درکتب فقهی جهاد را به دو قسم تقسیم می کنند: جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی یا به تعبیر دیگر جهاد تدافعی و جهاد تهاجمی. بین وجوب دفاع و وجوب جهاد ابتدایی از نظر فقها تفاوت است و آن این است که در جهاد ابتدایی گفته اند شرط وجوب، حضور امام معصوم است. البته همه فقها این را نگفته اند. ولی بسیاری از فقها اینطور گفته اند که اگر امام معصوم حضور نداشته باشد جهاد ابتدایی واجب نیست ولی در دفاع چنین شرطی وجود ندارد، یعنی اگر کشور اسلامی مورد هجوم قرار گرفت، دفاع یک امر ضروری است ولو اینکه امام معصوم هم نباشد[1]
امام خمینی در کتاب کشف الاسرار،که از اولین کتب سیاسی و اجتماعی ایشان در دهه 1320، محسوب می شود، دراین باره می نویسد: «در اسلام دو گونه جنگ است که یکی را جهاد می گویند و آن کشور گیری است، با شرطهایی که برای آن شده است، و دیگری جنگ برای استقلال کشور و دفع اجانب از آن است. جهاد که عبارت از کشور گیری و فتح ممالک است، پس از آن است که دولت اسلامی با وجود امام یا به امر امام تشکیل شود و در این صورت اسلام بر تمام مردان که به حد بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک، که از افراد اجانب است، نباشند؛ واجب کرده است که برای کشورگیری حاضر شوند... . و اما قسم دوم از جنگ اسلامی که به نام دفاع اسم برده شده و آن جنگیدن برای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است، به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نائب امام نیست و کسی ازمجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد، بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکم اسلام از کشور اسلامی حفاظت کنند و استقلال آن را پا برجا نمایند.[2] پس آنچه در زمان غیبت امام معصوم مورد اشکال است کشورگشایی و جهاد ابتدایی است و حفظ استقلال کشور اسلامی و دفع تجاوز اجانب، مشروط به وجود امام معصوم یا نائب خاص او نیست.
به دلایل متعدد و غیر قابل انکار، جنگ ایران و عراق، از طرف رژیم بعث عراق بر ایران تحمیل شد و رزمندگان و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای دفع تجاوز دشمن به دفاع برخواستند ، از جمله دلایل متجاوز بودن رژیم بعث عراق لغو قرار داد 1975م الجزایر و پاره کردن آن توسط شخص صدام در مقابل چشم همگان بود. این قرار داد که موجب توقف درگیری ها و جنگهای مرزی ایران و عراق شده بود، در تاریخ 15/12/53 (1975م) بین دو کشور منعقد گردید و مانعی بر سر راه تجاوز طرفین به همدیگر و محترم شمردن مرزهای هم بود. این قرارداد یک سند رسمی بین المللی بود که به تصویب مجالس دو کشور رسیده و در دفتر سازمان ملل متحد ثبت شده بود. رژیم بعثی عراق به سرکردگی صدام با لغو یک طرفه قرارداد الجزایر، کلیة معاهدات بین المللی را زیر پا گذاشت و هجوم گسترده ای را به خاک ایران شروع کرده و این اقدام به عنوان گویاترین سند آغازگر جنگ در پرونده رژیم بعثی ثبت است.[3] امام راحل در زمینه شروع جنگ و دفاعی بودن آن می گوید: «جنگ ما دفاع است و هجوم نیست، و جنگ دفاعی از تکلیفهای شرعی و وجدانی است»[4] و همچنین می فرماید: «این جنگ دفاعی است والا ابتدائاً که اگر این مسائل نبود ایران به هیج جا نظر نداشت الان هم ندارد»[5] برای فهم دیدگاه امام خمینی (ره) در رابطه با ادامه جنگ، باید گفته ها، مواضع و عملکرد ایشان در طول مدت جنگ بررسی شود. به تحقیق می توان گفت که امام از ابتدا تا پایان جنگ بر حالت دفاعی تأکید داشتند و سعی می کردند تمامی اقدامات رزمندگان در این راستا قرار گیرد. ایشان از همان ابتدای جنگ بر صلح عادلانه که موجب احقاق حق جمهوری اسلامی شود، تأکید داشتند. امام در اولین روزهای جنگ و در شرایطی که هنوز عراقیها در حال پیشروی هستند و معلوم نبود که قوای اسلام آنها را در کجا متوقف خواهند کرد، شرایط خود را برای پایان جنگ و اهداف نهایی خود برای ادامه دفاع را بیان می نمایند، ایشان در تاریخ 28/7/59 یعنی کمتر از یک ماه از شروع تجاوز عراق، خطاب به هیئت های صلح می گویند: «بر ما و شما و همة مسلمین واجب است که او را سر جایش بنشانید و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده، از او مطالبه کنید. ما دعوا با کسی نداریم، لکن خسارات ایران را مطالبه می کنیم»[6] در جای دیگر می فرماید: «ما حاضریم صلح کنیم، ولی نمی شود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت. اسلام هم چنین اجازه ای را نمی دهد»[7]
