در دنیای پیشساخت حق امتیاز برندها و رواج شبکههای اجتماعی، لئوناردو دیکاپریو مثل اسب تکشاخ هالیوود است؛ او میتواند به آسانی و حتی بدون داشتن مدیر برنامه، میلیونها دلار درآمدزایی کند. آیا «روزی روزگاری هالیوود» اثر تارانتینو رکورد فروش را خواهد شکست؟
در نوامبر 1997، پیش از اکران «تایتانیک» در آمریکا، فاکس قرن بیستم به امید تحریک کنجکاوی مخاطبان در بازار آسیا، فیلم را در جشنواره فیلم توکیو به نمایش گذاشت. ستارهٔ فیلم به لطف اکران «رومئو + ژولیت» در سال 1996، به محبوبیت جهانی رسیده بود.
همچنین بخوانید:
مروری بر بهترین نقشآفرینیهای فیلیپ سیمور هافمن
جیم جیانوپولوس که پخشکنندهٔ بینالمللی فاکس در آن زمان بود گفت: “اکران «تایتانیک» در توکیو غوغا به پا کرد. تمام شهر برای دیدن لئو آمده بودند. او با «رومئو + ژولیت» قلبها را به تسخیر خود در آورده بود، اما «تایتانیک» مثل یک جنون بود. برای اولین بار در تاریخ فیلمی توانست در تمام کشورها در رتبهٔ اول قرار بگیرد”.
22 سال به جلو میآییم و لئوناردو دیکاپریو هنوز هم در مقام ستارهٔ سینمای جهانی مانده است. برخلاف ستارگان بزرگ مهجور مثل ویل اسمیت، جنیفر لارنس و رابرت داونی جونیور، دیکاپریو بدون حضور در حتی یک فیلم بر اساس کتابهای کمیک، فیلمهای خانوادگی یا فیلمهای دنبالهدار، به تنهایی در بالاترین نقطه از معبد هالیوود ایستاده است.
حالا پس از چهار سال غیبت از پردهٔ نقرهای و پس از دریافت اسکار برای بازی در «بازگشته»، دیکاپریو از 26 جولای با فیلم کوئنتین تارانتینو با محوریت قتلهای منسن به سینماها بازگشته است.
تارانتینو با مقایسهٔ مبهمی که روی ستارههای کنونی مثل دواین جانسون و کوین هارت که هم در سینما هم در شبکههای اجتماعی و هم در چند فیلم حضوری فراگیر دارند گفت: “یکی از چیزهایی که راجع به لئو دوست دارم این است که هر سال در بیش از یک فیلم بازی نمیکند. او یک جورهایی مثل آل پاچینو و رابرت دنیرو در دههٔ 70 است که در دو فیلم در یک سال بازی نمیکردند و هر کاری که دوست داشتند را انجام میدادند. او جایگاهی ویژه دارد. بنابراین این موضوع بدان معناست که با چیز خوبی طرف هستیم”.
به عبارت دیگر، به گفتهٔ تاک روثمن رئیس سونی، در دوران مدیریت برند کنونی، دیکاپریو یک برند عالی را پرورش داده است. او در صنعتی که معنی برند با مارول، دیسی یا لوکاس برابری میکند، برند خودش را ساخته است.
دیکاپریو پیش از «رومئو + ژولیت» هم در اوج حرفهٔ خودش بود.
یک دهه بعد از ظاهر شدن به عنوان یک کودک نوپا در «Romper Room»، در آثاری مثل «Growing Pains» به عنوان یک نوجوان بیبی فیس حضور داشت که به دو دلیل مهم بود: این امر باعث شد ریک یورن، که به مدت 27 سال مسیر شغلی دیکاپریو را هدایت کرد، مدیر او شود (دیکاپریو از معدود ستارههای درجه یک سینماست که با هیچ کارگزاری کار نمیکند) و همچنین در گرفتن اولین نقش مهم او در «زندگی این پسر» محصول 1933 تأثیر داشت.
در همان سال و در سن 19 سالگی، در «چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد» در کنار جانی دپ بازی کرد و اولین نامزدی اسکار از 5 نامزدی تا به امروز را به دست آورد. پس از موفقیت بیسابقهٔ «تایتانیک»، لئوناردو دیکاپریو تصمیمی گرفت که برای دو دهه مسیر شغلی او را معین کرد: بهجای دنبال کردن داستانهای پرجذبه با فرمولهای امتحانشده یا فیلمهای مفهومی مهیج، از شکوهمندی فروش بالای گیشه پرهیز کرد و با کارگردانهای عالیرتبهٔ هالیوود کار کرد.
این تصمیم شامل پنج همکاری با مارتین اسکورسیزی («دارودستههای نیویورکی»، «هوانورد»، «رفتگان»، «جزیره شاتر» و «گرگ وال استریت») و فیلمهای متعددی با باز لورمن («رومئو + ژولیت»، «گتسبی بزرگ») و تارانتینو که در «جنگوی زنجیرگسسته» نیز همکاری داشتند میشود. او تاکنون با کمرون، الخااندرو گونسالس اینیاریتو، کلینت ایستوود، کریستوفر نولان، سم مندس، ریدلی اسکات، استیون اسپیلبرگ و دنی بویل تنها یک همکاری به عنوان بازیگر داشته است.
پیش از همکاری لئوناردو دیکاپریو و مارتین اسکورسیزی در پروژهٔ «دارودستههای نیویورکی»، اسکورسیزی خود را در مسیری خلاقانه یافت. او لئوناردو دیکاپریو را مسبب اشتیاق دوبارهاش برای فیلمسازی میداند. اسکورسیزی گفت: “او به یک منبع الهام شگفتانگیز تبدیل شد. من دوباره احساس جوانی میکردم. یک نکتهٔ اساسی دربارهٔ لئو، که همیشه به خودش هم میگویم، این است که یک بازیگر ذاتی است. او میتوانست در فیلمهای صامت بازی کند. این بهخاطر نوع چهره و نگاه خاصش است. نیازی نیست او چیزی بگوید. او درک میشود و میتوانید با او ارتباط بگیرید. همه مثل او نیستند”.
تارانتینو اولین بار در سال 1993 در اکران «داستان عاشقانه واقعی» که نوشتن فیلمنامهٔ آن را برعهده داشت، لئوناردو دیکاپریو را ملاقت کرد. تارانتینو روزهایی که دیکاپریو به سوژهٔ جذاب پاپاراتزیها تبدیل شده بود را به یاد آورد: “او یک جورهایی فرد مورد توجه در یک مهمانی بود. او به من گفت که فکر میکند فیلمنامهٔ آن کار واقعا محشر بود”.
این دو نفر گاهی دربارهٔ همکاری با یکدیگر مذاکره میکردند. در سال 2009 در پی ساخت «حرامزادههای لعنتی»، همکاری آنها شکل نگرفت. در نهایت و پس از گذشت تقریبا دو دهه، «جنگوی زنجیرگسسته» در سال 2012 به اولین همکاری آنها تبدیل شد.
برخلاف شخصیت دیکاپریو در «روزی روزگاری هالیوود» که از قبل برای او نوشته شده بود، کلوین کندی بردهدار بیرحم در «جنگوی زنجیرگسسته» چنین افتخاری را کسب نکرد. تارانتینو گفت: “زمانی که شخصیت کلوین را شکل میدادم، او را مردی حدود 62 ساله تصور میکردم. تا اینکه شنیدم لئو میخواهد مرا ببیند و در این باره صحبت کند. ما یکدیگر را در خانهٔ او ملاقات کردیم و چند ساعتی گپ زدیم. من واقعا علاقهمند شدم اما به او گفتم “ببین! قرار نیست درست همین جا متقاعد شوم، چون این یک تغییر اساسی است”.”
تارانتینو به خانه رفت و کمی فکر کرد. چربزبانی دیکاپریو برای بازی در این نقش که در اصل تارانتینو او را شخصیتی پیر متصور شده بود، بالاخره نتیجه داد.
هرچند ستارههای امروزی در تلاش هستند که حضورشان همیشگی باشد و با حضور در شبکههای اجتماعی یا با کار در مدیومهای مختلف سعی در حفظ آن دارند، دیکاپریو بازیگری است که به سینما چسبیده است (او از سال 1992 و «Growing Pains» دیگر در تلویزیون حضور نداشته است). او در حساب توییترش به جای تبلیغ برای خودش، به 19 میلیون فالوورش دربارهٔ تلاش قبیلهٔ Waorani به منظور حفاظت از آمازون در برابر استخراج نفت و یا تبلیغ برگرهای گیاهی خبر میدهد.
پشت دوربین، دیکاپریو با دقت خاصی سعی در مرموز بودن داشته است. به برخی عوامل «روزی روزگاری هالیوود» آموزش داده بودند که با او ارتباط چشمی برقرار نکنند. در جشنواره کن امسال، او با والدینش در فرش قرمز این فیلم حاضر شد اما در دیگر برنامهها شرکت نکرد. قرار بود در کروآزت مهمانی ساحلی برای تبلیغ مستند محیط زیستی «And We Go Green» به تهیهکنندگی او که با دوست قدیمیاش فیشر استیونس ساخته بود برگزار شود، که او در این برنامه هم شرکت نکرد.
استیونس میگوید که مردم از عمق درک دیکاپریو دربارهٔ موضوعات محیط زیستی، بهخصوص تغییرات آب و هوایی، شگفتزده خواهند شد. او گفت: “قطعا لئو علاقهمند به ملاقات و صحبت با مردم دربارهٔ آخرین روشهای علمی دربارهٔ این موضوع است. بیشک این یکی از موضوعات موردعلاقهٔ اوست”.
کمتر پیش میآید دیکاپریو دربارهٔ زندگی شخصیاش و یا حتی زندگی کاریاش صحبت کند. او معمولا فیلمها را تنها با همکاری کارگردان تبلیغ میکند. با وجود اینکه دیکاپریو یکی از سلبریتیهایی است که بیشترین تعداد عکس در تمام دنیا را به خود اختصاص داده، کمتر اطلاعاتی دربارهٔ زندگی روزمرهٔ او در دسترس است.
استیسی شر تهیهکنندهٔ «جنگو» که دیکاپریو را از زمان نوجوانیاش میشناسد، به این نکته اشاره میکند که بازی قوی او اتفاقی نبوده است. او گفت: “او طوری بازی میکند که انگار کار سادهای انجام داده است، اما او خود «10 هزار ساعت» است” (شر به کتاب «خارقالعادگان» نوشتهٔ مالکم گلادول و قانون او برای موفقیت در همهٔ زمینهها اشاره میکند).
او در ادامه گفت: “من فکر میکنم همه او را اول به عنوان بهترین بازیگر همنسل خودش میشناسند که از قرار معلوم یکی از بزرگترین ستارههای سینمایی میان همنسلهای خودش است”.
نقش هیو گلاس یک مرزنشین بیتاب در فیلم وسترن سیاه و خشن «بازگشته» اثر اینیاریتو ثابت کرد که گذشتن از جذابیت پسرانهای که دیکاپریو داشت، او را به یک ستاره تبدیل کرد. اینیاریتو دربارهٔ همکاری با او در این فیلم گفت: “او یک فرد کمالگرا است و خیلی از خودش توقع دارد. در صحنهای از فیلم او باید روی رودخانه شناور میشد و یک تکه بزرگ یخ وجود داشت. او هرگز نترسید، حتی وقتی برداشت ایدهآل انجام میشد، او تقاضای یک برداشت دیگر میکرد. او حتی در مورد مسائل جزئی هم سرسخت بود”.
موقعی که زمان انتخاب بازیگر «روزی روزگاری هالیوود» برای نقش ریک دالتون، بازیگری که به دلیل توقعاتی که از دوران جوانیاش داشته دچار بحران میانسالی شده، رسید، کارگردان امیدوار بود که بازیگر سختگیر مشهور با وجود چهار سال غیبت از دنیای فیلم، این نقش را قبول کند. تارانتینو گفت: “من کاملا او را برای این نقش در نظر گرفته بودم، اما مطمئن نبودم که او این نقش را قبول میکند یا نه. من از خود راضی نیستم. منظورم این است که، همه در دنیا او را برای فیلمشان میخواهند”.
شنون مکاینتوش یکی از تهیهکنندگان این فیلم گفت تنها یک صحنه، هرچند کم، موجب هراس دیکاپریو شد: صحنهای که جزو شو تلویزیونی «Hullabaloo» بود و به رقص و آواز خواندن او نیاز داشت. او گفت: “قرار بود خبر فیلم در روزنامهها چاپ شود و این تقریبا یک هفته پیش از اجرای صحنهٔ Hullabalooو آواز خواندن او بود. او مرا به کناری کشید و گفت: “من واقعا استعداد خوانندگی ندارم. چطور در یک هفته این کار را انجام دهم؟” یک هفته بعد، او کاملا شجاع شده بود. تنها کاری که کرد این بود که از دایرهٔ امنش خارج شد و آن کار را انجام داد”.
لئوناردو دیکاپریو به زودی دوباره با اسکورسیزی و پارامونت برای فیلم «Killers of the Flower Moon» همکاری خواهد داشت. منابع خبری میگویند چانهزنیها بر سر حقوق و بودجهٔ فیلم وارد مرحله بحرانی شده است. داستان فیلم روایت تحقیقات افبیآی دربارهٔ قتلهای زنجیرهای در دهه 20 میلادی در اکلاهما است که احتمالا با ذخایر نفتی در ارتباط بوده است. به عبارت دیگر، این یکی از آن فیلمهایی است که به احتمال خیلی زیاد هرگز در سطح استودیویی بدون دیکاپریو ساخته نخواهد شد.
جیم جیانپولوس رئیس پارامونت گفت: “من احترام زیادی برای این واقعیت قائل هستم که با وجود تمام شهرت و تمام موفقیتها، او هنوز روابط دوستانهاش و صمیمیت با والدینش را حفظ کرده است. بیشک او یک انسان دوستداشتنی است. هالیوود میتواند آدمها را عوض کند، اما هنوز تأثیری روی لئو نداشته است”.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ تاتیانا سیگل در سایت hollywoodreporter.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
128