ایران عضو اصلی و فعال در اوپک هست، برخی فراموش کرده اند که آنچه نگرانی اقتصاددانان مدیران کشور را در طول سال های متمادی در پی داشته نحوه مصرف منابع ناشی از فروش نفت است، نه نفروختن آن.
انگار این عده قانون را نخوانده اند! چطور می شود شرمنده بیکار نشد؟ چطور می شود این همه شغل وعده داده شده را ایجاد کرد؟ مگر نه اینکه میلیون ها نفر بطور مستقیم و غیر مستقیم در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی مشغول بکار هستند؟
مگر نه اینکه برای ایجاد هر شغلی، مشاغل قبلی ابتدا باید تثبیت شوند؟ مگر نه این است که مطابق قانون ٣٠ درصد از فروش نفت مستقیما وارد صندوق توسعه ملی شده و صرفا در راستای تولید مصرف می شود و اکنون بسیاری از واحدهای کوچک و بزرگ تولیدی از این تسهیلات بهره مند شده و تعداد زیادی در این پروژه ها مشغول هستند.
فقط در استان کوچک ایلام در این چند سال بیش از ١.٥ میلیارد دلار حدود ٦٠ هزار میلیارد ریال در پروژه های مختلف صنعتی و کشاورزی استفاده شده است.
مطابق قانون سه درصد از این منابع به استان های محروم و نفت خیز تعلق می گیرد که هر ساله تعداد زیادی از پروژه های عمرانی در این استان ها از این محل تامین اعتبار می شوند.
علاوه بر این، اعتبارات عمرانی در اختیار وزارت نفت، تامین منابع مالی یارانه ها که برخی وعده افزایش آن را داده اند(!؟!) و ده ها مسیر دیگر که بوسیله منابع ناشی از صادرات نفت تامین می شود، همچنین بخش عمده ای از عرضه ارز کشور از این محل انجام می شود.
آنچه دغدغه صاحبنظران و برنامه نویسان کشور بوده کاهش دسترسی بودجه هزینه ای دولت از محل این منابع است که با نگاهی ساده به عملکرد ترکیب بودجه هزینه ای دولت در سنوات گذشته این وابستگی کاهش یافته است و صد البته بطور مستمر تا استقلال کامل بودجه هزینه ای دولت از نفت تداوم یابد.
در عجبم که این همه وعده واهی از جمله، ایجاد ٥ میلیون شغل که بعضا مستقیما به حوزه نفت اشاره می شود و یا وعده شرمنده نشدن تمام افراد بیکار، چگونه با کنار گذاشتن مهمترین مزیت نسبی کشور میسور است؟
مگر شاهد فروش نرفتن نفت و برگشت سخت و توام با فساد منابع آن به شکل حداقل دو قرن پیش (تهاتر) نبوده ایم؟ که در نتیجه آن سبد تمام خانوارهای کشور متلاطم و لاغر و بعضا فاقد برخی اقلام اصلی گردید، اکثر پروژه های تولیدی و زیربنایی با رکود مواجه شدند و تخصیص اعتبارات عمرانی ناشی از نفت به حداقل رسید و بسیاری از فعالان این صنعت بیکار شدند.
چرا انتخابات این عده را دچار فراموشی کرده است؟ چرا نتیجه زحمات و تلاش های مدیران و فعالان صنعت نفت چنین مورد بی مهری قرار می گیرد؟
چرا باید رشد اقتصادی ناشی از نفت را بدیهی و غیر قابل توجه و کم اهمیت دانست؟ هر چند که می بایست رشد سایر بخش ها نیز سرعت گیرد ولیکن رشد بالای هفت درصد سال ٩٥ که بخش عمده آن بدلیل افزایش تولید و صادرات نفت و میعانات است که خود ناشی از ایفای نقش مقتدرانه دیپلماسی اقتصادی و نقش محوری وزرای نفت و خارجه است.
اکنون که بعد از رشد منفی اقتصاد و فروش سخت و حداقلی نفت، اقتصاد ایران رشد مثبت را تجربه کرده است، رقبای انتخاباتی دیواری کوتاه تر از رشد تولید نفت پیدا نکرده اند و این دستاورد بزرگ را کوچک می شمرند.
یقینا تداوم کاهش فروش نفت نه تنها حوزه عمران کشور را متوقف می ساخت، بلکه نظام پرداخت ها را بیش از پیش به هم می ریخت.
بدیهی است که در هر برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال و رونق بایستی نفت یکی از محورهای اصلی باشد، حذف عامل نفت و کوچک شمردن آن در اقتصاد ایران امری نابخردانه است لکن سوق دادن صد در صد منابع ناشی از آن به عمران و تولید مسیری است که بطور جد باید دنبال شود.
مگر می شود نفت را نادیده گرفت!
ای کاش نامزدهای محترم بجای اینکه تمام وقت تبلیغات خود را صرف زیر سوال بردن عملکرد دولت می کنند هر کدام در دو خط و یا در دو دقیقه برای مردم توضیح بدهند که این همه وعده ها را چگونه و به چه روش هایی می خواهند عملی کنند!
چگونه می خواهند در کمترین زمان گرد و غبار را از بین ببرند، چگونه می خواهند واحدهای تعطیل را که یا تکنولوژی فرسوده دارند یا شدیدا بدهکار بانک ها هستند و تاکنون نتوانسته اند علیرغم همراهی دولت فعال شوند، احیا کنند؟ چگونه بیکاری را از بین می برند؟ چگونه صادرات را چند برابر می کنند؟ چگونه یارانه را چند برابر می کنند؟ و هزاران چگونه دیگر.
با فرض اینکه همه اینها در یک سال عملی باشند خوب است مردم بدانند چگونه این اتفاقات که کشور را به مدینه فاضله می رساند، رخ خواهند داد ؟ بفرمایند برای تحقق هر برنامه از کدام بخش می خواهند بزنند؟ متاسفانه علیرغم نزدیک شدن به ایام پایانی زمان تبلیغات، هنوز هیچ برنامه عملی بجز عناوین کلی که بیشتر به معجزه شبیه هستند توسط نامزدها ارایه نشده است.
یقینا چنین شعارها و وعده های غیر عملی برای مردم قابل هضم نخواهد بود.
ساختن کلید واژه های من درآوردی از قبیل؛ نمی شود، نمی توانیم و نداریم و القای آنها به دولت پذیرفتنی نیست، نگاه دولت واقع بینانه است و آنچه را که اشاره می کنند عدم تحقق شعارهایی کذایی است نه چیز دیگر.
دولت در عمل اثبات کرده است که هم می تواند هم اراده قوی در انجام برنامه های معقول و عملی دارد که نتایج آن بهبود وضعیت اقتصادی اجتماعی کشور از جمله رشد اقتصادی مثبت، تراز تجاری مثبت ، آرامش مستمر اقتصاد، ارتقای بالای شاخص های سلامت، کاهش شدید تورم و .... است.
علیرغم توضیحات مستمر علمی و مستدل در خصوص علت ارجحیت تورم بر بیکاری در مجامع مختلف، برخی برای نادیده گرفتن دستاورد بزرگ تک رقمی شدن تورم، هزینه این کار را تعمیق رکود قلمداد می کنند.
مگر رکود و بیکاری با افزایش تولید از بین نمی رود؟ آخر کدام تولید کننده عاقلی در شرایط تورم فزاینده بالای ٤٠ درصدی سرمایه خود را از بخش دارایی های غیر تولیدی به بخش تولید می آورد؟
کدام نانوایی عاقل آرد خود را خمیر کرده و در تنور بالای ٤٠ درجه می اندازد؟ مگر یادمان رفته است همان بیکاران روز به روز بدهکارتر نیز می شدند و با آن حداقل معیشت (یارانه) سبد کوچکتر و کوچکتری را به خانه می آوردند؟
رونق اقتصادی جز با مشارکت صاحبان سرمایه عملی نیست و بهبود مشارکت صرفا در گرو ثبات و آرامش اقتصادی است که از دستاوردهای دولت در این چند ساله است.
ایجاد ثبات و آرامش اقتصادی یک هفته ای ایجاد نمی شود، بلکه فعالان اقتصادی باید اطمینان یابند که این ثبات حاصله تداوم نیز دارد.
در این صورت است که میل به سرمایه گذاری شکل می گیرد و سرمایه از بخش غیر مولد اقتصاد به بخش مولد اقتصاد جریان پیدا می کند و این فرایند ٣ تا ٧ سال طول خواهد کشید.
همچنین علاوه بر ایجاد ثبات و تسهیل سایر شرایط، حفظ کرامت صاحبان سرمایه نیز در این جریان ضروری است. متاسفانه شاهدیم که در اثنای تبلیغات انتخاباتی به این گروه القابی چون زالو صفت، تعلق به گروه چند درصدی زده می شود که با روح سرمایه گذاری سازگار نیست و اساسا کسانی که این مطالب را عنوان می کنند هیچ فهم درستی از تولید و سرمایه گذاری ندارند.
-----------------------------------------------------------------------------------------
*معاون امور هماهنگی اقتصادی استاندار و دانشیار دانشگاه ایلام