ماهان شبکه ایرانیان

تبیین منطقِ رفتاریِ جمهوری اسلامی در برخورد با دولت آمریکا از منظر آیت‌الله خامنه‌ای

از مهم ‌ترین مسائل تاریخ معاصر ما مسئله‌ ی ایران و آمریکا و تقابل دامنه‌ دار بین این دو کشور است

تبیین منطقِ رفتاریِ جمهوری اسلامی در برخورد با دولت آمریکا از منظر آیت‌الله خامنه‌ای

از مهم ‌ترین مسائل تاریخ معاصر ما مسئله‌ ی ایران و آمریکا و تقابل دامنه‌ دار بین این دو کشور است. به شهادت تاریخ، دشمنیِ دولت آمریکا علیه ملت ایران به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بر سر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی برمی ‌گردد. آنجا که دولت دکتر مصدق که بر آمده از جنبش ملی شدن صنعت نفت بود با کودتای آمریکایی‌  ها سرنگون شد و عملا رژیم دیکتاتور پهلوی به‌ عنوان عامل دست‌نشانده‌ی دولت آمریکا مهم‌ ترین سنگرِ نفوذ، دخالت و سلطه ‌گری آمریکایی‌ها در ایران بود. روند درگیری و چالش بین دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز ادامه یافت. دولت آمریکا با تمام قوا در مقابل پیروزی انقلاب مقاومت و کارشکنی کرد و پس از سرنگونی رژیم پهلوی نیز با تمام قوا علیه انقلاب و نظام اسلامیِ برآمده از آن، دست به توطئه و دشمنی همه‌ جانبه زد.اما منطقِ مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با دولت مستکبر آمریکا چیست؟ چگونه و در قالب کدام چهارچوبِ تحلیلی می ‌توان نوع رفتار نظام اسلامی در برخورد با آمریکا را به‌ شکلی صحیح و جامع، فهم و صورتبندی کرد؟ در یادداشت زیر براساس بیانات حضرت آبت‌الله خامنه ‌ای و نظام اندیشه ‌ای ایشان به بررسی این موضوع و پاسخ به سوالات فوق پرداخته است:

«هدف های انقلاب چیست؟ در درجه‌ی اوّل حاکمیّت اسلام است؛ اصلاً انقلاب برای این به‌وجود آمد؛ برای اینکه اسلام حکومت کند؛ حاکمیّت داشته باشد با معنای خاصّ خودش... ما اگرچنانچه دنبال اقامه‌ی حکم الهی و دین الهی نباشیم، چرا اینجا هستیم؟ چرا بنده اینجا باشم؟ خب همانهایی که بودند -یا آنها یا امثال آنها- بیایند اداره کنند حکومت را. ما هستیم برای اینکه می خواهیم دین خدا را تحکیم کنیم؛ حاکمیّت دین خدا باید تحقّق پیدا کند... اگر بحث دین خدا و تحکیم دین خدا و حاکمیّت الهی نباشد، بودن من و شما در اینجا اصلاً ضرورتی ندارد. پس این است: تحکیم اسلام».

بیانات رهبر انقلاب اسلامی 1395/03/06

طرح بحث

یکی از مهم ‌ترین و چالشی ‌ترین مسائل در تاریخ معاصر ایران مسئله‌ی «مواجهه‌ی ایران و آمریکا» بوده است. این مسئله طی سالیان متمادی در بین مردم، نخبگان و رسانه‌ها محل بحث بوده و به‌خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیش از پیش مطرح شده است. هر یک از کارشناسان و تحلیل‌گران براساس مبانی و زاویه دید خود تحلیلی از نحوه‌ی مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با آمریکا ارائه کرده ‌اند که در جای خود جای توجه و تأمل دارد. در اینجا قصد دارم «منطق مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا» را بر اساس نگاه حضرت آیت‌الله خامنه ‌ای، رهبر انقلاب اسلامی مورد توجه و تحلیل قرار دهم. از آنجا که مهم ‌ترین ابزارِ گفتمان ‌سازی، هدایت افکار عمومی و مدیریت کلان آیت‌الله خامنه ‌ای سخنرانی‌های عمومی ایشان است موضوع را از بستر بررسی و تبیین بیانات ایشان دنبال خواهم کرد.

