به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، دونالد ترامپ 73 ساله در حالی دولت خود را به نیمه عمر در دور اول رسانده که در سطح بینالمللی هیچچیز سر جای خودش نیست. آشوب و آشفتگی در تکتک پروندههایی که دونالد ترامپ میگفت آنها را با راه و روش خودش در کوتاهترین زمان ممکن به نفع کاخسفید حل و فصل میکند به چشم میخورد. منطقه غرب آسیا بیشترین هرج و مرجها را در این دو سال و نیم تجربه کرده است. در حالی که اروپا به اضافه چین و روسیه تلاش میکنند با حفظ توافق هستهای با ایران منطقه غرب آسیا را از فرورفتن در بحرانی دیگر نجات بدهند، متحدان امریکا در منطقه تمام تلاش خود را در مسیر معکوس به کار گرفتهاند.
در چند روز اخیر باز هم حمله از یمن به اهدافی در عربستان سعودی، فضا را برای دو مساله آماده کرده است: 1- سناریوسازی امریکا و متحدانش برای اتهامزنی به ایران به دلیل فعالیتهای منطقهای و 2- تلاش دوباره عربستان برای ائتلافسازی علیه ایران.
عربستان سعودی که قرار بود در چند هفته کار حوثیها در یمن را یکسره کند قریب به چهارسال است که در این کشور زمینگیر شده اما به جای تندادن به راهکاری منطقهای برای پایان دادن به بحران انسانی در یمن همچنان دست و پا زده و بیشتر غرق میشود. ریاض که از ابتدا با توهم خودساخته حضور تمامقد ایران نظامی و سیاسی ایران در یمن برای مقابله با عربستان وارد این جنگ شد اکنون تلاش میکند در آخرین تقلاهای نافرجام، هزینهای بر ایران نیز تحمیل کند. از نگاه سعودی تحمیل این هزینه ممکن نیست مگر از جیب ایالات متحده امریکا.
اعلام مواضع متناقض از تریبون توییتر
حمله به تاسیسات نفتی عربستان که بامداد شنبه با ده حمله پهپادی به دو هدف مشخص صورت گرفت به بهانه تازه ایرانستیزی عربستان و امریکا تبدیل شده است. در حالی که حوثیهای یمن مسوولیت این حملات را برعهده گرفتهاند، برخی وزرای کابینه دونالد ترامپ مانند وزیر خارجه و وزیر انرژی ادعا میکنند که کار، کار ایران بوده است. دونالد ترامپ که فعلا درگیر پرونده هستهای و مذاکرات با ایران است در دو روز گذشته تلاش کرده از متحد سنتی خود در مواجه ادعایی با ایران دفاع کند اما همزمان با مقصر اعلام کردن مستقیم ایران، مقابله با تهران را به مسوولیتی برای امریکا تبدیل نکند. از آنجا که جهان قریب به سه سال است از توییتر رییسجمهور امریکا متوجه تصمیمهای سیاسی واشنگتن میشود، دونالد ترامپ در چند توییت تلاش کرد تکلیف واشنگتن با جدال جدید میان عربستان و ایران را مشخص کند. وی که روز شنبه با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در این باره گفتوگوی تلفنی داشته، نوشت: «خطوط نفت عربستان سعودی هدف حمله قرار گرفته. ما میدانیم کار چه کسی بوده، در صورت تایید موضوع، آماده اقدام نظامی هستیم، اما منتظریم عربستان سعودی نظر خود را درباره اینکه به باور آنها چه کسی عامل این حمله بوده بگوید و اینکه تحت چه شرایطی اقدام خواهیم کرد.» در این توییت چندخطی دونالد ترامپ جملات را به گونهای کنار هم قرار داد که حافظ سیاست ابهامآفرینیاش باشد و اتفاقا تحلیلهای متفاوت از این توییت نشان داد که موفق هم بوده است. برخی از خبرنگاران امریکایی با انتقاد از این توییت ترامپ ادعا کردند که وی با جمله «آماده اقدام نظامی پس از اعلام نتیجه تحقیق عربستان هستیم» به نوعی امریکا را به سرباز آماده باش عربستان تبدیل کرده است. با اینهمه پرهیز ترامپ از قید نام ایران در این توییت قابل تعمیم به تحلیل دیگری هم هست. دونالد ترامپ در این توییت برخلاف وزیرخارجهاش ایران را مقصر نشناخت و توپ اعلام مقصر و عامل پشت صحنه را به زمین عربستان سعودی انداخت. بدینترتیب اگر عربستان سعودی مدرکی درباره دخالت ایران در حمله به آرامکو دارد باید ارایه بدهد و همزمان با ارایه آن مسوولیت مقصر معرفی کردن ایران و تبعات هرگونه حمله نظامی احتمالی چه محدود و چه نامحدود به ایران را هم بپذیرد. این در حالی است که عربستان در این سالها سیاست تحریک امریکا برای اقدام نظامی علیه ایران را در پیش گرفته و تمایلی ندارد شخصا و راسا در این مسیر وارد شود. بنابراین میتوان گفت که دونالد ترامپ نوعی از زیرکی را در توییت اول خود به نمایش گذاشته است.
ترامپ در توییت دیگری بدون مقدمه ادعا کرد که گزارشهای رسانهای مبنی بر آمادگی وی برای دیدار بدون پیششرط با ایرانیها دقیق نیست. وی نوشت: «رسانههای دروغین میگویند من مایلم با ایران ملاقات کنم، «بدون پیششرط». (طبق معمول!) این یک خبر نادرست است.»
به نظر میرسد که ترامپ در توییت دوم با اشاره به اسم ایران تلاش کرده تلویحا میان رد مذاکره بدون پیششرط با ایران و حمله به تاسیسات نفتی عربستان ارتباطی ایجاد کند اما نه ارتباطی به سبک و سیاق وزیر خارجهاش که هزینه سیاسی و نظامی هم بر واشنگتن تحمیل کند. با اینهمه توییت دوم دونالد ترامپ، خبرنگاران، تحلیلگران و اهالی فضای مجازی را به سمت راستیآزمایی اظهارات ترامپ سوق داد. بسیاری از کاربران در فضای مجازی به سخنان هفته گذشته (10 سپتامبر) مایک پمپئو استناد کردند که گفته بود رییسجمهور ترامپ آماده ملاقات با همتای ایرانی بدون پیششرط است. البته این توییت دونالد ترامپ در 24 ساعت گذشته بیشتر تحتتاثیر توییتهای وی درباره حمله به تاسیسات نفتی عربستان قرار گرفت و شاید در چند روز آینده تحلیلهای بیشتری درباره تغییر نظر او پیرامون مذاکره بدون پیششرط با ایران نوشته شود. توییتهای ترامپ درباره حمله به تاسیسات نفتی عربستان باز هم ادامه داشت و وی عصر روز گذشته به وقت تهران در توییترش نوشت: «ما در چند سال گذشته، عملکرد خوبی در بخش انرژی داشتیم (ممنون آقای رییسجمهور!)، ما انرژی را صادر میکنیم و هماکنون تولیدکننده درجه یک انرژی در جهان هستیم. ما به نفت و گاز خاورمیانه (غرب آسیا) نیازی نداریم و در حقیقت نفتکشهای بسیار اندکی در آنجا داریم، اما به همپیمانان خود کمک میکنیم!»ساعتی پس از این توییت، ترامپ دوباره اظهارنظر خود را آپدیت کرده و نوشت: «به یاد دارید، وقتی که ایران پهپاد [امریکایی] را ساقط کرد آگاهانه گفت که این پهپاد داخل حریم هوایی آنها بود، در حالی که اصلا نزدیک حریم هوایی آنها نبود. با آنکه میدانستند این روایت دروغ بسیار بزرگی است بهشدت بر سر آن پافشاری کردند. حالا میگویند که ارتباطی با حمله به عربستان سعودی نداشتهاند. خواهیم دید.»
تقسیم تقصیر بدون سند و مدرک
به نظر میرسد که سناریوهای امریکا برای مقصر جلوه دادن ایران و تلاش برای مبهم نگاه داشتن واکنش امریکا باز هم در حال تکرار است. این چندمین بار در دو سال و نیم گذشته است که ترامپ چنین رویکردی را در پیش میگیرد. امریکای ترامپ و عربستان سعودی پیش از این تلاش برای محکوم کردن ایران به دلیل فعالیتهایش در یمن در صحن شورای امنیت را هم امتحان کردند که ره به جایی نبرد. پس از آن وجود پهپاد امریکایی در خاک ایران در تیرماه جاری و هدف قرار گرفتن آن توسط ایران، شاهد همین سناریوی مبهم ماندن واکنش امریکا بودیم. با توجه به زمان اندکی که از انجام حملات گذشته، امکان اعلام نظر دقیق و بدون خط و ربط سیاسی درباره عاملان این حمله عملا وجود ندارد اما به نظر میرسد که برخی در امریکا چندان هم اعتقادی به پیشبرد کار با نتیجه تحقیقات ندارند. نخستین این افراد مایک پمپئو بود که اتهامزنی بیاساس وی به تهران در نخستین ساعات وقوع این حمله، صدای کشورهایی چون چین و روسیه و همچنین بسیاری از سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان امریکا را بلند کرده است. منتقدان پمپئو وی را به جنگافروزی متهم میکنند و هشدار میدهند که وی همصدا با عربستان به دنبال تحمیل هزینهای بر امریکا است که در حقیقت نتیجه سیاستهای ضدایرانی دونالد ترامپ در دو سال و نیم گذشته بوده است. پس از وقوع این حملات، برخی در دولت ترامپ با طرح این ادعا که حمله از خاک یمن صورت نگرفته، تلاش کردند پای عراق را به بازی باز کنند. نخستین جرقه این ادعا را هم خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام امریکایی زد که ادعا میکند حمله از طرف جنوب یعنی یمن نبوده بلکه از طرف غرب- شمال غربی انجام شده است. با توجه به این فضاسازیها، عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق با مایک پمپئو رایزنی تلفنی داشت که عمده بحث در این تماس تلفنی، حمله به تاسیسات آرامکو بوده است. در این تماس تلفنی، عادل عبدالمهدی اعلام کرد که ماموریت عراق، حفظ امنیت و ثبات، دوری از هر گونه اقدام تنشزا و عدم اجازه برای استفاده از خاک خود علیه کشور همسایه، برادر یا دوست است. پمپئو نیز در این گفتوگو اعلام کرد که اطلاعات آنها موید بیانیه دولت عراق برای عدم استفاده از خاک خود در این حمله است.
در همین راستا، «ترکی المالکی» سخنگوی ائتلاف سعودی علیه یمن در سخنانی درباره حمله آرامکو، اظهارات مقامات یمن درباره حمله پهپادی به دو پالایشگاه «خریص» و «بقیق» از خاک این کشور را رد کرد. براساس گزارشی که اسکای نیوز منتشر کرد، ترکی المالکی ادعا کرده که نتایج اولیه تحقیقات حکایت از آن دارد که حمله به آرامکو از اراضی یمن انجام نشده است. وی در ادامه بدون ارایه مدرکی مستند و مستدل ادعا کرده که تسلیحاتی که در حمله به آرامکو مورد استفاده قرار گرفته، ایرانی است.
بازی خطرناک تندروها در غرب آسیا
حمله به تاسیسات نفتی آرامکو که حوثیهای یمن مسوولیت آن را پذیرفتهاند مانند تکهای جدید است که به پازل بحران در منطقه غرب آسیا اضافه شده است. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در لجبازی عیان حاضر به نشستن پای میز مذاکره با حوثیهای یمن و پایان دادن به 4 سال جنگ و خونریزی نیست. همزمان در یمن جایی جز بدن بیرمق غیرنظامیان نمانده که عربستان و نیروهای ائتلاف به رهبری سعودی نشانه نگرفته باشند. عربستان از حمله به یمن درست مانند دخالت در تقویت نیروهای شبهنظامی در سوریه به دنبال تضعیف ایران بود که این هدف با هیچ متر و معیاری محقق نشده است. از سوی دیگر در حالی که عربستان گرفتار جنگ یمن بود ایران با 6 عضو دایم و غیردایم شورای امنیت به توافق هستهای دست یافت و این توافق به حصر سیاسی ایران پایان داده و ایران را از بازیگری که جامعه جهانی به دروغ بخشی از بحران در سوریه و یمن میخواند به بخشی از راهحل تبدیل کرد. شکلگیری ابتکار آستانه میان ایران، ترکیه و روسیه و مذاکرات 4 کشور اروپایی با ایران درباره یمن هر دو پس از برجام و با پشتوانه برجام آغاز شد و این مراجعه به ایران برای حلوفصل پروندههایی که عربستان در آنها گیر افتاده بود خشم سعودی را دو چندان کرد. برهمین اساس بود که عربستان سعودی به محض حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، وزیر خارجه وقت را برای خوشخدمتی به واشنگتن فرستاد تا بتواند از همان ابتدا بازی خود با ایران را در دولت جدید امریکا پیش ببرد. ترامپ تشنه پول بیشتر در ازای قراردادهای گزاف خرید تسلیحات به همبازی خوبی برای عربستان تبدیل شد؛ هرچند که این همبازی به مرور نقاب از چهره برداشت و ادامه اتحاد با ریاض را منوط به قراردادهای بیشتر و بیشتر کرد. شاید خروج امریکا از برجام در میانمدت تحقق رویایی بود که محمد بن سلمان همواره در سر داشت اما این رویا زمانی کامل میشد که خروج امریکا از برجام به از هم پاشیده شدن شاکله توافق هستهای و بازگشت قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران منتهی شود. در حالی که محمد بن سلمان زیر فشار بینالمللی ناشی از قتل روزنامهنگار سعودی در کنسولگری عربستان در ترکیه و همچنین اتهام جنایت علیه بشریت در یمن قرار داشت، مترصد فرصتی بود که ایران با پایان برجام یا تمامی پروندههای منطقهای را واگذار کند یا وارد جنگی با امریکا شود. خروج امریکا از برجام نه تنها این خواب ریاضنشینها را تعبیر نکرد بلکه انتظارهای دونالد ترامپ و تندروهای مشوق وی در دو سال و نیم گذشته را هم محقق نکرده است. هرچند ایران روند کاهش تعهدات برجامی را آغاز کرده اما هنوز نه تنها از اجماع بینالمللی علیه ایران خبری نیست بلکه بازماندگان در برجام که هرکدام وزنهای در شورای امنیت با حق وتو هستند تمام تلاش خود را برای بازگرداندن ایران به اجرای کامل توافق و حفظ آن به کار گرفتهاند. از سوی دیگر نه ادعاها درباره فعالیتهای هستهای ایران که از سوی اسراییل مطرح میشود و نه سناریوسازیها درباره ناامن شدن خلیجفارس توسط ایران به شکلگیری اجماع مدنظر سعودی علیه ایران منتهی نشده است. حتی اگر روایت سعودیها و همراهان آنها در کاخ سفید درباره دخالت ایران در حمله به آرامکو را هم بپذیریم سوال این است که آیا این روایت به معنای اعتراف به شکست سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران نیست؟
پیشبینیناپذیر بودن دونالد ترامپ به اضافه ذهن تاجرمسلک او عملا گمانهزنی درباره واکنش احتمالی وی به حمله به تاسیسات نفتی سعودی را سخت کرده است. از سوی دیگر ترامپ تا حدودی به راهکار فرانسه برای کاهش تنش با تهران چراغ سبز نشان داده یا حداقل به گفته برخی منابع در کاخ سفید با مشاور امنیت ملی سابقش یعنی جان بولتون بر سر ایده کاهش تحریمهای ایران در ازای مذاکره چندجانبه جر و بحث کرده است. در چنین شرایطی سوال اصلی این است که آیا ترامپ از گزینه نظامی ولو محدود علیه ایران یا همپیمانهای ایران در منطقه استفاده خواهد کرد؟ دونالد ترامپ یک بار اوایل تابستان جاری از فشار دادن دکمه سبز برای آغاز منازعه نظامی با ایران به دلیل هدف قرار گرفتن پهپاد امریکایی توسط ایرانیها سر باز زد. اینبار آیا رییسجمهور امریکا حاضر است در حالی که به گواه توییتش نیازی به نفت سعودی ندارد و حتی میتواند بازار نفت را هم تا مدتی از حیث قیمت مدیریت کند، به نیابت از عربستان منازعه نظامی با ایران را رقم بزند؟ در پاسخ به این سوال هم باز رفتارهای متناقض ترامپ در دو سال و نیم گذشته ارایه یک پاسخ واحد یا طرح یک احتمال قوی را سخت میکند. برخی تحلیلگران میگویند ترامپ در حوزه دیپلماسی به یک توفیق نیاز دارد و نه یک شکست یا گرفتار شدن در جنگی آنهم با ایران آنهم در منطقه پربحران غرب آسیا که در آن شاید آغازگر جنگ تو باشی اما پایاندهنده به آن تو نخواهی بود. بر این اساس این گروه به پرهیز ترامپ از منازعه ولو محدود نظامی با ایران رای میدهند و اعتقاد دارند که هیاهوی سعودی و شعلههای آتشی که آرامکو را در بر گرفت اینبار هم نمیتواند وسوسه جنگ را در ترامپ زنده کند. در آنسوی میدان اما تحلیلگرانی نشستهاند که عبارت «آماده شلیک» در توییت ترامپ را مصداق جنگی میدانند که در نگاهی سنتی روسای جمهوری امریکا در دور نخست دولت خود به آن نیاز داشتند تا شاید پیروزی در انتخابات برای بار دوم را تضمین کنند. البته که بسیاری از تحلیلگران شخصیت ترامپ را متفاوت با روسای جمهور قبلی میدانند و همچنان اعتقاد دارند که وی اگر هم به دنبال جنگی با ایران باشد ترجیح میدهد آن جنگ را سعودی با اسلحه امریکایی پیش ببرد و نه سرباز امریکایی به نیابت از منافع سعودی. مجموعه تحولات در چند روز آتی نشان میدهد که آیا پس از سیاستهای فشار حداکثری و فریب حداکثری، ترامپ و متحدانش در منطقه، تن به تنش حداکثری آن هم در قالب نظامی با ایران میدهند یا خیر.