ماهان شبکه ایرانیان

بررسی استنادات قرآنی حضرت زینب در دو خطبه کوفه و شام

حضرت زینب سلام الله علیها، اسوه ای است برای تمام مردان و زنان کمال جو و حقیقت طلب که طریق کمال را طی میکنند. آشنایی با سیره علمی و عملی این مخدره، درس هایی آموزنده و کاربردی برای همگان دارد. مقام والای معنوی ایشان تا آنجاست که نام وی را خداوند

بررسی استنادات قرآنی حضرت زینب در دو خطبه کوفه و شام

مقدمه

حضرت زینب سلام الله علیها، اسوه ای است برای تمام مردان و زنان کمال جو و حقیقت طلب که طریق کمال را طی میکنند. آشنایی با سیره علمی و عملی این مخدره، درس هایی آموزنده و کاربردی برای همگان دارد. مقام والای معنوی ایشان تا آنجاست که نام وی را خداوند

برگزیده، مقامش را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گرامی داشته، امیرالمومنین علیه السلام او را اجلال و اکرام کرده و اذن تفسیر قرآن به او داده، لقب نائبه الزهراء سلام الله علیها به خود گرفته و یار و غمخوار حسنین علیهما السلام بوده و جاودانگی قیام کربلا مدیون خطبه های محکم و متقن ایشان است. یکی از موضوعات مهمی که درباره حضرت زینب سلام الله علیها مطرح میشود، تجلی آیات قرآن در کلام اوست. بدون تردید میتوان قرآن را در قول و فعل و سیره این بزرگوار متجلی دانست. یکی از مهم ترین استنادات حضرت زینب سلام الله علیها در سخنان خود و به ویژه در دو خطبه کوفه و شام آیات قرآن بوده است. در این مقاله تجلی آیات قرآن و نحوه انعکاس آن در دو خطبه کوفه و شام بررسی شده است. این دو خطبه از مهم ترین آثار به جا مانده از حضرت زینب سلام الله علیها است. شیوه پژوهش به صورت کتابخانه ای است.

١. تربیت درخانواده قرآنی و شکل گیری شخصیت قرآنی

اگر بخواهیم درباره تجلیات آیات قرآن درآثارحضرت زینب سلام الله علیها سخن بگوییم ابتدا باید نحوه شکل گیری شخصیت ایشان را مورد بررسی قرار دهیم. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت هر انسانی، تأثیرپذیری از خانواده و مربیان اوست.

حضرت زینب سلام الله علیها در خانواده وحی، دیده به جهان گشوده، از جمله القاب حضرت زینب سلام الله علیها در این باره عبارتند از: عقیله وحی(بانوی خاندان وحی)، عقیله النبوه (بانوی نبوت)رضیعه وحی(شیرخورده وحی آسمانی). این القاب همگی به تربیت الهی و شکل گیری شخصیت قرآنی در وجود مقدس ایشان اشاره می کند. به روشنی می توان از این القاب، مقام قرآنی حضرت زینب سلام الله علیها را فهمید. قرآن با وجود حضرت زینب سلام الله علیها عجین شده و با گوش و خون وی آمیخته گردیده است و این مهم در قول و فعل و سیره این بزرگوارنمایان میشود. برای روشن ترشدن مقام قرآنی ایشان لاجرم باید خانواده ایشان معرفی شود. جد بزرگوار ایشان حضرت محمد صلی الله لیه و آله که کاملترین انسان برروی زمین است. کسی که خداوند درباره او می فرماید: ﴿و إنک لعلی خلق عظیم﴾ (قلم: ٤)؛

﴿من یطع الرسول فقد أطاع الله و من تولی فما أرسلناک علیهم حفیظا﴾(نساء:٨٠)؛ (و ما ینطق عن الهوی)(نجم: ٣). امام صادق علیه السلام درباره عظمت ایشان می فرماید: خداوند سبحان رسولش را به بهترین و ظریف ترین آداب الهی مؤدب کرد، آنگاه به اوفرمود: همانا تو به اخلاق عظیم هستی. سپس اداره امور دینی و دنیایی مردم رابه آن حضرت واگذارد.[1] کسی که وقتی حضرت زینب سلام الله علیها به دنیا میآید او را به سینه میفشارد و در مصیبت هایی که بر او پیش میآید گریه میکند و میفرماید: وصیت میکنم حاضرین و غائبین امت را که حرمت این دختر را پاس بدارند.[2]

پدر بزرگوار ایشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام است، هموکه هفتاد آیه از قرآن درباره وی نازل شده است.[3] کسی که قرآن ناطق بود و قرآن از بند بند کلامش جاری بود. پیامبر رحمت، ایشان را نزدیک ترین فرد به خود، برادرخود در دنیا و آخرت،[4] اولین گرونده به اسلام، داناترین و صبورترین و شجاع ترین افراد امت خود که از برترین یقین برخورداراست، نام نهاد.[5] مادرگرامی ایشان حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها، کسی که سوره کوثر درباره ایشان نازل شد که مراد از کوثر در این سوره فاطمه سلام الله علیها و اولاد ایشان تفسیرشده است.[6] همان کسی که ناطقه قرآن بود و زمانی که برای گرفتن حق خود پرداخت، تنها استنادش قرآن بود تا همگان بدانند، قرآن کتاب قانون اسلام است.[7] دو برادر بزرگوار ایشان امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام مفسر بزرگ قرآن پس از پدر بزرگوارشان بودند.[8] اینان نیز ناطقان قرآن بودند. همانان که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ایشان فرمودند: هرکه حسن علیه السلام وحسین علیه السلام رادوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکه با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی کرده است.[9] حضرت زینب سلام الله علیها در چنین خانواده ای تربیت یافت و از چنین مربیان بزرگی درس ها آموخت، همانان که امیرمؤمنان علیه السلام درباره آنان میفرماید: «فیهم کرائم القرآن و هم کنوزالرحمن»[10] همه فضایل قرآنی درباره این خانواده نازل گردیده است وآنان گنج های پروردگار بر روی زمین هستند.

2. تجلی آیات قرآن درخطبه های حضرت زینب سلام الله علیها

یکی ازمهمترین آثار به جا مانده ازحضرت زینب سلام الله علیها خطابه های ایشان درکوفه و شام است. خطبه هایی که بنیان کفر و نفاق و ظلم و ستم را در هم کوبید و حق را آشکار ساخت. بدون شک خطبه های ایشان و امام سجاد علیه السلام بود که قیام امام حسین علیه السلام را به نتیجه رساند. سخنان این بزرگواران درکوفه و شام هرکدام باعث شد تا حکومت ظلم و ستم تا قیامت خوار و ذلیل گردد و قیام امام حسین علیه السلام اسوه ای باشد برای تمام آزادگان جهان.

٢-١. تجلی آیات قرآن درخطبه کوفه

با مروری کوتاه بر شرایط و زمینه هایی که خطبه معروف حضرت زینب سلام الله علیها در آن بستر زمانی واقع شد، میتوان به اهمیت و جایگاه رفیع آن در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام واقف شد. سخن گفتن درحال اسارت بعد از آن همه مصیبت و سخن گفتن در شهری که روزگاری در آن به عنوان معلم و مفسر قرآن از شأن و عظمتی برخوردار بود و اکنون به عنوان اسیر وارد این شهر شده است، بسیارحائزاهمیت است. هیچ کدام از این مصیبت ها نتوانست در روح بزرگ ایشان رسوخ کند و آنچنان درسخنان خویش به آیات الهی و مثل های متداول تمسک میجوید، مانند اینکه یک خطیب و مفسر ورزیده در اوج اقتدار و متعادل ترین حالات روانی سخن میگوید.[11] ایشان چنان در این خطبه با اقتدار و محکم و با صلابت سخن می- گوید که جو حاکم بر مجلس و محفل را به کلی عوض میکند. آیات قرآن یکی از مهمترین استنادات ایشان در این خطبه است که در زیر به آنها شاره میکنیم.

٢-١-١. متن خطبه کوفه

قال بشیر بن خزیم الأسدی: و نظرت إلی زینب بنت علی علیه السلام یومئذ و لم أر والله خفره قط أنطق منها، کأنما تفرع عن لسان أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام و قد أومأت إلی الناس أن اسکتوا فارتدت الأنفاس و سکنت الأجراس؛ ثم قالت:

الحمدلله و الصلاه علی أبی محمد و آله الطیبین الأخیار؛ أما بعد یا أهل الکوفه! یا أهل الختل و الغدر؛ أتبکون؟! فلارقأت الدمعه و لاهدأت الرنه! إنما مثلکم کمثل (التی نقضت غزلها من بعد قوه أنکاثا تتخذون ایمانکم دخلا بینکم). ألا و هل فیکم إلا الصلف و النطف و ملق الإماء، و غمز الأعداء؛ أو کمرعی علی دمنه، أو کفضه علی ملحوده؟! ألا ساء ما قدمت لکم أنفسکم أن سخط الله علیکم و فی ملحوده؟! إی والله فبکوا کثیرا و اضحکوا قلیلا؛ فلقد ذهبتم بعارها و شنآنها، و لن ترحضوها بغسل بعدها أبدا، و أنی ترحضون قتل سلیل خاتم الأنبیاء و سید شباب أهل الجنه و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجتکم و مدره سنتکم؛ ألا ساء ما تزرون و بعدا لکم و سحقا! فلقد خاب و ضربت علیکم الذله و المسکنه. ویللکم یا أهل الکوفه ! أی کبد لرسول الله فریتم، و أی کریمه له أبرزتم، و أی دم له سفکتم، و أی حرمه له انتهکتم؛ (لقد جئتم شیئا إدا تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الأرض و تخر الجبال هدا) لقد جئتم بهم صلعاء عنقاء سواء فقماء (و فی بعضها خرقاء شوهاء)، کطلاع الأرض و ملاء السماء. أفعجبتم أن قطرت السماء دما، و لعذاب الآخره أخزی و انتم لاتنصرون. فلا یستخفنکم المهل فإنه لا تحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثأر، و إن ربکم لبالمرصاد.

قال: فوالله لقد رأیت الناس یومئذ حیاری، یبکون وقدوضعوا أیدیهم فی و رأیت شیخا واقفا إلی جنبی، یبکی الکهل و شبابکم خیر الشباب و نساؤکم خیر النساء و نسلکم خیر نسل، لایخزی ولایبزی.[12]

بشیر بن خزیم اسدی میگوید: هنگامی که اسرا را به کوفه آوردند، به زینب دختر علی علیه السلام نگریستم. به خدا سوگند تا آن روز زنی این چنین با حیا و به این سخنوری ندیده بودم، چنان سخن میگفت گویی کلمات از زبان امیر مؤمنان علی علیه السلام جاری میشود. پس اشاره ای کرد که مردم ساکت شدند و صدای بانگ شتران خاموش شد. آنگاه گفت:

حمد خدای راست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیک او. پس از سپاس خدا؛ ای اهل کوفه! ای اهل فریب و نیرنگ! گریه میکنید؟ هرگز اشک چشمانتان مخشکاد و هرگز ناله و فریادتان خاموش مباد. همانا مثال شما مثل آن زنی است که رشته خویش را پس از محکم بافتن، از هم میگسست؛ چرا که شما نیز رشته ایمان را با سوگندهایتان نیک استوار میسازید و آن گاه آن را وسیله خیانت و تقلب قرار میدهید.

آیا در شما جز گزاف گویی و آشوب گری و چاپلوسی کنیزکان و طعنه زنی دشمنان چیزی هست؟ یا چون گیاه روییده در مزبله و قبور نقره اندود [تنها ظاهری نیکو دارید].

همانا توشه ای ناپسندیده از بهر خویش به پیش فرستادید که مایه خشم یزدان و عذاب جاویدان شما گردید. اکنون گریه میکنید و ناله سر میدهید؟! آری سوگند به خدای، بسیار گریه کنید و کم بخندید! چون ساحت خویش را چنان به عیب و عار ننگ [کشتن امام و هتک حرمت حریم]اش آلودید که هرگز تا ابد با هیچ آبی نتوان پاکش کرد.

چگونه [لکه ننگ] قتل پسر پیغمبر و سرور جوانان اهل بهشت را توان شست؟ کسی که برای خوبانتان، پناهگاه و در هنگامه بلایا، آرامشگاه شما بود. روشنایی راهتان و سرشت روشتان بود.

بد باری به دوش میکشید؛ نفرین بر شما که از رحمت خدا دور باشید! پس کوششتان بی حاصل، دستانتان بی بهره و سودایتان بی سود ماند. همانا به غضب یزدان بازگشتید و ذلت و مسکنت بر شما افکنده شد.

وای بر شما! چه پاره جگری از مصطفی شکافتید و چگونه ناموس عصمت و طهارت را از پرده برون افکندید؟ چه خونی از رسول خدا ریختید و چه حرمتی از او هتک کردید؟ به راستی کاری چنان زشت کردید که نزدیک است از زشتی آن، آسمان متلاشی گردد، زمین شکافته شود و کوه ها به شدت فرو ریزد. کاری کردید بس زشت، نکوهیده، ناپسند، سخت و بزرگ به پهنای زمین و فراخنای آسمان.

آیا در عجب هستید که آسمان خون میگرید؟ در حالی که عذاب آخرت رسواکننده تر است و در آنجا هیچ کس شما را یاری نمیکند. در پی مهلت های خداوند، خود را سبکبار مشمارید؛ زیرا هیچ چیز خداوند را از مبادرت [به عذاب] باز نمیدارد و در خون جویی، بیم فوت وقت ندارد. همانا پروردگار شما در کمین گاه است.

بشیر بن خزیم اسدی گوید: سوگند به خداوند که مردمان را در آن روز، جمله سرگشته و پریشان دیدم که میگریستند و همه دست در دهان داشتند. پیرمردی را دیدم که چندان بگریست که ریشش از اشکش تر شد و میگفت: پیران شما بهترین پیران و جوانان شما بهترین جوانان و زنان شما برترین زنان ونسل شما بهترین نسل هایند و هرگز در هیچ حال به ذلت و خواری نیفتند.[13]

٢-١-٢. شروع خطبه یا شروع برائتی

خطبه حضرت زینب سلام الله علیها درکوفه بدون «بسم الله الرحمن الرحیم»شروع میشود.

همان طورکه میدانیم شروع هرکاری با «بسم الله الرحمن الرحیم» است و این حاکی از اهمیت این سخن است. هیچ چیز جز وجه کریم او بقاء ندارد، در نتیجه هر چه با احترام او و وجه کریمش و به خاطر رضای خدا انجام شود و به نام او درست شود باقی میماند، چون خود او باقی و فناناپذیر است.[14] رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: «کل امر ذی بال لم یذکر فیه اسم الله فهو ابتر»[15] هرکاری که اهمیت داشته باشد، اگر با نام خداوند آغازنشود، ناقص و ابتر میماند و به نتیجه نمیرسد. اینجا این سؤال پیش میآید که چرا حضرت زینب سلام الله علیها که عالم به این مطالب است خطبه خود را بدون این جمله شروع میکند؟پاسخ را باید در سوره توبه (برائت)جست. سوره توبه تنها سوره ای است که بدون «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع میشود. علت آن هم این است که این کلام رحمت خداوند را یادآوری میکند و اعلام بیزاری و برائت، با ذکر رحمت درکنار هم هماهنگ و مناسب نیست.[16] امام علی علیه السلام دراین باره میفرماید: درآغازسوره توبه، «بسم الله» نیامده؛ زیرا«بسم الله» پیام آور رحمت است؛ درحالی که این سوره برای رفع امان و اعلام جنگ نازل گردیده است. [17] بنابراین عالمه غیرمعلمه آغازسخن خود را به استناد سوره توبه شروع میکند. چرا که در میان قومی سخن میگوید که عهد خود شکسته و با مشرکین و منافقین عهد بسته اند و این شدت انزجار از این قوم نابکاراست. (براءة من الله و رسوله إلی الذین عاهدتم من المشرکین) (توبه: ١)، حضرت زینب سلام الله علیها در همان ابتدا از مشرکانی که در لباس اسلام برکرسی جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله تکیه زده اند، بیزاری میجوید و کلام خود را بدون رحمت خداوند آغازمیکند؛ زیرا این قوم که با حجت خدا امام حسین علیه السلام آن عمل را انجام داده اند مستحق عذابی دردناک و جاودان هستند.

٢-١-٣. شکرخداوند در همه حال

ابتدای کلام حضرت زینب سلام الله علیها با سپاس و ستایش خداست ؛ «الحمدلله». درآیات مختلف خداوند موردسپاس و ستایش قرارگرفته است ازجمله: (الحمد لله رب العالمین) (فاتحه: ٢)؛ (و الحمد لله رب العالمین)(انعام: ٤٥)؛ (و قالوا الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا أن هدانا الله) (اعراف: ٤٣)، (دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمین) و آیات دیگر. در این قسمت انعکاس بخشی از آیات قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها متجلی است. «الحمدلله» تمام حمدها و ستایش ها برای خداست؛ زیرا تمامی نعمت ها از اوست. حضرت زینب سلام الله علیها زمانی این سخن را به جا میآورد که همه هستی خود را از دست داده؛ اما این ستایش درکمال عرفان و عبودیت است. وقتی ابن زیاد ملعون به ایشان گفت: دیدی خدا با برادرت حسین چه کرد؟ وآن عارفه کامله فرمود:«ما رأیت الاجمیلا»[18] من چیزی جز زیبایی ندیدم ؛ این کلام حاکی از تأثیر آیات قرآن و معارف آن درعمق وجود حضرت زینب سلام الله علیها است که درکلام ایشان آشکار میگردد و همه چیز را در راه خدا میبیند و شکر و سپاس را در همه حال از آن او میداند.

٢-١-٤. شکستن عهد و پیمان

«انمامثلکم کمثل التی نقضت غزلهامن بعد قوه انکاثا» مثل شما،مثل زنی است که رشته های خود را میبافند، سپس باز میکند. این قسمت از خطبه حضرت زینب به آیه ٩٢سوره نحل اشاره دارد، آنجا که میفرماید: (و لا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثا تتخذون أیمانکم دخلا بینکم أن تکون أمة هی أربی من أمة إنما یبلوکم الله به و لیبینن لکم یوم القیامة ما کنتم فیه تختلفون)(نحل: ٩٢) مفهوم این آیه درباره وفای به عهد است و این آیه زمانی نازل گردید که تعداد مسلمانان کم و تعداد دشمنان زیاد بود. بنابراین ممکن بود بعضی از مسلمانان سست عنصر پیمان خود را بشکنند و خداوند در این آیه به آنان این هشدار را میدهد.[19] آیات دیگری نیزدرباره وفای به عهد و عدم شکستن آن اشاره دارد از جمله: (و الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض أولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار)(رعد:٢٥)؛ (یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود)(مائده: ١). محتوای سخن حضرت زینب سلام الله علیها درباره وفای به عهد و عدم شکستن آن است که کوفیان این عهد و پیمان راشکستند. عهد و پیمان تا آنجا اهمیت دارد که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره میفرماید: «لادین لمن لاعهد له»[20] کسی که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد. بنابراین حضرت زینب سلام الله علیها با این سخن خود که درون مایه قرآنی و روایی دارد، عهد شکنی کوفیان را بر ملا میکند.

٢-١-٥. عذاب الهی برای عهدشکنان

«الاساء ما قدمت لکم انفسکم ان سخط علیکم و فی العذاب انتم خالدون» چه بد جایگاهی برای شما ذخیره کرده نفسهایتان درسرای دیگر و شما در عذابی جاودان جای دارید.

خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿تری کثیرا منهم یتولون الذین کفروا لبئس ما قدمت لهم أنفسهم أن سخط الله علیهم و فی العذاب هم خالدون﴾ (مائده: ٨٠)؛ ﴿بلی من کسب سیئۀ و أحاطت به خطیئته فأولئک أصحاب النار هم فیها خالدون﴾(بقره: ٨١)؛ ﴿و من خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون﴾(مؤمنون: ١٠٣) عقیله خاندان وحی در این فراز از خطبه پر مایه اش با اقتباس از آیات وحیانی خداوند، وجدان عهدشکنان را به محاکمه کشیده و به آنان هشدار میدهد﴿الاساء مایذرون﴾: بدانید که شما خیلی بد عمل کردید که این همان هشداری است که خداوند در قرآن کریم به کسانی که دنیا را جایگزین خداوند کردند میدهد و میفرماید: ﴿قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله حتی إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا یا حسرتنا علی ما فرطنا فیها و هم یحملون أوزارهم علی ظهورهم ألا ساء ما یزرون﴾ (انعام: ٣١)

٢-١-٦. محکوم به خواری و عذاب

«وبؤتم بغضب من الله وضربت علیکم الذله والمسکنه» همانا به غضب یزدان بازگشتید و ذلت و مسکنت بر شما افکنده شد. صدیقه صغری در اوج کلام خود، نتیجه این کارکوفیان را با استناد به آیات قرآن مشخص میکند، خواری و ذلت و دچارشدن به عذاب الهی، آیاتی که مؤید این سخن گهربارحضرت زینب است: ﴿ضربت علیهم الذلة و المسکنة و باؤ بغضب من الله ذلک بأنهم کانوا یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر الحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون﴾(بقره: ٦١)؛﴿ضربت علیهم الذلة أین ما ثقفوا إلا بحبل من الله و حبل من الناس و باؤ بغضب من الله و ضربت علیهم المسکنة ذلک بأنهم کانوا یکفرون بآیات الله و یقتلون الأنبیاء بغیر حقٍّ ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون﴾ (آل عمران: ١١٢)

٢-١-٧. تأکید برعظمت گناه کوفیان

ایشان پس از ایراد مقدماتی درباره پیمان شکنی کوفیان و مستحق عذاب جاودان شدن آنان به خاطر انجام این عمل قبیح، دوباره با استناد به قرآن کریم، عظمت گناه این کوفیان عهدشکن راترسیم می کند.«ای کریمه له أبرزتم وای دم له سفکتم و ای حرمه له انتهکتم»:چگونه ناموس عصمت و طهارت را از پرده برون افکندید؟چه خونی ازرسول خدا صلی الله علیه و آله ریختید و چه حرمتی از او هتک کردید؟ حضرت زینب سلام الله علیها پس از پرده برداری از این عمل بزرگ و ننگین کوفیان به قرآن استناد میکند واین مفهوم را در قالب سخن وحی بازگو میکند.

﴿لقد جئتم شیئا إدا تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الأرض و تخر الجبال هدا﴾ (مریم: ٩٠- ٨٩) این عبارت در قرآن درباره کافران به کاررفته است. ابتدا قرآن از قول کافران نقل می کند که خداوند دارای فرزند است. سپس با لحنی به شدت نکوهش آمیز می گوید: چه حرف زشت و نکوهیده ای بر زبان آوردید. نزدیک است از این حرف، آسمان متلاشی شود و زمین شکافته شود و کوه ها به شدت فرو ریزد[21] و گویی تمام عالم هستی که بر پایه توحید بناشده، از این نسبت ناروا در وحشت و اضطراب فرو میروند.[22] این آیه تنها آیه ای است که به طورکامل در خطبه کوفه آورده شده است. با دقت در مضمون آیه متوجه میشویم که حضرت زینب چه احاطه ای به آیات قرآن داشته که این استناد به جا را آورده است. آری عمل زشت کوفیان تا آنجا بوده که از این عمل ناروا، تمام عالم هستی به وحشت و اضطراب فرو میرود و این اضطراب به بزرگترین مصیبت تبدیل میشود که درآسمان ها و زمین وجود داشته است.

٢-١-٨. عدم یاری ظالمان در برابر عذاب خوارکننده

أفعجبتم أن قطرت السماء دما «ولعذاب الآخره اخری وهم لاینصرون»: آیا درعجب هستید که آسمان خون میگرید؟ درحالی که عذاب آخرت رسواکننده تراست و در آنجا هیچ کس شما را یاری نمیکند. دراین فراز از خطبه حضرت زینب میتوان به دو انعکاس قرآنی اشاره کرد انعکاس بخشی از آیه و آن عدم یاری ظالمان درقیامت است که دراین آیات به آن اشاره شده است. ازجمله: ﴿أولئک الذین اشتروا الحیاة الدنیا بالآخرة فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون﴾(بقره: ٨٦)؛ ﴿و جعلناهم أئمة یدعون إلی النار و یوم القیامة لا ینصرون﴾(قصص: ٤١) و آیات دیگر[23] که مفهوم کلی همه آیات عدم یاری ظالمان در قیامت است که هیچ یاری کننده برای آنها در برابر عذاب خداوند وجود ندارد.

حضرت زینب در این قسمت نیز، عدم یاری ظالمان کوفی را درقیامت با استناد به مفهوم این آیات تذکرمیدهد؛ اما بیشتر این سخن استناد به آیه ١٦سوره فصلت است. ﴿فأرسلنا علیهم ریحا صرصرا فی أیام نحسات لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیاة الدنیا و لعذاب الآخرة أخزی و هم لا ینصرون﴾(فصلت: ١٦) حضرت زینب با استناد به این آیه ازکلام وحی، تکلیف کوفیان ظالم را در قیامت تعیین میکند، عذاب خوارکننده ای که هیچ کس آنها را در مقابل این عذاب یاری نمیکند. با مشاهده خطبه حضرت زینب و استناد ایشان به آیات عذاب، متوجه میشویم که ایشان مراحل عذاب و سرنوشت کوفیانی را که در حق فرزند رسول خدا به چنین جنایتی مرتکب شده اند را بیان میکند و در آخرین مرحله با استناد به آیه ١٦ سوره فصلت بدترین نوع عذاب را مستحق آنان میداند.

٢-١-٩. خداوند در کمین ظالمان

جمع بندی سخن حضرت زینب دراین خطبه با استناد به کلام وحی است. میتوان تجلی آیات قرآن را متناسب با شرایط و ضوابط درکلام حضرت زینب مشاهده کرد. به گونه ای از آیات قرآن بهره میگیرد و متناسب با بحث مورد نظر آن را میآورد. این امر حاکی از تسلط کامل ایشان برکلام وحی است. جمله قسمت پایانی خطبه حضرت زینب برگرفته ازآیه ١٤ سوره فجراست. در این آیه خداوند برای تهدید کافران فرموده است: ﴿إن ربک لبالمرصاد﴾(فجر: ١٤). همان ویژگی همیشگی حضرت زینب در چگونگی به کارگیری آیات قرآن، اینجا نیز نمایان است.[24] در این آیه خداوند متعال به اقتدار و تسلط خود بر تمامی انسان ها اشاره کرده و حضور خویش و فرشتگان آسمانی را در تمام صحنه ها و حوادث روزگار اعلام داشته، طرح ها، نقشه ها و تمام تلاش های ستمگران را در مقابل حق و پیام آوران حقیقت بیهوده دانسته است.[25]

٢-٢. تجلی آیات قرآن درخطبه شام

دیگر خطبه حضرت زینب که نقش بسیار والایی در لرزاندن کاخ ظلم و ستم داشته و تثبیت اهداف قیام امام حسین علیه السلام بوده، خطبه شام است. حجم خطبه شام از خطبه کوفه بیشتراست و ایشان استنادات بیشتری به کلام وحی داشته و میتوان گفت این تجلی یا به صورت آیه ای از آیات قرآن یا بخشی از آیات یا مفهوم آیات بوده است. استنادات به جا و متقن رضیعه وحی به آیات قرآن، نشان از تسلط همه جانبه ایشان به کلام وحی و مفسره بودن ایشان از آیات قرآن است. در زیر به مهم ترین این تجلیات قرآنی درکلام گهربار ایشان اشاره میکنیم.

٢-٢-١. متن خطبه شام

﴿الحمدلله رب العالمین﴾ و صلی الله علی جدی سید المرسلین ﴿صدق الله﴾ سبحانه کذلک یقول: ﴿ثم کان عاقبه الذین أساؤا السوای أن کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن﴾ أظننت یا یزید حین أخذت علینا أقطار الأرض و ضیقت علینا آفاق السماء فأصبحنا لک فی إسار نساق إلیک سوقا فی قطار و أنت علینا ذواقتدار، أن بنا من الله هوانا و علیک منه کرامه و امتنانا و أن ذلک لعظم خطرک و جلاله قدرک! فشمخت بأنفک و نظرت فی عطف؛ تضرب أصدریک فرحا و تنفض مدرویک مرحا حین رأیت الدنیا و خلص لک سلطاننا. فمهلا مهلا! لا تطش جهلا! أنسیت قولش الله: ﴿ولا یحسبن الذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم إنما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین﴾

أمن العدل یا ابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهن و أبدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن أهل المناقل و یبرزن لاهل المناهل و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الغائب و الشهید، و الشریف و الوضیع، و الدنی و الرفیع؛ لیس معهن من رجالهن ولی ولامن حماتهن حمیم؛ عتوا منک علی الله، وجحودا لرسول الله، ودفعا لما جاء به من عندالله، و لا غرو منک و لا عجب من فعلک؛ و أنی یرتجی مراقبه من لفظ فوه أکباد الشهداء، و نصب الحرب لسید الأنبیاء، و جمع الأحزاب و شهر الحراب وهز السیوف فی وجه رسول الله صلی الله علیه و آله أشد العرب لله جحودا، و أنکرهم له رسولا، و أظهرهم له عدوانا، و أعتاهم علی الرب کفرا و طغیانا. ألا إنها نتیجه خلال الکفر و ضب یجرجر فی الصدر، لقتلی یوم بدر. فلا یستبطئ فی بغضنا أهل البیت من کان نظره إلینا شنفا و شنآنا، و أحنا وش ضغنا؛ یظهر کفره برسوله، و یفصح ذلک بلسانه، و هو یقول فرحا بقتل ولده، و سبی ذریته، غیر متحوب و لا مستعظم:

لأهلوا فرحا واستهلوا فرحا و لقالوا یا یزید لاتشل

منتحیا علی ثنایا أبی عبدالله و کان مقبل رسول الله؛ ینکتها بمخصرته، واستأصلت الشافه، بإراقتک دم سید شباب أهل الجنه، وابن یعسوب العرب، و شمس آل عبدالمطلب؛ و هتفت بأشیاخک و تقربت بدمه إلی الکفره من أسلافک. ثم صرخت بندائک و لعمری قدنادیتهم لو شهدوک، و وشیکا تشهدهم و لتود یمینک کما زعمت شلت بک عن مرفقها، و أحببت أمک لم تحملک، و أباک لم یلدک، حین تصیر إلی سخط الله، و مخاصمک و مخاصم أبیک رسول الله.

اللهم خذ بحقنا، وانتقم من ظالمنا، وأحلل غضبک بمن سفک دماءنا، و نقض ذمامنا، و قتل حماتنا، و هتک عنا سدولنا؛ ﴿و فعلت فعلتک التی فعلت﴾ و ما فریت إلا جلدک، و ما جززت ألا لحمک، و سترد علی رسول الله بما تحملت من ذریته، حیث یجمع به شملهم، و یلم به شعثهم، و ینتقم من ظالمهم، و یأخذ لهم بحقهم من أعدائهم، و لا یستفزنک الفرح بقتله، ﴿و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهیم یرزقون فرحین بما آتاهم الله من فضله﴾.

و حسبک بالله ولیا و حاکما، و برسول الله خصیما، و بجبرئیل ظهیرا، و سیعلم من بوأک و مکنک من رقاب المسلمین، أن ﴿بئس للظالمین بدلا﴾، و أنکم ﴿شر مکانا و أضل سبیلا﴾ و ما استصغاری قدرک، و لا استعظامی تقریعک، توهما لانتجاع الخطاب فیک، بعد أن ترکت عیون المسلمین بهعیری، و صدورهم عند ذکره حری، فتلک قلوب قاسیه، و نفوس طاغیه، و أجسام محشوه، بسخط الله و لعنه الرسول، قد عشش فیه الشیطان و فرخ، و من هناک مثلک ما درج و نهض.

فالعجب کل العجب لقتل الأتقیاء، و أسباط الأنبیاء. و سلیل الأوصیاء، بأیدی الطلقاء الخبیثه، و نسل العهره الفجره؛ تنطف أکفهم من دمائنا، و تتحلب أفواههم من لحومنا؛ و للجثث الزاکیه علی الجبوب الضاحیه، تنتابها العواسل، و تعفرها الفراعل. فلئن اتخذتنا مغنما، لتتخذنا و شیکا مغرما، حین لاتجد ألا ما قدمت یداک، و ما الله بظلام للعبید، و ألی الله المشتکی و المعول، و ألیه الملجأ و المؤمل.

ثم کد کیدک، و اجهد جهدک، فوالذی شرفنا بالوحی و الکتاب، و النبوه والانتجاب، لا تدرک أمدنا، و لا تبلغ غایتنا، و لا تمحو ذکرنا، و لا ترحض عنک عارنا. و هل رأیک ألا فند، و أیامک إلا عدد، و جمعک إلا بدد، یوم ینادی المنادی: ألا لعن الظالم العادی.

و الحمدلله الذی حکم لأولیائه بالسعاده، و ختتم لأوصیائه ببلوغ الاراده؛ نقلهم إلی الرحمه و الرأفه، و الرضوان و المغفره، و لم یشق بهم غیرک، و لا ابتلی بهم غیرک، و لا ابتلی بهم سواک، و نسأله أن یکمل لهم الأجر، و یجزل لهم الثواب و الذخر، و نسأله حسن الخلافه و جمیل الإنابه ؛ إنه رحیم ودود ﴿حسبنا الله و نعم الوکیل﴾.[26]

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمد و خاندانش. به راستی که خدای سبحان درست فرمود که گوید: «سرانجام کسانی که عمل زشت انجام داده و کار بد کردند بدآنجا میانجامد که آیات خدای را دروغ شمرده و آنها را استهزاء میکنند»

ای یزید! آیا پنداری اینک که فضای آسمان و زمین را بر ما تنگ کرده ای و ما را همانند اسیران به هر شهر و دیار سوق داده و کشانده ای، ما نزد خدا خوار و زبون هستیم و تو در پیشگاه خدا گرامی و عزیر هستی؟ و این تسلطی که بر ما پیدا کرده ای به خاطر مقامی است که در پیش خدا داری؟ و به همین جهت باد به دماغ افکنده و با غرور و نخوت به اطراف خود مینگری و مسرور و شادمانی از اینکه میبینی دنیا بر وفق مراد و کام تو است و کارها طبق دلخواه تو رو به راه شده و ملک و پادشاهی ما بر تو صافی و هموار گشته است.

اندکی آهسته تر و آرام تر! مگر گفتار خدای عز و جل را فراموش کرده ای که میفرماید: «آنان که کافر شدند گمان نکنند مهلتی که ما به آنها داده ایم برای ایشان خوب است، بلکه ما آنها را مهلتی دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی خوارکننده در پیش رو دارند».

