هشدار لوث شدن: نقد زیر حاوی مطالبی است که میتواند باعث لو رفتن داستان فصل دوم سریال «شکارچی ذهن»، از جمله پایان آن، شود.
«سریال شکارچی ذهن» Mindhunter از حال و هوای خشونتبار و غیردوستانهی کارهای دیوید فینچر بیبهره نیست و به قدری به زندان سر میزند تا انتظارات را برآورده کند. با این حال این سریال در فصل دوم تغییرات هوشمندانهای را به خود دیده است.
همچنین بخوانید:
من شب هستم I Am the Night، تد باندی و علاقهی مخفیانهی ما به روانیها
واضحترین (و ضروریترین) آنها تغییر قهرمان است. بیل تنچ، پلیس با احساس با نقشآفرینی هولت مککالانی، در کانون توجهات قرار گرفته و هولدن فورد همهچیزدان و مغرور را کنار میزند، که نقشآفرینی آن را جاناتان گراف بر عهده داشته است. این تغییر اولیه، تغییرات زیادی را منجر میشود، و تحلیل رفتارهای پژوهش محور که در فصل یک دیدیم به آزمودن میدانی در فصل دوم بدل میشوند. قاتل بیتیکی (با بازی سانی والیسنتی) باز سر و کلهاش در سریال پیدا میشود، اما این نه قسمت به بررسی اثرات موشکافی عمومی و مسائل سیاسی سیستماتیک بر لکهدار کردن انگیزههای والا میپردازند.
به طور خلاصه، فصل دوم «شکارچی ذهن» دربارهی نژادپرستی کورکورانهی پلیسهای سفیدپوست و طبقهبندی نژادی کورکورانه در سطح ملی میپردازد. و بر خلاف اینکه یک داستان تراژدی دیگر در مورد سیاهپوستان از دیدگاه یک سفیدپوست است، تماشای آن بسیار بسیار لذتبخش خواهد بود.
فینچر سه قسمت اول فصل جدید «شکارچی ذهن» را کارگردانی میکند. اندرو دامینیک دو قسمت بعدی، و کارل فرانکلین (کارگردان «شیطان در لباس آبی» و «بازماندگان») چهار قسمت آخر را کارگردانی کرده و نمایش رفتارهای خجالتآور نیروی پلیس سفیدپوست را با تصاویر دلخراشی به پایان میرساند.
صحنهای در این فصل وجود دارد که در آن هولدن به این باور میرسد که اگر به محل جنایتهای هولناک قاتل توجه ویژهای شود، او به آن محلها باز خواهد گشت. او تصمیم میگیرد که دو صلیب بلند و سفید در کنار راهی که برای تجمع یادبود در نظر گرفته شده، نصب کند. او سپس از مادرهایی که این تجمع را ترتیب دادهاند میخواهد که در کنار هر صلیب جمع شوند و دقیقهای سکوت کنند. اما وقتی که روند سفارش صلیبها به مشکلات و پیچیدگیهای قانونی میخورد، هولدن باید از داخل تجمع، در حالیکه یک صلیب سفید درخشان بر دوش خود دارد به سمت آن محل بدود.
تجمعکنندگان در سکوت تلاشهای او را با بیمیلی تماشا میکنند. زمانی که او صلیب را به بالای پلههای کلیسا میرساند، کسانی که قدم میزدند تقریبا به او رسیدهاند، و رهبر آنها کایل بل (با بازی جون کریل) میایستد و به ناجی سفیدپوست احمق که به تجمع ناب و التیامدهندهی او بیاحترامی کرده است، خیره میشود.
«شکارچی ذهن» در این فصل جدید عمیقتر، غنیتر، و تاثیرگذارتر است، و حتی از بررسی قاتلانی که جرمشان اثبات شده فراتر میرود. بیدلیل نیست که شخصیت ضدقهرمان آن در قالب اد کمپر یا درل جینی دویر نمیگنجد — آن قاتلها اعتراف کردند، اما ویلیامز هرگز اعتراف نکرد. او تا به امروز معصومیت و بیگناهی خود را حفظ کرده است، و حتی نویسندهی «شکارچی ذهن»، جان ای. داگلاس شواهدی را ارائه میکند که ارتباط ویلیامز را با تنها 11 قتل نشان میدهد.
وقتی هولدن و تنچ میبینند در راه جستجو و تحقیقشان چه چیزهایی را فدا کردهاند، شک تبدیل به گناه میشود. آهنگ راک پراگرسیو «گناه» از مرین فثفول در نماهای پایانی پخش میشود و روشن است که این مردان چه خطراتی را به وجود آوردهاند — و چه کسی دارد از آنها رنج میبرد.
این مطلب برگرفته از نوشتهی بن ترورس در وبسایت ایندیوایر است.
حال به بررسی نظرات سایر منتقدین میپردازیم:
جاشوا کلین Joshua Kline ؛ کلایدر Collider
پنهال و فینچر آگاهانه و هوشمندانه تصمیم گرفتند تا از رمانتیکسازی، یا اسطورهسازی قاتلهای زنجیرهای خودداری کنند. در عوض آنها طبیعت رقتانگیز و نابودشدهی قاتلها و زشتیهای خستهکنندهی زندگیشان را منعکس کردند — بیعدالتیهای کم اهمیت، خود فریبی، خودپرستی و توهم خودبرتربینی، و ناتوانی در مهارتهای اجتماعی. فصل دوم «شکارچی ذهن» در همین مسیر جریان دارد اما حس اضطرار نفسگیری به آن اضافه شده است که جای خالیاش در فصل اول به شدت احساس میشد.
نیک شگر Nick Schager ؛ دیلی بیست The Daily Beast
هراس خردکنندهای که از خیره شدن به پوچی و رسیدن به این باور که ممکن است هرگز نتوانید طبیعت و ماهیتش را درک کنید به وضوح در بازی گراف، تورف و مخصوصا مککالانی مشهود است. مککالانی بازی شگفتانگیزی از یک مرد درستکار اخلاقمدار به نمایش میگذارد، که تقلا میکند تا از خود و سلامت روانش در مقابل ظلمهای ناگفتنی محافظت کند. این تلاشی است که در فصل دوم «شکارچی ذهن» سختتر میشود، و تهدیدها سر از هر گوشهای و پشت هر در قفل نشدهای در میآورند.
الن سپینوال Alan Sepinwall ؛ رولینگ استون Rolling Stone
این سریال در فصل دوم خود همچنان بسیار جذاب و دلهرهآور است. اما اگر در داستان آن عمیق شویم و به تکنیکهایی که فورد، تنچ و کار توسعه میدهند دقت کنیم، «شکارچی ذهن» در نهایت به جایی ختم خواهد شد که سریالهای تلویزیونی و فیلمهای زیادی آنرا تا به حال پوشش دادهاند. در حالیکه این سریال در حال حاضر بسیار منسجم است، نشانههای بیشتری از تکراری شدن در آن نسبت به فصل قبل در سال 2017 به چشم میخورد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
0