احسن نیوز: محمدامین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی نوشت: در حدود سال 1919 ایالات متحده متحده آمریکا تقریبا نیمی از کالاهای ساخته شده جهان را میساخت.در سال 1929 درآمد ملی آمریکا برابر مجموعه درآمد ملی 23 کشور جهان شامل بریتانیای کبیر .فرانسه.آلمان.کانادا.و ژاپن شد.
خرابی های فیزیکی جنگ جهانی دوم حجمی هنگفت تر از جنگ جهانی اول داشت.
روزولت 50 ناوشکن آمریکا را به بریتانیا داد و در ازاء آن هشت پایگاه بریتانیا در کارائیب به آمریکا بود.انتقال کشتی ها از لحاظ قوانین داخلی ایلات متحده و قوانین بین المللی غیر قانونی بود.و هیچ رئیس جمهوری قبل از روزولت به چنین معامله ای دست نزده بود.ایالات متحده در بدو جنگ جهانی دوم یعنی در سال 1939 ارتشی بالغ بر 185000 نفر داشت و سربازان آمریکایی در هیچ کشوری مستقر نبودند.
قبل از جنگ جهانی دوم آمریکا به اندازه بزرگترین کشوری که تا کنون وجود داشته است خصوصا از لحاظ اقلام اساسی همچون منابع انرژی و تولید فولاد و کشاورزی خود کفا بود.قبل از جنگ جهانی دوم آمریکا بزرگترین فروشنده نفت جهان بود و چهل سال بعد این کشور به صورت بزرگترین خریدار نفت جهان درآمد.
در حدود سال 1945 ایالات متحده انحصار بمب اتمی را در اختیار داشت.روزولت در پاره ای از موارد کنگره را در مورد کارهای خودش و تصمیمات خاص خود دور میزد و از کنگره اجازه نمیگرفت.
ژاپن کشوری است فاقد منابع طبیعی اساسی بخصوص نفت.روزولت در خلال جنگ تمام دارئی های زاپن در آمریکا مسدود کرد. ژاپن دیگر نمیتوانست نفت .فولاد و دیگر مواد مورد لزوم خود را خریداری کند.در اواسط سال 1942 سنجش افکار عمومی نشان داد که آمریکائی ها نسبت به خطر آلمان بی تفاوت باقی مانده اند اما مشتاق ضربه زدن به زاپن هستند.
ژاپن در دهه سی میلادی به دنبال تسلط بر چین بود.آمریکا مخالف حرکات ژاپن برای تسلط بر چین بود و در زمان روزولت مجیک وجود داشت که مجیک نان سیستم استراق سمع ژاپنی ها بود که خود روزولت به آن گوش میداد.
روزولت تمام دارایی های ژاپن در آمریکا را بلوکه کرد. جنگ جهانی دوم از سال 1939 تا 1945 رخ داد که باعث نابودی تعداد بسیار زیادی از انسانها از نژادهای مختلف شد و دولتهای گوناگون نیز به این جنگ ورود داشتند.
تئودور روزولت پسر عموی فرانکلین روزولت (رئیس جمهور آمریکا )و طرفدار سیاست امپریالیستی بود.
در 1939 هیتلر قرارداد بین آلمان نازی و شوروی را اعلام کرد و به موجب این قرارداد لهستان بین روسیه و آلمان تقسیم شد.در 1939 نازی ها به لهستان حمله بردند و دو روز بعد بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ دادند و بدینگونه جنگ جهانی دوم آغاز شد.آمریکا از سال 1941 به بعد سعی داشت از هرگونه جنگ زمینی در آسیا اجتناب کند.
ژنرال مارشال در آمریکا در سال 1947مدتی وزیر امور خارجه بود .در سال 1940 کنگره آمریکا خدمت سربازی اجباری را برای یک سال اجباری کرد.پرزیدنت ترومن از جانب جمهوری خواهان و افکار عمومی تحت فشار بود تا لایحه سربازی اجباری جوانان در زمان صلح را پس بگیرد . سیاست خارجی آمریکا بر اساس مبارزه و یا مقابله با کمونیزم بود و در دوره های مختلف ریاست جمهوری نیز ادامه داشت.
در سال 1945 ما شاهد این بودیم که آمریکا انحصار بمب اتم را در دست داشت و در سال 1947 کنگره ایجاد سازمان اطلاعات مرکزی یا همان سیا را تصویب کرد.فعالیت سیا در سراسر جهان تعریف شده بود.در سال 1948 دولت ترومن به سازمان سیا این اختیار را داد که عملیات مخفی گسترده ای را علیه اتحاد شوروی و سایر کمونیست ها سازماندهی کند و لازم به ذکر است که این سازمان حتی اختیار داشت عملیات شبه نظامی ساماندهی کند و اجرا نماید.
تست اولین بمب اتم در روز شانزدهم ژوئیه 1945 در آلاموکوردو در نیومکزیکو رخ داد که دمای سطح زمین در نقطه انفجار بمب به صد میلیون درجه فارنهایت یعنی سه برابرحرارت داخل خورشید و ده هزار برابر دمای سطح خورشید رسید.تمامی حیوانات و یا گیاهان به شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز انفجار بمب نابود شدند.
آمریکا در زمان ترومن به دنبال همان سیاست خارجی ضد کمونیست خودش بود و به دلیل مخالفت شدید خود با شوروی به وسیله سیا برای تاثیر گذاری در انتخابات ریاست جمهوری ایتالیا وارد عمل شد و چند میلیون دلار به احزاب ضد کمونیست داد که یکی از این احزاب دموکرات مسیحی بود که سرانجام در انتخابات پیروز شدند.
طرح مارشال نیز در زمان ترومن بود.که این طرح چهار میلیارد دلار بود که کنگره آن را تصویب کرده بود و به اروپا داده شد تا از نفوذ کمونیزم جلوگیری شود.
امریکا در زمان روزولت به بمب اتم رسید و انحصار آن را در سال 1945 در دست داشت و در سال 1951 در زمان پرزیدنت ترومن آمریکا صاحب بمب هیروژنی شد. پروژه مانهاتان در سال 1939 یا 1327 در آمریکا در زمان ریاست جمهوری روزولت آغاز شده بود. این همان پروژه ای بود که به ساخت بمب اتم ختم شد و آمریکا نیز از آن استفاده کرد.
هاری ترومن جانشین روزولت بود.ترومن قبل از ریاست جمهوری رئیس مجلس سنا و معاون روزولت بود.
توماس هابز اعتقاد دارد که وضع طبیعی جنگ همه علیه همه است.هابز فرمانروایی از طریق زور را فرمانروایی اکتسابی میداند.از دیدگاه هابز سلطه بر دیگران از طریق تاسیس یا اکتساب صورت میگیرد. نو واقع گرا ها اعتقاد دارند که ساختار آنارشیک نظام بین الملل میتواند باعث بروز جنگ باشد. وستفالیا به سمت برابری دولتها رفت و هم گوهر و هم ذات نظام بین الملل آن انارشیک است. واقع گرایان تهاجمی اعتقاد دارند که فقدان اقتدار مرکزی یا همان آنارشی نظام بین الملل سبب سوق دولتها به سمت جنگ میشود. لیبرال دموکراسی شکلی از حاکمیت دموکراتیک است که در آن تاکید بر رضایت مردم مطرح است.لیبرال دموکرات ها باید از آزادی و اختیار شهروندان در برابر دولت حمایت کنند.
آیزنهاور در سال 1952 در انتخابات آمریکا پیروز شد. سیستم آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری دموکراسی نخبه گرا و دموکراسی غیر مستقیم است زیرا الکترال کالج است که نظر نهایی را میدهد .لازم به ذکر است آیزنهاور یک ژنرال نظامی بود. جمهوری خواهان در دوران آیزنهاور مالیات شرکت ها را کاهش دادند یکی از فعالیت های دولت آیزنهاور کاهش حجم نیروهای مسلح بوده است. در کابینه آیزنهاور تجار نیز بودند.آیزنهاور مردی میانه رو بود و قصد نداشت آمریکا را وارد جنگ جدید کند . یا به دنبال افزایش بودجه نظامی نیز نبود.
در اواخر سال 1960 سیا با موافقت آیزنهاور شروع به تعلیم روش های کماندوئی و یا چریکی به فراریان کوبایی ضد کاسترو کرده بود زیرا از جمله وظایف سیا حرکت در تمام نقاط دنیا در جهت راهبرد کلی آمریکا بود که مبارزه و مقابله با کمونیزم بوده است.آیزنهاور علیرغم اینکه یک ژنرال کارکشته بود ولی فردی تهاجمی نبود و به دنبال حل مشکلات به وسیله تعامل بود.آیزنهاور در سال 1961 میلادی یا 1339 شمسی رفت و کندی جوان و دموکرات جای یک پرزیدنت سن بالا و نظامی و جمهوری خواه را گرفت .نکته جالب توجه این است که امروزه مدام اعلام میشود که جمهوری خواهان افرادی جنگ طلب و تند خو هستند و این مساله را در مورد نظامیان نیز اعلام میدارند ولی ژنرال آیزنهاور میتواند نمونه و یا مثال نقض اینگونه مباحث باشد زیرا نه در عرصه سیاست خارجی و نه در برخورد با همکاران و زیر دستان خود به دنبال پرخاشگری نبود و حتی از کلمه مهربان نیز برای ایشان استفاده شده است .نکته ای که باید در ادامه به آن بپردازیم این است که کندی دموکرات همیشه در مورد زنرال آیزنهاور منتقد بود و یک انتقاد همیشگی کندی این بود چرا آیزنهاور نیروهای نظامی را افزایش نداده .
امروزه یک جمله فوق العاده رایج در مورد سیاستمداران گفته میشود که نظامیان نباید به سیاست وارد شوند و این مساله را به ضرر کشور و یا آینده کشور میدانند ولی ما مشاهده میکنیم که نظامیان هم رئیس جمهور شدند و هم وزیر امور خارجه و نمونه مطرح شده در این مبحث همان ژنرال ایزنهاور است که در کار خود بر خلاف باور غلط عمومی نه در سیاست خارجی و نه در داخل به دنبال تند خویی نبود و یا ژنرال مارشال که وزیر امور خارجه آمریکا میشود.
پس ما باید از تاریخ مطالعه شده به سمت اتخاذ راهبردهای صحیح و اساسی و راهگشا برویم تا بتوانیم آینده نگری قوی تری داشته باشیم.
منبع : کتاب روند سلطه گری تاریخ سیاست خارجی آمریکا 1983-1938
برچسب ها : آمریکا , احسن نیوز , محمدامین حیات مقدم