«برف روی کاجها» The Snow on the Pines اولین ساخته پیمان معادی است. فیلمی که با سوژه حساسش، جسارت فیلمساز را نشان میدهد و جنجالآفرین هم میشود.
معادی که سالها بهعنوان فیلمنامهنویس در سینمای ایران مشغول بود، با بازی در آثار اصغر فرهادی به چهرهای شناختهشده تبدیل شد. معادی در اولین تجربه فیلمسازیاش هم به سینمای فرهادی وفادار میماند و جوهره اصلی اثرش را از سینمای فرهادی وام میگیرد. بااینوجود، «برف روی کاجها» قصهای متفاوت را روایت میکند و از این حیث اثری مستقل محسوب میشود.
معادی باهدف گرفتن زوجی از طبقه متوسط، یکنواختی یک زندگی زناشویی را به تصویر میکشد و به دنبال آن ماجرای یک خیانت را نشان میدهد. معادی بااینکه در ساختار قصهاش، فضای رئالیستی فرهادی را منعکس میکند، اما در متن، مسیر متفاوت و شخصی خودش را میرود. اصالت ایده و نتیجه نهایی که از اولین تجربه معادی روی پرده میبینیم، نقطه قوت اثر اوست.
داستان فیلم برف روی کاجها
رویا (مهناز افشار) و علی (حسین پاکدل) زوجی از طبقه متوسط هستند. رویا مدرس پیانو است و غیبت یکی از هنرجوهایش، باعث نگرانیاش میشود. رویا بعدازآنکه به دنبال شاگردش میگردد، متوجه میشود او با همسرش در ارتباط بوده است. درحالیکه رویا، خیانت همسرش را هضم میکند و ابعاد دیگری از این رابطه مخفی را کشف میکند، پسری به نام نریمان (صابر ابر) در همسایگیشان به او نزدیک میشود.
جستجوی رویا برای درک آنچه در زندگیاش گذشته است، نهتنها نگاه او را نسبت به اطرافیانش تغییر میدهد که واکنش او نسبت به این موقعیت جدید را نیز به محک میگذارد. رویا در احاطه آدمهایی است که باید در میان آنها آبروداری کند، اما رابطه او با نریمان هرلحظه صمیمیتر میشود. از سوی دیگر، زنانی که در کنار رویا هستند هم او را نسبت به تصمیمش مردد میکنند.
یک درام زناشویی
معادی در «برف روی کاجها» به سراغ موضوع قدیمی خیانت میرود. سوژهای که با اشکال مختلف در سینمای ایران بازتاب داشته است. اما آنچه ساخته معادی را از ملودرامهای خانوادگی که پیرامون جدایی شکلگرفتهاند، متمایز میکند، هسته مرکزی روایت اوست.
معادی با ترسیم یک خیانت و جدایی بعدازآن، وارد روابط آشفته زناشویی نمیشود. او از ابتدای قصهاش، مرد را حذف میکند و آنچه بیننده درباره او میفهمد از طریق زن است. معادی با تمرکز روی شخصیت رویا، نهتنها یک روایت زنانه میآفریند، که ابعاد روانی و اجتماعی چنین موقعیتی را برای یک زن با جزئیات کامل به تصویر درمیآورد.
از سوی دیگر، نگاه معادی به زندگی زناشویی این زوج هم هست که «برف روی کاجها» را به اثری متفاوت تبدیل میکند. او زمان کمی از روایتش را به ترسیم روابط زندگی مشترک رویا و علی اختصاص میدهد. اما در همین زمان میتواند تصویر مشخصی به بیننده بدهد. زوجی از طبقه متوسط، با جزئیاتی که در ترسیم کاراکترها و فضای خانهشان بهکاربرده شده است، خود و سبک زندگیشان را به بیننده معرفی میکنند. همچنین، معادی میتواند درزمانی اندک، سردی و یکنواختی که رویا و علی در زندگی مشترک گرفتارش هستند را بهخوبی نشان دهد.
معادی بهجای آنکه زن و شوهر را در حال دعوا نشان دهد، یا آنکه آنها در حالتی به نمایش درآورد که راجع به یکنواختی زندگیشان بحث میکنند، یا از آرزوی بچهدار شدن بگوید ( که شیوه مرسوم سینما و تلویزیون ایران است)، علی و رویا را در سکوتی انتهاناپذیر به نمایش میگذارد. او بهجای آنکه با جزئیات دردآور وضعیت رویا و علی را در زندگی مشترک نشان دهد، روی خستگی رویا و بیعلاقگی علی تمرکز میکند و از این طریق تصویری واقعی و بهدوراز اغراق به بیننده عرضه میکند.
شخصیت یک زن درونگرا
از سوی دیگر، «برف روی کاجها» ازآنجاییکه پیرامون رویا و موقعیت او میچرخد، با دقت زیادی این شخصیت را به بیننده معرفی میکند. رویا زنی درونگرا است که از همان سکانسهای اولیه و برخورد با یکی از اقوام میتوان چنین مشخصهای را در او دید. اما اوج بازتاب شخصیتی رویا بعد از آشکار شدن خیانت همسرش است. او دادوهوار نمیکند، گریه و زاری هم راه نمیاندازد. بعدازآنکه رویا به حقیقت پی میبرد، انگار به درون خودش میخزد. خود را در خانه حبس میکند، دکور خانه را عوض میکند و در تنهایی و سکوت اشک میریزد. در این میان آبروداری را هم فراموش نمیکند.
از این رو معادی موفق میشود با نشانههای تصویریاش، شمایل زنی را برای بیننده مجسم کند که قربانی خیانت شده است، اما شخصیت خود را در میانه بحران از یاد نمیبرد.
کاراکترهای مکمل و فضاسازی
از سوی دیگر، «برف روی کاجها» اثری است که از اهمیت کاراکترهای مکمل هم غافل نمیشود. معادی به واسطه شخصیتهای دیگری که در کنار رویا معرفی میکند، فضای اجتماعی که رویا در آن زندگی میکند را ترسیم میکند. زنانی که در کنار رویا هستند، هرکدام در ارتباط خود با مردان در دورهای بحرانی قرار دارند. نبود شوهر زن همسایه، او را با یک دزدی مواجه میکند و این ناامنی یک زن تنها را در جامعه نشان میدهد، روشنگر مسیری است که رویا در پیش دارد. دوست رویا که از شوهرش جدا شده است، حالا در حال بازنگری تصمیمش است و همه اینها رویا را در آیینه گذشته و آینده قرار میدهد.
فضاسازی هم در ترسیم حال و هوای کلی «برف روی کاجها» تاثیر به سزایی دارد. تصاویر سیاه و سفید، زمستانی سرد و خشک و انتظار برای باریدن برف، بیننده را به ذهن رویا و آشفتگی درونی او میبرد.
این فضاسازی، بیش از آنکه به لوکیشنی که قصه در آن میگذرد بازگردد، دنیایی که رویا در آن زندگی میکند را به تصویر میکشد.
با این وجود «برف روی کاجها» ایراداتی هم در پرداخت دارد. رابطه رویا و نریمان، خیلی زودتر از آنچه که مقتضیات کاراکتر آنها در فیلمنامه است پیشرفت میکند. به نظر میرسد که رویا به ناگهان و به دور از شخصیت محتاطش وارد رابطه با نریمان میشود و به او دلبسته میشود. از طرف دیگر، کاراکتر نریمان هم چندان پرداخت نشده است. ورود او به زندگی رویا و پیشرفت روابط او و رویا جبری و باسمهای به نظر میرسد. شخصیت نامزد قبلی دختری که با علی وارد رابطه شده است هم کارکرد دراماتیکی در قصه و روایت ندارد.
با همه اینها، «برف روی کاجها» برای اولین اثر یک کارگردان، فیلم درخور و شایستهای است. معادی در اولین تجربهاش، از کلیشهها دور میشود و با به چالش کشیدن بیننده نشان میدهد که حرفهای جدی برای مطرح کردن دارد. پایان «برف روی کاجها» دقیقا از جسارت فیلمساز نشات میگیرد. او در پایانبندی فیلمش یکسره از کلیشهها سرباز میزند و رویا و علی را در آغاز مسیری غیرقابل پیشبینی اما واقعیتر از هر تصویری که تاکنون دیده ایم نشان می دهد. تصویری که بیش از همه جوانب، «برف روی کاجها» را به اثری تامل برانگیز تبدیل میکند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
447