خبرگزاری فارس: حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشت روز سهشنبه (16 مهر) این روزنامه، دعوت از دستیار ویژه جورج سوروس، پدر انقلابهای رنگی برای حضور در ایران و سخنرانی درباره تحریمها را مورد انتقاد قرار داد و نوشت:
جرج سوروس، یکی از کلان سرمایهداران صهیونیست در آمریکا است. او به پدر انقلابهای رنگی (بخوانید کودتاهای مخملی) شهرت دارد. در فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 نقش برجستهای داشت، و چند تن از دستاندرکاران فتنه از جمله محمد خاتمی رئیسجمهور اسبق نیز قبل از فتنه 88 با وی ملاقات و رایزنی داشتهاند. جرج سوروس که از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی یاد شده به شدت سرخورده و عصبانی بود، روز 11 ژوئن 2010 - 21 خرداد 1389- در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی ان ان گفت؛ «من حاضرم شرط ببندم که رژیم جمهوری اسلامی ایران تا یکسال دیگر بیشتر سر کار نخواهد بود»! جرج سوروس پس از آن نیز بارها بر ضرورت براندازی جمهوری اسلامی ایران تاکید ورزیده است!
حالا با این مقدمه، اگر بشنوید که؛ وزارت علوم کشورمان از آقای جفری ساکس، دستیار ویژه و یار غار جرج سوروس دعوت کرده است تا به عنوان میهمان ویژه (!) در کنفرانس «اقتصاد جهانی و تحریمها» حضور پیدا کرده و سخنرانی کند! چه تصویری در ذهن شما شکل میگیرد؟! و باتوجه به اینکه جفری ساکس از طرفداران سرسخت تحریم ایران با هدف براندازی است، فکر میکنید چه تحفهای برای عرضه در کنفرانس «اقتصاد جهانی و تحریمها» با خود خواهد آورد؟!
پاسخ این سؤال را هنگامی میتوان به وضوح یافت که بدانیم، آقای جفری ساکس، از پیروان و مبلغان سرسخت «شوکدرمانی» - Shock Therapy - در اقتصاد است. نام او با نام «میلتون فریدمن» صاحب نظریه شوکدرمانی گره خورده است. ماموریت بارها اعلام شده جفری ساکس فراهم آوردن زمینه سلطه آمریکا بر کشورهای بیرون از این دایره است که با تحمیل سیاست شوکدرمانی بر اقتصاد کشورهای مورد اشاره صورت میپذیرد. مبانی اصلی شوکدرمانی که از آن باعنوان اقتصاد نئولیبرالی هم یاد میشود، عدم کنترل دولت بر قیمتها، حذف یارانهها، خصوصی سازیهای گسترده و سپردن داراییهای عمومی به بخشهای خصوصی و... است.
به کارگیری واژه «شوک» در این سیستم اقتصادی از آنجا ریشه میگیرد که در آن آمده است اقدامات پیشنهاد شده باید به فوریت و بدون فوت وقت انجام بپذیرد تا مخالفان فرصتی برای مقابله با آن نداشته باشند و تاکید میشود که دولتها نباید در سرکوب مخالفان و سختگیری بر آنها تردیدی به خود راه دهند!
جفری ساکس تجربه به کارگیری شوکدرمانی در کشورهایی نظیر بولیوی، آرژانتین و کشورهای جدا شده از شوروی سابق و... و تبدیل آنها به دولتهای تحت سلطه آمریکا را در کارنامه خود دارد که گسترش فقر، بیکاری، کارتنخوابی و فروپاشی بنیان خانوادهها نتیجه آن بوده است.
گفتنی است که جفری ساکس در اواخر خرداد ماه 95 نیز با عنوان مشاور ویژه دبیرکل سازمان ملل به ایران آمده و با خانم معصومه ابتکار و آقای عراقچی ملاقات داشته است. موضوع حضور او شرکت در کنفرانس «آرمانهای توسعه پایدار» بود. ایشان تمام توان خود را صرف تبلیغ سند ذلتبار 2030 کرد. توسعه پایدار از نگاه دستیار ویژه جرج سوروس، تسلیم کشورهای هدف در مقابل آمریکاست.
در عنوان کنفرانسی که جفری ساکس برای شرکت و سخنرانی در آن دعوت شده است، دقت کنید، «اقتصاد جهانی و تحریمها»! اگر برخی از مدعیان اصلاحات و کارگزارانیها و اعتدالزدهها کیهان را به تندروی! متهم نکنند، باید گفت که نام و عنوان کنفرانس یاد شده نیز به شدت قابل تردید و سؤالبرانگیز است. جفری ساکس دستیار ویژه جرج سوروس که هر شب خواب براندازی جمهوری اسلامی را میبیند و از طرفداران سرسخت تحریم اقتصادی ایران است، میخواهد در کنفرانسی که موضوع آن اقتصاد جهانی و تحریمهاست حضور یافته و در این باره داد سخن بدهد! مسخره نیست؟! هست! قرار است چه بگوید و برای گشایش اقتصادی کشورمان و عبور از تحریمها چه پیشنهادی بدهد؟!
دستیار ویژه جرج سوروس غیر از تکرار خواستهها و آرزوهای برزمین مانده آمریکا از ایران اسلامی چه توصیه دیگری دارد و میتواند داشته باشد؟! آیا برپایی کنفرانس «اقتصاد جهانی و تحریمها» و دعوت از جفری ساکس برای ایراد سخن در آن، دو لبه یک قیچی نیستند؟ و آیا این کنفرانس و آن دعوت از یک آبشخور آب نمیخورند؟!
خبر دعوت از جفری ساکس را در کیهان یکشنبه آورده بودیم و دیروز خبر رسید که در پی اعتراض برخی از رسانهها و انتقادات گسترده دانشگاهیان، وزارت علوم دعوت از وی را لغو کرده است. این اقدام وزارت علوم اگرچه قابل تقدیر است، ولی این پرسش همچنان باقی است که وزارت علوم با چه انگیزهای دستیار ویژه جرج سوروس را به ایران دعوت کرده است و چنانچه انتقادها و اعتراضهای یاد شده نبود آیا این دعوت را لغو میکرد؟!
اگر دعوتکنندگان جفری ساکس او را نمیشناسند و از هویت و ماموریت وی اطلاعی ندارند چرا در مدیریتها و مسئولیتهایی قرار گرفتهاند که از ابتداییترین شرایط آن بیخبرند؟! و اگر از هویت و ماموریت وی و ارتباط تنگاتنگش با جرج سوروس، دشمن تابلودار اسلام و انقلاب خبر داشتهاند، با چه انگیزهای از او برای حضور در کنفرانس «اقتصاد جهانی و تحریمها» دعوت کردهاند؟! یعنی اگر عمروعاص با همان هویتی که در صفین داشته است، این بار کُت و شلوار بپوشد و کراوات بزند او را نخواهند شناخت؟!
بدون دریافت پاسخ دقیق این پرسشها، نمیتوان از تکرار اقدامات پلشت و خسارتآفرین دیگری نظیر آنچه به آن اشاره شد در امان بود!