ای پسر آزادشدگان! آیا این رسم عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی ولی دختران رسول خدا را به صورت اسیران بدین سوی و آن سوی کشانی؟ پرده حجاب ایشان را بدری و سر و رویشان را بگشایی و دشمنان، ایشان را از شهری به شهری ببرند و افراد بیگانه و فرومایه چهره آنان را بنگرند؟ نه مردی برای سرپرستی آنها به جای گذارده ای و نه حمایت کننده ای دارند. آری چگونه میتوان امید عاطفه و دلسوزی داشت از کسی که جگر پاکان را بجود و از دهان بیرون افکند؟ و گوشتش از خون شهیدان اسلام روییده شده؟ و چگونه از دشمنی و عداوت نسبت به ما کوتاهی کند کسی که همواره با دیده بغض و کینه به ما نگاه میکند؟ و آن وقت با کمال گستاخی و بی باکانه و بدون آن که عمل خود را گران بدانی اجداد خود را به یاد آورده و میگویی: اگر بودند از شادی دست افشانی و هلهله میکردند و به من دست مریزاد میگفتند.

بر دندان های ابی عبدالله چوب میزنی و سرود پیروزی سر میدهی؟ در حالی که این لب و دندان بوسه گاه پیامبر بود که شادی بخش دلش نیز بود. به جانم قسم با ریختن خون آقای جوانان بهشت و فرزند رئیس عرب و خورشید فرزندان عبدالمطلب، به زخم دل چنگ زدی و ریشه چرکین آن را برآوردی. بزرگان خویش را خواندی و با خون حسین به گذشتگان کافرت تقرب جستی. اکنون بزرگان خود را صدا میزنی و میپنداری که آنها را میخوانی. غافل از اینکه خودت نیز به زودی به آنها ملحق میشوی و میپیوندی و آن وقت در آنجا آرزو میکنی که ای کاش دستت خشک شده بود و زبانت لال گشته بود و مادر و پدرت تو را به دنیا نمی- آوردند، هنگامی که به سوی خشم خدای راهی شوی و ببینی که طرف حساب تو و پدرت شخص رسول خداست.

بار خدایا! داد ما را از اینان بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر، و خشم خود را بر کسانی که خون ما را ریختند و یاران ما راکشتند، فرو بریز.

ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را و پاره پاره نکردی مگر گوشت خود را و به زودی نزد رسول خدا درآیی در حالی که بار سنگین ریختن خون او و هتک حرمت خاندان او و پاره تن او را به گردن داری. در آن روزی که خداوند پیغمبر و فرزندان و خاندانش را در کنار یکدیگر جمع کند و پراکندگیشان را برطرف سازد و داد آنها را از دشمنان بازستاند. غرور و شادمانی، سرمستت نکند. گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مرده اند، بلکه آنان زنده اند و در پیشگاه پروردگارشان روزی میخورند.

و همین تو را بس که در آن روز حاکم خدا، دادخواهت محمد و پشتیبان او جبرئیل است و در آن روز کسی که کار را برای تو فراهم کرد و تو را بر گردن مسلمانان سوار کرد، خواهد دانست که چه بد عوضی در قبال کار خود دارد و کدام یک از شما بدبخت تر و کدام یک ره گم کرده - تر است و اگر مصیبت های روزگار کار مرا به اینجا کشانیده که ناچار شدم تو را طرف سخن خود قرار داده و با چون تویی گفتگو کنم؛ اما چه کنم که چشم ها گریان و سینه ها در فراق عزیزان سوزان است. قلب های شما سخت و جان هایتان سرکش و بدن هایتان از خشم خدا و لعنت رسول آکنده شده است. شیطان در جانتان لانه کرده و در آن تخم گذاشته است.

آه! چه ماجرای شگفت آوری! که مردمان پرهیزکار و فرزندان پیامبران و اوصیا به دست رهاشدگان خبیث و نسل فاجرشان کشته شوند. عجب از اینکه مردمان نجیب حزب خدا به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته شوند.

دستان شما به خون ما آغشته میشود و گوشت های ما از دهن های شما میریزد و آن بدن های پاک و پاکیزه را گرگان بیابان سرکشی کنند و کفتارها در خاک بغلطانند و اگر تو کشتن و اسارت ما را امروز برای خود غنیمتی میدانی، به همین زودی باید غرامت سنگین این کار را بپردازی، آن هنگامی که چیزی جز همانچه به دست خود فرستاده ای نیابی و پروردگار سبحان به بندگان ستم نمیکند. تنها نزد خدا شکوه میکنیم و بر او تکیه داریم.

اکنون هر نقشه و توطئه ای داری درباره ما به کار بند و از هیچ کوششی در این باره فروگذار مکن؛ اما به خدایی که ما را با وحی و کتاب و نبوت شرافت بخشید سوگند، هر چه کنی نمی- توانی نام و نشان ما را محو کنی و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال و ستم ها را نتوانی شست.

و بدان که رأی و تدبیرت سست و روزگارت اندک و انگشت شمار و جمعیتت رو به پراکندگی است در آن روز که منادی خدا فریاد زند: همانا لعنت خدا بر ستمگران.

با این همه من خدای را ستایش میکنم که آغاز زندگی ما را به سعادت و آمرزش مقرر فرمود و پایان آن را شهادت و رحمت قرار داد و از خدای متعالی میخواهیم پاداش نیک خود را بر شهیدان ما کامل گرداند، که به راستی او بهترین دوست و مهربان است و او ما را کافی است و بهترین مدافع و وکیل است. [27]

٢-٢-٢. شروع قرآنی خطبه

همان گونه که در ذیل خطبه کوفه اشاره شد، آغاز کلام حضرت زینب در شام نیز مانند سوره توبه است که بدون «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع میشود که توضیحات لازم در این باره داده شد.

٢-٢-٣) سرانجام بدکاران

حضرت زینب درخطاب به یزید و یزیدیان و کسانی که نشانه های خدا را که امام معصوم علیه السلام یکی از نشانه های خداست، تکذیب کردند و او را به شهادت رساند و اهل بیت او را اسیرکردند؛ با استنادی به جا به کلام وحی، عاقبت این گروه ظالم رابیان میکند. ﴿ثم کان عاقبة الذین أساؤا السوای أن کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن﴾ (روم: ١٠)

این آیه آخرین مرحله کفر کافران را بیان فرموده است. گناه و آلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان میافتد و روح ایمان را میخورد و از بین میبرد و کار به جایی میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در میآورد و به مرحله ای میرسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذاری مؤثرنیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهی راهی باقی نمیماند. [28] با مرور آیات پیشین این آیه درسوره روم، متوجه میشویم که چه استناد به جا و کلیدی درکلام حضرت زینب به آیات قرآن وجود داشته است. میتوان تجلیات تأویلی قرآن را نیز درکلام حضرت زینب استنباط کرد، چرا که این استناد حاکی از تسلط همه جانبه ایشان بر ظاهر و باطن قرآن کریم است که در یک زمان حساس، عاقبت بدکاران عالم را آن هم درآخرین مرحله کفر چگونه با استناد به کلام وحی بیان میکند.

٢-٢-٤. سنت املاء یا مهلت به کافران

از دیگر استنادات حضرت زینب به کلام وحی که عین آن در خطبه ایشان آورده شده، آیه ١٧٨ سوره آل عمران است. ﴿و لا یحسبن الذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم إنما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین﴾ (آل عمران: ١٧٨) در شأن نزول این آیه نوشته اند که درباره مشرکان مکه آمده است و خداوند در این آیه بیان میفرماید که مهلت دادن به کفارسودی برای آنها ندارد؛ زیرا ایشان را به عذاب الهی میکشاند.[29] این فرصت دادن به ستمگران سبب میشود که آنان سرگرم زندگی شده و جز ظلم و ستم به زیر دستان هدفی نداشته باشند و گمان نکنند که مهلت به سود آنها خواهد بود، بلکه ظلمت کفر و ستم دل های آنان را آنچنان فرامیگیرد که تا ابد به حسرت های روانی و شعله های آتش دچارگردند.[30] نکته جالبی که در تفسیر این آیه و استناد حضرت زینب از آن به چشم میخورد؛ شان نزول این آیه است. شان نزول این آیه درباره مشرکان مکه از جمله ابوسفیان ملعون جد یزید ملعون بوده است و حضرت زینب دوباره شأن نزول این آیه را زنده میکند و درباره نوه آن ملعون به کار میبرد و به او میگوید: به این مهلت زودگذر، دلخوش مباش به زودی عذاب خداوند تو را در بر میگیرد و راهی جز ذلت و ذلیلی نخواهی داشت؛ همان گونه که جد ملعون تو و یارانش اینگونه شدند.

٢-٢-٥. مقام و جایگاه شهدای کربلا

یزید ملعون پس از خواندن اشعارکفر آلود، آرزو کرده بود که کاش پیران قریش بودند تا از پیروزی من، شادی کنان به من تبریک میگفتند. مفسره قرآن این شادی یزید را ظاهری می- داند و قبل از استناد به کلام وحی به این ملعون میگوید: «ولایستفزنک الفرح بقتله»: غرور و شادمانی مستت نکند.

سپس با استنادبه این آیه: ﴿و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون﴾ (آل عمران: ١٦٩) شادی واقعی را مخصوص شهدا میداند و با استناد به این آیه به یزید ملعون میفهماند که این شادی تو ظاهری و در واقع منتهی به عذاب جاودان میشود؛ اما شادی واقعی و جاودان نصیب شهدای کربلا میشود؛ آنها که از فضل خداوند خود بهره مند شده اند. ﴿فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾ (آل عمران: ١٧٠) اگر باز بخواهیم از شأن نزول درباره این آیه و علت استناد حضرت زینب به آن استفاده کنیم، مطلب روشن ترخواهد شد. شأن نزول این آیه را درباره شهدای احد نوشته اند.[31] زمانی که مشرکان از شکست ظاهری و کشتن مسلمانان از جمله حمزه سید الشهداء خوشحال شدند؛ این آیه نارل شد و شادی بی پایان و زنده بودن واقعی رامشخص کرد. یزید ملعون نیز ازکشتن شهدای کربلا خوشحال بود، حضرت زینب با تلاوت این آیه، مقام و جایگاه شهدای کربلا را در کنار شهدای بدر و احد قرار میدهد و شادی بی پایان و فضل جاودان خداوند نصیب آنان میداند.

٢-٢-٦. عاقبت انتخاب بد

حضرت زینب خطاب به یزید ملعون میگوید: به زودی کسی که تو را به مقام ریاست بر مسلمانان رساند، خواهد دانست چه بد جایگزینی را انتخاب کرده است. استناد قرآنی ایشان قسمت آخر آیه ٥٠ کهف است. ﴿و إذ قلنا للملائکۀ اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس کان من الجن ففسق عن أمر ربه أ فتتخذونه و ذریته أولیاء من دونی و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا﴾(کهف: ٥٠) موضوع سخن در این آیه شیطان و یارانش است. خداوند در این آیه می- فرماید: کسانی که به جای خداوند، ابلیس را به عنوان پیشوای خود برگزیدند، بدانند که بد جایگزینی انتخاب کرده اند. در سخن حضرت زینب نیز به ازای این افراد معاویه قرارگرفته است و یزید نقش شیطان را دارد؛ زیرا معاویه طبق پیمانی که با امام حسن علیه السلام بسته بود، متعهد بود که جانشینی برای خود تعیین نکند؛ اما او این پیمان خود را زیر پا گذاشت و یزید را خلیفه مسلمین معرفی کرد. حضرت زینب میفرماید: به زودی خواهد دانست که چه بد جایگزینی را انتخاب کرده است.[32]

وجه دیگری که میتوان درباره استناد این آیه درکلام حضرت زینب ازآن بهره جست این است که مراد از ظالمین تمامی افرادی هستند که به جای خلیفه خدا و حجت خدا بر روی زمین یعنی امام حسین علیه السلام، دست بیعت با جانشین شیطان یعنی یزید ملعون دراز کردند و با او بیعت کردند. به خاطرحب دنیا و غلبه نفس و شیطان برآنها، حضرت زینب خطاب به تمام کسانی که یزید ملعون را به جای امام حسین علیه السلام انتخاب کرده اند میگوید: چه انتخاب بدی انجام دادند که با این انتخاب خواری را در دنیا و عذاب دردناک را در آخرت نصیب خود کردند.

٢-٢-٧. خداوند بهترین مدافع و وکیل مظلومان

آخرین آیه ای که درکلام حضرت زینب انعکاس مییابد، بخشی ازآیه ١٧٣ آل عمران است.

﴿حسبنا الله و نعم الوکیل﴾ (آل عمران: ١٧٣) ایشان پس ازدیدن این همه مصیبت و از دست دادن بهترین کسان خود، خود را مصداق این آیه قرارداده و خداوند را بهترین مدافع خود در برابر این ظالمان ملعون معرفی میکند. ایشان با استناد به این آیه به همه ظالمان و در رأس آنها یزید ملعون میرساند که خداوند برای ما کفایت میکند و او شاهد و ناظر و مدافع حق ماست.

الحق که باید ایشان را عارفه و عابده والای الهی دانست که همه چیز را در راه خدا میبیند و هیچ مصیبتی حتی ازدست دادن امام زمان خود نتوانسته او را ذره ای منفعل کند. در فراز آخرخطبه، شکر و سپاس خداوند را به جامیآورد «الحمدلله الذی حکم لاولیائه...» وسخن خود را با کلام وحی به پایان میرساند.

٢-٢-٨. انعکاس کلمات و جملات قرآنی درخطبه شام

در خطبه های حضرت زینب استنادات زیادی به آیات قرآن وجود دارد. گاه در برخی موارد ایشان از جملات و کلمات قرآنی به نحو زیبا و کاربردی استفاده کرده اند. از جمله:

«وماالله بظلام للعبید» ﴿ذلک بما قدمت أیدیکم و أن الله لیس بظلام للعبید﴾ (آل عمران: ١٨٢)

«الا لعن الظالم العادی» ﴿ألا لعنۀ الله علی الظالمین﴾ (هود:١٨)

«فلا یسبطی فی بغضنا اهل البیت» ﴿إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا﴾ (احزاب: ٣٣)

«حین تصیر الی سخط الله» ﴿أ فمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و مأواه جهنم و بئس المصیر﴾ (آل عمران: ١٦٢)

« وسیعلم...» ﴿و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون﴾ (شعراء: ٢٢٧)

«قلوب قاسیه» ﴿فویل للقاسیة قلوبهم من ذکر الله أولئک فی ضلال مبین﴾ (زمر: ٢٢)

«القتل حزب الله النجباء» ﴿و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون﴾ (مائده: ٥٦)

« بحزب الشیطان الطلقاء» ﴿أولئک حزب الشیطان ألا إن حزب الشیطان هم الخاسرون﴾ (مجادله: ١٩)

«ینادی المنادی» ﴿و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب﴾ (ق: ٤١)

« رحیم ودود» ﴿و استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه إن ربی رحیم ودود﴾ (هود: ٩٠)

« وفعلت فعلتک التی فعلت» ﴿و فعلت فعلتک التی فعلت و أنت من الکافرین﴾ (شعراء: ٩٠)

«ایکم شرمکانا واضعف جندا» ﴿فسیعلمون من هو شر مکانا و أضعف جندا﴾(مریم: ٧٥)

نتیجه

از مباحث گذشته به دست آمد که تجلی آیات قرآن کریم در دو خطبه کوفه و شام کاملا نمایان است به گونه ای که یکی از مهم ترین استنادات رضیعه وحی در این دو خطبه، آیات قرآن بوده است. نکته مهم و حائز اهمیت درباره این تجلیات، استناد به جا و محکم به آیات وحی متناسب با مقتضیات کلام و شرایط بوده که این مهم حاکی از تسلط همه جانبه ایشان به ظاهر و باطن کلام وحی است. تجلی آیات وحی در کلام عالمه غیر معلمه گاه به صورت انعکاس آیه ای کامل یا بخشی از آیه و یا مفهوم آیه (آیات) بوده است. کوتاه سخن این که ایشان به علت عالمه بودن و علم الهی که به ایشان عنایت شده بود، به کلام وحی واقف بوده و درکلام خود از جمله دو خطبه مهم کوفه و شام از آن بهره های مفید وکاربردی داشته است. به گونه ای که با استنادات محکم و به جا، مفهوم اصلی سخن را به مخاطبان رسانده است.

منابع:

١. قرآن کریم، ترجمه: فولادوند، محمد مهدی، تهران، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ١٤١٥ق.

٢. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: انتشارات الهادی، چاپ بیست و نهم، ١٣٨٥ش.

٣. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران: بنیادبعثت، ١٤١٧ق.

٤. پاک نیا، عبدالکریم، خطبه حضرت زینب درکوفه وشام، قم: انتشارات فرهنگ اهل بیت، چاپ دوم، ١٣٨٦ش.

٥. جعفری،محمدحسین، گلستان سوره ها، قم: نشرفائز، چاپ دهم، ١٣٨٧ش.

٦. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انواردرخشان، تهران: کتاب فروشی لطفی، چاپ اول، ١٤٠٤ق.

٧. سیدبن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، تهران: دارالاسوه، ١٤١٤ق.

٨. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، تاریخ الخلفاء، قم: انتشارات شریف رضی، چاپ اول، ١٤١١ق.

٩. شمس، مراد علی، با علامه در المیزان، قم: انتشارات اسوه، چاپ اول، ١٣٨٤ش.

١٠. شوشتری، الخصائص الحسینیه، ترجمه میرزامحمدحسین شهرستانی، بیروت: دارالسرور،١٤١٤ق.

١١. صدوق، خصال، تهران: انتشارات اسلامیه، ١٣٨٠ق.

١٢. طباطبایی، سید محمد علی، تجلی قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها، قم: نشرادیان، چاپ اول، ١٣٩٠ش.

١٣. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران: ناصرخسرو،١٣٧٢ش.

١٤. طبری، محب الدین، الریاض النضره فی مناقب العشره، بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].

١٥. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران: مکتبه الاسلامیه، ١٣٦٣ش.

١٦. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، چاپ سوم، ١٤٠٣ق.

١٧. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ١٣٤٩ق.

١٨. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیرنمونه، تحقیق و تنظیم احمد بابایی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ١٣٧٦ش.

١٩. موسوی خرم آبادی، سیدمصطفی، سیره و اندیشه حضرت زینب سلام الله علیها، قم: انتشارات دانشگاه قم، چاپ دوم، ١٣٨٦ش.

٢٠. مؤمنی، سید محمد حسن، فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوی بهشت، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ چهارم، ١٣٨٦ش.

٢١. واحدی، علی بن احمد، اسباب النزول، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ١٤١١ق.

پی نوشت ها

[1] محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ١، ص ٢٦٦،

[2] سیدمصطفی موسوی خرم آبادی، سیره و اندیشه حضرت زینب سلام الله علیها، ص ٣٣.

[3] شیخ صدوق، خصال، ج ٢، ص ٣٦٨.

[4] جلال الدین عبدالرحمن سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص ١٧٠.

[5] محب الدین طبری،الریاض النضره فی مناقب العشره، ص ٩٥.

[6] سید محمد حسن مؤمنی، فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوی بهشت، ص ٢٢.

[7] سید محمد علی طباطبایی، تجلی قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها، ص ١٧.

[8] شوشتری، الخصائص الحسینیه، ترجمه میرزامحمدحسین شهرستانی، ص ٣٦٥-٣٣٥.

[9] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج ٤٣، ص ٢٦٤.

[10] نهج البلاغه، خطبه ١٥٤.

[11] عبدالکریم پاک نیا، خطبه حضرت زینب سلام الله علیها درکوفه وشام، ص ٤٨ -٤٧.

[12] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ٤٥، ص ١٠٨؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ص ١٤٦.

[13] ترجمه خطبه برگرفته از ترجمه سید محمد علی طباطبایی در کتاب تجلی قرآن در کلام حضرت زینب سلام الله علیها است.

[14] مراد علی شمس، با علامه در المیزان، ج ١، ص ٣٤٩.

[15] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج ١٦، باب ٥٨.

[16] محمدحسین جعفری،گلستان سوره ها، ج ١، ص ٦٨.

[17] سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج ٢، ص ٧٢٧.

[18] سیدبن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ٦٨.

[19] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ٣، ص ٣٨٣.

[20] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج ٦، ص ١٤٤.

[21] سید محمد علی طباطبایی، تجلی قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها، ص ٧٣.

[22] آیت الله ناصرمکارم شیرازی، برگزیده تفسیرنمونه، ج ٣، ص ١٠٦

[23] (انبیاء:٣٩)،(دخان: ٤١)،(طور:٤٦)

[24] سیدمحمدعلی طباطبایی، تجلی قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها، پیشین، ص ٩٩.

[25] عبدالکریم پاک نیا، خطبه حضرت زینب سلام الله علیها درکوفه وشام، ص ٦١.

[26] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج ٤٥،ص ١٥٧.

[27] ترجمه خطبه برگرفته از ترجمه سید محمد علی طباطبایی در کتاب تجلی قرآن در کلام حضرت زینب سلام الله علیها است.

[28] آیت الله مکارم شیرازی، برگزیده تفسیرنمونه، ج ٣، ص ٦١.

[29] طبرسی، مجمع البیان، ج ٤، ص ٣٥٦.

[30] سیدمحمدحسین حسینی همدانی، انواردرخشان، ج ٣، ص ٣٧٣.

[31] علی بن احمد واحدی، اسباب النزول، ص ١٣٣.

[32] سیدمحمدعلی طباطبایی، تجلی قرآن درکلام حضرت زینب سلام الله علیها، ص ١٧٩.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان