خبرگزاری دانشجو: نشست علمی «نقش انگلیس در تجزیه اراضی ایران»، با حضور چند تن از کارشناسان و محققین تاریخ معاصر برگزار شد.
در این جلسه، موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، گفت: خباثتهای انگلیس بعد از انقلاب اسلامی هم ادامه داشت، ولی آن عرض اندامهای قبل از انقلاب از بین رفت.
حقانی با تاکید بر اینکه از ابتدای آن که سر و کله انگلیسیها در منطقه پیدا شد، تضعیف ایران به مسئله اول آنها تبدیل شد، بیان داشت: به همین دلیل رهبر انقلاب به خباثت انگلیس به عنوان انذاری برای توجه به تاریخ معاصر ایران اشاره میکنند که در بیانیه گام دوم ذکر شده است.
وی تاکید کرد: اگر بخواهیم بیانیه گام دوم را تحلیل کنیم به نقش مخرب انگلیس که تحقیر ملی در دوره قاجار بخشی از آن است، میرسیم و قطعا یکی از کانونهای شرارت علیه ایران و جهان اسلام انگلیس خبیث است.
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران افزود: امروز هم شاهد خباثتهای انگلیس هستیم، ولی پاسخهای الان با پاسخهای قبل انقلاب فرق دارد و اگر انقلاب نمیشد، با ما همان برخورد زمان قاجار را داشتند و انگلیسیها همان جوابِ دولتمردانِ آن زمان را میگرفتند.
وی ضمن بیان اینکه مرور این تاریخ عبرتی برای مسئولین هم هست، تصریح کرد: ما در این جهان زندگی میکنیم و با دنیا در ارتباطیم و بخشی از دنیا را هم انگلیسیها تشکیل دادهاند و لذا باید ببینیم اینها چه رفتاری داشتند، ما چه کوتاهیهایی کردهایم و الان چگونه میشود نسبت به ترمیم آن کوتاهیها و ایستادگی در برابر آنها اندیشید.
حقانی با اشاره به نفوذ انگلیس درایران تاکید کرد: اگر به بحث نفوذ توجه عمیق نکنیم نمیتوانیم از عهده بسیاری از مباحث بربیاییم. ما در تاریخ شخصیتی با نام «مهدیعلیخان خراسانی» داریم که این فرد آدم کمپانی هند شرقی است و قبل از شروع جنگهای روسیه علیه ایران وارد پروسهای شد که به ایران بیاید و در مسقط نفوذ انگیسیها را بالا ببرد.
رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران افزود: این شخصیت مکاتباتی با انگیسیها دارد که میگوید «من کاری در ایران و مسقط کردم و رعبی در دل اینها از انگلیس انداختم که الان هرچه بگویید از ترسشان جرات هیچ عکس العملی ندارند». این بزرگنمایی باعث شد در برابر سپاه سههزار یا چهارهزار نفره که از خرمشهر به اهواز آمد، با وجود اینهمه موانع نتوانستیم مقاومت کنیم.
در ادامه این نشست، حسین احمدی پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: هیچ جا نیست که انگلیس مرزی مشخص کرده باشد و در آنجا اختلاف ارضی و مرزی نبوده باشد و موقعی که گامی به سمت استقلال بر میدارند یا حرفهای ناخوشایند آنان میزنند، این اختلافات ارضی و مرزی ایجاد میشود.
وی در این خصوص افزود: وقتی عمرالبشیر به جای جعفر نمیری در سودان روی کار آمد اختلافات ارضی و مرزی موجب درگیری شد و این مشکل مربوط به همه کشورها است.
احمدی با اشاره به معاهده ارزنهالروم خاطرنشان کرد: سفارت انگلیس در تهران تلاش میکرد که این معاهده به سرانجام نرسد و میرزاتقیخان امیرکبیر بخاطر خنثی کردن سیاست انگلیسیها هفتهای دوبار از پیشرفت مذاکرات گزارش میفرستاد تا این فضاسازی انگیسیها باعث اثرگذاری بر روی شاه و دربار نشود و نتیجه این شد که در ارزنهالروم دوم هیچ مشکلی در مرز با عثمانی پیش نیامد.
وی ادامه داد: میرزاتقیخان امیرکبیر در آن دوره شخص درجه اول مملکت نبود، ولی این درایت و تدبیرش باعث شد که انگلیسیها از او کینه داشته باشند.
در ادامه این نشست حسین احمدی پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به مطالعات انگلیس برای جذب لایههای اجتماعی ایران گفت: انگلیسیها جامعه ما را مطالعه کرده بودند و خلق و خوی ما را شناسایی کرده و روی ایران برنامهریزی کرده بودند.
مجتبی برزویی دیگر پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر در ادامه این نشست با بیان اینکه انگلستان فقط بلوچستان را منطقه نفوذ خود قرار داده بود، چون آنجا مدخل ورود به هند است گفت: بر اساس بازی بزرگی که ابتدا بین فرانسه و انگلستان بود به کمک خانواده روچیلد و نیروی دریایی انگلستان ناپلئون شکست میخورد و بعد روسیه وارد میدان میشود. تمام طول سده نوزدهم دعوا بین انگلیس و شوروی برای تسلط بر بخش جنوب غربی آسیا است.
وی با بیان اینکه تودهایها و کمونیستها و بلشویکها سعی میکردند ایران را به عنوان مستعمره انگلیس معرفی کنند گفت: انگلیسیها نمیگذاشتند منابعمان را برداشت کنیم و مانع ساخت راه آهن در کشور بودند و از سویی دیگر نمیگذاشتند بنادر مدرن در کشور ساخته شود، پس ما مستعمره نبودیم، اما نمیگذاشتند کشور پیشرفت کند.
برزویی افزود: در دوره محمدشاه قاجار انگلیسیها آقاخان محلاتی را حمایت کردند و از این طریق با تاسیس فرقه اسماعیلیه تلاش کردند آینده شیعه را تحت تاثیر قرار دهند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: مرحله اول دخالت انگلیسیها تلاش برای تجزیه بلوچستان به کمک اسماعیلیه بود.
برزویی با طرح این سوال که چرا انگلیسیها کمک کردند که بلوچستان را بخشی از افغانستان کنند، اظهار داشت: انگلیسیها به قدری در محافل تاریخنگاری نفوذ داشتند که اجازه ندادند مفاد قرار داد کلات در اختیار مورخین قرار گیرد، حال آنکه در آن قرارداد بیان شده که بلوچستان در سیاست خارجی مستقل است.
وی با اشاره به بخش دیگری از دخالتهای انگلیس در ایران تصریح کرد: فاز دوم دخالت آنها تضعیف دولت ایران در سالهای 1870و 1871و مجبور کردن جدایی کلات از ایران است، چون آن منطقه برای انگلیسیها مهم است، تلاش آنها این بود که گردنه بولان را در دست خود نگه دارند.
این پژوهشگر تاریخ ضمن بیان اینکه سیاست سوم انگلیس در قبال بلوچستان فشار شدید اقتصادی و دادن گرسنگی به اهالی سیستان و بلوچستان بود، بیان داشت: شورشهای وحشتناکی به این دلیل انجام شد و تاجرهای هندی به تحریک انگلیسیها از گردنه بولان با کاروان عبور کرده و اجناسشان را به بلوچستان و کرمان میآوردند و از آنجا اجناس ایرانی را به هند میبردند و در این حین دعواهای ساختگی درست میکردند و در اثر آن دعواها انگلیسیها در تهران شاه را زیر فشار میگذاشتند و میگفتند باید کمیسیونهای حل دعاوی بین اتباع انگلیس در بلوچستان تشکیل شود. کنسول انگلیس هم به موجب کاپیتولاسیون نفع رعایای خود رای میداد و همه به این تاجران و رعایای انگلیسی بدهکار شده بودند و این مشکلاتی، چون مهاجرت در بلوچستان در چند مرحله را موجب میشد.
برزویی افزود: امیرکبیر متوجه شد که بلوچستان میتواند از طریق انگلیس دچار مشکل شود و به همین دلیل دستور داد که قلعههای بلند از طریق غیرنظامی بسازند.
وی با بیان اینکه انگلیسیها هنوز نقشههایی برای بلوچستان دارند و مایلند بلوچستان را تجزیه کنند و به همین دلیل توسعه بلوچستان تیری بر چشم ملکه انگلیس است تصریح کرد: انگلیسیها با جهان اسلام بطور اعم و با ایران بهطور اخص تا ابد دشمناند، چون ایران قابلیت تولید علم و تمدنسازی دارد و تاریخ ایران به ایرانیها اعتماد به نفسی میدهد که خود را رهبر جهان اسلام بدانند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ضمن اشاره به اینکه ما نباید تصور کنیم انگلیسیها خیلی باهوش بودند گفت: در بلوچستان سعی کردند فرقه مذهبی بسازند، ولی جواب نداد و از در سیاست شرقی وارد شدند. انگلیس مناطق دور افتاده از خلافت را دست افراد و یک خانواده خاص میدهد و اگر فردی را با رشوه میخریدند، تمام مقدرات منطقه را به دست میگرفتند و یکی از دلایل از دست دادن بخش حاشیهای بلوچستان هم اخذ رشوه بود.
برزویی با تاکید بر اینکه ارتشی که انگلیسیها اجازه دادند رضاشاه بسازد برای حفظ امنیت داخلی ایران است گفت: انگلیسیها موفق شدند از فقدان نهادها در ایران استفاده کنند، ولی انگلیس آنقدر توان رسانهای داشت که طوری موفقیتهای خود را در اذهان نهادینه کردند که مردم فکر میکنند که کار کار انگلستان است.
وی با بیان اینکه نهادهای مهم خیلی دیر و با تاخیری 60تا70ساله در منطقه مستقر شد، گفت: با این حال این نهادها برخی کارگزاریهای وزارت خارجه جلوی توطئههای انگلیسیها را گرفتند.