سه لایه یک مواجهه

منطق مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا را براساس بیانات و مواضع رهبر انقلاب در 3 سطح می ‌توان مورد توجه قرار داد. در ادامه سعی می ‌کنم این منطق را در 3 لایه‌ی «مبنایی – اعتقادی»، «تجربه‌ی تاریخی» و «معادلات سیاسی و بین‌المللی» مورد کنکاش و بازخوانی قرار داده و براساس بیانات رهبر انقلاب تبیین نمایم.

یکم: آمریکا «طاغوت اعظم» است

«توحید» در نظام اعتقادات اسلامی جایگاهی بُنیادین و ویژه دارد. توحید در اندیشه‌ی آیت‌الله خامنه ‌ای نیز ضمن برخورداری  از این جایگاه، دارای تعریف و تفسیری ویژه است. در بینش آیت‌الله خامنه ‌ای توحید دو رو دارد. دورویی که کاملا توأمان و در‌هم‌تنیده دارد: «ایمان به الله» و «کفر به طاغوت»: «توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا الله و لا نشرک به شیئا». نمیگوید «لا نشرک به احداً» -البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است- میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی ‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین‌جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین‌جور است -آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود- همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک.»

(1391/08/23) از سوی دیگر به‌ لحاظ مبنایی دولت آمریکا از نگاه رهبر انقلاب «طاغوت اعظم» است: «امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحده‌ی آمریکاست.» (1385/05/30)

مهم ‌ترین ایراد این طاغوت اعظم «مستکبر» بودن اوست. از نگاه آیت‌الله خامنه ‌ای دولت آمریکا به ‌دلیل برخورداری از این روحیه‌ی استکباری، حاوی برخی خصوصیات روحیه ‌ای و رفتاری است که موجب دخالت‌گری آمریکا در امور سایر ملت‌ ها می ‌شود. یکی از این خصوصیات «خودبرتربینی» است: «یکی از ویژگی ‌های نظام استکباری، خودبرتربینی است... وقتی مجموعه‌ی خودشان را از بقیّه‌ی انسانها، از بقیّه‌ی مجموعه‌ ها برتر دانستند، وقتی خودشان را محور دانستند، همه ‌چیز را فرع بر خودشان دانستند، یک معادله‌ی غلط و خطرناکی در تعاملات جهانی به ‌وجود می ‌آید... این خودبرتربینی موجب می شود که ادّعای تولیت امور ملّتها را داشته باشند.» (1392/08/29) و یکی دیگر از این ویژگی‌ ها «حق‌ ناپذیری» است. خصوصیتی که در ماجرای هسته ‌ای ایران به‌ شکلی ملموس و عینی توسط ملت و نظام اسلامی تجربه شد: «نه حرف حق را می پذیرند، نه حقّ ملّت ها را می پذیرند؛ حق ‌ناپذیرِ مطلق. در مباحثات جهانی بسیار اتّفاق می ‌افتد یک حرف حقّی زده می شود، آمریکا به دلیلی نمیپذیرد؛ با انواع شیوه‌ها حرف حق را رد میکنند، زیر بار حق نمیروند. حالا یک نمونه ‌اش مسائل امروز ما است که مربوط به فعّالیّت های هسته ‌ای و صنایع هسته ‌ای است؛ حرف حقّی وجود دارد؛ اگر چنانچه انسانی اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، باید وقتی در مقابل استدلال قرار گرفت، تسلیم بشود، امّا استکبار تسلیم نمی شود.» (1392/08/29)

همچنین از آنجا که براساس بینش توحیدی آیت‌الله خامنه ‌ای توحید مستلزم «کفر به طاغوت» است خودبخود مبارزه با دولت آمریکا به ‌عنوان طاغوت اعظم و رأس نظام استکبار با این خصوصیات، موضوعیت و اهمیتی اساسی می‌ یابد: «در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان بالله هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت، تمسک به عروه‌ی وثقای الهی امکان پذیر نیست.» (1385/05/30) در واقع براساس این بینش، کفرِ به طاغوت و مقابله با زیاده‌خواهی و زورگویی دولت آمریکا به عنوان طاغوت اعظم اساسا مقدمه‌ی صحتِ ایمان بالله است: «طبیعت اسلام این است؛ «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی». این معنای اسلام است. یعنی ایمان بالله به تنهایی کافی نیست؛ کفر به طاغوت، مقدمه‌ی صحت و صداقت و قبول ایمان بالله است. کفر به طاغوت یعنی چه؟ یعنی همین نظام‌ های سلطه‌ی موجود در دنیا.» (1387/03/21)

دوم: انقلاب اسلامی، «انقلابی ضدّ آمریکایی» است

روابط ایران و آمریکا به ‌لحاظ «تاریخی» فراز و فرود زیادی داشته است. در دوره ‌ای حکومت ایران کاملا تحت نفوذ و کنترل دولت آمریکا بود و در دوره ‌ای دیگر دولت آمریکا با برخوردی انقلابی از صحنه‌ی معادلات سیاسی و حاکمیتی ایران حذف شد. قطعا پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران رویدادی مهم و سرنوشت ‌ساز در سیر روابط ایران و آمریکا محسوب می ‌شود. از نگاه رهبر انقلاب اگر به مجموعه‌ی تعاملات و ارتباطات دولت آمریکا با ایران با دید یک «تجربه‌ی تاریخی» نگریسته شود حاصل این تجربه چیزی جز دشمنی، توطئه ‌گری و سلطه ‌طلبی دولت آمریکا نسبت به ایران نیست.

در نگاه آیت‌الله خامنه ‌ای اعتراض به سلطه ‌گری آمریکا پدیده ‌ای نیست که صرفا پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده باشد بلکه از ابتدای نهضت امام خمینی (ره) در کنار مبارزه با رژیم دیکتاتوری پهلوی، مسئله‌ی اعتراض به دولت آمریکا به ‌عنوان عقبه‌ی این رژیم نیز به شکلی جدی مطرح بوده است: «امام بزرگوار ملّت را آگاه کرد، بصیرت بخشید... بتدریج این آگاهی و بصیرت همه‌گیر شد، تا در سالهای 56 و 57 به شکل یک حرکت عمومی در میان ملّت ایران درآمد. این حرکت هدفش و آماج حمله ‌اش فقط دستگاه سلطنت نبود، آمریکا هم بود. ملّت می فهمیدند، می دانستند که پشت سر این جنایاتی که دارد علیه آنها و علیه کشور در داخل انجام میگیرد، آمریکا است؛ این را فهمیدند. امام بزرگوار ما در سال 42، در اوایل شروع نهضت اسلامی فرمود: رئیس ‌جمهور آمریکا مبغوض ‌ترین افراد امروز در ایران است. این معنا را القا کرد به افکار عمومی؛ تبیین کرد برای مردم که هرچه هست زیر سر آمریکا است؛ شرارت ها زیر سر آمریکا است.» (1394/08/12)

دولت آمریکا سالیان متمادی ملت ایران را مورد استعمار و چپاول ‌گری قرار داده و اصلی ‌ترین حامی رژیم پهلوی بود. بنابر این به ‌لحاظ تاریخی مبارزه ‌ای تاریخی بین ملت ایران از یک‌ سو و رژیم پهلوی و دولت آمریکا از سوی جریان داشت: «از سال 1341 مبارزه ‌ای همه ‌گیر در ایران شروع شد. قبلاً هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود... از سال 1341 تا سال 1357 -یعنی شانزده سال- این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید. عزیزان من! این مبارزه‌ی شانزده ساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب می شد -چون اساساً رژیم شاه را آمریکایی‌ها در سال سی‌ و دو بر سر کار آورده بودند و آنها پشتیبانی ‌اش می کردند -اما در واقع یک مبارزه‌ی ضدّ آمریکایی بود. آنها همه ‌کاره‌ی این کشور بودند. آنها به شاه قدرت بخشیده بودند. آنها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آن‌طور قتل عام و شکنجه کند.» (1373/08/11)

در نگاه رهبر انقلاب با اتکاء به این تجربه‌ی تاریخی، انقلاب اسلامی اساسا «انقلابی ضدّ آمریکایی» است: «امام عزیز ما، آن مرد یگانه‌ی تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکایی ‌ها -که آن روز در ایران همه ‌کاره بودند- ایستاد و به ‌خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائی، به ‌وسیله‌ی مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد... پس، وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّ آمریکایی به ثمر رسیده بود.» (1390/8/11)

