روحالله حجازی که فعالیت حرفهایاش را در سینما با ساخت فیلم «در میان ابرها» آغاز کرد و با کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه از جشنواره بیست و ششم فجر برای همین فیلم، خبر از ورود فیلمسازی جدی به فضای سینمایی ایران داد. کارهای بعدی حجازی، یعنی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، فضای فیلمسازی حجازی را تثبیت کرد و او را بهعنوان فیلمسازی با دغدغههای اجتماعی و بازتاب آنها در زندگی زناشویی معرفی کرد. حجازی با ساخت «مرگ ماهی» گرچه هنوز بارقههایی از این فضای فیلمسازی را به بیننده عرضه کرد، اما وارد عرصه جدیدی از معناگرایی شد و با «هیهات» این راه را ادامه داد.
آخرین فیلم حجازی، «اتاق تاریک» The Dark Room، در ادامه مسیر فیلمسازی آشنایی است که در کارهای اولیه این فیلمساز دیدیم.
همچنین بخوانید:
بررسی فیم «مارموز»: میم مثل مارمولک نه مارموز
حجازی در آخرین فیلمش با رجعت به ریشههای آشنای جهان داستانیاش، بار دیگر، بیننده را به اعماق یک زندگی مشترک و تمام بالا و پایینهای یک تقابل دونفره میبرد. زوجی که در «اتاق تاریک» میبینیم، با سایر زوجهایی که در فیلمهای حجازی دیدهایم تفاوت اساسی دارند. فرهاد (ساعد سهیلی) و هاله (ساره بیات) ازنظر سنی و فرهنگی، هیچ سنخیتی باهم ندارند. فرهاد باریشههای سنتی و بومی قوم کرد و هاله یک زن مدرن، فرهاد، جوان و پر از شور زندگی و هاله، در آستانه میانسالی و با نگرانی و عدم اطمینان به زندگی مشترکش، در نقطهای قرار میگیرند که دیگر نمیتوانند این تفاوتها را نادیده بگیرند.
ورود فرهاد و هاله، به یک ساختمان نوساز در میان ناکجاآبادی که به قول فرهاد بهزودی رونق خواهد گرفت، این دو را از کنج تنهایی و انزوایشان خارج میکند و تفاوتهایشان را در معرض قضاوت دیگران قرار میدهد. در کنار اینها، آنچه زندگی فرهاد و هاله را بهیکباره زیرورو میکند، کودکشان و تجربهای است که در اول فیلم برایش پیش میآید، اما بیننده، مانند پدر و مادر او، ناآگاه از این اتفاق، با چند سرنخ ترسناک مجبور به پیگیری قصهای میشود که هرلحظه مسیر ناخوشایندتری میگیرد.
که بیشک یکی از مظلومترین فیلمهای جشنواره سی و ششم بود، موضوعی جذاب و حساس را پیش میکشد که در واکنش به اتفاقات ناگوار اجتماعی روز ساختهشده است و واکنشی است، در برابر نگرانی مردمی که اخبار کودک ربایی و آزارهای جنسی را دنبال میکردند. درواقع، حجازی، در «اتاق تاریک» با گسترش دادن جهان داستانی فیلمش، موضوعی را به نمایش میگذارد که علاوه بر اینکه با بیننده ارتباط برقرار میکند، انگار از خود او برخاسته است. این موضوع جذاب و پر از جسارت، برگ برنده «اتاق تاریک» است که در کنار عناصر دراماتیکی که حجازی بهخوبی آنها را به کار گرفته است، نواقص دیگر فیلم را تا حد خیلی زیادی میپوشاند.
این عناصر دراماتیک، همیشه، نقطه قوت کار حجازی بودهاند؛ فیلمبرداری، تدوین و درنهایت فضاسازی که حس آشنایی در اکثر فیلمهای حجازی پدید میآورد، فضاسازی که بر قصهگویی ارجحیت پیدا میکند و خود بهجای روایت، بیننده را همراه میکند، اطلاعات در اختیارش میگذارد و مسیر قصه را پیش میبرد. فیلمبرداری پیمان شادمان فر، چنان تصاویر زیبا و شگفتانگیزی از زندگی این زوج ارائه میدهد که محال است تا مدتها بعد از ترک سالن سینما، ترکتان کند و ذهنتان از آن رهایی یابد. بیننده «اتاق تاریک»، ذهنش، همچون کودک قصه در فضای تاریک فیلم محبوس میشود و مجبور است اتفاقات فیلم را دائماً مرور کند. همانقدر که از ارتباطات زناشویی میگوید و یک زوج متفاوت در جامعه را به محک میگذارد، از کودک هم میگوید و همان ابتدای فیلم، پرسشی را مطرح میکند که کابوس هر پدر و مادری است اما پاسخش لازمه جامعه امروز است؛ اگر کودکمان از آزار جنسی که برایش اتفاق افتاده گفت، چه باید بکنیم؟
این جسارت در طرح موضوع، در قالب فضای فیلمسازی آشنای حجازی، لازمه سینمای مدرن است، سینمایی که از جامعه نشاءت میگیرد و به جامعه بازمیگردد.
