شناسه : ۱۷۲۷۵۴۴ - شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۹
نگاهی به زندگی کاری مردی با ۷۴سال سابقه فعالیت اقتصادی
رازهای ثروتمندی مرحوم اسدالله عسگراولادی از زبان خودش
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، اخبار فراوانی پیرامون
ثروت عسگراولادی منتشر می شد تا جایی که یک دهه قبل نام وی را در
فهرست پولدارترین تاجران ایرانی قرار دادند.
وی البته هیچ گاه از صحبت درباره زندگی شخصی اش امتناع نمی کرد. به صراحت درباره راه پولدار شدنش سخن می گفت و البته جوانان را همواره به کوشش و کار و تلاش دعوت می کرد. وی که به تاجری متشرع شهرت داشت، وقتی درباره شکل کار کردنش توضیح می داد، می گفت که هیچ گاه از بانکی وام نگرفته است و هیچ گاه نیز بیش از یک هفتم سرمایه اش را به کسی نسیه نمی دهد چرا که فکر ورشکستگی را می کند. تاجر ایرانی که بر خودروی آخرین سیستم سوار می شد و در خیابان فرشته زندگی می کرد، قیمت زیره در جهان را تعیین می کرد. وی در کار تجارت پسته، زیره، بادام و خرما. اسدالله عسگراولادی به گفته خودش در سن 12 سالگی وارد بازار شد و تا آخرین روزهای زندگی نیز کار کرد . به این ترتیب از سال 1324 به شکل حرفه ای وارد بازار کار شده است.
عسگراولادی از زبان خودش
درباره زندگی شخصی اش گفته است: من اسدالله عسگراولادی هستم و سال 1312 در تهران متولد شدم. خانوادهام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل پدرم پیشهوری بود و مغازه عطاری داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن 12 ـ 13 سالگی کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شبها درس. پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایی که فرصت داشتم به دانشکده اقتصاد هم میرفتم چون ساختمانهای دانشکده مقابل هم بود. گاهی سر کلاسهای دانشکده حقوق هم میرفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشکدهها آزاد بود و مثل امروز کنترل و حراست هم در کار نبود. کارم را از صفر شروع کردم. اولین حقوقی که در دوره شاگردی گرفتم روزی 2 ریال بود که میشد ماهی شش تومان. تلاشم شبانهروزی و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت 53 تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایی سر محل به قیمت 70 تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال 1327 است. تا سال 1334 کارمند بودم و در یک شرکتی کار میکردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقهمند شدم اما پول نداشتم. تنها داراییام خانهای بود که در خیابان شهید مصطفی خمینی به مبلغ 5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگی میکردیم. اولین ماشینم که در سال 1333 خریدم یک فولکس به مبلغ 5900 تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار میخریدم و بین نانوا و بقال توزیع میکردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانی رفتم که کارت بازرگانی بگیرم، اما سنم اقتضا نمیکرد. چون حداقل باید 24 ساله میبودم.
چرا زیره را دوست داشت؟
نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون میتوانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلی مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمیرود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جای من بنشیند. 25 سال بعد جای او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجرهای به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال(این مصاحبه در سال 1390 انجام شده است) در همین رشته هستم. زیره سبز را بسیار دوست داشتم. چون هم سرمایه کمی میخواست و هم قیمتش ارزان بود. از کار در داخل خوشم نمیآمد میخواستم صادرات داشته باشم. کار را در سال 1336 و از صفر با صادرات زیره شروع کردم و قسطی پنج تن زیره خریدم. اولین مشتریام در صادرات سنگاپور بود. با تمام دنیا از طریق اتاقهای بازرگانیشان مکاتبه کردم و دنبال خریدار گشتم. اولین معاملاتم با نیویورک سال 1330 شروع شد. نیویورک از دیرباز تاکنون بورس زیره بوده و هست. کوشش کردم و سفرهایم شروع شد و روزی رسید که دیکته کننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبهای نبود که بازار ادویه نیویورک که زیره هم زیرمجموعه آن است باز شود و نرخ شرکت من ـ حساس ـ روی میز نرود و معاملات شروع بشود. اما سالهای واقعا سختی بود. در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگی بود و پول سنگینی میخواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوشحساب بودم به من نسیه میدادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج میفروختم و پولش را میگرفتم. این هنر خوشحسابی من عامل موفقیت من در بازار پسته بود. سال 1343 اولین انبارم را در خیابان تختی تهران خریدم و کارخانه زیره حساس را در مشهد تاسیس کردم که هنوز هم هست، هر سال که سودی میبردم انبار و دفتر و خانه و ملک میخریدم. در سرای امید که روزی درآن حجره قسطی خریده بودم تمام دفاتر همسایه را خریدم.
فرشته زندگی میکنم
بعدها البته در مصاحبه هایش از میزان ثروتش نیز سخن گفته است. وی تایید می کند که در فرشته زندگی می کند و سال ها قبل، وقتی پراید بیست میلیون تومان بود، می گفت اگر پراید بیست میلیون می ارزد من حق دارم بنز 90 میلیونی سوار شوم.
سال گذشته در گفتگویی با یک روزنامه درباره ثروتش گفته بود: «بعضیها میگویند من هفتمین فرد ثروتمند ایران هستم حتی بعضی دیگر میگویند چهارمین ثروتمند ایرانی هستم. اما من هفت هزارمین ثروتمند هم نیستم.»برخی به وی لقب ثروتمندترین مرد ایران را داده بودند اما توضیحات وی درخصوص ثروتش همواره جذاب و خواندنی بود.
وی گفته است: در تمام تهران یک انبار دارم، یک دفتر کار دارم و یک خانه. البته قیمتشان بالاست. خانهام خیابان فرشته است. انبارم بزرگترین انبار تهران است. اینها را دارم اما نمیتوانم بگویم این افسانهسازیها (درباره ثروتم) درست است
سرمایهگذار نه سرمایهدار
اسدالله عسگراولادی در همان مصاحبه اضافه میکند: «من سرمایهدار نیستم. ولی سرمایهگذار هستم. پول دارم ولی نه به آن اندازه که میگویند. غنی هستم، ثروتمند نیستم. ولی محتاج به کسی هم نیستم. در تمام تهران یک انبار دارم، یک دفتر کار دارم و یک خانه. البته قیمتشان بالاست. خانهام خیابان فرشته است. انبارم بزرگترین انبار تهران است. اینها را دارم اما نمیتوانم بگویم این افسانهسازیها (درباره ثروتم) درست است. هیچوقت هم جلوی قاضی نایستادهام. نه محاکمه شدهام نه کسی را پای میز محاکمه کشاندهام. اگر طلبکار بودم یا گرفتهام یا بخشیدهام. به هر حال من تکاثر ثروت ندارم. »
سال 1390 نیز در گفتگویی درباره میزان ثروتش گفته بود: من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانههایم است. اولین خانهام را 5600 تومان، دومی را 33 هزار تومان، سومی را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمی را 500 هزار تومان و پنجمی را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند. اکثر این خانهها را هنوز دارم آنها را اجاره دادهام و هیچ یک را نفروختهام. وجوهات شرعی و ... مالیاتهایم را دادهام. هرگز با دارایی چانه نمیزنم. انفاق میکنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه میسازم و خدا به من کمک کرده است. من هیچ مالی در خارج کشور ندارم. فقط دفاتری در هامبورگ، دبی و لندن دارم که دفاتر تجاریام هستند. من افتخار میکنم که میلیاردر هستم. همان خانه 5600 تومانی امروز بیش از 5/1 میلیارد تومان میارزد. پس میلیاردر شدن کاری ندارد. خانهای که 140هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان میارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر 1300 متر مساحت دارد و حساب کنید چقدر میارزد. چرا بگویم گدا هستم؟