ماهان شبکه ایرانیان

نقدی بر صحبت‌های نخستین وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم

ابراهیم سحرخیز معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش‌وپرورش، مطلبی را در نقد مصاحبه علی اصغر فانی داشته که در ادامه آمده است:

علی‌اصغر فانی  نخستین وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم که با آشکار شدن اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان مجبور به استعفا و کناره گیری از دولت شد در پانزدهم مهرماه 98 در گفتگویی مبسوط با تسنیم، تنها راه برون رفت از گرداب هائلی که خود و یارانش، در آموزش‌و پرورش به یادگار گذاشته‌اند را در دو رویکرد یا روش جستجو کرده است.

گسترش بی حد و حصر مدارس غیر‌دولتی با هدف ارائه خدمات برتر آموزشی به طبقات برخودار و فرادست جامعه.

به‌کارگیری معلمان خرید خدمات آموزشی در مناطق نابرخودار به منظور جبران کسری 20 تا 25 درصدی بودجه سالیانه آموزش وپرورش.

فانی مدعی است با داشتن دکترای مدیریت نیروی انسانی، وی تنها وزیری است که آموزش و پرورش را بهتر از "کف دست" می‌شناسد و قادر است برایش نسخه‌هایی طلایی، از جنس آنچه تا کنون پیچیده است را تجویز کند.

این استاد 65 ساله دانشگاه، هنوز هم حاضر نیست بپذیرد که قریب به اتفاق معلمان از مدیریت وی، دل خوشی ندارند بنابراین با اعتماد به نفسی افسانه‌ای و اغراق‌آمیزمدعی است او تنها رکورددار بهترین سبک مدیریت در دوران 40 ساله پس از انقلاب در آموزش و پرورش است.

فانی در ادامه این گفتگو افزوده است "بنده 100درصد به اصل 30 قانون اساسی یعنی تحصیلات رایگان اعتقاد راسخ دارم و معتقدم مدارس دولتی نباید از خانواده ها پول بگیرند."

اما کسی نیست به ایشان یادآور شود: "جناب استاد، از کدام مدارس دولتی حرف می‌زنید؟"

مدارسی که شما و دوستانتان آن را تا مرز انفجارآمیز 40 دانش‌آموز در هر کلاس سوق داده‌اید؟ یا مدارسی که جای خالی معلم را، مدیر و عوامل اداری مدرسه به عنوان مبصر پر کرده‌اند؟ مدرسه‌ای که چند سالی است ریالی بابت هزینه‌های جاریش به عنوان سرانه در اختیار ندارد؟ در مدرسه‌ای که شما از آن سخن می‌گویید از این تحصیلات رایگان و بدون پول هرگز خبری نیست؟

این گفت‌وگو در ادامه وقتی جالبتر می‌شود که بدانید، ایشان می‌گوید: "باید انرژی خود را صرف ارتقای مدارس دولتی می‌کردیم که اتفاقاً ما نیز همین کار را کردیم."

ظاهراً جناب فانی نهیب اخطارگونه مقام معظم رهبری مبنی بر پرهیز از تضعیف مدارس دولتی و گسترش بی‌رویه همزمان مدارس غیر‌دولتی را در دیدار با جمعی از معلمان نمونه و منتخب کشوری در زمان وزارت خود را فراموش کرده‌اند که خویش را یگانه دلسوز و داعیه‌دار ارتقای مدارس دولتی وانمود می‌کنند.

فانی سپس در مغالطه‌ای آشکار می‌افزاید: "مدارس غیردولتی برای رسیدگی بیشتر به مدارس دولتی تاسیس شده‌اند. "

در ادامه، در یک مصادره به مطلوب از مقدماتی مثل "دولت بیش از این یا نمی‌تواند یا نمی‌خواهد برای آموزش‌و پرورش هزینه کند" به این نتایج می‌رسند که چاره کار در چهار چیز است:

الف- کاستن از ساعات درسی دبیرستانها

ب-ممانعت از افزایش استخدام‌های جدید در آموزش و پرورش

ج-برون‌سپاری به سبک خرید خدمات آموزشی از صاحبان مدارس غیر‌دولتی

د-توسعه نامحدود مدارس غیردولتی برحسب کشش تقاضا

اما همین جا تذکر چند نکته ضروری است:

در عجبم از کسی که حاضر نبود به راحتی تسلیم تعطیلی پنج شنبه‌ها در مدارس شود و حتی حاضر بود کاهش ساعات آموزشی در دوره متوسطه اول به 30 ساعت را برحسب مصوبه آن روز شورای عالی زیر پا بگذارد چگونه با چرخشی 180 درجه‌ای حاضر شده است عنداللزوم همان را به دوره دوم متوسطه نیز تعمیم دهد؟

فانی حاضر نیست خریدخدمات آموزشی را خصوصی‌سازی بنامد در حالیکه وقتی از خصوصی‌سازی صحبت می‌کنیم منظورمان "سیاست‌هایی است که در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت موجب کم‌شدن مشارکت دولت‌ها در هزینه‌های آموزش‌و پرورش عمومی می‌شوند.دولت‌ها امروزه در شیوه خصوصی‌سازی به جای ارائه خدمات مستقیم به مردم از بخش خصوصی بهره می‌برند تا با واسطه آنها خدمات را به مردم ارائه کنند."

در پاسخ به افرادی که می‌گویند دولت به میزان توسعه مدارس غیردولتی می‌تواند سهمی را که از بودجه دارد صرف مدارس دولتی و افزایش سرانه تحصیلی آنها کند باید گفت: در سالهای اخیر شاهدیم که "سهم آموزش‌و‌پرورش در ایران از تولید ناخالص ملی از 3 درصد به حدود 1.5 تا 2 درصد رسیده است این درحالی است که درکشوری مانند آمریکا مردم تنها 18 درصد از هزینه‌های آموزشی را پرداخت می‌کنند اما در ایران 33 درصد".

فانی و دیگر همفکران او، خوب می‌دانند علاوه بر سهم 12درصدی مدارس غیردولتی، اخذ شهریه در دیگر مدارس دولتی نیز به یمن مدیریت با برکت ایشان یا امثال او، امروزه به رسم مانا و پایداری تبدیل شده است که کسی را یارای تغییر آن نیست.

وزیر پیشین دولت روحانی در میانه راه از منظومه پنچ گانه‌ای می‌گوید که تنها دستاورد آن در توسعه مشارکت، پر‌و بال دادن به صاحبان مدارس غیردولتی بود.

منظومه پنجگانه سیاستی فانی قرار بود" سازماندهی منابع انسانی "،"توسعه مشارکت"،"ارتقای مدیریت آموزشگاهی"، "عملیاتی‌کردن بودجه و تمرکز‌زدایی" را شامل شود که اکنون کمبود بیش از 108 هزار‌معلم، تأخیر حداقل یکساله در پرداخت مطالبات اجتناب‌ناپذیر معلمان، تدریس اجباری مدیران مدارس، رها شدن مدارس دولتی در هزینه‌کردن از جیب مردم گویا از آثار و ثمرات به بار نشسته این منظومه است.

این استاد مدیریت بر منابع انسانی در ادامه گفت‌وگو، توصیه‌هایی برای برنامه‌ریزی 10 ساله در حوزه نیروی انسانی یعنی معلم به عنوان رکن اصلی تعلیم و تربیت دارد که اتفاقاً خود به هیچ یک از آنها عمل نکرده است.

وی خوب می‌دانست که در طی یک افق 10 ساله (1392_1402) قرار است بیش از 650 هزار معلم از چرخه تدریس بازنشسته شده، از دایره خدمت خارج شوند و رشد مثبت جمعیت لازم التعلیم قراراست آمار دانش‌آموزی ما را به مرز 17 میلیون نفر برساند اما دم‌دستی‌ترین یعنی ارزان‌ترین شیوه را برای جذب و تامین نیروی انسانی برگزید تا پای معلمان خرید خدمات آموزشی به مدارس کشور باز شده و خصوصی‌سازی رونق بگیرد.

شنیدن دکترین فانی برای افزایش حقوق معلمان از زبان او، بخش دیگری از این گفت‌وگوی بسیار جذاب است! او معتقداست برای افزایش حقوق معلمان، باید از میزان فراوانی استخدام‌های جدید کاست و تا آنجا که تیغ وزیر برش دارد از جمعیت معلمان زیادی کاسته شود.

به همین سبب وی در سال 93 بیش از 350 هزار معلم را زیادی می‌دانست که باید دواطلبانه به دیگر دستگاه‌ها کوچ داده شوند تا آموزش‌و پرورش بتواند به اسم رتبه‌بندی 200 هزار تومانی را به حقوق معلمان اضافه کند.

فانی که خود را یگانه بانی تأسیس مدارس نمونه‌دولتی به عنوان گامی در جهت استقرار عدالت آموزشی در سال 65 می‌داند گویا خبر ندارد که یک‌شبه به دستور ناگهانی بطحایی، نیمی از این مدارس در دوره اول متوسطه از صفحه روزگار محو شدند تا صندلی‌های مدارس غیردولتی خالی از دانش‌آموز نماند.

فانی بدون اطلاع از آمار منتشره از سوی مراجع رسمی که نشان می‌دهد سهم آموزش‌و پرورش از بودجه عمومی کشور در دولت روحانی هرگز نتوانسته است از مرز 10 درصد فراتر برود که در مقایسه با سهم حداقل 15.6 درصدی سال‌های 86 و 87 رشد منفی را نشان می‌دهد مدعی است بودجه را طی مدت سه سال دوبرابر کرده است.

این وزیر دولت یازدهم،گریزی هم به دانشگاه فرهنگیان زده و با محدود شدن انحصار تربیت معلم در آن دانشگاه مخالف است هرچند که به نظر می‌رسد او ناخواسته در دام تناقضی افتاده است که از آن بی‌خبر است  چرا که در "صورت شکسته‌شدن حلقه بسته حاکمیتی دولت در آموزش‌و پرورش و توزیع و تخصیص منابع مالی با نگاه تقاضا محور بین مردم " انتخاب چند و چون آموزش‌و پرورش نیز مانند دیگر کالا و خدمات به جیب مردم واگذار می‌شود بنابراین بر اساس قاعده منطقی "سالبه به ارتفاع موضوع " تربیت معلم توسط دولت از بیخ و بن دیگر موضوعیت ندارد و باید آن را به موسسات خصوصی واگذار کرد.

فانی بیشتر ترجیح می‌دهد به جای پارو زدن در بحر مواج آموزش‌و پرورش، یک ناخدا و کشتی‌بان باشد تا از دور فقط دستور داده کار را به صاحبان مدارس غیر‌دولتی واگذار کنند تا آنها به فکر تامین معلم ارزان‌قیمت برای مدارس دولتی باشند.

با این جمله یاد حافظ افتادم که گفت: کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که باز بینیم دیدار آشنا را.

با عرض پوزش از محضر استاد، تجربه مدید چند ساله از مدیریت وی نشان داده است که فانی هرگز پارو‌زن مناسب یا حتی کشتی‌بان مطمئنی برای هدایت کشتی آموزش و پرورش نبوده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان