یکی از اثرات افزایش سن ازدواج، ماندن جوانان برای مدتی طولاتیتر در خانه است. شاید «ماندن جوانان در خانه» در نظر اول امر مهمی به نظر نرسد، اما آنچه در عمل و در نتیجهی این وضعیت در برخی خانوادهها روی میدهد نه تنها امری مهم، که مسئلهای پیچیده، کلافهکننده و البته تنشزا هم برای والدین و هم برای فرزندان جوان است. گاهی نظرهای متفاوت والدین و فرزندان هر روز مسئله تازهای را پدید میآورد و گاهی اختلاف بر سر مسئولیتهای هر کس در خانه، رابطهی فرزندان و والدین را به چالش میکشد. شاید بد نباشد به موضوع ماندن جوانان در خانه کمی بیشتر دقیق شویم و نکاتی که در زمان ارتباط با این گروه سنی باید در نظر داشته باشیم را به اختصار مرور کنیم.
در جامعهی ما جدا زندگیکردن فرزندان از والدین به صورت معمول در نتیجهی ازدواج روی میدهد و تا پیش از آن فرزندان حتی در صورت شاغل بودن نیز در خانهی والدین میمانند. بعد از اتمام دبیرستان، گروهی وارد دانشگاه شده و همزمان با دوران دانشجویی پیش والدین خود هستند، گروهی اما وارد بازار کار میشوند. گروه سومی نیز وجود دارند که در واقع نه تحصیل به صورت تماموقت آنها را مشغول کرده و نه هنوز کاری دارند. هر چند در جزئیات برخورد با هر کدام از این شرایط تفاوتهایی وجود دارد، اما در هر صورت با توجه به اینکه دوران جوانی ویژگیهای خاص خود را دارد، لازم است با فرزندان جوان نیز با وجود تفاوتهای جزئی بین آنها، به شکل متفاوتی از فرزندان نوجوان و یا کودکان برخورد شود. در اینجا سه نکته که لازم است به صورت ویژه به آنها دقت کرد، مطرح میشود. اول دادن آزادی و حق انتخاب در امور شخصی به جوانان، دوم طلب مشارکت در امور خانه و پذیرش مسئولیت و سوم مشورت و نظرخواهی در امور مشترک.
1- آزادی و حق انتخاب
بسیاری از والدین نسبت به دادن آزادی و حق انتخاب به فرزند خود اکراه دارند. آنها دلایل و توجیهات زیادی نیز برای این امر دارند؛ اینکه «فرزندشان هنوز به قدر کافی آگاه نیست که بتواند همیشه انتخابهای درست داشته باشد» و یا «جامعه خوب نیست و افراد را به سمت انتخابهای نادرست سوق میدهد» و… چنین توجیهاتی بیش از اینکه حق را به والدین بدهد، نشاندهندهی برداشت اشتباه آنها از داشتن آزادی و حق انتخاب، معنای انتخاب درست و البته سوءبرداشت در موضوع نظارت و دخالت است.
اول آنکه قرار نیست والدین به فرزندان خود حق انتخاب بدهند، اما به بعد از آن کاری نداشته باشند. فرزندان باید یاد بگیرند که همزمان با آزادی، پاسخگوی انتخابهای خود نیز باشند و اگر در این بین شکست میخورند و یا انتخاب نادرستی دارند، مسئولیت آن را پذیرفته و تبعات آن را قبول کنند. تبعاتی که میتواند حتی محرومیتهای کوتاه و موقت از آزادی جزء آن باشد. پس دادن آزادی به معنای رها کردن جوان نیست. امری که میتواند بین رها کردن و دادن حق انتخاب و آزادی درست تمایز ایجاد کند، بحث «نظارت» است.
نظارت بر آزادی و حق انتخاب میتواند هم امکان بروز اشتباه از سوی جوان را بگیرد و هم نگرانیهای والدین را در مورد جامعهی آسیبزا تا حد زیادی کاهش دهد. اما تا بحث نظارت از سوی والدین مطرح میشود، بحث دخالت در امور جوانان نیز به میان کشیده میشود. شاید بد نباشد بر تفاوت بین این دو تأمل کوتاهی داشته باشیم. یکی از مهمترین تفاوتهای این دو نیز در این نکته نهفته است که در هر موقعیت خواسته چه کسی در حال اجرا شدن است؛ فرزند و یا والدین. اگر فرزند شما حق دارد خودش انتخاب کند، اما در کنار آن از شما نظرخواهی کرده و متناسب با دیدگاه شما در نهایت اصلاحاتی در انتخاب خودش ایجاد میکند، این انتخاب اوست که ولو به صورت اصلاحشده اجرایی میشود؛ اما اگر انتخابهای او به دلیل مخالفت شما یکییکی کنار گذاشته و به اصطلاح «وتو» میشود، روش شما نه نظارت که دخالت است.
اگر وسوسهی دخالت دست از سر شما برنمیدارد، به خود یادآوری کنید که گاهی یک شکست در نتیجه انتخاب خود فرزندتان میتواند به مراتب بهتر از دهها موفقیت تحمیلشده از سوی شما، اثر سازنده داشته باشد و در واقع لازم است شما تعریف «انتخاب درست» در دورهی جوانی را با کمی انعطاف بیشتر در نظر بگیرید.
2- مشارکت در امور خانه
تا وقتی فرزندان کوچکترند و شاگرد مدرسهای محسوب میشوند، متأسفانه به صورت معمول میزان مسئولیتهایی که از آنها در خانه انتظار میرود بسیار کم است. اگر برخی توجیهات والدین مانند «کودکی زمان خوشی است» و یا اینکه «مسئولیتهای مربوط به مدرسه به قدر کافی سنگین هست» را هم برای این دوران بتوانیم بپذیریم، اما وقتی به دوران جوانی میرسیم دیگر بههیچ عنوان نمیتوانیم همان روش قبلی را تأیید کنیم. در واقع دادن مسئولیت به فرزندان جوان در خانه نه یک انتخاب که یک ضرورت است. این کار میتواند هم آنها را برای زندگی مستقل در آینده آماده کند و هم کمکی به والدین باشد.
وقتی صحبت از دادن مسئولیت میکنیم منظور چیست؟ به صورت سنتی کارهای خانه به دو بخش تقسیم میشود: مدیریت امور خانه و وظایف داخل خانه و از سوی دیگر تأمین مالی و وظایفی که باید خارج از خانه صورت گیرد. اگر فرزندتان دانشجوست و یا شاغل است، امکان اینکه بخشی از کارهای بیرون از خانه را به او بسپارید فراهم است و در مقابل، اگر در حال حاضر برنامهی خاصی ندارد میتوانید به او این حق انتخاب را دهید که از مجموعه کارهای خانه و یا بیرون از خانه بخشی را برعهده گیرد. مشارکت در نظافت خانه به صورت منظم، مسئولیت خرید روزمرهی منزل، سرویس و نظافت خودرو، پرداخت قبضها، مشارکت مالی در تأمین هزینهها و… تنها بخشی از پیشنهادهای این بخش است. نکتهی مهم اینکه این فعالیتها باید به انتخاب او باشد، به صورت مسئولیت کامل و بدون نیاز به جر و بحث و یادآوری مداوم صورت گیرد و البته همانطور که والدین منتی بابت انجام وظایف خود نمیگذارند اما مستحق قدردانی هستند، جوان خانه نیز مستحق قدردانی است اما حق منتگذاشتن را نخواهد داشت.
3- مشورت در امور مشترک
مدیریت خانهای با دو والد و چند کودک یا مدیریت خانهای با دو والد و چند جوان بهصورت کلی متفاوت است. پرسیدن دیدگاه بچهها در برنامهریزیهای خانه، کاری خوب و توصیه شده است اما وقتی این کودکان به دوران جوانی میرسند، پرسیدن دیدگاه آنها دیگر نه تنها امری مطلوب که بهاصطلاح «واجب» است. البته درست است که در نهایت دیدگاه والدین به دلیل جایگاه آنها در خانواده، اولویت بالاتری برای اجرا شدن دارد، اما یادمان باشد این به معنای نادیدهگرفتن خواستهها و دیدگاههای فرزندان نمیتواند باشد و لازم است خواستههای آنها نیز عملی شود. البته مهمتر از عملیشدن خواستههای فرزندان در اموری مانند سفر خانوادگی، مشورتخواستن از آنها برای بیان پیشنهاد خود، در نظر گرفتن پیشنهاد آنها بهعنوان گزینهای جدی، بحث و گفتوگو در مورد آنها و طرح نقاط ضعف و قوّت آن در طی فرایند تصمیمگیری است که اهمیت داشته و میتواند برای فرزندان آموزنده باشد.
در آخر یادتان باشد که در زمان تعامل با فرزندمان یکشبه نمیتوانیم تغییر ایجاد کنیم، اما همیشه برداشتن چند قدم ولو بسیار کوچک، بهتر از دست روی دست گذاشتن است.
چند نکته· با فرزند جوانتان به صورتی صحبت کنید که با دوست و یا همکار خود صحبت میکنید. پس توهین، تحقیر و یا اثبات آگاهی و دانایی خود در اینباره جایی نخواهد داشت.
· اگر لازم است به فرزندتان در زمینهای تذکر داده شود، در ابتدا از روشهای غیرمستقیم استفاده کنید. خواندن کتابی خاص و یا گوشدادن به سخنرانی دیگران، برای او میتواند از گوشدادن به تذکرات شما مؤثرتر باشد.
· هیچوقت رؤیاها و آرزوهای او را خام، بیارزش و یا رویایی توصیف نکنید. داشتن آرزوهای بلندپروازانه از ویژگیهای دوران جوانی است. برای جوانی او ارزش قائل شوید. البته این به معنای همراهیکردن کامل و نداشتن بازخورد نسبت به او نیست، خصوصاً در برنامههایی که میدانید انتهای آنها شکست است.
· انتظار مشارکت کامل در همهی فعالیتهای خانوادگی را از سوی او نداشته باشید، اما اجازه ندهید خودش را به صورت کامل از برنامههای تفریحی خانواده و فامیل حذف کند. به او نشان دهید که حضور او برای شما عزیز است.
· به فرزندان جوان خود نشان دهید که میتوانید گاهی اوقات از آنها یاد میگیرید و دانستههای و مهارتهای آنها بهویژه دربارهی فناوریهای جدید برای شما جذاب است. البته دقت کنید که قرار نیست احساس ناتوانی بهویژه در مقابل فناوریهای جدید، والدین را به سمت وابستگی مطلق به اعضای جوانتر خانواده سوق دهد. |