صادرات 5/ 2 میلیون بشکه نفت حدود 40 درصد از درآمدهای دولت ایران را تشکیل میداد. در طرف هزینهها نیز حدود 15 درصد از بودجه ملی کشور به بخش دفاعی اختصاص مییافت و 85 درصد دیگر صرف برنامههای دیگر نظیر مستمری، خدمات درمانی، یارانهها، آموزش و زیرساختها میشد. افت شدید درآمدهای نفتی همزمان با اثرگذاری تحریمها موجب شد دولت ایران از برخی از برنامههای خود صرفنظر کند و بخشی از هزینههای خود را با چاپ پول تامین کند. نتیجه این وضعیت براساس آمارهای رسمی رسیدن تورم به نرخ 43 درصد بود، درحالیکه هزینههای موادغذایی و خدمات بهداشتی از 40 به 60 درصد اوج گرفت. روزنامه انگلیسی «فایننشالتایمز» در گزارشی مینویسد در اقتصاد روبهرو با چالش ایران، قیمتهای مسکن بیش از دو برابر شده است. به عقیده اقتصاددانان این نوع ابرتورمها بهطور معمول بهدنبال تلاشهای دولت برای پوشش کاهش درآمدهای نفتی توسط چاپ پول بیقید و شرط است. در این شرایط آمریکاییها معتقدند تحریمها منجر به فروپاشی دولت در ایران خواهد شد. به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد»، نشنالاینترست در ادامه مینویسد با این حال آنچه بهنظر میرسد تحریمهای دولت آمریکا تاکنون چندان موفق عمل نکردهاند. بعد از دههها تحریم کرهشمالی، خانواده کیم همچنان در رأس قدرت این کشور قرار دارند و میتوانند از زیردریاییهای خود موشکهای بالستیک با قدرت حمل کلاهک هستهای پرتاب کنند. صدام حسین نیز برای سالها تحت تحریم آمریکا قرار داشت، درحالیکه برای خلع او از قدرت دولت آمریکا مجبور به هجوم به عراق شد. بهطور مشابه ایرانیها از زمان وقوع انقلاب اسلامی زیر فشار تحریمها قرار دارند، درحالیکه به طور روز افزون به قدرت آنها افزوده میشود. بر این اساس تاریخ نشان داده است تحریمها بیش از تسلیم شدن، منجر به ایستادگی بیشتر ملتها خواهند شد. از طرفی هر چند گزینههای ایران برای افزایش بار هزینه تحریمها علیه آمریکا محدود است، اما تشدید خطر جنگ نشان داد هزینه تحریمهای ایران تا چه حد برای آمریکا بالا است. این واقعیات، نگرانیهایی را برای آمریکا، متحدان این کشور و اقتصاد جهانی ایجاد کرده است.
اوایل روز شنبه، 14 سپتامبر، حمله پهپادی و موشکی انصارالله یمن به بزرگترین تجهیزات نفتی عربستان سعودی در بقیق، بازار جهانی طلای سیاه را با بحران مواجه ساخت. این حمله باعث شد تولیدات نفت عربستان تا نصف کاهش یابد، حملهای که نشان داد تا چه اندازه اقتصاد عربستان و پایههای خاندان آلسعود نسبت به تنبیهات ایران متزلزل است، حملهای هوشمندانه که بدون نقص به اجرا درآمد. بهدنبال این حمله بود که ترس جنگی دامنگیر، دولت آمریکا را فرا گرفت. تنها واکنش آمریکاییها در قبال این اقدام، اعمال تحریمهای محدود علیه بانک مرکزی و نظام مالی ایران بود. ایرانیها اما باکی از تشدید تنشها با آمریکا ندارند. گروهی که حملات علیه عربستان را سازماندهی کرد، بدون دردسر میتواند اقدامی دیگر را در دستور کار قرار دهد. در واکنش، در صورتی که عربستان تصمیم به حمله هوایی به ایران بگیرد، یکی از گزینههای ایرانیها بستن تنگه هرمز، یا حداقل ممانعت از تردد کشتیهای عربستانی و اماراتی از خلیجفارس خواهد بود، همانطور که پیشتر تهدید کرده بود.
براساس گزارش ماه ژانویه رئیس اطلاعات ملی آمریکا، برای انجام این کار، طیف گستردهای از تسلیحات و تاکتیکهای مناسب در اختیار ایران است. توسعه و ارتقای طیف گستردهای از ظرفیتهای نظامی با قابلیت هدف قرار دادن اهداف آمریکایی در منطقه و اخلال در ترافیک تنگه هرمز ادامه دارد. این سیستمها شامل موشکهای بالستیک، قایقهای انفجاری خودکار، مینهای دریایی، زیردریاییهای مدرن با موشکهای پیشرفته، پهپادهای مسلح، موشکهای کروز زمینی ضدکشتی، موشکهای بالستیک ضدکشتی و تجهیزات هوایی بومی و پیشرفته است. به اعتقاد کارشناسان نظامی، با این تجهیزات میتوان جریان صادرات نفت در تنگه هرمز را برای مدتی طولانی مختل کرد. در این رابطه ایرانیها نیاز ندارند تمام کشتیهای عبوری از تنگه هرمز را هدف قرار دهند.
تنگه هرمز شریان حیاتی اقتصاد جهان است. 20 میلیون بشکه نفت، حدود 20 درصد از عرضه جهانی، روزانه از این تنگه عبور میکنند. بهعلاوه عربستان سعودی و اماراتیها به تنهایی حدود 10 درصد از مصرف جهانی نفت را تامین میکنند. تجارب تاریخی نشان داده است شوکهای نفتی موجب شده عرضه جهانی نفت در یک بازه کوتاه، 6 تا 8 درصد کاهش یابد، عاملی مهم برای ورود اقتصاد جهانی به رکود در یک دوره 90 یا حتی 30 روزه. شوکهای نفتی سال 2008 بهدنبال رکود بزرگ و مجدد در سال 2011 ناشی از بهار عربی نشان داد بحرانهای نفتی میتوانند اقتصاد جهانی را به زیر بکشند. به گفته جیمز همیلتون، استاد اقتصاد دانشگاه سندیگو کالیفرنیا آمریکا، به غیر از یک مورد، تمام 11 مورد رکود اقتصادی پس از جنگجهانی ناشی از افزایش قیمت نفت بوده است. بهعلاوه تقریبا تمام این موارد به غیر از شوک قیمتی سال 2008، بهدنبال اختلال صادرات کشورهای حاشیه خلیجفارس اتفاق افتاده است.
بر این اساس بستهشدن تنگه هرمز به مدت یک یا دو ماه برای ورود اقتصاد جهان به رکودی عمیق مشابه آنچه در شوک نفتی جنگ ایران و عراق 1979 رخ داد کافی خواهد بود. این درحالی است که هیچ یک از منابع نفتی در حاشیه خلیجفارس قابلیت جایگزینی یکدیگر را ندارند. هر چند نفت شل آمریکا میتواند بهعنوان یک ضربهگیر عمل کند، اما بررسیها نشان میدهد تولیدات این نوع نفت آمریکا در اوایل 2020 به اوج خود خواهد رسید. بر این اساس حتی در افق زمانی دو ساله، آمریکاییها نخواهند توانست آسیب دو یا سه میلیون بشکهای در عرضه نفت جهانی را جبران کنند. بنابراین آسیب 20 میلیون بشکهای بسیار فراتر از ظرفیت پوشش آمریکاییها خواهد بود. در خارج از آمریکا نیز ظرفیت این جایگزینی وجود ندارد. از سال 2005، ایالاتمتحده به تنهایی تقریبا سهمی سهچهارمی از افزایش عرضه جهانی نفت داشته است.
تغییرات عرضه نفت اوپک نیز محدود بوده است درحالیکه عمده منابع در عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس متمرکز هستند، کشورهایی که خود در معرض بسته شدن تنگه هرمز قرار دارند. کاهش عرضه نفت جهانی را همچنین میتوان به واسطه ذخایر استراتژیک سراسر جهان پاسخ داد. در بهترین حالت اما ذخایر استراتژیک کشورهای دارنده، به دو میلیون بشکه میرسد. هر چند این رقم بزرگ به نظر میرسد، اما تنها میتواند عرضه سه ماه 20 میلیون بشکه را پاسخ دهد. این در حالی است که در چنین وضعیتی قیمتهای نفت افزایش قابلتوجه خواهند یافت. در این شرایط پیش از اینکه ذخایر استراتژیک به مرز خستگی برسند، قیمتهای طلای سیاه سر به فلک خواهد کشید. در واقع ذخایر استراتژیک در بهترین حالت تنها میتواند برای سه ماه ترس بازارهای جهانی را مرتفع سازند و ایرانیها به خوبی این واقعیات را میدانند. بنابراین برای تهران قرار دادن دولت ترامپ در حصاری نفوذناپذیر دشوار نخواهد بود.