در این میان یک روزنامه پرتغالی حتی بدش نیامده تعداد گلهای دایی را کم کند و به این ترتیب او را 107 گله معرفی کرده! با این وجود حتی بدون این دستکاری هم پیشبینی چندان سختی نیست که رونالدو رکورد دایی را بشکند. کریس در حال حاضر 34 ساله است و هیچ نشانهای از نشیب و نقصان در عملکرد او دیده نمیشود. پرتغال در حضور او درگیر مسابقات مقدماتی یورو 2020 شده و هنوز چهار مسابقه دیگر از این مرحله باقی مانده؛ از جمله دو بازی با لوکزامبورگ و لیتوانی که هر دو در خاک پرتغال برگزار خواهد شد! به علاوه روشن نیست رونالدو تا چه زمانی به حضور در مسابقات ملی ادامه خواهد داد. یوفا اخیرا لیگ ملتهای اروپا را هم سازماندهی کرده که به افزایش مسابقات معتبر قاره سبز کمک میکند. در کنار همه اینها، بازیهای دوستانه هم هستند که با توجه به فواصل نزدیک کشورها در اروپا، امکان حضور حداکثری در آنها برای رونالدو فراهم است. تمام این صغری و کبریها را چیدیم که یادآوری کنیم اگر اتفاق خاصی رخ ندهد رونالدو به زودی رکورد علی دایی را خواهد شکست. باکی هم نیست. رکوردها برای شکسته شدن هستند و چه بسا اصلا عبور از آنها باعث یادآوری دوبارهشان شود.
وقتی لیونل مسی بعد از چند دهه رکورد بیشترین گل زده در یک سال میلادی را شکست، تازه همه دنیا یادشان آمد چنین رکوردی وجود داشته و در اختیار گرد مولر آلمانی بوده است. حالا هم نزدیک شدن رونالدو به رکورد دایی و مخصوصا موفقیت احتمالی او در عبور از این حد نصاب باعث خواهد شد اسم فوتبال ایران و اسطوره همیشگیاش دوباره سر زبانها بیفتد و البته که هیچ چیز از این ارزشمندتر نیست. سوژه این مطلب اما چیزی غیراز اینهاست؛ اینکه چرا در همه سالهای طولانی تلاش دایی برای ثبت این رکورد، ارزش این مساله از سوی بسیاری از منابع داخلی درک نشد و این افتخارآفرینی، شور و شوق متناسب با خودش را به همراه نیاورد؟ واکنش امروز رسانههای پرتغالی را ببینید. عطش آنها برای ثبت این حد نصاب به نام کشورشان را در نظر بگیرید و البته آن را با فضای حاکم بر فوتبال ایران در نیمه اول دهه 80 مقایسه کنید؛ آن روزها که آخرین گلهای ملی علی دایی و حرکت سینهخیز او به سمت عبور از آمار فرانس پوشکاش عموما با هجو و تمسخر یا در خوشبینانهترین حالت ممکن، تصغیر و بیاعتنایی مواجه میشد.
علی دایی دائما متهم میشد به اینکه رکوردش را با گلزنی مقابل تیمهای ضعیف آسیایی نظیر گوام و مالدیو فراهم کرده، در حالی که از این قبیل رقبای بسیار ضعیف، در فوتبال اروپا هم فراوان یافت میشود. بد نیست بدانید کریستیانو رونالدو 36 گل از 93 گل ملیاش را برابر لتونی، ارمنستان، آندورا، لیتوانی، جزایر فارو، استونی، لوکزامبورگ، آذربایجان، قبرس و قزاقستان به ثمر رسانده است. به این ترتیب بیش از 38 درصد گلهای ملی رونالدو و از جمله همین چهار تای سهشنبهشب جزو گلهایی بودهاند که اگر مشابهش در ایران به ثمر میرسید، واکنشی جز تمسخر به همراه نمیآورد. البته که دایی هم از این دست گلها دارد، اما نسبت ضعیفکشی او از رونالدو کمتر است. کاپیتان و مهاجم پیشین تیم ملی ایران اندکی بیش از 31 درصد از گلهایش را برابر مالدیو، سریلانکا، نپال، تایوان، لائوس، گوام، تاجیکستان و قرقیزستان به ثمر رسانده است. باز بد نیست بدانید سنمارینوی اروپایی با رتبه 211 آخرین تیم رنکینگ فیفا است و لیختناشتاین و مالت با رتبههای 181 و 182 پایینتر از مالدیو آسیایی قرار دارند؛ تیمی که در رتبه 152 جهان قرار گرفته است. از بین قربانیان محبوب رونالدو هم مثلا لتونی و لیتوانی در ردههای 130 و 134 دنیا، حتی پایینتر از فیلیپین و ترکمنستان ایستادهاند!
دیگر اتهام دایی در سالهای منتهی به رکوردشکنی هم اشتیاق او برای حضور حداکثری در مسابقات ملی بود، حالا اما نگاهی به آمار نشان میدهد دایی برای زدن 109 گلش، در 149 بازی ملی حاضر شده، در حالی که رونالدو همین حالا هم 93 گلش را در 160 بازی به ثمر رسانده است. اشتیاق رونالدو برای بازی در تیم ملی کشورش به پشتکار و انگیزه تمامنشدنی او تعبیر میشود، در حالی که عطش دایی به زیادهخواهی و حتی باندبازی او ربط داده میشود. اینکه میگویند «مرغ همسایه غاز است» پر بیراه نیست؛ مثلا در چنین موردی!