سلام به شما گایز های ترش و ریز.
چطور مطورید ؟
امیدوارم در اکلیلی ترین روز های زندگیتون باشید .
منم طبق معمول بد نیستم ، البته اگه روز تولدم رو بهش اضافه کنید باید بگم که افتضاحم .
یعنی چی اخه ؟ من چه گناهی به درگاه خداوند کردم که باعث شده من هیچ وقت کادوی تولد نداشته باشم ؟
به خداوندی خدا ، به همین چای نباتی که دارم میخورم ، به همین شیرین کام قسم ، هیچ کسی حتی سعی نکرد نشون بده که به یه طرفیش هست این موضوع .
خوده بدبخت و مظلومم ده روز زودتر به طور شفاف برای همشون توضیح دادم که تولدم به همین زودی هاست و منتظر کادوهاشون هستم، نشون به اون نشون که به شماها هم گفته بودم که کادو میخوام .
عاقا خلاصه با دلی مملو ازدیوار های صابونی ، روز شماری میکردم تا روز موعود هرچه سریع تر فرا برسه و من بتونم حداقل با پول هاایی که به عنوان کادو میگیرم شهریه کلاس زبانم رو بدم .
خدا به روز هیچ بنی بشری نیاره 😐
از خدا که پنهون نیست ، از شما کافئین های من چه پنهون ،
روز تولدم شد و من شبیه خیارشوری که از ساندویچ دختری ایکبیری و افاده ای دور ریخته میشه ، پرت شده بودم یه گوشه و هیچ کس حتی به روی خودشم نیاورد، شاید باور نکنید اما من حتی کیک هم نداشتم و در تنهایی و به همراه غم و قهری درونی اون روز رو به پایان رسوندم .
عامااااا منو دست کم گرفتید؟ 🙂
خلاصش کنم براتون
درسته این قسمتش بد آموزی داره اما میخوام بهتون ثابت کنم که یه صالحی نیا هیچ وقت یه بازنده نیست 🙂
چنان خودمو به موش مردگی زدم وچنان مظلومیت از دست رفته ای نشون خانواده دادم که چند شب بعدش برام یه بزمی برپا کردن که اگه بخوام راستشو بگم ، فراموشیشون رو شست و برد .
ولی خب همچنان از کادو خبری نبود
من کادو میخوام عاقا جااااان!!
به کی بگم آخه ؟
چجوری بگم ؟
توروخدا دست به دست کنید هر کسی منو دوست داره ، من هنوز هم میتونم کادو هاتون رو قبول کنم ، اصلا هر موقعی از سال من آمادگی گرفتن کادو دارم به جان خودم.
ولم کنید ، کادو ندهنده ها ، میخوام برم پستمو بنویسم بعدشم برم برای درد خودم اشک بریزم .
اگه بهم کادو ندادید اصلانم مهم نیس به جاش امروز این پست رو میذارم و کادو پیچش میکنم و با عشق به خودم تقدیم میکنم.
پست امروز مربوطه به یکی از ژانر های مورد علاقه من که براش میمیرم ، اونم موضوعی نیست جز چیزایی که مربوط به تاریخ و گذشته و خلاصه مستنده .
سعی کردم یه موضوع جالب براتون پیدا کنم که بعد از خوندنش خسته نشید و به من دشنام بدید ، پس تکون نخورید تا بگم داستان از چه قراره .
عاقاجان ، موضوع جالبیه چون منم نمیدونستم و بعد از خوندش کف و خون قاطی کردم .
شما فکر میکنید اجداد ما آدم ها چه ریختی بودن ؟
این یه موضوعیه که راجبش خیلی حرف ها زده شده ، و خیلی ها هم تو کف این موضوع هستند که دقیقا ماجراشون از چه قراره ، حالا من براتون اینجا میگم .
گایز شاید کرک و پر هاتون بریزه اما باید بگم که در این دنیای بی در و پیکر 7 نوع انسان وجود داشته که از همه لحاظ خیلی شبیه ما انسان های امروزی بودن.
این دوستانی که قبلا زندگی میکردن بنا به یه سری دلایل منقرض شدن .
اما خب میخوام براتون بگم که چجوری زندگی میکردن و چه مدلی درون غار هایی که انتن نداشت میتونستند بدون اینترنت زندگی کنند .
بریم سراغ معرفی دوستان، حالا اینجا از آخر میریم اول :
هاهاها چقدر متنوع
انسان های ماهر :
این داداشا بین 1٫4 و 2٫4 میلیون سال پیش زندگی میکردن .
دور از جون شماها این دوستان یه سری ویژگی هایی شبیه میمون های بزرگ داشتند و خیلی کمتر شبیه انسانها بودند.
شکل ظاهریشون هم اینجوری بوده :
دست های بلند ، وصورت هایی جلو اومده 😐
جالب اینجاست که اون ها توانایی استفاده از ابزار برای هدف های مختلف رو داشتند ، یعنی مثلا میدونستن اگه با چوب بزنند تو سر رفیقشون ، طرف میپاچه به درو دیوار .
انسان رودولفی:
این نوع از انسان ها حدود 1٫8 تا 1٫9 میلیون سال قبل زندگی میکردند.
داداش های دانشمند نتونستند فسیل های جمجمشون رو پیدا کنند و همین موضوع هم باعث شده ساختار فیزیکی نامعلومی داشته باشند .
مثلا کسی از قد و وزنون هیچ خبری نداره .
ولی خب انگار صورت های کشیده تری نسبت به ماها داشتند و مثل بقیه توانایی استفاه از ابزار رو داشتند .
انسان های راست قامت :
از 143هزار سال تا 1٫9 میلیون سال پیش زندگی میکردند .
رفتن کلی تحقیق کردن فهمیدن اونا اولین بار سرو کلشون از افریقا پیدا شده و در هندوستان ، چین،گرجستان، و جاوه ( نمیدونم کجاست ) پخش شدند .
قد اونا بین 1٫2 تا 1٫8 متر و وزن اونا 40 تا 68 کیلوگرم میرسید( یه چیزی شبیه شیلنگ حیاط ما )
پاهای بلند و دست های کوچیک به اونا کمک میکرد که از درخت ها راحتر برن بالا و سریع تر از ماها باشند
انسان های هایدلبرگی:
اونا حدود دویست هزار تا هفتصد هزار سال قبل زندگی میکردند .
البته در آفریقا .
قدشون 157 تا 175 سانتی متر و وزنشون حدود 50 تا 60 کیلو گرم بوده اون ها مغزی بزرگ تر از ما و صورتی صاف تر داشتند .
اون ها اولین گونه هایی بودند که یه جورایی برای خودشون خونه ساختن و پناهگاه داشتند . و از سرما و گرما در امان بودند . و جالب اینه که اونا خیلی خوب شکار میکردند.
انسان های فلورسی:
بین 17هزار تا 95 هزار سال قبل در اندونزی زندگی میکردند . قدشون حدود 1٫06
متر بود و مغز خیلی کوچیکی داشتند. حالا یه سریا میگن این سری از گونه های انسان ابزار های سنگی کوچیکی میساختند و از اونها برای شکار فیل های کوچیک استفاده میکردند .احتمالا بدن کوچیکی که داشتند شرایط بقا در جزیره ای کوچیک با یه سری منابع محدود رو براشون مهیا میکرد و دور هم حال میکردن .
نئاندرتال ها :
این دوستان نزدیک ترین گونه های منقرض شده بودند که خیلی خیلی به ماها شبیه بودند.
DNA اونها فقط 0٫12 درصد با ماها فرق داشته ، اون ها حدود 35 هزار تا 600 هزار سال قبل زندگی میکردند .
محل زندگیشون هم اروپا،آسیای مرکزی ،و جنوب غربی بودند.
انگار خیلی خر شانس بودن ، حیف شد منقرض شدند .
خلاصه کلی شبیه ما بودند.
انسان های خردمند :
انسان های خردمند ، بابا بزرگ و مامان بزرگ های ما هستند ، البته به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی منقرض شدند ، با این حال دور هم یه دوره ای زندگی میکردند و شکار میکردند و خوش بودند .
اونا میتونستند با خیلی از تغیرات زمین به خوبی مقابله کنند و علاوه بر شکار حیون خونگی و کلی گل وگیاه برای پرورش داشتند ، که تاریخ رو درست حسابی شخم زدند و کلی چیز ها رو مدیون اون ها هستیم .
قدیمی ترین فسیل هایی که شناخته شده در اتیوپی کشف شده ، اون ها میتونستند آتیش رو کنترل کنند و برای خودشون پناهگاه بسازند و جالب ترین نکته اینه که اون ها میتونستند غذا درست کنند ، اونم چیز های جور واجور 😐
اونوخت من یه املت رو به زور میپزم .
خلاصه این بود از داستان انسان های نخستین ، عاقا ، این موضوعات مخاطب های خاص خودشو داره ، اگه از این موضوع خوشتون نیومد به من چه !
جدا از شوخی ، برای خودم این سری از موضوعات خیلی جذابه و باعث میشه راجبشون بیشتر سرچ کنم و خلاصه کلی حال میده .
دیگه نگم براتون از علاقه خودم به داستان های تاریخی .
عاقاجان بهتون پیشنهاد میکنم اگه راجب این موضوعات علاقه دارید ، همین دور و اطراف بمونید من بازم قراره بیام و از این داستان های جالب انگیز بگم .
خب دیگه من برم ،بای
این بار در اوج خدافظی میکنم