از نگاه رهبر انقلاب علی‌ رغم همه‌ی دشمنی ‌های آمریکایی ‌ها علیه ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران آغازگر دشمنی نبود. دولت آمریکا پس از آنکه پس از تلاش‌ های بسیار نتوانست رژیم پهلوی را در ایران حفظ کند از همان ابتدای انقلاب به دشمنی با ملت ایران و انقلاب اسلامی ‌شان پرداخت: «[آمریکایی ‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی] رفتار شدیداً خصمانه ‌ای در پیش گرفتند. این سفارتی که بعد به‌ عنوان لانه‌ی جاسوسی معرّفی شد -که واقعش نیز همین بود- به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد... محمّدرضا را که فراری ملّت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند.» (1373/08/11) و این گونه بود که از ابتدای پیروزی انقلاب یکی از اصلی ‌ترین راهبردهای امام خمینی (ره) «مرزبندی روشن» با دولت آمریکا بود. واژه‌ی «شیطان بزرگ» برای مشخص کردن همین جبهه ‌بندی توسط امام (ره) به کار رفت: «واژه‌ی «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت.» 1394/03/14

با این نگاه حرکت تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا «انقلاب دوم» است چرا که در ادامه‌ی خط ضدّ استکباری و ضدّ آمریکایی نهضت امام خمینی (ره) بود: «امام را از خانه ‌اش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد -پانزده سال، زمان زیادی نیست؛ مثل برق می گذرد- فرزندان امام، یعنی جوانان انقلابی دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ی جاسوسی آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند.» (1390/08/11)

سوم: آمریکا به دنبال از بین بردن «عناصر اقتدار» نظام است

در تبیین منطقِ مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا لایه و سطحی دیگری نیز وجود دارد. می ‌توان به این ماجرا از حیث معادلات قدرت سیاسی و بین‌المللی نیز نگریست. انقلاب اسلامی توانست رژیم دیکتاتوری و وابسته‌ی پهلوی را از بین برده و روند دخالت و چپاول‌گری دولت آمریکا در ایران را متوقف سازد. اما انقلاب در این نقطه متوقف نشد و در گام‌ های بعدی توانست وارد مرحله‌ی «نظام‌سازی» شده و زمینه‌ی پیشرفت ایران و قدرت گرفتن و اقتدار یافتن ایران را فراهم کند: «این انقلاب، نظام‌ سازی کرد و موفّق و پیروز شد.» (1395/03/06)

از نگاه رهبر انقلاب دولت آمریکا با همین «اسلامِ قدرتمند» دشمن است: «از اسلام می ترسند؛ کدام اسلام؟ اسلامی که دارای قدرت است، دارای نظامات است، دارای سیاست است، دارای حکومت است، دارای ارتش است، دارای نیروی مسلّح است، دارای توانایی ‌های علمی است، دارای توانایی‌ های بین‌المللی [است‌]. از این‌جور اسلامی می ترسند.» (1395/05/31) و برای تضعیف این نظام، «نابودی عناصرِ قدرت» آن را در دستور کار دارد: «می خواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایه‌ی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرت ‌ها نخواهد بود؛ می خواهند او را وادار کنند به تبعیّت.» 1395/03/06

«تحریم» و جنگ روانی» دو راهبرد اساسی دولت آمریکا علیه اقتدار ایران اسلامی بوده است: «مرحله‌ی دیگری از مقابله و معارضه‌ی آنها، عبارت بود از حمله‌ی نرم. حمله‌ی نرم یک نوعش همین چیزهایی است که مشاهده کردید: تحریم اقتصادی، تبلیغات اغواگر و امثال اینها... به خیال خودشان تحریم های فلج ‌کننده ‌ای را نسبت به جمهوری اسلامی اعمال کردند... می خواستند جمهوری اسلامی را با این تحریم ها و با این محاصره‌ی اقتصادی فلج کنند، [ولی‌] جمهوری اسلامی فلج نشد. در همان دوران تحریم، کارهای بزرگی انجام گرفت.» (1395/03/06) و پس از آنکه این دو راهبرد نتواست اهداف‌ شان را محقق کند مرحله‌ی جدیدی از جنگ نرم یعنی «نفوذ» را در دستور کار قرار دادند: «جنگ نرم از نوع دیگر، این است که خیلی خطرناک است، این آن چیزی است که بنده مکرّر در مکرّر تذکّر می دهم به مسئولان مختلف و به جهات مختلف؛ و آن عبارت است از نفوذ در مراکز تصمیم ‌سازی و تصمیم ‌گیری؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر باورهای مردم؛ آن عبارت است از نفوذ برای تغییر محاسبات.» (1395/03/06)

از نگاه رهبر انقلاب یکی از مهم‌ ترین برنامه‌ های آمریکایی ‌ها برای تحقق این برنامه «اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولان» است: «هدف اساسى دشمن این است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ایجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از داده‌‌هاى درست، خروجى‌‌ هاى غلط به‌‌دست خواهد آورد؛ یعنى تجربه‌‌ ها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربه ها هم دیگر به کار نمى ‌‌آید.» (1393/05/01)

بر اساس این چارچوب تحلیلی، هرچند برای «آشکارتر شدن چهره‌ی استکباری دولت آمریکا» و «لغو تحریم ‌های ظالمانه» مجوز مذاکرات هسته ‌ای از سوی رهبر انقلاب صادر و از هیئت مذاکره کننده‌ی هسته ‌ای نیز حمایت می ‌شود اما پس از آشکار شدن دوباره‌ی دشمنی‌ عمیق دولت آمریکا، ایشان باب چنین مذاکره ‌ای را با دولت آمریکا می ‌بندند. آیت‌الله خامنه ‌ای باتوجه به ویژگی ‌های سیاسی و رفتاری دولت آمریکا و با اتکاء به «تجربه‌‌ی ملموسی چون برجام» این گزاره‌ی مهم را مطرح می ‌کنند که اساسا «مذاکره با آمریکا» راه‌حل رفع مسائل و مشکلات نیست و مذاکره در این زمینه‌ کارآمدی نداشته و نتیجه نمی ‌دهد: «در همین توافقی هم که ما با آمریکایی ‌ها در قضیه‌ی پنج به علاوه‌ی یک و مسئله‌ی هسته ‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید می کردند انجام ندادند... بنابراین، کسانی که امید می بندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت می کنند که ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌ های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی کند.» (1395/01/01)

جمع‌ بندی

منطقِ مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا را از نگاه حضرت آیت‌الله خامنه ‌ای در قالب یک مثلث می ‌توان توضیح داد. از نظر اعتقادی دولت آمریکا دولتی مستکبر و طاغوت اعظم است. براساس آموزه‌ های اسلامی و در رأس آن توحید ایمان اسلامی مستلزم نفی کفر و طاغوت است و بنابر این ایستادگی در مقابل دولت آمریکا تکلیفی دینی است. از طرف دیگر تجربه‌ی دهها ساله‌ی ملت ایران نشان می ‌دهد آمریکا همواره علیه هویت و منافع ملی ایران حرکت کرده است. دولت آمریکا عقبه‌ی رژیم پهلوی بوده، از هیچ تلاشی برای جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی فروگذار نکرده و از ابتدای انقلاب دست به دشمنی و توطئه‌گری علیه جمهوری اسلامی زده است. و در سطح سیاسی و بین‌المللی دولت آمریکا به‌ دنبال از بین بردن عناصر قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی است. این برنامه‌ی کلان از طریق راهبردهایی چون: تحریم، جنگ روانی و مذاکره و نفوذ دنبال می ‌شود. در مقابل این برنامه آگاه‌سازی و بصیرت‌ بخشی و افزودن به تجربه‌ی تاریخی ملت ایران از سویی و بستن راه نفوذ آمریکایی ‌ها از سوی دیگر از سوی رهبر انقلاب دنبال شده است.

پایان سخن اینکه از نگاه رهبر انقلاب مبارزه‌ی تاریخی ملت ایران و دولت امریکا تا زمانی که روحیه‌ی استکباری این دولت و روحیه‌ی زورگویانه و زیاده‌خواهانه‌ی آن پابرجا باشد ادامه دارد.

قدرت جمهوری اسلامی به دلیل عدم کُرنش و «سازش» در مقابل نظام استکبار شکل گرفته و تقویت شده و سرانجام این مبارزه‌ی تاریخی «پیروزی حق بر باطل» است: «ما یقین داریم که در این کارزاری که بین حق و باطل، امروز راه افتاده است -کارزار بین اسلام و معارف اسلامی و بیداری اسلامی از یک‌ سو، و طمع‌ ورزی های استکباری سیاست های شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنی دولت آمریکا از یک طرف دیگر- پیروزی با ماست؛ پیروزی با طرف حق است. در این، هیچ تردیدی وجود ندارد. همه‌ی قرائن این را نشان می دهند و تأیید می کنند. طبیعتِ سنن الهی هم همین است؛ یعنی غیر از این معنی ندارد. آن گروهی که طرفدار حقند اگر بایستند و اقدام بکنند، شکی نیست که بر باطل پیروز خواهند شد. سنت های الهی در جهت تقویت حق است و انتظار طبیعی از جریان سنن الهی در تاریخ، اقتضاء این را دارد. ما هم داریم به تجربه این را مشاهده می کنیم.» (1386/05/28)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان