ماهان شبکه ایرانیان

علی‌اصغر شیرزادی در نقد جشن امضا عنوان کرد

کمکی به کتاب‌خوانی با این شمارگان تأسف‌آور

علی‌اصغر شیرزادی می‌گوید: هرکاری که باعث رونق کتاب و کتاب‌خوانی شود، ستودنی است و جشن امضا و رونمایی اقدامی مثبت است که به ترویج کتاب‌خوانی کمک می‌کند.

کمکی به کتاب‌خوانی با این شمارگان تأسف‌آور

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ارزیابی‌اش از رونمایی کتاب و جشن امضا، با بیان این‌که این کار، اقدام مثبتی در جهت معرفی کتاب است، اظهار کرد: مراسم رونمایی و جشن امضا کار بجا و درستی است که در سه چهار سال اخیر بیشتر شده است و با توجه به شمارگان اندک کتاب‌ها، این مراسم‌ توانسته به نوعی در ترویج و رونق بخشیدن به کتاب‌خوانی کمک کند.
او تأکید کرد: با توجه به وضعیت بسیار تأسف‌بار شمارگان کتاب، جشن امضا و رونمایی کار مطلوب و خوبی است اما بهتر است برگزارکنندگان این مراسم به آثار نویسندگان شاخص و معروف بسنده نکنند و مقهور نام و شهرت آن‌ها نشوند؛ به نویسنده‌های جوان توجه کنند، زیرا آن‌ها به رغم دشواری‌هایی که وجود داشته در این عرصه دوام آورده و فعالیت می‌کنند.
شیرزادی خاطرنشان کرد: رونمایی و جشن امضای کتاب در شناساندن کتاب و رونق بخشیدن به کتاب‌خوانی مفید، مطلوب و مؤثر است و مطلوب‌تر است که به شاعران و نویسندگان جوان توجه شود.
او درباره این‌که در این‌گونه مراسم‌ مخاطب زیادی حضور ندارد و کسانی که حاضر می‌شوند بیشتر از دوستان و آشنایان نویسنده هستند، گفت: حضور مخاطبان در اختیار نویسنده و ناشر نیست، و این‌طور نیست که نویسنده و ناشر از قبل تصمیم بگیرند که مخاطبان حضور داشته باشند یا خیر، آن‌ها معمولا برای حضور مخاطبان فراخوان می‌دهند، خبرش منتشر می‌شود و علاقه‌مندان در هر حوزه‌ای می‌توانند شرکت کنند و مانعی برای حضور آن‌ها وجود ندارد. نباید توپ را در زمین نویسنده و ناشر بیندازیم.
این داستان‌نویس افزود: باید نگاهی به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه داشته باشیم. امیدوارم به تدریج علاقه‌مندان بیشتری منهای دوستان و خویشاوندان نویسنده در این‌گونه مراسم‌ شرکت کنند.
او با بیان این‌که در کشورهای اروپایی این مراسم‌ به عنوان سنت پذیرفته شده است، گفت: در کشورهای خارجی در جشن‌های امضا و رونمایی کتاب تعداد کثیری شرکت می‌کنند و نویسنده وقت زیادی را صرف می‌کند که کتابش را برای مخاطبان امضا کند. امیدوارم در ایران نیز این‌طور شود. البته با آرزو کردن و امیدوار بودن کار پیش نخواهد رفت و باید دلایل کاهش شمارگان کتاب را ریشه‌یابی و کالبدشکافی کنیم.
شیرزادی با اشاره به گذشته کشورمان که جمعیت کمتری نسبت به الان داشت که اغلب درس‌نخوانده بودند و در روستاها زندگی می‌کردند، گفت: اگر به کتاب‌های ناشران سال‌های گذشته نگاهی داشته باشیم، می‌بینیم تیراژ چاپ اول کتاب‌ها 5000 نسخه بوده که اکنون به یک‌دهم این تعداد رسیده است، و این مسئله این سوال‌ را به ذهن متبادر می‌کند که چرا این اتفاق افتاده است؟
او افزود: باید از خودمان بپرسیم اساسا مطالعه کردن و کتاب‌ خواندن با چه انگیزه‌ای شکل می‌گیرد؟ کسانی به سمت مطالعه می‌روند که به صورت جدی نیاز به دانستن و فکر کردن دارند و جست‌وجوگر هستند. شاید این نیاز در جامعه ما لطمه دیده است و فکر می‌کنند که دیگر نیازی به دانستن ندارند.
علی‌اصغر شیرزادی اظهار کرد: یک بحث کلیشه‌ای وجود دارد که برای داشتن جامعه‌ای کتاب‌خوان باید از کودکان شروع کنیم، اما این اتفاق نمی‌افتد. به طور مثال مرسوم است که در روز معلم کودکان برای معلمان خود هدیه بگیرند. بسیار شنیده‌ام خانم یا آقای معلم می‌گوید برای من کتاب نیاورید؛ این جمله تأثیر خیلی بدی بر روی بچه‌ها می‌گذارد. می‌توانند حداقل چیزی نگویند. در جامعه‌ای که معلم اهل مطالعه نباشد و سرانه مطالعه حدود یک ساعت است، از دیگر لایه‌های مردم چه توقعی می‌توان داشت؟! یا در محیط آموزش عالی بپرسید که نیما یوشیج کیست؟ یا بگویید یک بیت از شعر حافظ را بخوانند، لنگ می‌زنند.
او با بیان این‌که ادبیات جدی و حقیقی در همه جای جهان طیف مشخصی خواننده حرفه‌ای دارد گفت:  کتاب‌های عامه‌پسند در اروپا، که به رمان بلواری معروف هستند،  یعنی در پارک و بلوار می‌خوانند و همان‌جا رها می‌کنند تا دیگری بخواند، یا رمان‌های چند نسل پیش که شاخص هستند مثلا  آثار ویلیام فاکنر، «خشم و هیاهو» و «حریم» در کتاب‌فروشی‌ها در جای معینی قرار دارند، و حتی  تعداد معینی از  رمان «خشم‌ و هیاهو» طی چند سال در کتاب‌فروشی‌ها وجود داشت، یا آثار همینگوی نیز این‌طور است. نمی‌توان گفت که همه کارهای نویسندگان حقیقی را باید بخوانند،  و این‌طور نیست که بگوییم عامه مردم در جشن امضا و رونمایی شرکت کنند. به نظرم علاقه‌مندان محدود کتاب  که می‌آیند، جای خوشحالی دارد.  
این نویسنده گفت: رمان‌های عامه‌پسند که من به آن‌ها می‌گویم داستان یک‌بار مصرف نیز بازار کسادی دارند و شمارگان‌ آن‌ها نیز زیاد نیست، شاید دلیل آن این باشد که مردم با موبایل‌های خود سرگرم هستند و به کتاب‌ها توجه ندارند. به طور مثال کتاب‌های فهمیه رحیمی تیراژ بالایی داشت. پیش از انقلاب در مجله‌های عامه‌پسند پاورقی‌های عامه‌پسند زیاد بود که بنا بر شرایط آن دوران نوشته می‌شد و بعد از انقلاب کتاب‌هایی رحیمی و چند نویسنده دیگر خلاهایی را که به خاطر نبود مجله‌ها به وجود آمده بود پر می‌کرد.
او در انتها تأکید کرد: هر کاری که منجر به رونق بخشیدن به مطالعه و جلب توجه دیگران به ویژه به خواندن و دانستن انجام شود ستودنی است و باید به بانیانش درود فرستاد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان