سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
حضرتی: با روحانی بود که به مدیترانه رسیدیم!
«الیاس حضرتی»، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس، در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا ضمن تلاش برای طرح دستاوردهای بزرگ برای دولت متبوع خود اظهار کرده است: به لحاظ سرزمینی هم نفوذ ما در زمان دولت آقای روحانی تا مدیترانه ادامه یافت و این نفوذ روز به روز در سوریه و لبنان و یمن بیشتر شد و چیزی از آن کم نشد که بگویند این دولت چون به سیاست و مسائل دیپلماتیک بیشتر اعتقاد دارد برای حرکتهای مقاومت کم مایه گذاشته است.
او در این مصاحبه همچنین اظهار میکند: حالا چون اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند حاضرند به خاطر همین حمایتشان مورد لعن و نفرین دوستان اصولگرا واقع شوند و ما هم هیچ ایرادی به آنها نمیگیریم و اشکالی ندارد ولی این دولت مهمترین و بدترین مشکلش این است که زبان گویایی ندارد.[1]
*سند زدن دستاوردهای بزرگ نظام اسلامی و محور مقاومت به نام یک شخص، کار پسندیدهای نیست.
خاصّه اینکه اساسا دولت متبوع اصلاحطلبان نیز با «بحران دستاورد» مواجه است و میزان مشارکت و یا کمک جدی او به این دستاوردها نیز در هالهای از ابهام است.
آنچه که در ذهن مردم پیرامون کمکهای دولت به محور مقاومت وجود دارد مواضعی است مثل همه گروهها از جمله حزبالله باید از سوریه خارج شوند [2]، مشکل سوریه راهکار سیاسی دارد! رزمایشهای موشکی کمعقلی است. [3] گرسنهایم و میخواهند بروند سواحل مدیترانه [4]، باید قدرت میانپایه باشیم و غیره...
از طرفی میزان حمایت دولت از محور مقاومت با دشمنیهای صورت گرفته با پخش یک سریال ضد جاسوسی در صدا و سیما، عینیت بیشتری هم یافت!
در بحث لعن و نفرین نیز آقای حضرتی باید بدانند که طرف ایشان و دوستان ایشان در ستاد اصلاحات؛ اصولگرایان نیستند بلکه مردمی هستند که با تشویقهای همین افراد به فهرستی در دولت و مجلس و شورای شهر رأی دادند که هماکنون هیچ کارنامه قابل ارائهای در زمینه کارآمدی ندارد.
***
زنان و مردانی که پاسخ محبت نظام را با گلوله میدهند
خانم «بارا زیگفوسدوتیر»، کارگردان ایسلندی تئاتر که چندی قبل برای اجرای یکی از کارهایش به ایران آمده بود در بخشی از مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون جمهوری اسلامی ایران گفته است:
«قابلیتی در ایران هست که اصلا نباید آن را دستکم بگیرید آنهم اینکه بتوانید تئاتری را سی شب پشت سر هم اجرا کنید. ما در اروپا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم چون برای سی شب متوالی تماشاگر نخواهیم داشت و حتی بزرگترین کارگردانان تئاتر در اروپا هرگز نمیتوانند به این فکر کنند که سی شب پشتسر هم تئاتری را اجرا کنند. این قابلیتی است که شما در ایران دارید چون مردم شما برای هنر تئاتر ارزش قائلاند و حاضرند به سالنها بیایند و البته جمعیت قابل توجهی هم دارید. هرچند که در امریکا هم عموما (به جز برادوی) با وجود جمعیت بالایش چنین امکانی وجود ندارد. این قابلیت را ما اروپاییها باید از شما یاد بگیریم.»
او در ادامه میافزاید: این برگ برندهای است که شما در ایران دارید و ما نداریم. در واقع این حرفی که میزنم به این معنی نیست که تماشاگران تئاتر در اروپا برای این هنر ارزشی قائل نیستند که تعدادشان کم است؛ منظورم این است که اینکه بتوانی به صورت متراکم افرادی را دورهم در یک فضا جمع کنی که تئاتری را ببینند کمی سختتر است. برای اینکه ما بتوانیم به تعداد مخاطبی که برای سی شب در یکی از شهرهای ایران دارید، برسیم مجبوریم به شهرهای مختلف سفر کنیم که این سفر هزینههایی دارد که خوب نیست. [+]
*در مقابل حقیقتی که خانم زیگفوسدوتیر گفته است و آمارها هم نه تنها در زمینه تئاتر که در بحث سینما و کنسرت هم آنرا تأیید میکند اما یک حقیقت مهم و البته تلخ وجود دارد...
حقیقتی که میگوید این «رونق بازار» که تماما ناشی از آزادیبخشی و ایجاد امنیت روانی و فیزیکی و اقتصادی در نظام اسلامی است؛ آیا با قدرشناسی مناسبی از سوی تئاتر و موسیقی و سینمای ما مواجه شده است!؟
اکران فراگیر تئاترهایی در تراز هنر انقلاب اسلامی پیشکش... آیا امروز نه فقط آدمهای متدیّن که آدمهای نه چندان مقیّد جامعه میتوانند با خانواده به کنسرت و تئاتر و سینما بروند!؟
اهالی محترم تئاتر پاسخ بدهند آیا دیالوگها و رفتارهایی مثل توهین به ساحت امام راحل [5]، ژستهای جنسی، تأکید بر اینکه ما نمیخواهیم مثل پدران انقلابیمان عصبانی باشیم، تاکید بر فمینیسم و افراط گرایی جنسیتی، اصرار بر بهکار بردن الفاظ زشت، بیاعتنایی اعتقادی، فحّاشی به سنت و مذهب و... که سکّه رایج این روزهای تئاترهای ماست؛ همان پاسخی است که باید به اینهمه رونق و امنیت داد!؟
چرا باید نظام اسلامی پاسخ خود در فراهم آوردن رونق هنر و اقتصاد هنر را مثلا با اکران تئاتری با محتوای جسارت به امام عصر(عج) دریافت کند؟ [+]
و یا همینطور سینماگران ما که این سالها شاهد رکوردشکنی فروش فیلمهایشان هستند پاسخ بدهند که آیا میتوانند فلسفه اسم «جشنواره فیلم فجر» را برای یک مخاطب خالیالذهن توضیح بدهند و او با توجه مضامین فیلمهای جشنواره آنها را مسخره نکند؟
کار این قضایا به جایی رسیده است که اگر هنرمندی در تئاتر، موسیقی و یا سینما؛ دلبستگی خود به انقلاب اسلامی را عیان کند و کاری در این راستا بسازند، علنا طرد میشود، به سنتی بودن و نفهمیدن هنر جدید متهم میشود و تا زمان نامعلوم نیز بایستی پذیرای کنایهها باشد.
بعنوان یک شاهد مثال دردناک میتوان به صحبتهای یکی از بازیگران مطرح سینما اشاره کرد که گفت دختر من به دلیل بازی در یک سریال تاریخی پیرامون حکومت پهلوی؛ در سینما بایکوت شده است.
پر واضح است که پاسخ گل، گلوله نیست و ما قضاوت درباره حقیقت پیشگفته را بر عهده تک به تک اهالی عزیز تئاتر و سینما و موسیقی میگذاریم.
اینکه فرجام این گل دادن و گلوله گرفتن چه باشد؛ البته مسئله دیگریست...
***
خنجر بودجه روی حنجر صدا و سیما؛
آنها میخواهند تقاص عادل فردوسیپور و سریال گاندو را به هر قیمتی از رسانه ملی بگیرند...
«احمد مازنی»، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس و رئیس سابق کمیسیون فرهنگی طی اظهاراتی در مصاحبه با ایسنا با بیان اینکه صدا و سیما و قوه قضائیه خود را تافته جدا بافته از سایر ارکان نظام میدانند، گفته است: رییس سازمان صدا و سیما از یک سو خود را پاسخگوی مجلس شورای اسلامی نمیداند و از سوی دیگر توقع دریافت بودجه پُر و پیمان از قوای مقننه و مجریه را دارد. این نگاه و رویه باید تغییر کند و اصلاح شود هر چند که دولت در تخصیص بودجهِ این سازمان براساس ماموریتی که رسانه ملی در خط مقدم جنگ رسانهای دارد، عمل کرده و بودجه آن را به موقع تامین میکند و مجلس شورای اسلامی نیز بسیار دست و دلبازانه بودجه آن را تصویب کرده و هرگز اجازه نداده با کسری بودجه روبرو شود.
او همچنین میافزاید: شورای نگهبان در تفسیر اصول مربوط به صدا و سیما در قانون اساسی معتقد است نظارت بر این سازمان باید نظارتی استطلاعی باشد ظهور عینی این تفسیر، عملکرد فعلی شورای نظارت بر صدا و سیماست که صرفا نسبت به عملکرد بخشهای مختلف این سازمان اطلاع پیدا میکند اما تصمیماتش در حد اطلاع و توصیه است و امکان دخالت مستقیم در امور مربوط به صدا و سیما را ندارد و تصمیمات آن در حد سفارش و توصیه باقی میماند به همین دلیل هیچ اصلاح و تغییری در رویه و عملکرد مدیران و برنامهسازان این سازمان به وجود نمیآید.
مازنی در ادامه صحبتهای خود تأکید میکند: نباید این طور باشد که مثلا سازمانی همچون صدا و سیما با 60 هزار نفر نیروی انسانی که چه اینکه کار بکنند و چه اینکه کار نکنند آخر هر ماه حقوق، دستمزد و مزایای خود را به موقع و حتی تمام و کمالتر از سایر دستگاهها دریافت کنند اما بازده، بهرهوری و اثرگذاریشان در سطح قابل قبول یک رسانه بزرگ نباشد. البته با پدیدههای مشابه صدا و سیما در سایر دستگاهها و ادارات دولتی و شهرداریها هم روبرو هستیم. تورم نیروی انسانی، بدون بهرهوری مناسب و عملکرد قابل قبول و استاندارد، اساسیترین چالشی است که کارآیی بخش دولتی و حاکمیتی را تحت تاثیر قرار داده است. [6]
*به نظر میرسد این چالشها و کنایههای ناتمام به دلیل پخش سریال ضد جاسوسی گاندو از رسانه ملی صورت میگیرد.
چالشها و کنایههایی که چراغ اول آن در هیئت دولت روشن شد و این خبر به گوش رسید که دولت محترم در انتقاد به پخش سریال گاندو، بودجه صدا و سیما را کم یا محدود یا منوط کرده است. [7]
جریان سیاسی خاص، پیش از این و در ماجراهای دیگری مثل پایان پخش برنامه نود و تغییرات مدیریتی در سازمان صدا و سیما نیز هجمههای گستردهای را به این نهاد حاکمیتی روانه کرد.
هجمههایی که اکنون شمشیر را از رو بستهاند و در تلاش برای کاهش بودجه رسانه ملی نیز هستند.
معالوصف بایستی اشاره کرد که رسانه ملی علیرغم مواجهه با تهدیدات مختلف اما دست بسته نیست...
ضمن اینکه وظایف این نهاد حاکمیتی در قبال مردم و تنویر افکار عمومی نیز چیزی نیست که با زنده باد و مرده باد یک جریان سیاسی خاص و دستاندازهای بودجهای به فراموشی سپرده شود.
به دیگر سخن اینکه برنده این ماراتن از هماکنون مشخص است و تصور نمیشود آنها که خنجر بر حنجر صدا و سیما گذاشتهاند، توشهای جز عریانی بیشتر در مقابل چشم مردم ذخیره کنند.
گفتنیست، افرادی از بدنه دولت، جریان اصلاحات و اخیراً مجلس؛ به بهانه پخش سریال گاندو، کنایههای ناتمامی را علیه صدا و سیما آغاز کردهاند که در تازهترین آنها، حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور روحانی در ادامه انتشار عصبانیتهای خود از پخش سریال گاندو، در یک توییت نوشته است:
«آنکه جاسوس واقعی میگیرد نیازی ندارد سریال تخیلی بسازد. جاسوسان واقعی نه به دنبال مزه آدامس بلکه بدنبال تغییر محاسبات مسئولان، تقویت ایرانهراسی و تضعیف اتحاد ملی هستند.
جاسوسان واقعی در لباس انقلابیون دوآتشه در مراکز حساس دفاعی و امنیتی رخنه میکنند نه در بیابانها و روزنامهها»! [8]
***
1_ https://www.ghatreh.com/news/nn47971765
2_ mshrgh.ir/279918
3_ mshrgh.ir/678446
4_ mshrgh.ir/891831
5_ mshrgh.ir/974406
6_ https://www.isna.ir/news/98050100013/
7_ http://fna.ir/dau3fw
8_ http://www.jahannews.com/news/695383