ماهان شبکه ایرانیان

تغییر الگـوی کاریابی

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، در علم اقتصاد به تمامی افراد 10 ساله و بیشتر که شاغل یا بیکار جویای کار باشند، نیروی کار گفته می‌شود. نیروی کار از آن جهت که نیروی مولد محسوب می‌شود در رشد اقتصادی یک کشور، توجه به بهره‌وری نیروی کار و استفاده از توان این قشر باید مدنظر سیاستگذاران کلان قرار گیرد. درواقع اشتغال و بیکاری نیروی کار را می‌توان جزء متغیرهای اقتصادی قرار داد که تغییر در نرخ هرکدام، سایر متغیرهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. لذا طبق گفته صاحب‌نظران اقتصادی، مهم‌ترین رویکرد دولت‌ها در سیاستگذاری در بخش اشتغال باید به‌گونه‌ای باشد که رشد اقتصادی کشور را رقم بزند. اهمیت بهره‌بری از ظرفیت‌‌ها و پتانسیل‌های نیروی کار در یک کشور به‌حدی است که دولت‌ها در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، سیاستگذاری در ایجاد اشتغال پایدار را در اولویت سیاست‌های خود قرار می‌دهند و با ایجاد‌ انگیزه در نیروی کار، از ظرفیت این قشر در جهت رشد اقتصادی و دستیابی به سایر اهداف کلان اقتصادی استفاده می‌کنند. این در حالی است که سیاستگذاری در بخش اشتغال در ایران، طی سال‌های اخیر مسیر معکوسی را طی کرده تا آنجا که مطابق آمار، طی 10 سال اخیر روند مراجعه جویندگان کار به وزارت کار و مراکز دولتی برای یافتن شغل 50 درصد کاهش یافته است. این رقم را می‌‌توان این‌گونه تعبیر کرد که دولت از یک‌سو فرصت استفاده از 50 درصد از نیروی فعال و آماده به‌کار جامعه را از دست داده و از سوی دیگر ‌انگیزه نیروی کار برای پیدا کردن شغل و امید به مفید فایده بودن در جامعه را از بین برده است. در گزارش پیش‌رو، عوامل و دلایل کاهش میزان مراجعات جویندگان کار به مراکز دولتی و خصوصی مورد بررسی قرار گرفته است.

کاهش50 درصدی مراجعه به مراکز کاریابی‌دولتی

طبق آخرین آمار رسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی 10 سال اخیر تعداد مراجعه جویندگان کار به مراکز کاریابی دولتی و خصوصی 50 درصد کاهش داشته است. این آمار نشان می‌دهد در سال‌های 1386 و 1387 تعداد مراجعان به مراکز کاریابی دولتی و خصوصی برای یافتن شغل، سالانه حدود یک‌میلیون نفر بوده، در حالی که این رقم در سال 96 (آخرین آمار رسمی) به حدود 491 هزار نفر کاهش یافته است. اگر روند کاهش تعداد جویندگان کار طبق روال 10 سال اخیر ادامه پیدا کند، برآورد می‌شود این رقم در سال 97 به حدود 451 هزار نفر کاهش یابد. اما به‌واقع دلیل اصلی کاهش مراجعه تعداد جویندگان کار به مراکز دولتی و خصوصی چیست؟ آیا جمعیت جویای کار در کشور مسیر متفاوتی را برای یافتن شغل در پیش‌ گرفته‌اند؟ آیا این اتفاق، ماحصل نحوه سیاستگذاری‌های دولت در حوزه اشتغال است یا می‌تواند نشأت‌گرفته از ناامیدی جویندگان کار برای یافتن شغل باشد؟

 سهم 35 درصدی دوستان و آشنایان در اشتغالزایی!

جویندگان کار معمولا اقدامات و روش‌های مختلفی را برای یافتن شغل در پیش‌ می‌گیرند. براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال 97، حدود 35 درصد از اقدامات انجام‌شده برای جست‌وجوی شغل توسط جویندگان کار (بیکاران10 ساله و بیشتر) از طریق پرس‌وجو از دوستان و آشنایان انجام شده است. این شیوه طی پنج سال اخیر بیشترین سهم از نحوه یافتن شغل توسط جویندگان کار را به خود اختصاص داده است. مصداق بارز آن، مقایسه آمار سال‌های 96 و 97 است. به این معنا که در سال 96 تعداد جویندگان کاری که برای یافتن شغل به سراغ پرس‌وجو از دوستان و آشنایان رفته‌اند حدود دومیلیون و 950 نفر بوده اما در سال 97 بیش از  دومیلیون و 995 هزار نفر از جمعیت بیکار و جویای کار کشور برای یافتن شغل دست به دامان دوستان و آشنایان شده‌اند. (بیش از 14درصد رشد نسبت به سال 96) پس از این شیوه، ثبت‌نام یا پیگیری در مراکز خدمات اشتغال و دفاتر کاریابی غیردولتی با سهم 21‌درصدی، مسیر دوم جویندگان کار بوده است. درج آگهی در روزنامه یا مطالعه آگهی‌های استخدام، تماس با کارفرما، جست‌وجوی منابع مالی و امکانات برای شروع فعالیت خوداشتغالی نیز به‌عنوان گزینه‌‌های بعدی برای جویندگان کار در سال 97 مطرح بوده که هرکدام به ترتیب سهمی معادل 18.6، 15 و 6.5 درصدی در اقدامات انجام‌شده برای جست‌وجوی کار توسط بیکاران داشته است. اما اینکه جویندگان کار در سال 97 تا چه میزان موفق به یافتن کار از طریق راه و روش‌های مذکور شده‌اند را می‌توان در نتایج آمارگیری نیروی کار در فصل بهار سال جاری مشاهده کرد. نتایج آمارگیری نیروی کار بهار 98 نشان می‌دهد نرخ بیکاری در مقایسه با فصل مشابه سال قبل یعنی بهار 97 از 12.1 به 10.8 درصد کاهش یافته است. این رقم و قراردادن آن در کنار کاهش 50 درصدی تعداد مراجعه‌کنندگان به مراکز کاریابی دولتی برای یافتن شغل، به‌خوبی موید این نکته است که جویندگان کار از دولت به‌عنوان سیاستگذار اصلی در حوزه اشتغال ناامید شده‌اند و راه‌های جایگزین را که به‌نظر می‌رسد نتیجه مطلوب‌تری به همراه دارد ، انتخاب کرده‌اند.

 هر ساله 500 هزار نفر از پیداکردن شغل ناامید می‌شوند

 جمعیت کشور در سال 97 برای خانوارهای معمولی ساکن و گروهی، نزدیک به 81 میلیون نفر برآورد شده است. بررسی‌های آماری نشان می‌دهد حدود 53.9 میلیون نفر از جمعیت کشور در هیچ‌یک از دو گروه شاغلان و بیکاران قرار نگرفته‌اند. به این گروه، جمعیت خارج از نیروی‌کار گفته می‌شود. افراد زیر سن کار، بیماران ناتوان جسمی، شاغلان به تحصیل، کسانی که مسئولیت شخصی یا خانوادگی دارند و کسانی که از پیدا کردن کار دلسرد و ناامید شده‌اند جزء زیرمجموعه جمعیت خارج از نیروی کار قرار می‌گیرند. براساس آمار وزارت کار، در سال 97 بیش از 500 هزار نفر از کل جمعیت خارج از نیروی کار به‌واسطه ناامید شدن از یافتن شغل، در این مجموعه قرار گرفته‌اند. در بررسی جزئیات نیروی کار در فصل بهار سال 98 و مقایسه آن با مدت مشابه سال گذشته و فصل زمستان سال 97، چند نکته قابل‌توجه است؛ اول اینکه 47 درصد از جمعیت بیکار در زمستان سال 97 همچنان در بهار سال 98 بیکار باقی مانده‌اند. علاوه‌بر این 33 درصد از جمعیت بیکار در فصل بهار سال 97 نیز در بهار سال 98 بیکار مانده و 28 درصد نیز غیرفعال شده‌اند.

 دلایل کاهش مراجعه جویندگان کار

همان‌طور که گفته شد، اگر طبق روال 10‌سال اخیر روند مراجعات جویندگان کار برای یافتن شغل، روند کاهشی خود را ادامه دهد می‌توان برآورد کرد در سال 97 تعداد مراجعات به مراکز کاریابی دولتی و خصوصی به حدود 451 هزار نفر رسیده باشد. اگر این برآورد را ملاک قرار دهیم و به‌دنبال دلایل بروز این اتفاق باشیم، چند مولفه را باید مدنظر قرار داد. تا پیش از یک دهه اخیر، جویندگان کار برای یافتن شغل مناسب معمولا با ثبت‌نام در آزمون‌های ورودی مراکز دولتی یا مراجعه به مراکز خدمات اشتغال و کاریابی دولتی و غیردولتی و ارائه مدارک و مستندات مورد نیاز، تقاضای خود را برای فعالیت در حرفه مشخصی ارائه می‌دادند. آمارهای غیررسمی و گزارش‌های میدانی نشان می‌‌دهد به‌طور معمول، شرکت‌کنندگان در ‌آزمون‌های استخدامی دولتی پس از یکی، دو سال شرکت در آزمون و عدم موفقیت در آن از این شیوه کاریابی منصرف و به روش‌های دیگری رو می‌آوردند. هم‌راستا با این گروه افراد، آن عده از جویندگان کار که شیوه مراجعه و پرکردن فرم استخدام در شرکت‌ها و مراکز دولتی را انتخاب می‌کردند نیز ناامیدتر از گروه اول، مدت زمان زیادی را در انتظار پاسخ شرکت یا مرکز مذکور بیکار می‌گذراندند؛ چراکه در بیشتر مواقع روابط جای ضوابط را گرفته و اقوام و آشنایان برای شغل مورد نظر نسبت به غریبه‌ها ارجحیت داشتند. این امر میزان ناامیدی افراد جویای کار را نسبت به ادامه این فرآیند تشدید کرد و در نتیجه سال‌به‌سال بر جمعیت ناامید از کار که به‌اصطلاح جمعیت «سرخورده» نامیده می‌شوند، افزود.

این شیوه کاریابی در مقایسه با روش‌هایی که طی یک دهه اخیر برای پیدا کردن شغل مورد استفاده قرار می‌گیرد، یک شیوه سنتی محسوب می‌شود؛ اما در سال‌های اخیر و به‌دنبال گسترش فضاهای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و ورود انبوهی از استارتاپ‌ها، شیوه‌های کاریابی سنتی اندکی کنار گذاشته شد و به‌جای آن شغل‌های غیررسمی و فعالیت‌های مجازی منابع درآمدی قابل‌توجهی را برای قشر وسیعی از جویندگان کار ایجاد کرد؛ مشاغلی که به‌دلیل غیررسمی بودن، در طرح‌های آمارگیری نیروی کار مورد سنجش قرار نمی‌گیرد.

به این جمعیت باید شاغلان در بخش مشاغل ناقص را نیز اضافه کرد که طبق آمار حدود دومیلیون و 600 هزار نفر در سال 97 در مشاغل ناقص فعالیت کرده‌اند. مشاغل ناقص به مشاغلی گفته می‌شود که ساعت کاری‌ آنها کمتر از استاندارد تعریف‌شده باشد. درواقع افراد دارای اشتغال ناقص شامل شاغلانی هستند که به دلایل متعددی مانند ناامید شدن از پیدا کردن شغل، رکود اقتصادی یا هر دلیل دیگری کمتر از 44 ساعت در هفته کار می‌کنند، اما همواره خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته هستند. فعالیت افراد در حمل‌ونقل‌های اینترنتی را می‌توان نمونه بارزی از اشتغال ناقص برای اقشاری دانست که تنها منبع درآمد آنها از فعالیت در سرویس‌های اینترنتی است اما کمتر از 44 ساعت در هفته کار می‌کنند. طبق گزارش مرکز آمار ایران،10.8 درصد از جمعیت شاغل در کشور در سال 97 دارای اشتغال ناقص بودند در حالی که این سهم در سال 96 معادل10.5 درصد بوده است. درواقع میزان اشتغال ناقص در سال گذشته 0.3 درصد افزایش یافته است.

 نرخ مشارکت؛ 40.6 درصد شد

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی به تحلیل آمار نرخ بیکاری پرداخته و نوشته است: «یکی از دلایل کاهش نرخ بیکاری، کاهش نرخ مشارکت کشور طی این مدت است. طبق این گزارش، نرخ مشارکت اقتصادی کشور از 41.1 درصد در بهار 97 به 40.6 درصد در بهار 98 رسیده است.» این بررسی نتیجه‌گیری کرده است: «کاهش جمعیت بیکار به‌همراه کاهش نرخ مشارکت و جمعیت فعال و افزایش قابل‌توجه جمعیت غیرفعال در مردان و زنان نشان می‌دهد به علت نامساعد بودن وضعیت کار، افراد بیکار از جست‌وجوی کار دلسرد شده و از بازار کار خارج ‌شده‌اند.»

براساس تعریف نرخ مشارکت اقتصادی، این متغیر اقتصادی نشان‌دهنده آن است که «چه درصدی از جمعیت مشمول سن کار، از نظر اقتصادی فعال هستند. یا اینکه چه تعداد از افرادی که می‌توانند کار کنند واقعا کار کرده یا حداقل به‌دنبال شغل هستند. از سوی دیگر، نرخ بیکاری بیانگر آن است که چه درصدی از جمعیت نیروی کار هم‌اکنون بیکار هستند اما به‌صورت فعالانه به‌دنبال کارند.»

علم اقتصاد می‌گوید بالا بودن نرخ مشارکت اقتصادی به این معناست که از تعداد افرادی که توانایی کار دارند، تعداد افراد بیشتری توانسته‌اند شغل پیدا کنند یا اینکه کماکان ‌انگیزه‌ای برای پیدا کردن شغل دارند. اما وقتی نرخ مشارکت اقتصادی کاهش می‌یابد به این مفهوم است که امید و ‌انگیزه افراد برای پیدا کردن شغل کاهش یافته است. حال اگر همزمان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ بیکاری نیز کاهش پیدا کند، نمی‌توان این‌گونه تعبیر کرد که «به‌واسطه بهبود شرایط اقتصادی، نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده است» بلکه آنچه استباط می‌شود این است که مردم با توجه به شرایط اقتصادی، ‌انگیزه‌ و امیدی برای پیدا کردن شغل ندارند یا از یافتن شغل ناامید شده‌اند، چراکه نرخ مشارکت اقتصادی تابعی از انتطارات افراد جامعه است.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان