ماهان شبکه ایرانیان

او حسن یزدانی است؛ مردِ مردانِ مرد

کتاب کشتی را باید مثل «حسن یزدانی» خواند. دقیق و عمیق و کاربردی و هدفمند. حسن، خوب خوانده و خوب‌تر فهمیده و بهتر از همه امتحان پس می‌دهد. حسن، فهمیده است، اول درس این کتاب قطور «عاشقی» است وکدام عاشق است که در جست‌وجوی عاشقانه خود سر از پا بشناسد و برای رسیدن به معشوق دودوتاچهارتا کند و به سود و زیان بیندیشد؟

روزنامه اعتماد - صدرالدین کاظمی: در یک نگاه کلی به عملکرد تیم کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی در تیم ایران همان کسانی موفق به کسب مدال شدند که پیش از مسابقات از آن‌ها انتظار می‌رفت. در این بین فقط رنگ مدال‌ها متفاوت بود. کسی رنگ مدالش بهتر بود و دیگری نه. به هر صورت این‌ها امید‌های درجه اول ما بودند برای کسب مدال. یعنی اینکه تیم ایران روی سه تا چهار مدال حساب می‌کرد که آن‌ها رسیده است.

البته کادر فنی گمان نمی‌کرد که حسن یزدانی به این راحتی صاحب مدال طلا بشود. در وزن یزدانی، چون تیلور امریکایی نبود خواسته یزدانی خیلی زود محقق شد. در مورد کریمی هم باید به این نکته اشاره کنم که شانس بزرگ او این بود که با کشتی‌گیر امریکایی هم گروه نشد. چون در حال حاضر تنها کسی که می‌تواند در مقابل کریمی ایستادگی کند و برنده شود - آن هم به خاطر نوع گاردش که گارد مخالف کریمی است - همین کاکس امریکایی است. در مبارزات قبلی این دو نفر هم همین اتفاق افتاد. یک ضعف اساسی در کشتی کریمی وجود دارد که یا نمی‌خواهد برطرفش کند یا برای برطرف کردنش دیر شده است.

مردِ مردانِ مرد، رخش را زین کرد

به جز یزدانی و کریمی که راهی فینال شدند، دو کشتی‌گیر دیگر ما هم باید راهی فینال می‌شدند. هم در 61 و هم در 57. همین نوع نگاهی که به کشتی وجود دارد، یعنی گره‌هایی که در سبک مبارزه این کشتی‌گیران وجود دارد و قصدی برای برطرف کردن‌شان نیست، باعث شد که این دو نفر نتوانند به فینال برسند و از شانس کسب مدال طلا دور شوند. شما می‌بینید که کشتی‌گیر ما یعنی رضا اطری نماینده روسیه را حتی تا نزدیک به خاک کردن هم می‌برد، اما نمی‌تواند کارش را تکمیل کند و می‌بازد و به طبع آن در رده‌بندی هم شکست می‌خورد.

در 61 کیلوگرم هم احسان‌پور باید می‌برد؛ اگر این «باید» را جدی می‌گرفت کشتی‌گیر ما. ولی باید بپذیریم که ما هم مشکلات و گره‌های کوری در کشتی‌گیران‌مان داریم که این گره‌ها بیشتر برمی‌گردد به آموزش. این گره‌ها در میدان‌های سخت و تقابل با رقبای قدر خودشان را نشان می‌دهند. حتی حسن یزدانی هم از این قضیه دور نیست. شما یادتان هست که یزدانی در مقابله با حریف قدری مثل تیلور درست در همان نقاطی که مشکل آموزشی وجود دارد، همان نقاطی که ملکه ذهن کشتی‌گیر شده بود، شکست خورد.

درباره غیبت حریف حسن یزدانی در فینال، باید گفت اینکه یک کشتی‌گیر در فینال کشتی نگیرد، واقعه نادری نیست. این امر گاهی ناشی از اختلاف سطح است و گاهی واقعا ناشی از مصدومیت است. کسی که در اثر سطح کیفی پایین‌تر ترجیح می‌دهد در فینال کشتی نگیرد، طبیعتا باید مصدومیت را بهانه کند. به نظرم کشتی‌گیر هندی می‌ترسید سریعا کشتی را 10 بر صفر ببازد و اقتدار ناشی از رسیدنش به فینال زیر سوال برود، و به همین دلیل قید حضور در کشتی فینال را زد. حریف هندی حسن یزدانی، قبل از فینال در دیدار سرگروهی یک کشتی خیلی سنگین داشت و آن مسابقه را برد و شاید ترجیح می‌داد پایان کارش در این مسابقات، همان برد به یاد ماندنی در مبارزه‌ای سنگین باشد.

اما در خصوص عملکرد بهنام احسان‌پور در این مسابقات؛ به نظرم احسان‌پور باید طلا می‌گرفت، چون همه چیز بر وفق مرادش بود. تقریبا 90 درصد حریفانش چپ‌گارد بودند که باب طبع احسان‌پور هستند. تقریبا کمتر حریف چپ‌گاردی می‌تواند احسان‌پور را شکست دهد. تخصص بهنام، گرفتن گارد چپ است. او حاجی علی‌اف آذربایجانی را هم سه، چهار سال قبل در جام جهانی به دلیل چپ‌گارد بودن شکست داد. در همین مسابقات، حریف روسی هم که بهنام را با نتیجه 2 بر 2 شکست داد، چپ‌گارد بود. بهنام در آن مسابقه تعلل کرد. او به جای اینکه دو بار اقدام به زیرگیری کند و یک بار حریفش را در خاک بنشاند، باید پنج بار زیرگیری می‌کرد.

در این صورت او قطعا ادریس‌اف روسی را هم می‌برد، چون شیوه کشتی گرفتنش بر کشتی با پای چپ متمرکز است و با تسلط خاصی از عهده حریفان چپ‌گارد برمی‌آید. بهنام‌پور فرصت بسیار ارزشمندی را برای کسب مدال طلای جهانی از دست داد. اگر چه مدال برنز تا حدی او را خوشحال کرد، ولی می‌توانست به فینال برسد. بهنام‌پور در کشتی با حریف خطرناک آذربایجانی‌اش در دور سوم مسابقات، یکی دو اشتباه مهلک داشت. او هر وقت سربیرون زیر گرفت، کنده‌اش کشیده شد، ولی هر جا که سرتو زیر گرفت، توانست حریف را از پا دربیاورد. این همان گره‌های تکنیکی است که می‌گویم همچنان در تیم ما وجود دارد.

یکی از کشتی‌گیران ما که گفته می‌شود فراتر از حد انتظار ظاهر شده است، امامی است. با این حال باید بگویم که امامی دو سال است که باید به اینجا می‌رسید. نگاه کنید به جدولی که امامی در آن حضور داشت. امامی غیر از بردن هیچ کار دیگری نمی‌توانست انجام دهد. حتی امامی نباید مقابل کشتی‌گیر قزاقستانی می‌باخت. او در شرایطی بود که باید به فینال می‌رسید و در مبارزه با حریف روس عیارش را مشخص می‌کرد.

مردِ مردانِ مرد، رخش را زین کرد

حریفانی که با امامی کشتی گرفتند در حد و اندازه‌ای نبودند که امامی را با این کلاس و سبک کشتی اذیت کنند. البته که امامی باید سال گذشته هم صاحب مدال جهانی می‌شد و حتی خیلی زودتر در 65 کیلو به مدال جهانی می‌رسید. البته گفته می‌شود که امامی مقابل کشتی‌گیر قزاق با اشتباهات داوری صعود به فینال را از دست داد. در مورد این باید بگویم که من با انتقاداتی که از داوری می‌شود موافقم، اما بیشتر موافق این هستم که کریمی نباید 6 امتیاز مقابل حریف از دست می‌داد. بیشتر باید به آن طرف قضیه نگاه کنیم.

به هیچ وجه کشتی‌گیر قزاق در قواره‌ای نبود که 6 امتیاز از کشتی‌گیر ما به دست آورد. برای ایمان آوردن به حرف من کافی است فینال این کشتی‌گیر قزاق با حریف روسی را ببینید که به چه راحتی 14 امتیاز از دست داد. یعنی دادن 6 امتیاز خیلی بزرگ‌تر است تا مواخذه کردن داوران. البته که داوران ضعف داشتند، ولی ضعف بزرگ‌تر را باید در امتیازاتی که امامی داد، پیدا کنیم. فرض کنید آن دو امتیاز هم می‌دادند و کشتی‌گیر ما برنده می‌شد. ولی آیا گره‌های کشتی امامی باز می‌شد؟ ما باید این مشکلات را برطرف کنیم تا در آینده یک قهرمان جهان از امامی بسازیم.

در مورد حذف شده‌های تیم هم باید به این نکته اشاره کنم که در 74، 79 و 125 کیلوگرم نباید هیچ انتظاری داشت. رضا افضلی در 74 کیلوگرم کشتی‌گیری است که 6 سال قبل در جهانی حاضر بود و خیلی راحت حذف شد. در این مدت هم افضلی هیچ پیشرفتی نداشته است. در این وضعیت طبیعی است که در این وزن که هر روز مدعیان جدیدی به خودش می‌بیند، نتوانیم کاری را از پیش ببریم. کاملا مشخص است که ما یک سرمایه‌گذاری بیهوده انجام می‌دهیم به صرف اینکه مسابقات انتخابی برای ما اهمیت دارد.

یعنی با یک بهانه درست یک کار غلط انجام می‌دهیم. در 125 کیلوگرم هم نماینده ما توانش در همین حد بود. وقتی ضعف‌های تکنیکی‌اش را می‌بینیم این مساله واضح می‌شود. حتی برد محبی مقابل حریف امریکایی‌اش باید خیلی مهم جلوه داده شود. این در حالی است که هر لحظه محبی می‌تواند شکست بخورد. به دلیل اینکه در تکنیک خیلی ضعیف است. مخصوصا در تکنیک اصلی که زیرگیری است، محبی هیچ مهارتی ندارد. اینجاست که یک کشتی‌گیر درجه اول مثل طا‌ها آکگل و گنو پتراشویلی می‌توانند به راحتی بر چنین حریف‌هایی غلبه کنند. حتی کشتی‌گیران درجه دویی مثل خوتسیانوسکی هم می‌توانند محبی را در یک کشتی نزدیک ببرند. در 97 کیلوگرم به نظرم شعبانی از نظر روحی هنوز به آن حد و اندازه از تکامل نرسیده بود.

شعبانی وقتی نگاه می‌کند به الیکادزه که 12 -10 سال بزرگ‌تر از خودش است و همان حریفی است که بر رضا یزدانی در دوران اوجش غلبه کرده بود، از نظر روحی دچار افت می‌شود. در حالی که اودیکادزه بعد از برد شعبانی نشان داد که دیگر کشتی‌گیر قابل اعتنایی نیست. حتی اگر مدال جهانی هم بیاورد باز هم اتفاقی است. چون این سبک از کشتی در کشتی روز دنیا خریدار ندارد. همان طور که اسنایدر هم به دلیل ضعف‌های بدنی و تکنیکی در حدی نیست که غیر قابل شکست باشد؛ بنابراین شعبانی به آن درجه ذهنی که لازمه حضور در مسابقات جهانی است، نرسیده بود. شعبانی تنها چند روز قبل از اعزام به مسابقات جهانی در لیست تیم ملی قرار گرفت.

امیرمحمد یزدانی، اما می‌تواند یک امامی دیگر در کشتی ایران باشد. او کشتی‌گیری است که به نظر می‌رسد در آینده و در اوزان 70 و 74 کیلوگرم به شکوفایی برسد. یزدانی را باید آنجا ببینیم و اگر مربیان ما عاقل باشند باید خیلی زود او را به کلاس بالاتر هدایت کنند. آن جسارتی که در کشتی یزدانی دیده می‌شود به نظر راه‌گشاست. ایران نیاز به چنین کشتی‌گیرانی دارد. مثل امامی، امیر یزدانی، حسن یزدانی. این‌ها کشی‌گیرانی هستند که وقتی می‌آیند روی تشک رو دارند. یعنی درنده‌اند و تهور مبارزاتی دارند.

در نهایت بحثی که باقی می‌ماند این است که اگر پرویز هادی و رضا یزدانی به مسابقات جهانی اعزام شده بودند شانس مدال داشتیم یا نه؟ در این رابطه باید بگویم که در 125 حتما شانس داشتیم. چه با پرویز هادی چه با کمیل قاسمی. در سنگین وزن کشتی‌گیری که بتواند به پا برسد و 6 دقیقه بجنگد می‌تواند صاحب مدال شود. در حال حاضر کسانی که شانس کسب مدال در سنگین‌وزن را دارند از دو نفر بیشتر نیست.

مردِ مردانِ مرد، رخش را زین کرد

یعنی همین طا‌ها آکگل و گنو پتراشویلی. امروزه هم که بر طبق قوانین جدید این دو کشتی‌گیر هر کدام در یک سمت جدول قرار می‌گیرند و با این فرض که ما حتی به یکی از این دو نفر هم ببازیم می‌توانیم مدال برنز را به دست آوریم و البته قبلا هم این دو نفر را شکست داده بودیم. در 97 کیلوگرم هم وقتش رسیده است که دیگر به آینده نگاه کنیم. با تمام احترامی که برای یزدانی قائلم فکر می‌کنم دوران سرمایه‌گذاری روی جوانان رسیده است.

کتاب کشتی را باید مثل «حسن یزدانی» خواند. دقیق و عمیق و کاربردی و هدفمند. حسن، خوب خوانده و خوب‌تر فهمیده و بهتر از همه امتحان پس می‌دهد. حسن، فهمیده است، اول درس این کتاب قطور «عاشقی» است وکدام عاشق است که در جست‌وجوی عاشقانه خود سر از پا بشناسد و برای رسیدن به معشوق دودوتاچهارتا کند و به سود و زیان بیندیشد؟

حسن، با قلبش کشتی می‌گیرد و هر راه ناهموار و هر رقیب قدری را با عشقش پشت سر می‌گذارد و البته مثل فرهاد شهرتش را می‌برد.

می‌گفت:‌ ای دوست ما را مترسان ز دشمن

ترسی ندارد سری که بریده است

آخر مگر نه، مگر نه.

در کوچه عاشقان گشته‌ام من.

کار او روی تشک مبارزه، فقط بردن و باختن نیست، حتی اجرا و نمایش فن و بند کشتی هم نیست که نوعی لذت بردن و لذت بخشیدن و نوعی تدریس عملی کتاب کشتی است.

حسن، فقط کشتی‌گیر ممتاز، تکنیسینی تمام‌عیار و هنرمندی قابل نیست که خواسته یا ناخواسته، معلمی تاثیرگذار، کشتی‌گیری مولف و سرمشقی برای دیگران هم هست؛ از آن انسان‌هایی که وقتی نیستند هم انگار هستند و وقتی می‌روند تاثیر خود را تا ابد در روح و ذهن وحافظه دوست و دشمن باقی می‌گذارند؛ مثل تختی، حبیبی، موحد، سیف‌پور، جوادی، رسول خادم و...

در «نورسلطان» قزاقستان هیچ کشتی‌گیری به تاثیرگذاری و البته کوبندگی او کشتی نگرفت. حتی پتریاشویلی گرجستانی، عبدالرشید سعداله‌یف روس، کاکس امریکایی و... و البته او بود که از زیبایی‌های نفس‌گیر کشتی و از اصالت و سبک کشتی ایرانی دفاع کرد.

با چنین دفاع جانانه‌ای به همه یاد داد چگونه باید کشتی گرفت. چگونه باید عاشقانه مبارزه کرد و چگونه باید نترس و جنگجو و شجاع باقی ماند. شاید درس‌های او بتواند به یاد همه بیاورد نتیجه کشتی را روی تشک رقم می‌زنند و برای فرار از زیر بار شکست و سقوط به استقبال شکست و سقوط نمی‌روند و آسمان را به ریسمان نمی‌بافند.

حسن یزدانی، اگر در تدریس و آموزش همین درس فاخر به همه ارکان کشتی و در ترویج فن و صنعت شریف مبارزه متهورانه و رو به جلو کوشیده باشد شایسته هر تمجید و تحسینی است.

گردِ گردان گرد

مردِ مردان مرد

شیربچه مهتر پولادچنگ آهنین‌ناخن

رخش را زین کن

ماندگی نپذیر

خستگی نشناس...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان