زیمبابوه (رودزیای سابق) که روزگاری «انبار آذوقه آفریقا» نامیده میشد با بیکفایتیهای موگابه به فقیرترین کشور آفریقایی (حتی جهانی) تبدیل شد؛ بهگونهایکه نرخ تورم در این کشور به چند میلیون درصد رسید و اسکناس صد تریلیون دلاری حتی نیم دلار هم ارزش نداشت. «امرسون منانگاگوا»، رئیسجمهور فعلی زیمبابوه، در توییتی نوشت: «موگابه یک طرفدار آفریقا بود که عمرش را صرف قدرتمندسازی و آزادی مردم زیمبابوه کرد.» او در ادامه افزود: «رفیق موگابه یک تمثال آزادی و یک طرفدار آفریقا بود که حیاتش را صرف قدرتمند کردن و آزادسازی مردمش کرد و مشارکتهای او در تاریخ کشور و قاره ما هرگز فراموش نخواهد شد. ما امیدواریم روح او غرق در آرامش باشد.» گزارشگر رویترز میافزاید، در ماه نوامبر منانگاگوا اعلام کرد که موگابه در سنگاپور بستری شده و دیگر قادر به راه رفتن نیست اما علت بستری شدن و نوع بیماری او را مشخص نکرد. مقامها اغلب میگفتند او بهخاطر آب مروارید چشمش درحال مداواست اما سخنی از سرطان پروستات او به میان نیاوردند. سال گذشته گمانهزنیهایی درخصوص وخامت وضعیت جسمانی موگابه و مراجعات مکرر او به سنگاپور به منظور انجام معالجات و درمان منتشر شد.
موگابه کیست؟
رابرت موگابه که زاده رودزیای سابق است، در سال 1963 پایهگذار جنبش «اتحاد ملی آفریقای زیمبابوه» موسوم به «زانو»(ZANU) بود که بهعنوان جنبش مقاومتی علیه حاکمیت استعمارگرانه بریتانیا در آن منطقه فعالیت میکرد. این جنبش در ادامه در کشور تازهتاسیس زیمبابوه تبدیل به حزب حاکم «اتحاد ملی آفریقای زیمبابوه-جبهه میهنپرست» یا به اصطلاح حزب «زانو-پیاف» شد؛ حزبی که تا زمان استعفای موگابه از قدرت در سال 2017 تحت رهبری وی قرار داشت. موگابه در سال 1980 نخستوزیر کشور تازهتاسیس جمهوری زیمبابوه شد و هفت سال بعد از آن به ریاستجمهوری این کشور رسید؛ ریاستجمهوری که تا سال 2017 ادامه پیدا کرد. به نوشته رویترز، موگابه در مسیر هدایت کشورش به سوی استقلال و جدایی از بریتانیا در سال 1980، به «قهرمان آزادیبخش آفریقا» و «قهرمان آشتی نژادی» معروف شده بود. اما طعم قدرت چنان شیرین بود که این «قهرمان آزادیبخش آفریقا» به «قهرمان ویرانگر زیمبابوه» تبدیل شد. نیویورکتایمز نیز در گزارش 6 سپتامبر به قلم «الن کوول» در جملهای به نقل از موگابه نوشت: «او مردی بود که گفته بود زیمبابوه مال من است.»
رابرت موگابه در جریان مبارزه علیه دولت نژادپرست این کشور رهبری گروهی از چریکهای مسلح چپگرا را در دست داشت. پس از استقلال، او از محبوبیت فراوانی در میان مردم برخوردار بود و اقدامات او در گسترش امکانات درمانی و آموزشی استقبال فراوانی را در داخل و خارج از کشورش در پی آورد. موگابه در دوران حضورش در قدرت با استراتژی مشت آهنین حکمرانی میکرد. اگرچه او تلاش میکرد با برگزاری انتخاباتهای مناقشهبرانگیز (که بعضا از سوی مخالفان با اتهام وقوع تقلب همراه میشد) به قدرتش مشروعیت بخشد اما این مشروعیت هرگز بهکار او نیامد. در دوران حضور موگابه در قدرت مردم این کشور شرایط اقتصادی سختی را تجربه کردند و این کشور با تورمهای نجومی دست به گریبان بود. موگابه در سال 2000 کمپینی را برای خلع ید کشاورزان سفیدپوست در زیمبابوه از اراضیشان به راه انداخت و در ادامه این اراضی را به سیاهپوستان زیمبابوه برگرداند هر چند این کمپین او منجر به وقوع یک قحطی شد.
موگابه پس از مستقر شدن در قدرت بنای بدعهدی گذاشت. مخالفان یکی یکی یا زندانی، یا سر به نیست یا تبعید میشدند. شرایط به سویی رفت که او در داخل و خارج منفور شد. موگابه به خودکامهای تبدیل شد که با جوخه مرگ رقبا و مخالفان سیاسی خود را از صفحه روزگار محو میکرد. مشخصه دوران حکمرانی او به نوشته گزارشگر رویترز، «تقلبهای انتخاباتی»، «ویرانی اقتصادی»، «محو مخالفان» و «مشت آهنین» بود. موگابه روزگاری گفته بود که «دارای مدرک در خشونتگری است». با این توصیف، «دیوید کولتارت»، سناتور اپوزیسیون و وکیل که مخالف موگابه بود، به تمجید از او میپردازد و میگوید: «او در زیمبابوه برای خودش غولی بود و میراث مثبت و پایدار او همانا نقشی بود که وی در پایان دادن به برتری اکثریت سفید و توسعه آموزش برابر برای تمام زیمبابوهایها داشت.»
خبرگزاری فرانسه نیز در توصیف موگابه مینویسد: «موگابه در دهه 1970 در ابتدا در کسوت یک زندانی سیاسی سابق در کشور رودزیا، زیمبابوه سابق، تحت حاکمیت اقلیت سفیدپوست ظاهر شد، اما پس از به قدرت رسیدن در نزدیک به چهار دهه حکومت، تمام مخالفان سیاسی خود را سرکوب کرد و اقتصاد این کشور را به ویرانی کشاند. در سال 2015، تورم در کشور تحت حاکمیت موگابه بهجایی رسیده بود که یک اسکناس صد تریلیارد دلاری زیمبابوه حتی نیم دلار آمریکا نیز ارزش نداشت.» در هر حال، این «قهرمان ویرانگر زیمبابوه» در سال 2017 مجبور به ترک قدرت شد. در نوامبر 2017 موگابه تحت فشارهای حاکمان ارتش در 93 سالگی مجبور به استعفا شد. در نامهای منسوب به موگابه که در پارلمان زیمبابوه قرائت شد آمده است: «تصمیم من برای استعفا داوطلبانه بوده و ناشی از نگرانی من نسبت به رفاه مردم زیمبابوه و تمایلم برای اجرای یک انتقال قدرت غیرخشونتآمیز و آرام در کشورم بوده است.»
موگابه یکی دیگر از دلایل استعفای خود را «سن و سال» و «سلامتی» خود عنوان کرده بود. گزارشگر رویترز میافزاید: قرار بود پس از کنارهگیری موگابه همسرش «گریس» جانشین او شود. همسرش هم چهره چندان محبوبی نیست. ارتش از این میترسید که گریس موگابه «آشتیناپذیر» اگر به ریاستجمهوری برسد، موجب خواهد شد که اپوزیسیون در انتخابات عمومی برنده شوند و در نهایت، نفوذ ارتش در سیاست و اقتصاد محدود شود. این بود که ارتش نفع خود را در کنار گذاشتن موگابه دید. موگابه استعفای اجباری خود را محکوم کرد اما این استعفا موجی از شادمانی و پایکوبی در میان جمعیت 13 میلیونی این کشور را به وجود آورد. مردم کنارهگیری اجباری او را «اقدامی تحقیرآمیز» که برخاسته از خیانتهای او بود تلقی میکردند. با این حال، برکناری او نتوانست اقتصاد فروپاشیده و تورم چند میلیون درصدی در این کشور را مهار کند.
در هر حال، فساد و سوءمدیریت دولتی در دوران موگابه به بروز بحران اقتصادی منجر شد که وی آن را به وجود زمینداران سفیدپوست نسبت داد. موگابه در واکنش به این بحران، به مصادره اراضی و تقسیم آن عمدتا در میان هواداران خود و بدون توجه به کارآیی آنان پرداخت. بیکفایتی این افراد در استفاده از این اراضی باعث شد که زیمبابوه به کمک خارجی وابسته شود. در سالهای آخر حکومت موگابه، زیمبابوه با بحران عمیق اقتصادی و مهاجرت گسترده مردم این کشور به خارج برای کار و کسب درآمد و همزمان، کاهش کمکهای خارجی بهخاطر سیاستهای دولت این کشور مواجه بود. همزمان، رئیسجمهوری با اتکا به امکانات گسترده حزب حاکم و تشکیلاتی امنیتی، فشار بر مخالفان و منتقدان را افزایش میداد. با کنارهگیری اجباری موگابه، امرسون منانگاگوا، معاون رئیسجمهوری که توسط موگابه منزوی شده و به خارج رفته بود سمت ریاستجمهوری را در دست گرفت. گفته میشود گروههایی از مردم در زیمبابوه با شنیدن خبر درگذشت موگابه شادمان شده و با خودروها در خیابان به بوق زدن پرداختند.