به همین دلیل هم هست که «اتاق تاریک» بااینکه فیلمنامه ضعیفی دارد و بازیهای چندان قابلتوجهی ارائه نمیکند، بازهم در ارتباط با مخاطبش موفق است، زیرا او را در مقابل حادثهای قرار میدهد که ناخودآگاه از آن فرار میکند و او را مجبور میکند با این حادثه روبرو شود. حجازی در آخرین ساختهاش، هوشمندانه، فیلم را از نقطه دید کاراکترهای مختلف روایت میکند، بیننده گاه خود را بهجای پدر و مادر میگذارد و شرایط بحرانی پیشآمده او را مستأصل میکند، گاه بهجای پدر، با تفکر سنتی به مقابله این ماجرا میرود، گاه مانند مادر، از کوره در میرود و به زمین و زمان شک میکند ولی بیشتر از همه از دید کودکی این روایت را تماشا میکند که در دنیای تاریک و پر از آشوب و هرجومرج فیلم که اتفاقاً برایش بسیار هم آشناست، گیر افتاده و راه فرار ندارد.
حجازی در «اتاق تاریک» یک حرکت روبهجلو در سینمای خودش داشته که باید ستوده شود. او با بهکارگیری اصولی عناصر دراماتیکی که در اختیار دارد، یک روایت با ریتم کند، اما پرفرازونشیب را به تصویر میکشد و با شجاعت حرفهایی میزند که سینماگران دیگر، آگاهانه از مطرح کردن آنها دوری میکنند.
از سوی دیگر، «اتاق تاریک» برخی مشکلات و نواقص همیشگی آثار، حجازی در فیلمنامه را یدک میکشد، اما مهمترین عقبگرد فیلمساز در بازی گرفتن از بازیگرانش است. حجازی بااینکه از بازیگر نقش کودک یک بازی بینظیر میگیرد، در مورد ستارههای فیلمش، ساره بیات و ساعد سهیلی، چندان موفق نیست. ساره بیات، یکی از سردترین و بیروحترین بازیهایش را ارائه میدهد و با تکرار نقشی که در «عاشقانه» داشت، همانقدر اعصابخردکن و بیثبات در اجرا ظاهر میشود. ساعد سهیلی، در این زمینه کمی موفقتر است و حداقل در قالب نقشش فرو میرود و بیننده را وادار میکند او را باور کند، اما اینکه آیا اصلاً از ابتدا فرد مناسبی برای ایفای این نقش بوده است یا نه سؤالی است که به نظر میرسد جوابش خیر باشد.
سهیلی بسیار سعی میکند که درگیری درونی و ذهنی فرهاد را به تصویر بکشد، تفاوت سنی این کاراکتر و همسرش را بهعنوان یک دستانداز اساسی در روابطشان نشان دهد و یک بابا فرهاد دوستداشتنی باشد، اما اساساً، بازی سهیلی در نقش یک پدر چندان قابلقبول نیست و نقشهایی که در «گشت ارشاد» و «لاتاری» ایفا نموده است، انگار بیشتر برازندهاش است.
باری، «اتاق تاریک» فیلمی است که باید دیده شود، درباره آن صحبت شود و به موضوع و کاراکترهایش فکر شود. «اتاق تاریک» با شروعش، یک پرسش چالشبرانگیز در مقابل بیننده قرار میدهد، با ادامه روایتش این پرسشها را بیشتر میکند و در پایان که چقدر این پایان شگفتانگیز است، او را وارد یک جهان داستانی جدید و روانه یک سفر بیانتهای دیگر میکند. به قول عوامل فیلم، «اتاق تاریک» را برای کودکانتان ببینید، اما بدون آنها.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
5,766