بیش از 30 سال است که کیانو ریوز را به عنوان ستارهٔ فیلمها میشناسیم، اما بهنظر میرسد که مجلهها و منتقدان به تازگی شروع به اهمیت دادن به دستاوردهای مهم او روی پردهٔ سینما کردهاند. او در فیلمهای مطرح زیادی بازی کرده است؛ از کمدیهای نوجوانانه («بیل و تد») گرفته تا فیلمهای دنبالهدار اکشن («ماتریکس»، «جان ویک»). با این حال، مطبوعات همیشه با این موفقیتها مثل یک ناهنجاری عجیب برخورد کردهاند. دلیل این موضوع این است که ما به عنوان جامعه هرگز نتوانستیم کاری که ریوز در خاص کردن فیلمهایش انجام میدهد را به صورت کامل درک کنیم.
قصد داریم در این مقاله 10 تا از بهترین نقشآفرینیهای کیانو ریوز را معرفی و بررسی کنیم.
10. Permanent Record
فیلمی بسیار دوستداشتنی و ناراحتکننده که تقریبا از یادها رفته است. «Permanent Record» محصول 1988 به کارگردانی ماریسا سیلور رماننویس، ریوز را در نقش بهترین دوست یک نوجوان نشان میدهد که دست به خودکشی زده و در کنار سایر دوستانشان باید نگران مسائل زندگی شخصی خودش هم باشد. در میان تمام نقشآفرینیهای منحصر به فرد ریوز، اینجا یک مانع کوچک وجود دارد: شخصیت او یک شخصیت ویران است و او بهصورت شگفتانگیزی،با تمام اندوه و ناراحتیهایی که با آن سر و کار دارد، با اطمینانخاطر برخورد میکند. شما این شخصیت را تماشا میکنید و متوجه میشوید چرا همه میخواهند او را به یک ستاره تبدیل کنند. این شخصیت از ریوز امروزی بسیار متفاوت است، اما لزوما به معنای بدتر بودن نیست.
9. Point Break
همانطور که در طول زمان شهرت و آوازهٔ کیانو ریوز بیشتر شد، شهرت «نقطه شکست» (1991) که فیلمی جنایی فلسفی و عجیب بود هم بیشتر میشد. جالب است که حالا مردم عاشق این فیلم شدهاند و از نمایش اغراقآمیز مردانی که به دنبال یک ارتباط معنوی با دنیای اطرافشان بودند لذت میبرند؟ یا شیفتهٔ جدیت کاترین بیگلو در مطالعهٔ روحهای تنها که به دنبال موج بزرگ بعدیشان هستند شدهاند؟ اجرای قوی کیانو ریوز در هر دو حالت موثر واقع شده است. اگر میخواهید زیرلبی به بازیهای ملودرام او بخندید – اشکالی ندارد، اما اگر میخواهید رابطهٔ دوستانهای که شخصیت جانی یوتا (ریوز) با پاتریک سوویزی (بودی) شکل داده که تنها زمانی که شور زندگی در او جریان دارد، رفتاری افراطی مملو از حس زندگی نشان میدهد را تحسین کنید، «نقطه شکست» در لیست فیلمهای محبوبتان جای خواهد گرفت.
8. Bill and Ted’s Excellent Adventure و Bill and Ted’s Bogus Journey
پیش از اینکه «بیویس و باتهد» یا «وین و گارت» وجود داشته باشد، این شخصیتها وجود داشتند: دو آدم احمق از پشت کوه آمده که عاشق خرابکاری و هدر دادن وقتشان بودند. کیانو ریوز در نقش تئودور لوگان جایگاه عالی برای حماقتهای بیسروصدایش پیدا کرد و الکس وینتر در نقش بیل هم به همان اندازه گیج بود. فراموش نکنید که تد و بیل آدمهای نابکاری نیستند. «ماجراجویی بسیار عالی» (1989) را تماشا کنید تا متوجه شوید چقدر طنز آن درخشان است. ریوز کمی بعد در زندگی حرفهایش، بخش سیاهتر و وسیعتری از خودش را به نمایش گذاشت، اما در «ماجراجویی بسیار عالی» (و دنبالهٔ نه چندان عالیاش «سفر وحشیانه» (1991)) او جهل توام با شادکامی حماقت را محبوب کرد.
7. The Gift
«هدیه» (2000) ساختهٔ سام ریمی با فیلمنامهای از بیلی باب تورنتون که با الهام از مادرش نوشته، با وجود بازیگران درجه یک، با شکست در گیشه مواجه شد. احتمالا زمانی که نام این فیلم را دیدید، به یاد فیلم دیگری با همین نام افتادید. اما، باید بگوییم که ریوز در این فیلم فوقالعاده است. او نقش یک شوهر بدرفتار و هرزه را بازی میکند که اتهام قتل ناعادلانهای روی او وجود دارد؛ واقعیتی که تنها آنی (کیت بلانشت) با شم روانیاش متوجه آن شده است. ریوز در این فیلم چیز جدید و غیرمنتظرهای را به نمایش میگذارد: نوعی شرارت سردرگم که انگار تحت یک نیروی بیرونی و خارج از کنترلش قرار گرفته است. کاش باز هم چنین نقشهایی از ریوز ببینیم.
6. My Own Private Idaho
درام برجستهٔ گاس ون سنت بهخاطر بازی بینهایت مشوش ریور فینیکس در نقش مایک که یک روسپیگر همجنسگرای سرگردان است به یاد آورده میشود (مرگ فینیکس دو سال پس از اکران «آیداهوی اختصاصی خودم» محصول 1991، تصویر او در این فیلم را دردناکتر میکند). اما بازی او بدون شریک مقابلش کارکرد مناسبی ندارد، اینجاست که کیانو ریوز وارد میشود. ریوز در نقش اسکات بهترین دوست مایک و همکارش، بهطرز ماهرانهای ذهنیت یک مرد جوان را به تصویر میکشد که تنها با جریان زندگی پیش میرود. برعکس مایک، اسکات میداند که یک ارث گنده در انتظارش است و باز هم برعکس مایک، اسکات همجنسگرا نیست و نمیتواند احساساتش را بروز دهد. فینیکس با لیاقت هرچه تمام، ستایشهای فیلم را از آن خودش کرد اما ریوز بهعنوان یک عشق دستنیافتنی واقعا معرکه است ــ مجذوبکننده، فریبنده اما غیرقابلفهم.
5. Speed
با وجود گذشت چندین سال از ساخت «سرعت» (1994)، هنوز روی احمقانه بودن ایدهٔ ساخت این فیلم با وجود تمام استدلالها (یا شاید تنها به دلیل فرض منطق جنونآمیز صرف آن) بحث میشود و یک غوغای تمامعیار است. واضح است که اگر ریوز با چهرهای بیریا و پاکاندیش به این داستان نزدیک نمیشد، این فیلم هیچ شانسی برای موفقیت نداشت: شخصیت جک تراون پلیس لسآنجلس با بازی ریوز عظمش را جزم کرده تا هر کاری برای نجات مسافران اتوبوسی که حامل یک بمب است انجام دهد. بخشی از لذت «سرعت» این است که چطور وجود مرگ و زندگی مدام با چنین ایدهٔ پوچی ترکیب شده است ــ پایینتر از 80 کیلومتر بر ساعت رانندگی نکن وگرنه اتوبوس منفجر میشود! ــ و این اضطراب درونی به خوبی در چهرهٔ ریوز مشخص است که آنقدر خودش را غرق حماقت فیلم کرده که نتیجهٔ آن به تماشای فیلمی هیجانانگیز و همینطور مسخره تبدیل شده است. نیازی به گفتن نیست که حس دوستداشتن پرمخاطرهای میان او و ساندرا بولاک در فیلم حس میشود. احتمالا زمانی که یک بمب در ماشین وجود دارد، نباید تا این حد با طرف دل و قلوه ردوبدل کنید ــ اما زمانی که پایان خوش داستان این دو شخصیت نشان داده میشود برای تماشاگر خوشایند است.
4. River’s Edge
مسئول انتخاب بازیگر «لب رودخانه» (1987) گفته بود ریوز را در نقش یکی از بچههای بدون آینده انتخاب کرده بود که راجع به یک قتل آگاه شده و هیچ کاری نمیکند “به دلیل وضعی که داشت… کفشهایی با بند باز و لباسی که پوشیده بود شبیه فرد جوانی بود که در حال تبدیل شدن به یک مرد بود”. این توصیف به ریوز در سالهای جوانیاش بسیار شبیه بود و «لب رودخانه» احتمالا یکی از سیاهترین فیلمهای اوست. خونسردی خردمندانه، اخلاقی، رفتاری و احساسی او بسیار تهی بهنظر میرسد. تنها در چنین پوچیای ریوز میتواند تا این حد ترسناک باشد. بیشک بازی او بسیار عالی است، اما هرگز حس بازی کردن ندارد. جذابیت ریوز بسیار جادویی بود.
3. مجموعه فیلمهای John Wick
اگر آنها سگ او را نکشته بودند، هیچکدام از این اتفاقها رخ نمیداد. یک فرد میانسال نقش یک گردنگلفت محزون را بازی میکند. میتوان گفت که سهگانهٔ «جان ویک» جزو ساب ژانری است که پس از «ربودهشده» به ریوز این امکان را داده تا بُعد دیگری از خودش را به نمایش بگذارد. او یک قاتل حرفهای است که بعد از مرگ همسرش از این کار کنار میکشد، اما پس از اتفاقاتی، دوباره به کار قدیمیاش باز میگردد و در پی انتقام است. مثل دیگر کارهای برجستهٔ ریوز، چیزی منفصل دربارهٔ او وجود دارد. در اینجا آنقدر قفلشده که هم لذتبخش و هم کمی دلهرهآور است. فیلم اول محصول 2014 بهطرز مسروری اغراقآمیز بود و دنبالههای آن در سال 2017 و 2019 تنها بخش بصری قوی داشتند اما خشم و فرسودگی واقعی او حس جدید، هیجانزده و افشاگری با خود داشت. مشخص شد کیانو ریوز بهطرز ترسناکی میتواند در نقش کسی که آدمهای بسیار زیادی را کشته هم ظاهر شود.
2. A Scanner Darkly
در یک نگاه کلی این نکته بسیار عجیب بهنظر میرسد که کیانو ریوز و ریچارد لینکلیتر تنها یک بار با یکدیگر همبازی بودهاند. حالت آرام آنها میتوانست ترکیب خوبی از این دو نفر را کنار یکدیگر قرار دهد. اما کار مشترک آنها در «یک پوینده تاریک» محصول 2006 که با اقتباس از اثر فیلیپ کی. دیک ساخته شده، منطقی بهنظر میرسد. داستان دربارهٔ یک مامور مخفی پلیس است که حین ماموریتی، به ماده مخدر جدیدی اعتیاد پیدا میکند و توانایی تشخیص واقعیت و خیال در او از بین میرود. شاید سبک شناور انیمیشن یک مکمل خوب برای صحنهٔ پارانویای متلاطم در این فیلم محسوب میشد. این فیلم همچنین به روش ماهرانهای، سبک بازی ریوز را تقلید میکند، که بهنظر میرسد روی طول موج خودش در حال چرخش است. اگر ریوز در مجموعه فیلمهای «ماتریکس» موفق به مدیریت نیروهای شیطانی شده، در این فیلم آنها آنقدر نیرومند هستند که در انتظار پایان ناخوشایندی به سر میبرند و پایانی غمانگیز را رقم میزنند.
1. مجموعه فیلمهای The Matrix
ریوز در توصیف احساسش پس از خواندن فیلمنامهٔ «ماتریکس» گفته بود: “آنها چیزی نوشته بودند که تا به حال هیچوقت نمونهٔ آن را ندیده بودم، اما به نوعی، همیشه آرزوی چنین چیزی را داشتم ــ هم به عنوان بازیگر و هم یک طرفدار داستانهای علمی-تخیلی”. لانا و لیلی واچوفسکی 5 سال پس از «سرعت»، رویای نوشتن فیلمنامهٔ «ماتریکس» (1999) را در سر پرورش دادند و باعث شدند بازی در نقش نئو برای ریوز تبدیل به نقطه عطف بازیگری او شود. نئو حلقهٔ گمشده میان سکون ذن-مانند تد و فعالیتهای مرگبار جان ویک است، سفر یک قهرمان قرن بیستویکم را به ما نشان میدهد که از لوک اسکایواکر («جنگ ستارگان») و انیمه با میزان برابر متانت و وقار گرفته شده است. پیش از این هیچ بازیگری چنین حضور شگفتانگیز و هولناکی روی پرده نداشته است؛ بهشدت جدی اما همچنان رها و مطیع. حتی در دنبالههای فیلم که مملو از سخنان فلسفی و جلوههای ویژه کامپیوتری غلوآمیز بودند، ریوز کنترل صحنه را در دست داشت. ما همیشه میدانستیم که ریوز شخصیتی خونسرد و آزاد دارد. فیلمهای «ماتریکس» به او فرصتی دادند تا بتواند قدرتهای بدنیاش را در یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ به رخ بکشاند.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ تیم گریرسون و ویل لیچ در سایت vulture.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
238