اگر آنونسهای «دیروز» را تماشا کرده باشید یا خط داستان آن را بدانید، متوجه خواهید شد که جدیدترین اثر دنی بویل یک فیلم کمدی-رمانتیک با داستانی تقریبا قابلپیشبینی است. این فیلم مملو از بهترین آهنگهای گروه بیتلز است و به عنوان یک فیلم کمدی-رمانتیک زمانی که وارد مسیر قابلپیشبینیاش میشود، بُعد تازهای را به بیننده نشان میدهد.
همچنین بخوانید:
مرد عنکبوتی: دور از خانه Spider-Man Far from Home؛ فیلمی فراتر از انتظار
«دیروز» به کارگردانی دنی بویل و نویسندگی ریچارد کرتیس با بازی هیمیش پیتل در نقش جک مالیک است. جک یک کارگر ساده است که رویای تبدیل شدن به ستارهٔ پاپ را در سر دارد، اما بر اساس تعداد مخاطبان کم در کافیشاپهای متعدد، مراسم عروسی یا حتی فستیوالهای موسیقی، جک از رسیدن به رویای قدیمیاش دست بر میدارد. تنها کسی که به او باور دارد، الی اپلتون (لیلی جیمز) دوست دوران کودکی و مدیرش است.
شب بعد از شکست بزرگ در فستیوال موسیقی، جک وسایلش را جمع میکند و در حال بازگشت به خانه است که ناگهان برای ده ثانیه، برق کل دنیا قطع میشود. اگرچه اتفاق بزرگی رخ نمیدهد، اما قهرمان داستان ما با یک ماشین تصادف میکند. چند روز بعد، او به هوش میآید و متوجه میشود دو دندان و ریش زشتش را از دست داده است.
پس از گذراندن دوران نقاهت کوتاهی در بیمارستان، الی یک گیتار نو به جک هدیه میدهد. جک آهنگ معروف «دیروز» اثر بیتلز را اجرا میکند و الی بسیار احساساتی شده و ادعا میکند این یکی از بهترین آهنگهاییست که شنیده و جک نوشته است. خلاصه این که، آن قطع برق جهانی، یک جورهایی بیتلز را از تاریخ حذف کرده و تنها جک آنها را به یاد دارد. ما کمکم متوجه میشویم که چند شخص و محصول دیگر نیز ناگهان در این حادثه غیب شدهاند.
باقی داستان «دیروز» تقریبا همان چیزی است که حدس میزنید. جک با الی به عنوان مدیرش، شروع به ضبط آهنگهای بیتلز میکند. جک به عنوان خواننده و آهنگسازی بااستعداد شناخته میشود و اد شیرن واقعی نیز او را در این زمینه راهنمایی میکند. جک به لسآنجلس سفر میکند و زیر بال دبرا مدیر بیعاطفهٔ اد با بازی خندهدار کیت مککینون میرود. شهرت نوظهور او فشار لو رفتن رفتار فریبکارانهٔ او را با خود دارد. آیا او تنها کسی است که از این قطعی برق در امان مانده؟ البته شهرت او روی احساسات واقعیاش نسبت به الی نیز اثر میگذارد.
همانطور که در ابتدای مقاله نیز اشاره شد، داستان «دیروز» بسیار آشنا و در اکثر مواقع قابلپیشبینی است. اما کار خارقالعادهای که ریچارد کرتیس با این روایت کلیشهای انجام داده، اضافه کردن المانهایی برای ایجاد حس تازگی در داستان است. در اکثر بخشها، «دیروز» مثل تیپ داستانی «آلیس در سرزمین عجایب» است؛ به جز اینکه جک قرار نیست درسهای کیهانی برای نجات دنیا و بازگرداندن حالت اولیهٔ آن یاد بگیرد. او واقعا تنها کسی است که گروه بیتلز و آهنگهایشان را میشناسد. در آخر، تحلیلی در این باره وجود دارد.
همچنین، کرتیس تا جایی که توانسته مبادرت به کامل کردن مخمصههای داستانی کرده است. مثلا، جک در پروسهٔ طاقتفرسایی برای یادآوری تمام آهنگهای بیتلز قرار میگیرد. آهنگ «النر ریگبی» یکی از آن آهنگهای دشوار است. به علاوه، جک تنها با داشتن آهنگهای عالی تبدیل به بهترین خواننده در جهان نمیشود. و به عنوان مرد جوانی که از خانوادهای صمیمی با حمایت دوستان مهربانش میآید، بسیاری از آهنگهایی که مینویسد! با تجربهٔ شخصی او مغایر است. در مصاحبهای، از او دربارهٔ منبع الهام برای نوشتن «هی جود» پرسیده شد اما جک جواب قانعکنندهای برای آن نداشت.
نباید فراموش کرد که «دیروز» یک داستان عاشقانه است که نویسندهٔ آن پیش از این «در واقع عشق» را نوشته و ساخته است. پیتل و جیمز کاملا در نقش زوجی که با بالا و پایینهای زیادی مواجه میشوند باورپذیرند. از ابتدای داستان، جایگاه هر کدام از آنها برای بیننده مشخص است. سرانجام میبینیم که شهرت یا شانس در جدایی آنها تأثیرگذار نبوده؛ بلکه ترس کلید اصلی بوده است. داستان دربارهٔ جک و پیدا کردن عشقش است. هیچ معاملهٔ شیطانی برای قرار دادن جک در برابر دوستانش وجود ندارد. همه چیز به خود جک و چگونگی کنار آمدن با شهرت تازهاش بستگی دارد.
در بخش سوم داستان، لحظهٔ حساسی وجود دارد که به شدت روی مخاطب برای دوست داشتن یا متنفر شدن از «دیروز» تأثیر میگذارد. طبق انتظاری که از فیلم میرود، لحظههای سرگرمکننده و شخصیتهای جالبی در داستان وجود دارد. بازیگران اجرای خوبی ارائه دادهاند و در آخر، این فیلم تمام احساسات و رویاهایی که از کریتس انتظار دارید را با خود دارد.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ آلان انجی در سایت filmthreat.com است.
نظر سایر منتقدان درباره این فیلم چه بوده است
هلن اُهارا ؛ امپایر
ادای احترامی تابناک به گروه بیتلز و آهنگهایشان. «دیروز» فیلمی مفرح و همچنین هوشمند که گاهی تصورات ما را به هم میزند.
پیتر برادشاو ؛ گاردین
هرچند ساختار روایتی این فیلم میتواند کمی نامشخص و گنگ باشد، قدرت سرگرمکنندهٔ کرتیس و بویل، تماشای آن را لذتبخش میکند.
رابی کولین ؛ تلگراف
با پیشفرض قبلی که از فیلم انتظار میرود، تا پیش از رسیدن شخصیت داستان به آمریکا، «دیروز» بسیار سرگرمکننده است و از این جا به بعد کمی گیجکننده میشود. با این حال، روایت آن تا پایان تعجبآورش، به زیبایی پیش میرود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
26