امام در تاریخ 19/11/59 طی سخنرانی درجمع سفراء، دیپلماتها و وابستگان نظامی کشورهای خارجی مقیم ایران می گویند: «...اگر قدرت گرفتن همةدنیا را هم داشته باشیم، بنا، بر این، نیست، دستور این نیست و برنامه اسلامی این نیست که تجاوز کنیم، لکن یک وجب از مملکت خودمان هم نخواهیم به دیگران داد و صدام را به جای خود نشانده ایم و بعد هم بیشتر می نشانیم»[8] امام بعد از گذشت چند سال از شروع جنگ نظر کارشناسان نظامی را جهت ورود به خاک عراق جهت دفع حملات توپخانه ای و از بین بردن ماشین جنگی عراق و وادار کردن عراق به صلح عادلانه، می پذیرد. ایشان در این باره می گویند: «الان هم که وارد شدیم در خاک عراق برای دفاع است نه برای چیز دیگر، بیایند آن ها کارها (شرایط صلح عادلانه) را انجام بدهند، ما فوراً بر می گردیم، نه بصره را می خواهیم، بصره برادر ماست»[9] می توان گفت امام از ابتدای جنگ لزوم عقب نشینی از مرزها،تعیین متجاوز و پرداخت غرامت را با قوت و قاطعیت هرچه تمامتر بعنوان تنها شروط ایران جهت ترک مخاصمه اعلام می نمایند. در واقع قطعنامه 598 با الهام از شروط مذکور و در شرایط تهاجم غیر قابل مهار ایران تدوین گردید. حملات رزمندگان اسلام برای تنبیه و وادار کردن صدام و رژیم بعث به صلح عادلانه و بالا بردن قدرت چانه زنی مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی انجام می پذیرفت. شرایطی را که امام اعلام کرد درعین سادگی و قوت تا پایان جنگ تغییر ناپذیر باقی ماند و بعدها بشکل قطعنامه مذکور اعلام و به عنوان یک سند غیر قابل انکار تاریخی ثبت گردید.[10] امام خمینی با قبول قطعنامه 598، صلح را پذیرفتند و طی پیامی در تاریخ 29/4/1367 فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوة دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم... من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم»[11]
به نظر می رسد برای درک بهتر پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 و بویژه فراز مذکور، باید به حوادث سال آخر و ماههای پایانی جنگ توجه کرد، به عبارت دیگر باید با قرار دادن گفتار در متن واقعیت، مسئله را مورد ارزیابی قرار داد. برخی از آن حوادث عبارتند از: حضور مستقیم امریکا در جنگ، تبلیغات فراگیر جهانی مبنی بر جنگ طلب بودن ایران، حمله شیمیایی گسترده به شهرهای ایران توسط رژیم عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو امریکایی و سکوت جهانی در برابر جنایت های صدام و... که تفصیل و تحلیل این حوادث در آن مقطع زمانی و تأثیر آنها بر روند جنگ از حوصله این نوشتار خارج است. شاید بتوان گفت، از آن جهت قبول قطعنامه 598 برای امام خمینی (ره) از زهر کشنده تر بود که پس از چند سال دفاع قهرمانانه و تقدیم صدها شهید و جانبار، ملت ایران مصمم شد که متجاوز لجام گسیخته ای را که پایبند به بدیهی ترین اصول انسانی نبود با دفاع نظامی سر جای خود بنشاند، چنانچه در پیام امام هم به این موضوع اشاره شده است (من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوة دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم) لکن مشاهده می کنند که ابر قدرتها با سوء استفاده از قوانین بین المللی برای نجات متجاوز متفقاً و به طور علنی به صحنه می آیند و با عوام فریبی و تبلیغات دروغین شعار صلح طلبی را با حضور ناوگان های جنگی در آبهای منطقه سر می دهند، و با سلب دفاع مشروع از ملتی مظلوم می روند که زمینه بین المللی را برای مجازات او به جای ظالم آماده کنند.
هر چند امام راحل با تغییر شیوة دفاع از نظامی به فرهنگی و سیاسی، دشمنان را خلع سلاح و تلاش چند ساله ملت شهید پرور را حفظ می کند و این با توجه به شرایط ایجاد شده برای ملت و کشور ما نتیجه مطلوبی بود اما از آن جهت زهر می نوشد که دنیای استکبار با تمامی اذنابش برای نجات متجاوز تحت لوای سازمانهای بین المللی به صحنه می آید و مانع از تفهیم پیام خیرخواهی ملت ایران به گوش مردم جهان می شود ، زیرا امام به عنوان مصلحی آگاه و روشن ضمیر، توسعه آتش تجاوز را در آینده می دید که چگونه انسانها و کشورهای دیگر را در خود می سوزاند و اشغال کویت توسط رژیم عراق و کشتار مردم بی گناه عراق و کویت در سال های بعد، تا حدودی پرده از راز زهر نوشی امام، برای افکار بیدار و دلهای دردمند بر می دارد.[12]
با توجه به مطالب بیان شده، به طور خلاصه می توان گفت، جنگ هشت ساله با عراق دفاع مقدسی بود که شرع و قانون اسلام هم آن را تجویز می کند و حملات رزمندگان اسلام و ورود به خاک عراق جهت دفع تجاوز و انهدام قدرت نظامی دشمن بود، نه برای کشورگشایی و اشغال دائمی شهرهای عراق. همچنین امام با نظر کارشناسان و بخاطر مصالح اسلام و کشور، خود تصمیم بر پذیرش قطعنامه 598 گرفت.
پی نوشت ها
[1] سیری در اندیشة دفاعی امام خمینی، انتشارات دفاع، 1378، به نقل از آیت الله طاهری خرم آبادی، ج 1،ص 31.
[2] لاریجانی، اسماعیل، سیری در اندیشه های دفاعی حضرت امام خمینی، تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، 1377، ص 27ـ26.
[3] لاریجانی، اسماعیل، بررسی حقوقی ـ سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، انتشارات تابان، ص 113.
[4] صحیفة نور، ج 15، ص 240.
[6] در جستجوی راه از کلام امام، جنگ و جهاد، دفتر دوم، چ 2، تهران، امیر کبیر، 1363، ص 130.
[7] صحیفه نور، ج 16، ص 490.
[8] در جسجوی راه از کلام امام جنگ و جهاد، دفتر دوم، همان، ص 132ـ131.
[9] صحیفة نور، ج 16، ص 240.
[10] سیری در اندیشه های دفاعی امام خمینی، همان، ص 192.
[11] صحیفة امام، ج 21، ص 95ـ92.
[12] لاریجانی، اسماعیل، بررسی حقوقی ـ سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، ص 164ـ163.