتقادهایی که از «گاندو» شد چه نظری دارید؟
«گاندو» با همه اشکالاتی که دارد و حتما هم دارد، با همه نقدهایی که به آن شده، سهوا غفلتی شده یا جایی کیفیتاش افت کرده که من به این موارد ورود نمی کنم، فی نفسه برکتش برای جامعه ما بود که در برهوت ریا و فقدان صداقت با مردم صادقانه حرف زد و گفت ببینید ما داریم از خودمان شروع می کنیم، ببینید ما اشتباه کردیم و میخواهیم اعتراف کنیم، میخواهیم اصلاحش کنیم.
یعنی «گاندو» از مردم دلجویی کرد؟
بارها گفته ام زمانی می رسد که گفتن اینکه اشتباه کردیم هم میتواند دیر باشد. هر چه زودتر باید به این نقطه شکوهمند رسید و به مردم گفت ما اشتباه کردیم. نسبت به آنچه شما آن را به ما تفویض کرده بودید، نادرست عمل کردیم و باعث شدیم دل شما بشکند و ناآگاهانه برویم سراغ چه و چه و... من در پامنار راه می رفتم پیک موتوری داد زد گفت «ما تا دینش پات هستیم.» پشتم لرزید. من کسی نیستم، بازیگرم و یک نقشی را بازی کردم. آبرومند کارم را می کنم. میخواهم بگویم مردم تشخیص میدهند. وقتش است مسؤولان از خواب گران به پا خیزند و بیدار شوند. علتش از نگاه من آدم فرهنگ اگر بپرسند چرا اینطور شد میگویم صداقت بود وگرنه از نظر ساخت فیلمبرداری، بازیها، قدرت فیلمنامه و خیلی نکات فنی دیگر ما کارهایی داریم که از گاندو بهتر هستند.
مردم با عکس العملی که در برابر گاندو داشتند نشان دادند چه میخواهند. با رفتارشان گفتند ما را اینقدر حقیر نکنید که بگویید فقط دنبال فیلمهای عشق مثلثی هستیم. ما دنبال حرف حساب و نگاه درست هستیم.
شما خودتان هم مواجهه ای با این شبکهها داشته اید و تا به حال از آنها استفادههای معمول برخی هنرمندان را کردهاید؟
یک بار یکی از همین رسانههای بیگانه با من تماس گرفته بود مصاحبه کند به دو دلیل یکی اینکه یکی از شاگردان در کهریزک کشته شده بود و یکی دیگر هم برای کاری که کارگردانی کرده بودم و توقیف شد. گفتم مصاحبه نمی کنم. گفتند برای چه؟ ما تلفن زدیم که به داد شما برسیم. گفتم اول اینکه من هیچ وقت شما را دلسوز این سرزمین ندیدم. ثانیا من هر حرفی خواستم در مملکتم زدم و در رسانهها بیان شده اند. ثالثا در مملکت من قانونی وجود دارد که من هنرمند از مصاحبه با شما منع شده ام. بخواهم و نخواهم باید قانون را رعایت کنم.
* شما گاندو را پدیده ای میدانید که صادقانه با مردم حرف زده و عمیقا هم همراهشان کرده است. آیا این سریال میتواند در نظر شما نقطه عطفی در برنامههای رسانه ملی باشد؟
من فکر می کنم با این سریال و واکنشهایی که از مردم در فضای مجازی و واقعی گرفتیم، نوزایی و رنسانس رسانه در جمهوری اسلامی کلید خورده است. زمان، زمان رنسانس است و در این رنسانس هر جریانی که عقب بماند در قرون وسطی زندگی خواهد کرد.باید همه با که نگاه تجمیع شده برای یک هدف و یکپارچه شروع کنند به اصلاح امورات. دیگر این نیست که ما بگوییم فلان رسانه چون مثلا این طیف اصولگرا در آن است، را نادیده بگیریم. آگاهی دیگر اصلاح طلب و اصولگرا و... برنمیدارد. ما با یک نگاه تجمیع شده، لشکری واحد خواهیم بود که در یک سرزمین واحد که اسمش ایران است، حرکت کنیم تا بتوانیم این سرزمین را نجات دهیم. به نظرم شکرانه داردکه توانستیم با گاندو مردم را بنشانیم پای تلویزیون.
با بقیه اعضای واقعی تیم گاندو چطور؟ ملاقات داشتید؟
بله مثلا وقتی محمد را دیدم به دوستم گفتم انگار شهید خرازی زنده شده بود. او جوان بسیار با انرژی و باهوشی است که نقشش هم خوب از آب درآمده بود.
نکته ای که در مورد گاندو وجود دارد، این است که مردم از همه اقشار آن را دیده و پسندیده بودند موضوعی که در نظر سنجی صدا و سیما هم وجود داشت...بله این بازخوردها واقعا جالب هستند. هیچ ارگانی نباید وارد این خطای استراتژیک شود که مملکت را من نجات میدهم و اگر چنین باشد، باخته است. واقعیت این است که همه در یک تن واحد باید حرکت کنند. اشکال از زمانی ایجاد میشود که برخی رسانهها در گروههای مختلف به نوعی سایه هم را میزنند و این همراهی اتفاق نمی افتد. هر افتخاری رخ دهد برای همه ایران و هر ننگی نیز همینطور، سپاه و دولت و... ندارد.
و در آخر چه خبر از گاندو 2؟
من آرزو کرده ام که دیگر گاندو و امثال آن ساخته نشود، یعنی آن قدر پاکی وجود داشته باشد که دیگر چنین مواردی دستمایه فیلمها نشود، اما با این اوضاعی که میبینیم فکر می کنم تا گاندو 800 باید ساخته شود. در گاندوی دو هم شاید در قالب یک نقش دیگر حضور داشته باشم، مجموعه ای که به احتمال قریب در تداوم همین موضوعات است.