به گزارش اقتصادآنلاین، بی بی سی نوشت: اوایل ژوئن 2016، زنی بازرگان به نام روجا ایگناتووا در سالن «وِمبلی» لندن، پیش چشم هزاران هوادار پرشور، روی صحنه رفت. مثل همیشه لباس شبی گرانقیمت به تن داشت، با دو گوشواره دراز الماسنشان به گوش، و روژ لب سرخ روشن بر لب.
به جمعیتی که تشویقش میکرد گفت که «وانکوین» دارد تبدیل به بزرگترین رَمزاَرز دنیا میشود تا «هر کس در هرجا بتواند پول پرداخت کند.»
روجا هنگام سخنرانی در سالن ومبلی
بیتکوین اولین رَمزاَرز دنیا بود و هنوز بزرگترین و شناختهشدهترین است. افزایش ارزش آن از چند سنت به چند صد دلار تا میانه سال 2016، هیجان سرمایهگذاران را به مرز جنون کشاندهبود. فکر رَمزاَرز تازه داشت به جریانی اصلی بدل میشد. عده زیادی قصد داشتند از این فرصت عجیب و جدید بهره ببرند.
روجا به جمعیت گردآمده در وِمبلی گفت که وانکوین «قاتل بیتکوین است.» فریاد زد: «تا دو سال دیگر، هیچکس دیگر در باره بیتکوین حرفی نخواهد زد!»
روجا ایگناتووا
آدمهایی در سراسر دنیا داشتند پساندازهایشان را به وانکوین بدل میکردند، به این امید که بخشی از این انقلاب نو باشند. مدارکی که بیبیسی به دست آورده نشان میدهد که مردم بریتانیا در شش ماه اول سال 2016 حدود 30 میلیون یورو روی وانکوین سرمایهگذاری کردند، که دو میلیون یوروی آن تنها طی یک هفته بود، و میزان سرمایهگذاری میتوانست پس از نمایش پرسروصدای وِمبلی بیشتر هم بشود. در فاصله اوت 2014 و مارس 2017، بیش از 4 میلیارد یورو در دهها کشور دنیا سرمایهگذاری شدهبود. از پاکستان تا برزیل، از هنگکنگ تا نروژ، از کانادا تا یمن...و حتی فلسطین.
ولی نکته خیلی مهمی در کار بود که این سرمایهگذاران خبر نداشتند.
برای تشریح این نکته، اول باید به طور مختصر توضیح بدهم که رَمزاَرز اساسا چطور کار میکند. این کار بینهایت دشوار است - روی اینترنت، صدها توضیح مختلف پیدا میکنید که برخی برای غیرکارشناسان کاملا گیجکنندهاند. ولی نخستین اصلی که باید درک کرد این است: پول تنها به این دلیل ارزش دارد که آدمها تصور میکنند ارزش دارد. چه اسکناس و سکه بانک مرکزی انگلیس باشد، چه گوشماهی، سنگهای قیمتی یا چوب کبریت، همه اینها در طول تاریخ به عنوان پول به کار رفتهاند - پول فقط زمانی کار میکند که همه به آن اعتماد داشتهباشند.
مدتهاست که کسانی کوشیدهاند نوعی پول دیجیتال مستقل از وجه رایج مورد حمایت دولتها به وجود بیاورند. ولی همیشه ناکام ماندهاند، چون هیچکس به آنها اعتماد نکردهاست. همیشه به کسی نیاز داشتند که بتواند عرضه پول را تنظیم کند، و جعل پول هم خیلی آسان بود.
دلیل این که عده زیادی از بیتکوین به هیجان آمدهاند این است که این مشکل را حل میکند. بیتکوین بر نوع خاصی از بانک اطلاعاتی به نام «بلاکچِین» متکی است که نوعی دفترچه عظیم است - دفترچهای که مالکان بیتکوین کپیهای مستقل ولی یکسان آن را در اختیار دارند. هر بار که من یک بیتکوین برای کسی میفرستم، سابقه این تراکنش وارد دفترچه همه میشود. هیچکس - نه بانکها، نه دولتها، نه کسی که در آن سرمایهگذاری میکند - قدرتی بر آن ندارد و نمیتواند عوضش کند. کل قضیه متکی به ریاضیاتی بسیار پیچیده است، ولی معنایش این است که بیتکوین را نمیتوان جعل کرد، هک کرد، یا دو بار خرج کرد.
(این توضیح را با مادرم امتحان کردم که در خانواده ما بیشتر از هر کسی از تکنولوژی میترسد، و او به من گفت که نتوانستهام موضوع را کاملا روشن کنم، و باید از نوع شروع کنم. بنابراین، اگر کاملا متوجه نشدید، نگران نباشید.) نکته کلیدی این است که این بانکهای اطلاعاتیِ خاصِ بلاکچِیناند که باعث میشوند رَمزاَرزهایی مثل بیتکوین کار کنند. برای هوادارن، این شکلی جدید و انقلابی از ارز است، و این استعداد را دارد که بانکها و پولهای ملی را کنار بزند، و به هر کسی امکان بدهد با تلفن همراهش، خدمات بانکی داشته باشد. اگر زود بجنبید، بخت ثروتمند شدن هم دارید.
نبوغ روجا در این بود که این قضیه را گرفت، و به تودهها فروخت.
ولی اشکالی در کار بود. اوایل اکتبر 2016 - چهار ماه پس از سخنرانی روجا در لندن - یک کارشناس بلاکچِین به نام بیورن بیرکه پیشنهاد عجیبی از یک بنگاه کاریابی دریافت کرد. یک شرکت استارتآپ بلغار دنبال مدیرکل فنی میگشت. مزایای شغل بیرکه شامل یک آپارتمان، یک خودرو، و حقوق جذاب 250 هزار پوند در سال بود.
او به یاد میآورد: "به خودم میگفتم کارم چه خواهد بود؟ قرار است برای این شرکت چکار کنم؟"
طرف گفت: "پیش از هر چیز، یک بلاکچِین میخواهند. فعلا بلاکچِین ندارند."
من گفتم "چی؟ شما که به من گفتید این یک شرکت رَمزاَرز است."
مسئول بنگاه کاریابی گفت درست است. شرکت رَمزاَرز است و مدتی است که راه افتاده، اما بلاکچِین ندارد. و ادامه داد: "میخواهیم برایشان بلاکچِین درست کنید."
"اسم شرکت چیست؟"
"وانکوین."
بیرکه پیشنهاد کار را رد کرد.
بسته "ثروتمندی" جن مکادم
چند ماه پیش از آن، در یک روز بهار، جن مکادم پیامی از دوستی گرفت که از فرصتی استثنایی برای سرمایهگذاری میگفت. مک ادم که پای کامپیوترش در گلاسگو نشسته بود، روی لینکی کلیک کرد و به یک سمینار آنلاین (وبینار) در باره وانکوین پیوست.
جن مک ادم در برنامه ویکتوریا داربیشر بیبیسی
طی یک ساعت بعد، بهدقت به حرف کسانی گوش داد که مشتاقانه در باره این رَمزاَرز هیجانانگیز جدید حرف میزدند - این که چطور میتواند آیندهشان را تغییر بدهد. جن به یاد میآورد که همهشان خیلی خوشبین و پر از شور و شوق بودند. به او گفتند که خیلی بخت یارش بود که دارد این وبینار را تماشا میکند. "در مراحل خیلی اولیه کار وارد شدهای، و وانکوین درست مثل بیتکوین خواهد شد. بزرگتر از آن خواهد شد."
میزبانان وبینار، از پیشینه درخشان روجا صحبت کردند: "دانشگاه آکسفورد، ا از کنستانز، مدتی کار با شرکت معتبر مدیریتی مک کینزی و شرکا...سخنرانی روجا در کنفرانسی به میزبانی مجله اکونومیست را نشان دادند - و اینها مک ادم را علاقهمند کرد. "این یکی از شرایط را برآورده میکرد...قدرت زنان. آفرین! به روجا افتخار میکردم."
ویدیویی روجا در کنفرانس مجله اکونومیست علاقه جن مک ادم را جلب کرد
در پایان وبینار، جن تصمیم گرفته بود هزار یورو سرمایهگذاری کند. کار آسانی بود، ژتونهای وانکوین را میخرید، این ژتونها سکه مجازی تولید میکنند که به حساب شما ریخته میشود. با جن گفتند که بهزودی خواهد توانست این سکهها را دوباره به یورو یا پوند تبدیل کند. به نظر کسب پرسودی میآمد. شاید هزار یورو کم بود؟ تبلیغاتچیهای وانکوین گفتند که بستههای بزرگتر میتوانند زندگی آدم را عوض کنند. کوچکترین بسته 140 یورو قیمت داشت، ولی بستهای هم به قیمت 118 هزار یورو در کار بود. یک هفته بعد، مک ادم یک بسته "ثرتمندی" به قیمت 5 هزار یورو خرید.
دیری نگذشت که او 10 هزار یورو از پول خودش را سرمایهگذاری کردهبود - و دوستان و خویشانش را هم تشویق میکرد که 250 هزار یورو از پول خودشان را سرمایهگذاری کنند. با هیجان روی وبسایت وانکوین میدید که ارزش سکههایش دائما بالا میرود. طولی نکشید که از مرز 100 هزار پوند گذشت - یعنی سودی ده برابر. مک ادم شروع کرد به برنامهریزی برای تعطیلات و سفر برای خرید.
ولی اواخر آن سال، غریبهای در اینترنت با جن مک ادم تماس گرفت. ادعا کرد که آدم خیّری است که بهدقت در باره وانکوین تحقیق کرده، و میخواهد با سرمایهگذارها صحبت کند. مک ادم با اکراه پذیرفت که روی اسکایپ با او صحبت کند. گفتگوی آنها به داد و بیداد کشید، ولی جهت زندگی مک ادم را عوض کرد.
آن غریبه تیموتی کری بود، شخصی کنجکاو در باره بیتکوین و تبلیغاتچیِ رَمزاَرز. او عقیده داشت که وانکوین، رَمزاَرزها را بدنام خواهد کرد، و صریح به مک ادم گفت که وانکوین کلاهبرداری است. "بزرگترین کلاهبرداری [فحش رکیک] دنیا." او گفت که میتواند ثابت کند. مک ادم بهتندی جواب داد: "خب، پس برایم ثابت کن!"
طی چند هفته بعد، کری انبوهی از اطلاعات در باره طرز کار رَمزاَرزها برایش فرستاد: لینک، مقاله، ویدیوهای یوتیوب. او را به بیورن بیرکه - کارشناس بلاکچِین که به او گفته بودند وانکوین اصلا بلاکچِین ندارد - معرفی کرد.
ماهها طول کشید تا مک ادم این اطلاعات را مرور کند، اما پرسشهایی در ذهنش پیدا شد. از سران گروه وانکوین پرسید که بلاکچِین دارند یا نه. اول به او گفتند که نیازی نیست بداند، ولی وقتی پافشاری کرد، سرانجام در آوریل 2017، در پیامی تلفنی حقیقت برایش روشن شد.
"خیلی خوب، جن...[مدیریت وانکوین] نمیخواهد این جور اطلاعات را فاش کند، مبادا آن جایی که بلاکچِین نگهداری میشود مشکلی پیش بیاید. از این گذشته، بلاکچِین یک اپلیکیشن است و نیازی به سرور ندارد. خلاصه یعنی تکنولوژی بلاکپچِین ما، یک سرور اسکیوال است با یک بانک اطلاعات."
تا اینجای کار، به لطف کِری و بیرکه، مک ادم میدانست که یک بانک اطلاعات سرور اسکیوال استاندارد، نمیتواند پایهای برای یک رَمزاَرز واقعی باشد. مدیر بانک اطلاعات میتوانست واردش بشود و هر تغییری به میل خودش بدهد.
مک ادم میگوید: "به خودم گفتم چی؟ پاهایم سست شد و افتادم زمین."
نتیجه گریزناپذیر این بود که اعداد رو به رشد در وبسایت وانکوین معنایی نداشتند - تنها اعدادی بودند که یک کارمند وانکوین در کامپیوتر تایپ کردهبود. مک ادم و دوستان و خویشانش به جای آن که پایانی بر دغدغههای مالیشان بگذارند، 250 هزار یورو دور ریخته بودند.
روجا غیب میشود
گرچه جن مک ادم حالا به حقیقت پی برده بود، کمتر سرمایهگذاری در وانکوین بود که چنین باشد روجا هنوز دور دنیا سفر میکرد تا ایدهاش را بفروشد - از ماکائو تا دوبی و سنگاپور، سالنها را پر میکرد و سرمایهگذارهای تازهای جذب میکرد. وانکوین هنوز داشت بهسرعت رشد میکرد، و روجا هم ثروت نویافتهاش را خرج میکرد: املاک چند میلیون دلاری در صوفیه، پایتخت بلغارستان، و در ساحل تفریحی سوزوپل در کنار دریای سیاه خرید. در اوقات فراغت، در کشتی تفریحی مجللش، «داوینا»، مهمانی میداد. در یک مهمانی در ژوئیه 2017، بیبی رکسا، ستاره پاپ آمریکایی، برایش اجرای خصوصی کرد.
به رغم این ظاهر موفق، گرفتاری در راه بود. وعده قدیمی گشایش یک صرافی که در آن وانکوین به پول نقد تبدیل شود، دائم عقب میافتاد، و سرمایهگذاران نگرانتر میشدند.
قرار بود در یک گردهمایی بزرگ تبلیغاتچیهای وانکوین در لیسبون پرتغال در اکتبر 2017، به این نگرانیها پایان داده شود. ولی در روز موعود، روجا - که به وقتشناسی شهره بود - پیدایش نشد.
یکی از شرکتکنندگان به یاد میآورد: "در راه بود. کسی نمیدانست چرا هنوز نرسیده." تلفنها و پیامهای اضطرابآلود بیپاسخ ماند. رئیس دفتر وانکوین در صوفیه که روجا همیشه در آن حضوری مقتدرانه داشت، بیخبر بود. روجا غیب شده بود. عدهای بیم داشتند که بانکها او را کشته یا ربوده باشند. به سرمایهگذاران گفته شده بود که بانکها بیش از هر کسی از انقلاب رَمزاَرز میترسیدند.
واقعیت این بود که روجا پنهان شده بود. سوابق افبیای که چند ماه پیش در مدارک دادگاهی ارائه شد، نشان داد که در 25 اکتبر 2017، یعنی دو هفته پیش از غیبت در لیسبون، او سوار یک پرواز شرکت "رایانایر" از صوفیه به مقصد آتن شد. و از آن به بعد کاملا غیبش زد. این آخرین باری بود که کسی روجا را دید یا خبری از او شنید.